بی‌پرده با سخنگوی طالبان

گفتگوی تفصیلی همسایه شرقی با ذبیح الله مجاهد، سخنگوی امارت اسلامی افغانستان

آقای مجاهد، سلام، وقت شما بخیر.
تشکر، سلامت باشید! خیر ببینید! ما هم خرسندیم که شما را با خود داریم و در برنامه‌های شما شرکت می‌کنیم. سلام گرم خودم را تقدیم به تمام دنبال‌کنندگان  شما می‌کنم.
پیوند تاریخی کشور افغانستان و کشور ایران برای دیروز و پریروز نیست؛ هم حضور مهاجران افغانستانی در کشور ما به این مسأله دامن زده، هم اشتراکات فرهنگی و دینی‌ای که میان ما و مردم افغانستان وجود دارد، این پیوند را خیلی عمیق‌تر کرده‌است. من وارد اصل مطلب می‌شوم، خصوصاً که می‌دانم شما هم مشغلۀ زیادی داشتید و این وقت را گذاشتید و ما این را به فال نیک می‌گیریم. موضوع بحث، حقابه است. می‌دانم که شما یک سری اقدامات در این زمینه انجام داده‌اید. مسئولین ایران در بخش‌های مختلف، این مسأله را پیگیری کردند، اما آن چیزی که در نهایت در فضای مجازی و میان عامۀ مردم مطرح شد این بود که آب به منطقۀ سیستان و بلوچستان نرسید. همچنین اعتراض‌ها و تجمعاتی پیش آمد که قطعاً موضوع به گوش شما و مسئولین دیگر هم رسیده‌است. داستان چه بود؟ آیا واقعاً شما در این مسأله کوتاهی کردید؟ آیا مسأله چیز دیگری بود که شاید ما مردم ایران نمی‌دانیم؟ اگر شما کمکی به تنویر افکار عمومی بکنید، خیلی عالی است.
موضوع حقّابه یا موضوع آب بین دو کشور ایران و افغانستان موضوعی است که در سال 1351 برای آن تفاهم‌نامه‌ای بین دو کشور امضا شد. براساس آن تفاهم‌نامه به نظر ما امارت اسلامی افغانستان پای‌بند است و می‌خواهد نیاز ایران را رفع کند؛ ولی این بستگی دارد به این‌که در این جامعه ما چقدر آب داریم؛ یعنی خشکسالی‌ای که در منطقه آمده، در این سالیان اخیر بسیار است و به‌خصوص سال گذشته ما برف نداشتیم و دو سه بار بارندگی شد که بسیار اندک است. خشکسالی بسیار فراگیر و منطقه‌ای است. این خشکسالی تنها سیستان و بلوچستان را متأثر نساخته، نیمروز، هرات، هلمند، ولایت‌های هم‌جوار و حوزۀ غرب ما را شدیداً متأثر ساخته‌است؛ به‌طوری‌که ما گزارش‌هایی داشتیم در نیمروز که یک تانکر آب آشامیدنی 15 هزار افغانی به فروش می‌رسید! من نمی‌دانم به تومان چند می‌شود، شما بگویید، 15 هزار افغانی قیمت گزافی است برای یک تانکر آب. شما درک کنید که ما چقدر مشکلات آب داریم. همین امسال دشت‌های بسیار بزرگ، باغ‌ها و سبزیجاتی که آنجا داشتیم، خشکید و کاملاً نابود شد. دریای هلمند یا ذخیره‌گاه آب هلمند، با خود چهار پنج تا کانال مُمد داشت که در 12 ماه سال جریان پیدا می‌کرد و امداد می‌کرد و جریان آب را در ذخیره حفظ می‌کرد؛ ولی امسال از اول، تمام کانال‌های امدادی که به آنها آب می‌رسید، از یکی‌شان آب نمی‌آید و همه‌اش خشکیده. دیگر این‌که آبِ تجمع‌شده در خود دریای هلمند یا کجکی را داریم. تحلیل این بود که بارها کارشناس‌ها و افغان‌ها