پارلمان افغانستان لباس دیکتاتوری امریکا

مصاحبه با عبدالستار خواصی نماینده اسبق ولایت پروان در پارلمان و رئیس دارالنشاء حزب اسلامی

خیلی ممنون و متشکر که وقت ارزشمندتان را در اختیار ما قراردادید. فعالیت‌های سیاسی شما از کی شروع شد؟
فعالیت‌های سیاسی نیز از سال 1384 شروع می‌شود که من نامزد کرسی مجلس می‌شوم و قبل از آن در دولت مأموریت رسمی داشتم. آخرین مأموریت من، ریاست حقوقی ولایت قندهار بود. بعد از آن نامزد مجلس نمایندگان شدم.
شما فرمودید در سال 84 وارد انتخابات مجلس افغانستان شدید، در آن زمان شما عضو حزب اسلامی افغانستان بودید؟
بله، تقریباً 90 درصد مناطقی که ما آنجا زندگی می‌کنیم، منسوب به حزب اسلامی بود. از قبل آن نیز فامیل‌های ما بود و بزرگان فامیل ما در حزب اسلامی بودند و این سلسله هم ادامه دارد.
رهبر حزب اسلامی افغانستان در آن زمان در حال مبارزه با نیروهای ناتو بود و دولت و حکومت و جمهوریت مورد قبولشان نبود. چرا شما راه جهاد را به مدنیت ترجیح ندادید؟
شما بهتر می‌دانید که مبارزه، اشکال مختلفی دارد. تنها سنگرهای گرم نیست که فرد آن را انتخاب کند تا به هدف خود برسد! ما هم به خاطر تحقق اسلام و مراممان و تعهد به یک و نیم میلیون شهید دوران اتحاد جماهیر شوروی در پارلمان و مجلس نمایندگان بودیم. شاید چوکی پارلمان یا مجلس نمایندگان به مراتب برای امریکایی‌ها، اشغالگران یا حامیان اشغالگران سنگین‌تر باشد. من در یکی از سخنرانی‌های خود گفتم باید دست و پای کسانی را که امریکایی‌ها را قلع و قمع می‌کنند، بوسید. خود این یک شعار و تشویقی است برای کسانی که علیه امریکایی‌ها می‌جنگیدند و انجام این کار در کرسی پارلمان بهتر است چراکه صدای پارلمان زودتر به دنیا می‌رسد. تصور کنید میلیاردها دلار برای دموکراسی و پیاده کردن فرهنگ غربی در افغانستان هزینه کنند ولی فردی از مجلس نمایندگان چنین موضعی بگیرد. من اولین کسی بودم که از مجلس و در کرسی منشی مجلس در سال 84 و 85 علیه امریکایی‌ها اعلام جهاد کردم. امریکایی‌ها ناراحت شدند و گفتند ما به خاطر کمک و آسایش و آرامش این مردم افغانستان آمدیم اما شما علیه ما جهاد اعلام کردید! من گفتم شما امریکایی‌ها اشغالگر هستید! یعنی همین در مسند پارلمان بودن باعث شد که این صدا به دنیا برسد و همه متوجه شوند در افغانستان حتی کسانی وکیل هستند و در این جمهوریت فعلاً کار می‌کنند، اما از امریکایی‌ها نفرت دارند. به نظر من این سنگین‌تر است نسبت به اینکه با کلاشنیکف و سلاح گرم علیه امریکایی‌ها بجنگیم. آن را تقدیر می‌کنم اما این مبارزه کمتر از آن نبوده است.
در زمان معاهده امنیتی افغانستان و امریکا نام شما به‌دلیل مخالفت‌های شما خیلی به گوش می‌رسید. آن معاهده دقیقاً چه چیزی را به مردم افغانستان تحمیل می‌کرد و چه سود و منفعتی برای کشور امریکا داشت که برایش هزینه می‌کرد و تاب مخالفانش را نداشت؟
شما در جریان هستید که متأسفانه دو معاهده در افغانستان امضا شد، یک معاهده استراتژیک در زمان آقای کرزای بود که وقتی به مجلس آمد، ما بشدت مخالفت کردیم. متأسفانه توانمندی ما ضعیف بود و بالاخره از مجلس رأی گرفت. نحوه رأی‌گیری در مجلس افغانستان اعمال نفوذ حکومت یا امریکایی‌ها بود.
