حرف بزن!

مشکلات خود به خود حل نمی‌شود و هر چیزی می‌تواند باعث اضطراب شود. شاید نگران نتیجه امتحان باشی، دل‌خوری از رفتار یک دوست یا این‌که در آینده چگونه است. دغدغه شکل‌های مختلفی دارد. ممکن است برای کمک گرفتن سراغ یک دوست یا بزرگ‌ترها رفته باشی و آنها هم گفته باشند: «نگران نباش، همه چیز در نهایت درست می‌شود».

نگران نباش فکرش را نکن
این پاسخ می‌تواند شما را ناامید و حتی بیشتر از قبل نگران کند. شاید با خودت بگویی وقتی حرفم شنیده نمی‌شود، پس چرا بگویم؟
این می‌تواند وسوسه‌انگیز باشد که فکر کنی من تنها هستم و کسی نمی‌تواند کمکم کند. اما بهتر است که بدانی احتمالاً شخص یا وقت مناسبی را برای گفت‌وگو درباره مشکلت انتخاب نکرده‌ای. شاید هم کسی که این پاسخ را داده خواسته تا به شما اعتماد به نفس بیشتری برای رو به رو شدن با مشکل بدهد. شاید خواسته است بدانی که به شما و توانایی‌هایت اعتماد دارد. شاید هم تجربه به آنها می‌گوید اتفاقات هر قدر هم که دشوار و غیرقابل پیش‌بینی باشد، اما بالاخره حل می‌شوند و می‌گذرند.
بزرگ‌ترها شاید نگرانی‌های گذشته خود را به یاد بیاورند و پشیمان باشند که چقدر زمان صرف نگرانی در مورد چیزهایی کردند که در نهایت خوب شد.
پس از این جواب ناراحت نباش و باز هم حرف زدن را انتخاب کن. حرف زدن کمک می‌کند که خودت مشکل را بهتر نگاه کنی و حتی شاید وقتی مجبور شوی مشکلت را با کلمات بازگو کنی، بتوانی راه‌حل را هم پیدا کنی!

بهتر بشناس
شاید شنیدن حرف‌های تکراری جذاب نباشد اما فایده‌اش این است که می‌دانی باید راه دیگری انتخاب کنی. شاید سال‌ها بعد مشکل امروز به نظرت چندان مهم نباشد اما شما فعلاً با امروز سر و کار داری و باید برای بیرون آمدن از نگرانی تصمیم‌های درستی بگیری که چه کاری را چگونه انجام بدهی! این‌ها دو تصمیم مهم هستند.
ما بعضی مشکلات و نگرانی‌ها را نمی‌توانیم حل کنیم. مثل وقتی که نگران سلامتی فردی هستیم که با یک بیماری ناشناخته درگیر است. بیماری‌ای که خودش نمی‌توانسته از پیش‌آمدنش جلوگیری کند. درمان آن هم در اختیار ما نیست. بهتر است این موضوع را بپذیریم و برای حل کردن آن ووقت نگذاریم. ما درباره‌ی آن نمی‌توانیم تصمیم بگیریم، پس لازم نیست وقت‌مان را به فکر کردن برای حل آن اختصاص بدهیم. نگرانی برای سلامتی او طبیعی است اما وقت گذاشتن برای فکر کردن به بیماری غیرطبیعی. بهتر است به کارهایی که می‌توانی انجام دهی فکر کنی، مثل خوش‌حال کردن فرد بیمار یا پیدا کردن بهترین راه‌های ارتباط با او برای گذراندن یک زندگی خوب.
اما مسائل دیگری هستند که اگر فرصتی برای صحبت درباره آنها داشته باشی، احساس بهتری پیدا می‌کنی. جلوی طوفان را نمی‌توانی بگیری اما نباید در برابرش هم بایستی. آدم عاقل برای عبور از طوفان برنامه‌ریزی می‌کند تا بهترین زمان و دست‌یافتنی‌ترین مسیر را انتخاب کند.

تغییر مسیر گفت‌وگو
چگونه می‌توانی از مسیر یک گفت‌وگوی نامفید بیرون بیایی؟ شاید یکی از راه‌های خوب این باشد که به جای داشتن چهره ناراحت و تاکید بر نگرانی خودت، سعی کنی موضوع را به صورت یک مشکل بیان کنی. به جای حرف زدن از ناراحتی خودت، از رفتار دوستت بگو و ببین رفتار او درست بوده است یا نه؟ درباره این حرف بزن که چطور باید ناراحتی‌ات را با او مطرح کنی؟
وقتی قرار است با بقیه درباره مشکلاتت حرف بزنی باید به آنها نشان بدهی که عصبانی نیستی که نیاز به آرامش داشته باشی. ناراحتی و نیاز به حل کردن مشکل داری. بگو هدفت از حرف زدن شنیدن راه‌حل‌هایی است که عبور از طوفان را ساده‌تر می‌کند.
اگر آنها جزئیات را پرسیدند، خسته یا عصبانی نشو. پرداختن به جزئیات کمک می‌کند تا مشکل را به شکل دیگری ببینی و شاید متوجه شوی که حل مشکلت راه‌حل ساده‌ای داشته است.
ما همه نیاز به حرف زدن داریم. پس هیچ‌وقت سکوت نکن!

جستجو
آرشیو تاریخی