رفتند و گفتند اگر این آب را ما رها کنیم، در پیشِ رو بند کمال‌خان را داریم که ابتدا باید آن پر شود، سپس به‌طرف ایران سرازیر شود؛ ولی با وجود این حجم آب که داریم و خشکی منطقه، جذب بسیار بالاست و میزان هدررفت آب تا برسد به سیستان خیلی زیاد است. به باور ما این آب اگر رها بشود، از مرزهای افغانستان بیرون نمی‌رود و همان‌جا می‌خشکد. باعث می‌شود که آب از اینجا ضایع شود و آنجا هم نرسد. ما شواهد و دلایل از این دست زیاد داریم و خدای نخواسته هرگز افغان‌ها یا حکومت امارت اسلامی افغانستان درصدد این نیست که آب را به همسایۀ خود ندهد؛ یعنی بدون این‌که ایران و برادران ما در سیستان و بلوچستان از ما بخواهند، این کار را خواهیم کرد. ما مسئولیت شرعی داریم. اگر ما آب داشته باشیم و برادر ما تشنه باشد، چطور به آنها آب ندهیم؟ این فریضه است. هر مؤمن با مؤمن دیگر همکاری می‌کند. حتی همسایه‌ها از هر مذهب و کیشی باشند، نسبت به هم حقوق همسایگی دارند. ما نمی‌توانیم از این چشم‌پوشی کنیم. چون ما داعیه داریم که یک جریان اسلامی و جریان دینی هستیم. بحث و روایت دینی به ما حکم می‌کند که این کار را بکنیم؛ ولی ناتوانی را باید درک کنیم. ما هم نتوانستیم در خشکسالی کاری بکنیم. این یک مصیبت منطقه‌ای است و افغانستان هم گرفتار آن است. متأسفانه سیاست هم گرفتار آن شده، البته ما متأسفانه...
پرسشگر2: یعنی شما از مسئولین و کارشناسان ایرانی دعوت کردید که این مسأله را از نزدیک ببینند و بررسی بکنند و گزارش‌ها را به مقامات ایرانی انتقال بدهند؟ آیا ممانعتی از حضور هیئت ایرانی در افغانستان شد؟
نه، این موضوع در پیمانی که ما در 1351 داریم، تصریح شده‌است. اگر آب کم باشد، هیئت ایران از کجا می‌تواند بازدید کند؟ تمام آن چیزها در آنجا تسجیل است. ما به طرف ایرانی گفتیم که طبق موافقت‌نامه شما می‌توانید هیئت روانه کنید. آنها البته خواسته‌شان اول این بود که بروند دیگر ساحات را ببینند؛ این در آن قرارداد نبود. خب ما در آنجا معذوریت داریم؛ چون چیزی که خلاف قرارداد باشد، نباید توقع داشته باشیم. چون آنجا ما مردم داریم، ملت خود و عکس‌العمل‌های خود را داریم؛ بالاخره ما هم نباید با مشکلات مواجه شویم؛ ولی از مقیاسی که در دهراوود نصب شده، به خاطر مقدار آبی که آنجا سنجیده می‌شود، در ماد‌ۀ چندم قرارداد آمده که هیئت‌ها می‌توانند از آنجا دیدن کنند؛ می‌توانند اگر جانب ایرانی موجبات قناعتش فراهم نشد، هیئت برود از آنجا دیدن کند و ببیند مقدار آب چقدر است و چقدر آب به‌طرف ایران سرازیر شده‌است؛ این جریان انجام شد. آقای قمی هم در جریان بودند. هیئت ایرانی آمدند همراه با برادرهای ما از دهراوود دیدن کردند. آنها هم شاید نتیجه گرفته باشند و راهکارهای خود را به طرف ایرانی داده باشند و مطمئن شده باشند که واقعاً آب کم است و این خشکسالی‌ای که منطقه را کوبیده، واقعی است. منطقه را هم دیدند، نیمروز را هم.