برای ما مثال بزنید چطور اعمال نفوذ می‌شد؟
تطمیع و تهدید! بالاخره پیمان استراتژیک تصویب شد و در ادامه آن هم متأسفانه آقای اشرف غنی آمد و پیمان امنیتی را امضا کرد. البته در آخر آقای کرزای مخالفت خود را با پیمان امنیتی اعلام کرد و گفت که این پیمان به سود افغانستان نیست، ولی مخالفت چندان تأثیری نگذاشت و هر دو پیمان امضا شد. یکی از ماده‌های پیمان امنیتی این بود که: «اگر امریکایی در افغانستان جنایتی بکند، افغانستان صلاحیت محاکمه او را ندارد و محکمه باید در واشنگتن منتقل شود و در آنجا محکمه شود.» و یکی از امریکایی‌ها در ولایت قندهار 16نفر از افغانستانی‌های بی‌گناه را به شهادت رساند، وقتی که به امریکا برای محاکمه رفت به او جزای تأدیبی دادند!
موضوع دوم این بود که استقلال افغانستان در آن معاهده کاملاً منتفی بود! امریکایی‌ها به زور B52 و موشک‌های کروز در افغانستان آمدند ولی می‌خواستند با این دو پیمان به اینها مشروعیت بین‌المللی بدهند، به دنیا نشان دهند که ما اشغالگر نیستیم و به خواست مردم افغانستان در اینجا حضور داریم. الحمدلله ما به تطمیع و تهدید تن ندادیم و مبارزه خود را ادامه دادیم حتی به حدی رسید که دنیا متقاعد شد که امریکا با اعمال زور و فشار می‌خواهد در افغانستان بماند اما مجلس نمایندگان نمی‌خواهد. اما بعدش در روزهای آخری که پیمان در حال رأی گرفتن بود، فضا متأسفانه دگرگون شد!
آقای کرزای چطور موافق این معاهده بودند؟
در ابتدا که اوباما رئیس جمهور امریکا بود، کرزای میانه خوبی با امریکایی‌ها داشت اما بعداً رابطه‌شان خراب شد. آقای کرزای اصرار می‌کرد که پیمان استراتژیک باید در مجلس نمایندگان رأی بیاورد. یکی از روزها من را خواست. فکر می‌کردم شاید من فقط تنها دعوت شده‌ام. رفتم آنجا و حدود 13-12 نفر از نمایندگان با رئیس پارلمان آقای عبدالرئوف ابراهیمی هم آنجا بودند. بحث شروع شد! آقای کرزای از همگی سؤال می‌کرد که در باره پیمان استراتژیک نظر شما چیست؟ زمانی که نوبت من رسید، دلایلی داشتم که استقلال کشور زیر سؤال می‌رود و ما منافع مادی و معنوی خودمان را از دستمان می‌دهیم. مثلاً یکی از مواد پیمان این بود که «هواپیماهای امریکا نباید بازرسی شود و آنها می‌توانستند در هرجای کشور فرود بیایند و هربارگیری که بخواهند انجام دهند و کسی حق تفتیش آنها را ندارد.» من چند ماده از پیمان را یادداشت کرده بودم و گفتم. آقای کرزای عصبانی شد! به من گفت که آقای خواصی اگر پیمان استراتژیک در پارلمان رأی نیاورد، شما باید سالانه 4 میلیارد دلار برای نیروهای امنیتی تأمین کنید چراکه شما مخالفت کردید! من گفتم شما باید پیدا می‌کردید ومقصر هستید! در طول این 11 سال حکومت شما و سرازیر شدن میلیاردها دلار در افغانستان نتوانستید یک پروژه زیربنایی را در افغانستان احداث یا چیزی از معادن افغانستان استخراج کنید و برای مردم افغانستان سرنوشتی را رقم بزنید که امروز مجبور نشوید به خاطر پول و گدایی، عار و ننگ به افغانستان بیاورید؟ ما این عار ننگ را قبول نمی‌کنیم. این مسئولیت شماست. من از وزیر معادن شما سؤال کردم که کلانترین معادن افغانستان کدام است؟ گفت معدن آهن آجیک که در طول 7 سال می‌توان آن را استخراج و به بازار عرضه کرد. شما در طول 11 سال نتوانستید یک معدن را استخراج کنید. من مسلمان افغان هستم و این کار را نمی‌کنم. بالاخره مجلس ما به تلخی گرایید و برآمدیم از ارگ. جلساتی هم درباره پیمان امنیتی در زمان اشرف غنی داشتیم. آقای اتمر مشاور امنیتی آقای غنی بود و شاید این مصاحبه ما را بشنود و تأیید کند. آنها می‌گفتند با مجلس هیچ مشکلی نداریم، مشکل ما فقط خواصی هست! و ما از زبان آقای خواصی می‌ترسیم که همه را با سخنرانی‌اش منقلب می‌سازد. حتی به من گفتند روز تأیید معاهده امنیتی به پارلمان نروید و بگویید که مریض هستید! گفتم الحمدلله در صحت هستم. الحمدلله امروز شاهد این هستیم که امریکا به شکل مفتضحانه و رسوا از افغانستان خارج شد و شکست خورد.
در خیابان‌های کابل علاوه‌بر تبلیغات و هجمه‌ رسانه‌ای که بود و زمانی که می‌خواستیم بیاییم، امنیت بسیار خوبی برقرار شده است که شاید آن نیروهای امنیتی و اردوی ملی و ارتشی که 4 میلیارد دلار باید امریکایی‌ها به آنها می‌دادند، زمانی که سرکار بودند، نه از آن حکومت دفاع کردند و نه تأمین امنیت انجام دادند. دلیل این چه بود که هیچ کدام از آن نیروهایی که به معاهده امنیتی و استراتژیک از طرف امریکا تأمین مالی می‌شدند، مقاومتی در برابر طالبان برای فرو نپاشیدن شهرها و حکومت جمهوریت نکردند؟
ما اصطلاح زرخرید داریم، نمی‌دانم شما چه ‌می‌گویید! هر لشکری که در مقابل پول، سلاح بر شانه داشته باشد، هیچ گاه از کشور دفاع نمی‌کند! هر لشکری که انگیزه دینی نداشته باشد هر لشکری که انگیزه دفاع از کشور نداشته باشد، او نمی‌تواند مقابل لشکری بجنگد که انگیزه دینی، دفاع از کشور و ضد اشغال دارد. لشکری که تربیت شده اشغال باشد، لشکری که تحت پوشش اشغال باشد، لشکری که هزینه مالی و معنوی او را، اشغال، تدارک ببیند در مقابل لشکری که هیچ پولی نمی‌خواهد و الهی می‌جنگد، در مقابل لشکری که به خاطر استقلال و آزادی کشور می‌جنگد، در مقابل لشکری که هدف او رضای خدا و اعتلای کلمه «لااله‌الالله» و اعتلای دین است، نمی‌تواند بجنگد.
 این قرآن گواه است، خداوند می‌فرماید که کم شما غالب است بر اکثریتی که خلاف دین هستند. در این شکی نیست ما در اردو، در پلیس، مردمان مسلمانی هم داشتیم، مردمانی متعهد هم داشتیم که در این هیچ شکی نیست اما چتر امریکایی بود، سقف امریکایی بود. وقتی که سقف امریکایی باشد، عملکرد آنها مثل عملکرد امریکایی‌ها خواهد بود. زمانی که خانه‌های مسلمانان و مردم افغانستان را محاصره می‌کردند، بدون اجازه از صاحب‌خانه وارد خانه می‌شدند و همه اعضای خانه را، جوان و کودک و زن را می‌زدند و می‌کشتند و به شهادت می‌رساندند. یکی از مثال‌های این در جلال آباد ولایت ننگرهار است که در یک فامیل چهار برادر جوان محصل را بدون هیچ گناهی به شهادت رساندند. یا خود امریکایی‌ها حتی عروسی‌ها را هم به آتش می‌کشیدند. این لشکری بود که ضد ملت بودند و فقط چند نفر از ارگ نشینان را که به قدرت تکیه زده بودند محافظت می‌کردند. به همین دلایل بود که نتوانستند مقاومت کنند.