کار شما را تأیید کردند؟
تأیید کردند که آب بسیار کم است. خوب است که تأیید شد. خوب است که سفر انجام شد تا سوءتفاهماتی که در صفحات مجازی مطرح بود، رفع شود.
آقای مجاهد، علت آن مخالفت اولیه چه چیزی بود که اجازه نمی‌دادید؟ آیا خارج از توافق بود؟
ببینید، ما مخالفت نکردیم. توافق داشتیم که اگر هیئتی از ایران بخواهد بیاید، تنها می‌توانند جاهایی که در توافق‌نامه آمده‌است، ببینند. متأسفانه عکس‌العمل‌های رسانه‌ای زیاد شد و اثر خوبی نگذاشت. دیپلمات‌های دو طرف و وزارت خارجۀ ایران و افغانستان و سفارت ایران در کابل بسیار کوشید که این موضوع خوب حل شود و زمینه فراهم شد که هیئت‌ها بیایند و نتیجه را گرفتند و گزارش دادند.
مدام ارجاع داده می‌شود به معاهده‌ای که هفتاد سال پیش نوشته شده‌است. شما به شرایط جدید منطقه اشاره کردید که اوضاع متفاوت شده‌است. آن طوری که من شنیده‌ام، نمایندۀ افغانستان که آن پیمان را امضا کرده به جرم خیانت اعدام شده‌است. مردم ایران دولت پهلوی را که آن معاهده را نوشته ساقط کرده‌اند. الان آب هیرمند تغییر کرده‌است؛ جمعیت بالادست و جمعیت پایین‌دست فرق کرده‌است. می‌خواستم بدانم که نظر شما راجع به تجدید نظر کلی چیست؟
شاید هنوز هم مشکلاتی داشته باشیم اما نظر ما این است که بهتر از این نمی‌شود.
می‌گویند علت این‌که آب در منطقۀ سیستان نمی‌آید، احتمالاً به خاطر آن است که آنجا شیعه هستند و به شیعیان سیستان نمی‌خواهید آب برسد.آیا درست است؟
ما دو کشور اسلامی و برادر مسلمان هستیم. ما اسلام را مدنظر می‌گیریم. از دید اسلام، مسلمانان نسبت به یکدیگر حق دارند. اگر برادر مسلمان ما تشنه باشد، فرض است بر ما که به او آب برسانیم. دوم این‌که من حتی گفتم تا بدانید اگر چین از آن طرف یا از طرف دیگر روسیه و کشورهای دیگر آب بخواهند ما موظفیم. اگر موضوع ما بین چین و افغانستان باشد، باز هم ما مکلف هستیم؛ چون همسایه هستیم و حق همسایگی داریم و نمی‌توانیم آب را قطع کنیم، حتی اگر توان قطعش را داشته باشیم.
در رسانه‌ها مطرح می‌شد که بخشی از آبی که حقّابۀ ایران است، از طریق برخی کانال‌ها منحرف می‌شود به‌سمت بیابان‌ها و صحراهایی که خشک است و امکان رسیدن این آب به ایران نبود به خاطر انحرافی که وجود داشت. آیا انحرافی در بحث آب به وجود آمده‌است یا دریچۀ غلط یا اشتباهی باز شده که آب به جای دیگری برود؟
زمستان قبلی که گذشت، در تمام افغانستان دو یا سه بار برف شد. این یک چیز استثنایی بود؛ چندین سال است که من ندیده‌ام ما برفی نداشته باشیم؛ چندین ماه می‌بارید و برف داشتیم. لذا علت عمدۀ کم‌آبی این است و این خشکسالی به مشکلات اقلیمی برمی-گردد؛ چراکه هوا گرم‌تر شده‌است و ما زمستان‌ها برف و بوران نداریم. این را باید بحث بکنیم.