امروز امنیت بهتری داریم دلیلش این است که این مردم با یک انگیزه دینی آمدند، با انگیزه اسلامی آمدند، فقط شعار ما خدمت به خلق‌الله و خدمت به دین اسلام است. اگر با ده‌ها سرباز و مجاهد از این حکومت روبه‌رو شوید و سؤال کنید تا به حال اینها معاش نگرفته‌اند! پولی ندارند ولی آنها پول هنگفتی هم می‌گرفتند، ژنرال‌هایشان دزدی و غارت هم می‌کردند ولی نتوانستند با آن لشکر تا دندان مسلح و 22 هزار تانک
مقاومت کنند.
شما معتقد هستید که دولت طالبان تا الان موفق بوده است؟
در تأمین امنیت موفق بوده است. در افغانستان اشغال ختم شده است. الحمدلله باید شکرگزار باشیم. امروز هیچ نیروی خارجی کفری در افغانستان نیست. یک نعمت بسیار بزرگ است. فعلاً در افغانستان فساد ختم است، فسادی که به اوجش رسیده بود. طبیعی است که شاید کمی و کاستی باشد. یکی دوتایی در کنج افغانستان شاید فسادی باشد اما فساد سیستماتیک به پایان رسیده است. ملوک الطوایفی در افغانستان به پایان رسید. البته در این شکی نیست که حکومت فعلی هم مشکلات زیادی دارد، مثلاً اقتصاد مردم بسیار ضعیف است و نمی‌تواند به مردم رسیدگی کند. آنها آمدند و سیل‌آسا پول آوردند، سرمایه مردم را مصرف کردند و در جیب حکومتی‌ها و خود خارجی‌ها به غارت رفت و متأسفانه امروز کشور به فقر باقی مانده است. این فقر و بدبختی هم میراث آنها است. دیگر اینکه حتی کشور اسلامی هم حاضر نشده‌اند اینها را به رسمیت بشناسد -کشوری که اینقدر منزوی باشد و هیچ کدام از 57 کشور اسلامی هم حاضر نمی‌شوند شما را به رسمیت بشناسند. پولی که حق مردم افغانستان است امروز در بانک‌های امریکا بلوکه شده است. کل این توطئه و دسیسه است.
از نظر شما به غیر از فشار دولت‌های استکباری، چه دلیل دیگری برای به رسمیت شناخته نشدن دولت فعلی افغانستان توسط کشورهای اسلامی که مدعی حمایت از تفکرات اسلامی هستند، وجود دارد؟
متأسفانه کشورهای اسلامی منتظر هستند که ببینند بلوک شرق و غرب چه می‌کنند. ولی بعضی از کشورهای اسلامی، پیشنهادهایی هم دارند مثلاً کشورهای اسلامی همسایه ما (و ایران) می‌گویند که حکومت همه شمول باید در افغانستان باشد که این منطقی هم هست و ما این را می‌پذیریم و باید باشد. افغانستان دارای افکار و اقوام متنوع و یک جغرافی است که کثیرالملیتی است. مثلاً موضوع مهمی که هست، مکاتب و مدارس دخترانه هست.
باید در افغانستان شروع شود و شخصاً هیچ مشکل دینی و فرهنگی را در این نمی‌بینم. من پیشنهادم این است کشورهای اسلامی مخصوصاً کشورهای همسایه باید حمایت کنند و حکومت افغانستان را به رسمیت بشناسند تا ما علیه غرب یکپارچه شویم. شما امروز می‌بینید که رئیس جمهور امریکا به اسرائیل می‌رود، به عربستان می‌رود می‌خواهد در آنجا یک مثلث دیگری را تشکیل دهد در مقابل کشورهایی که ضد امریکایی هستند. افتخار شکست امریکا برای اسلام و کشورهای اسلامی است، کشور‌های اسلامی باید به خاطر ضدیت با امریکا این نظام را به رسمیت بشناسند تا پایه‌های این نظام مستحکم شود، قوت پیدا کند و جان بگیرد. اگر حکومت‌های اسلامی، ما را به رسمت نشناسند طبیعی است که روز به روز به سمت ضعف برود که ان‌شاءالله نخواهد رفت و امیدوار هستیم که قوت پیدا بکند و همان‌طور که امنیت در افغانستان تأمین شده است، اقتصاد مردم هم قوت پیدا کند و روز به روز وضعیت مردم افغانستان
 هم بهتر شود.
به نظر شما به‌عنوان کسی که در بدنه قوه مقننه و در نظام پارلمانی فعال بودید و حقوقدان هم هستید و در تصویب قوانین نقش داشتید، چرا دولت سرپرست گام‌هایی مثل بازگشایی مدارس دخترانه را برنمی‌دارد تا کشورهای دیگر بتوانند با دلایلی محکم‌تر حکومت را به رسمیت بشناسند؟
متأسفانه این یک نقص است و فرمایش شما هم دقیق است. قرار بود که مکاتب دختران شروع شود، نمی‌دانم چرا به یک‌باره قضیه معکوس شد. بالاخره باید شروع شود. من فرمایش شما را تأیید می‌کنم که ما نباید بهانه‌ای را به دست بیگانگان بخصوص قدرت‌های استکباری جهان بدهیم. درحالی که ما هیچ مانعی نمی‌‌بینیم و تعلیم و درس را خداوند هم برای مرد و هم برای زن، فرض کرده است، تا انسان خود را نشناسد طبیعی است که خداوند را نمی‌شناسد. اگر این بر مرد هم راجی می‌شود طبیعی است که بر زن هم راجی می‌شود. باید مدارس و مکاتب گشوده شود و این بهانه گذاشته نشود. از قرار شنیدگی و معلومات مکاتب بزودی شروع می‌شود. گذشته از مکاتب یک کشور به قانون نیاز دارد. امارت اسلامی باید در تصویب قانون اساسی کوشش کند. البته قوانینی که مصدر آن دین ما است. مصدر آن قرآن و سنت است که در این شکی نیست. ما خلاف این قوانین نمی‌خواهیم و این ضرورت است و باید امارت اسلامی گام‌هایی در این زمینه بردارد تا از یک طرف ما بتوانیم دارای یک نظام با ثبات و قانونمند باشیم از طرف دیگر از بهانه‌هایی که دنیا بر ما می‌گیرد مصون و در امان باشیم.
اگرچه هجمه‌ها یا خبرسازی‌ها و خبرهای جعلی هم امروز شنیده می‌شود اما تصاویر موجود از حکومت گذشته طالبان این ترس و واهمه را در نگاه جامعه جهانی ایجاد می‌کند که افراط جای اسلام را بگیرد و این بر تعلل در به رسمیت نشناختن نیز اثرگذار است. آیا طالبان تغییر کرده‌اند یا خیر؟
نمی‌دانم مراد دنیا از تغییر چه چیزی است؟ مسلمان، مسلمان است و احکام دیروز تا امروز فرقی نمی‌کند اگر چیزی که دیروز اسلام حکم می‌کند، آن را امروز هم حکم می‌کند. چیزی که 1400 سال پیش هم حکم می‌کرد امروز هم حکم می‌کند و تا قیامت هم این حکم باقی است. اگر منظور این تغییر باشد خب این تغییر امکان ندارد، اگر تغییر در روش و حکومتداری باشد طبیعی است که تغییر می‌آید و هیچ شکی نیست که تغییر آمده است. شما در نظام اول طالبان نمی‌توانستید با این ریش بیرون بیاید! باید ریش بلند با لباس افغانی یا حداقل یک کلاه سفید باید به سرتان می‌بود که امروز این چیزها نیست.
این جزو احکامی نیست که گفتید تغییر‌ناپذیر است؟
این احکام فرق می‌کند. ما در دین یک اصول و یک فروع داریم. اصول و فروع دین یک بحث بسیار کلان است. اگر تغییر منظور این تغییر باشد، بله طالبان تغییر کرده است. طالبان 20 سال پیش اینی نیست که امروز شما می‌بینید. روش حکومتداری‌اش فرق کرده است. برخورد امارت اسلامی با کسانی که علیه او جنگیدند، آنها را همراهی می‌کنند و در خانه‌هایشان هستند و زندگی می‌کنند، قبلاً این‌طور نبوده است. فکر می‌کنم اگر دنیا تعامل کند و در تفاهم و تعامل باشد، تغییر روش امارت بیشتر و حکومتداری هم بهتر شود، اگر دنیا تعامل نکند و در ضدیت باشد شاید باز مشکلاتی ایجاد شود.