آقای مجاهد، به نظر شما دلایل دامن‌زدن رسانه‌ها در این ماجرا بین دو کشور همسایه و برادر، چه قبل از این‌که سران ایرانی بیایند و از منطقۀ هیرمند بازدید کنند چه بعد از آن، چه چیزی بود؟
دربارۀ این موضوع شما باید متوجه شده باشید که موضوع کاملاً دربارۀ آب نیست؛ دربارۀ مرز هم گاهی اوقات تنش‌های رسانه‌ای به وجود می‌آید. متأسفانه بعضی از فعالین رسانه‌ای و بعضی صفحات رسانه‌ای به‌خصوص شبکه‌های اجتماعی کمی موضوع را در بین دو کشور بزرگنمایی می‌کنند و ما باید این را درک کنیم و اهمیتی ندهیم. تقاضای ما از طرف مقابلمان نیز این است که موضوع را درک کنند. مثلاً ما گاهی وقت‌ها تنش‌های خردی در مرزهایمان داریم. شما هم شاید در هرکدام از مرزهای خودتان داشته باشید. این مسأله عادی است؛ اما بعضی از رسانه‌ها هستند که هم بدخواه ما هستند و هم جمهوری اسلامی و تلاش می‌کنند با بزرگنماییِ مسأله، سوءاستفادۀ خودشان را بکنند. نباید به این‌ها بها داد.
شما طبق نقشه‌های هواشناسی، این موضوع را مطلع بودید که افغانستان دچار خشکسالی است. خبرنگارها و تصویربردارها و دوربین‌ها می‌توانستند بروند و تصویر را نشان بدهند؛ حتی خود شما پیش‌دستی می‌کردید و دعوت می‌کردید و اجازه نمی‌دادید در منطقۀ سیستان و بلوچستان این حواشی به وجود بیاید و آن تجمعات شکل بگیرد یا حتی هیئت ایرانی بخواهد بیاید حرف شما را تأیید بکند.
این کار البته انجام شده‌است؛ اما در آن زمان شاید با کمی تأخیر بود؛ چون ما وسایل کافی نداشتیم. در تمام مناطق هیرمند و نیمروز و هرات تیم رسانه‌ای اعزام کردیم و گزارش‌هایی تهیه شد که شاید به ایران هم رسیده باشد. آن زمان ما متوجه این موضوع شدیم که جمهوری اسلامی ایران نسبت به این مسأله عکس‌العملی نشان داد. بعد ما متوجه شدیم که موضوع حاد است و باید حل شود. البته خشکسالی چیزی نیست که پنهان باشد. اگر در سیستان خشکسالی هست، در نیمروز هم هست و برادران ایرانی ما رفت‌وآمد دارند و می‌بینند. البته از بروز تنش جلوگیری شد و ما چندین مصاحبه و همچنین چندین نشست تصویری و ویدئویی داشتیم.
شما خودتان به‌تنهایی یک خبرگزاری هستید؛ یعنی حتماً نباید به خبرنگار بدهید تا بنویسد.
اگر ما حرفی بزنیم، خدای نکرده بین دو کشور تنش ایجاد می‌شود؛ به همین خاطر گاهی اوقات ما مکث می‌کنیم و به جای واکنش رسانه‌ای، با دوستان در سفارت ارتباط می‌گیریم و آنجا مطرح می‌کنیم. به هر صورت این درست است که تأخیر صورت
می‌گیرد.
شما از این موضوع خشکسالی مدت‌هاست که رنج می‌برید. چرا با وجود این مسأله سد کجکی ساخته شد؟
سد کمال‌خان در بیست سال قبل ساخته شده‌است. برای زمان ما نبود و آن هم بر اساس این بود که وقتی آب زیاد شود، سیلاب می‌شود و تخریباتی به بار می‌آورد. برای همین پیشنهاد شد سدی داشته باشیم که در زمان سیلاب نیاز می‌شود. بر اساس این نیازمندی ساخته شده‌است؛ یعنی بر این اساس ساخته نشده که ما حقابه را قطع کنیم. اگر سد در مقدار خودش آب داشته باشد یا نداشته باشد، ما می‌توانیم مقداری را که به مردم ایران وعده شده، بدهیم.

جستجو
آرشیو تاریخی