این رفتار موقتی است یا باز هم مثل دوره گذشته با افراط همراه می‌شود؟
ما امیدوار هستیم که افراط در میان نباشد. چیزی که مطابق دین ماست باید عملی شود. من باور دارم که ان‌شاءالله تغییر به طرف مثبت است نه طرف منفی.
یک تاریخی را مردم افغانستان سپری کردند و در این تاریخ شما در جای جای آن حضور داشتید از نزدیک خیلی از ماجراها را دیدید. از جمله فساد در دولت گذشته دولت موسوم به جمهوریت و پارلمانی که میزها را می‌خریدند و می‌فروختند. از آن زمان برای ما بگویید؟
ابتدا که نباید نام جمهوریت بنامیم. چون جمهوریت، اکثریت مردم را می‌گویند. ما در افغانستان حدود 40 میلیون جمعیت داریم و در انتخابات حدوداً یک میلیون یا 900 هزار نفر شرکت می‌کنند که 300 هزار از این آمار نیز تقلب بود. 600 هزاررأی دیگر بین دو کاندیدای دیگر تقسیم شد که آقای غنی 500 هزار رأی داشته است. چطور می‌توانیم حکومتی را که با 500هزار نفر رأی از 40 میلیون نمایندگی می‌کند، جمهوریت بنامیم؟ یک نظام دیکتاتوری دست نشانده امریکا بود که چون کمیسیون انتخابات هم به دست امریکا بود و آنها انتخاب می‌کردند، غنی هم نماینده و دست نشانده امریکا بود. من هم که در انتخابات بار دوم مجلس نمایندگان شرکت کردم، نگذاشتند وارد شوم. متأسفانه فسادی که در دوره آخر پارلمان بود شاید دیگر در افغانستان تکرار نشود! و شاید هم در تاریخ‌های گذشته افغانستان شاهد او نبوده باشیم. متأسفانه دلایل متعددی شد که بالاخره این نظام به حدی پاشید که رئیس جمهور تقلبی و دیکتاتوری او می‌گوید که من فرصت پیدا نکردم که حتی بوت‌های خود را پا کنم و حضور امریکا‌یی‌ها هم حتی نتوانست این حکومت را نگه دارد و دلیل این هم فساد، اختلافات قومی و مذهبی بود که حکومت را به انزوا برد و بالاخره سرنگون کرد.
شما روز خروج امریکایی‌ها و صحنه‌های هالیوودی اعم از هجوم مردم به میدان هوایی و آویزان شدن از هواپیما و صحنه‌های موازی از عصبانیت امریکایی‌ها و شلیک به مردم و تجهیزات فرودگاهی یا دویدن چهره‌های هنری در خیابان‌های کابل را که دنیا از میدان هوایی کابل دید، چطور می‌بینید؟
اول اینکه این صحنه‌ها تصنعی بود و حقیقت نداشت. درواقع زمینه‌سازی امریکا بود. حتی به مردم تلفن کردند. خصوصاً کسانی که با آنها کار می‌کردند [شما می‌دانید که در اینجا NGO‌های خارجی و نه تنها امریکا و بلکه از 48 کشور در اینجا حضور داشتند] طرف میدان رفتند. مردم عام هم گفتند گویا ما بدون ویزا و پاسپورت به خارج می‌رویم و همگی طرف میدان و فرودگاه رفتند. اولاً این زمینه‌سازی را امریکا کرد. ثانیاً آن مجموعه را شما حساب کنید چقدر مردم می‌آیند؟ به حدی مردم از امریکایی‌ها نفرت داشتند که همان روزی که امریکایی‌ها از افغانستان خارج شدند، مردم جشن گرفته بودند. این جشن را امارت نگرفت. مردم عوامی هم که در خانه‌شان تفنگ و سلاح داشتند به افتخار اینکه امریکا را شکست دادند، جشن می‌گرفتند. آن صحنه‌سازی شده بود. آن دسیسه امریکا بود. فقط برای به تصویر کشیدن بوده است.
هدایت بود یا به عواملی گفته بودند که بروید به هواپیما بچسبید و ما تصویر و فیلم بگیریم؟ یعنی اینها بازیگر بودند یا فریب خورده بودند؟!
هردوی اینها بود. گفتم به تعدادی تلفن کرده بودند که اینها قصدی بوده است و بعضی‌ها فریب خورده بودند که همان مثال قبلی را برای شما زده بودم. زمانی که طیاره در فرودگاه بود مردم فکر کردند که در باز می‌شود و ما وارد می‌شویم اما فریب خورده بودند. و فکر می‌کردند که اینها بشر دوست هستند همان‌طور که ادعا داشتند! گپ مهمی که از حقوق بشر می‌زدند و از بشر دوستی گپ می‌زدند. اگر ما به بال هواپیما بچسبیم شاید اینها پرواز نکنند. در فکر ما هستند که انسانیم و از آسمان در بالا، نیفتیم! پرتاب نشویم و در این فکر بودند.
شما تصویری که برای ما از آن روز می‌گویید شبی شاد و شادیانه‌ای است که مردم به پشت بام‌ها آمدند و خوشحال بودند و تیر هوایی زدند. تصویری که شما از کابل روایت می‌کنید خالی از اضطراب است، آیا مردم اضطراب نداشتند؟
نه، قطعاً. خوشحال بودند و شادیانه سرور و شادی بود. ما 20 سال اشغال را تحمل کرده بودیم. آن شب، شبی بود که مردم پی بردند کسی خانه‌اش از طرف امریکایی محاصره نمی‌شود، فرزند دلبندش در خانه به شهادت نمی‌رسد، دیگر در دنیا قوتی نمانده که علیه افغانستان تهاجم کند. آن شبی بود که مردم افغانستان حس استقلال می‌کردند و حس آزادی می‌کردند. در آن شب اضطراب نبود. اضطراب در کسانی که مزدور بودند، بود. در کسانی که غلامان حلقه به گوش امریکا بودند و کسانی که منافعشان به امریکایی‌ها گره خورده بود و کسانی که آنها را اجنبی پرورش داده بودند و به حضور اجنبی‌ها آنها فربه شده بودند. بله، برای آنها اضطراب وجود داشت. که البته تعدادشان بسیار اندک است ولی برای عام مردم افغانستان شب تاریخی بود که تاریخ افغانستان دیگر آن را فراموش نخواهد کرد.
و سؤال پایانی: آیا حکومت فعلی دارای پارلمان خواهد شد؟
پیشنهاد ما این است که باید شود. یک نظامی که شورا و پارلمان نداشته باشد طبیعی است که ناقص می‌ماند.
پارلمان با رأی مردم یا انتخاب ریش سفیدان؟
با رأی مردم. من باید با رأی مردم وکیل مردم باشم که بتوانم این اراده مردم خود را اجرا کنم. شما می‌بینید که هرچقدر حکومت خوب باشد رسیدگی آن به مردم زیاد محقق نمی‌شود. اما نماینده مردم می‌تواند صدای مردم خودش را به گوش حکومتی برساند که باید با رأی مردم پارلمان ایجاد شود. اگر انتخابات ریاست جمهوری را هم برگزار نکنند حداقل این است که باید پارلمان با رأی مردم بیاید.
برای کشور دوست و برادر افغانستان با فرهنگ مشترک و مرز تاریخی دینی و اندیشه‌های مستقیم و غیرمستقیم متحد با هم آرزوی سلامت و ثبات و امنیت و آرامش داریم و امیدواریم که سال آینده در دومین سالگرد استقلال در قرن جدید شاهد شکوفایی اقتصاد افغانستان باشیم.
ان‌شاءالله و تشکر از حسن نیت تان. خداوند ملت مسلمان را تحت کلمه «لااله‌الا‌الله» و «محمد رسول‌الله» در دنیا واحد بسازد. من باور دارم که امت اسلامی در دنیا از مصیبت‌ها خلاص می‌شود.
جستجو
آرشیو تاریخی