حتماً میدانی همانطور که برخی از گیاهان از دانه میرویند؛ برخی دیگر هم وجود دارند که از پیاز میرویند. پیاز آنها یک تودهی بزرگ است شبیه همین پیازهای معمولی که توی همه آشپزخانهها پیدا میشود.
لالهها معمولاً زرد یا قرمز بودند اما از برخی پیازها هم لالههایی با رنگهای دیگر میرویید. رنگهایی که ترکیبی از قرمز و زرد بودند. در نهایت مشخص شد که این نتیجه یک ویروس گیاهی است، اگرچه مطمئن هستم که هیچ کس به دلیل آن اهمیت نمیداد!
میدانم هنوز هم همهچیز عادی است و دلیلی برای دیوانگی وجود ندارد.
گلها زیبا بودند و مردم آنها را دوست داشتند اما دیوانگی از کجا پیدا شد؟ دیوانگی واقعاً مربوط به گلها نبود، بلکه مربوط به پیازها بود. در واقع حتی آنقدر هم به پیازها مربوط نمیشد؛ بیشتر در مورد پول بود!
ارزش کالاها به مقدار پولی است که مردم آمادهاند برای آن بپردازند. به همین دلیل است که وقتی کالایی کم باشد، قیمت آن افزایش پیدا میکند.
قدرت گل
دیوانگی گل لاله از آنجا شروع شد که مردم متوجه شدند، میتوانند با خریدن پیاز گل، منتظر افزایش قیمت و سپس فروش مجدد آنها باشند و درآمد زیادی به دست آورند. خبر این شکل درآمدزایی پخش شد و به زودی همه در تلاش بودند تا به سرعت پولی به دست آورند (یا فکر میکردند که با سرعت پول به دست خواهند آورد!). خیلی نگذشت که هلندیها با ارزشترین داراییهای خود، حتی گاهی خانههایشان را برای خرید پیاز گل لاله به امید ثروتمند شدن فروختند و به خیال خودشان در این کار سرمایهگذاری کردند. برخی پیازهای تک و کمیاب حتی به اندازه یک خانه در بهترین بخش آمستردام(پایتخت هلند) ارزش داشتند! اما قیمتهای سرسامآور نتوانستند به افزایش خود ادامه دهند. قیمتها به سطحی رسید که اکثر مردم دیگر حتی توانایی خرید پیازهای معمولی را هم نداشتند، چه رسد به پیازهای کمیاب.
بازار خراب شد. تلاش برای خرید از بین رفت. تقریباً یکشبه حباب ترکید. بعضی از مردم تقریباً هر چیزی را که داشتند از دست دادند، زیرا تمام پول خود را در پای پیاز ریخته بودند. آنها منتظر بودند که پیاز آنها را ثروتمند کند، اما پیازها دیگر ارزش چندانی نداشتند.
دیوانگی همه جا
اتفاقات مشابهی در طول تاریخ رخ داده است. در انگلستان یک زمانی شور و شوق جمعآوری سرخس وجود داشت، اگرچه به اندازه دیوانگی لاله شدت پیدا نکرد. دیوانگان طلا در آمریکا معروف بودند. اگرچه آنها برای خرید یک کالا یا در یک شرکت سرمایهگذاری نکردند اما وقتی خبر رسید که مکانهایی وجود دارد که میتوان با الک کردن آب رودخانه، طلا بهدست آورد، هزاران نفر کار و زندگی خود را رها کردند و به سمت رودخانههای طلایی راه افتادند. شاید باور نکنی اما حتی کسانی از اروپا برای پیدا کردن طلا خودشان را به آمریکا رساندند!
وقتی کاری غیرواقعی است، همیشه آنهایی که زودتر شروع میکنند یا بهتر میتوانند سر دیگران کلاه بگذارند، برای یک دوره کوتاه پولی به دست میآورند اما بیشتر کسانی که به این راه پا میگذارند با از دست دادن داراییها و وقت و عمر خودشان از آن بیرون میافتند و فقیرتر از قبل میشوند!
توی ایران هم بارها اتفاقات مشابهی افتاده است. حتماً بزرگترها میتوانند داستان این دیوانگیها را برایت بگویند!
اقبال هلندی
دیوانگی یا شیدایی لاله زندگی بسیاری از مردم هلند را ویران کرد، اما از برخی جهات همه چیز هم از بین نرفت. درست است مردمی که زندگیشان را از دست داده بودند، نتوانستند به آرزویشان برسند اما کشور هلند تبدیل شد به سرزمین لالهها.
هلند هنوز هم به خاطر گلها مشهور است و در بهار که لالهها میرویند مردم از سراسر جهان برای دیدن گلهای بیشمار لاله به آنجا سفر میکنند.
پیازهای لاله طعم وحشتناکی دارند و شبیه پیازهایی که ما در غذا یا کنار آن میخوریم نیستند. در اواخر جنگ جهانی دوم، هلند توسط ارتش آلمان اشغال شد. هیچ غذایی وجود نداشت و مردم از گرسنگی میمردند، بعضی از مردم هلند بعد از جداکردن بخشهای سمی پیاز لاله، توانستند با خوردن آنها از مرگ نجات پیدا کنند.
حباب اقتصادی چیست؟
حباب اقتصادی زمانی شکل میگیرد که چیزی به طور ناگهانی بسیار مطلوبتر از حالت عادی شود.
زمان حباب لاله، برخی از پیازها حتی 10 بار در یک روز خریده و فروخته میشدند و طبیعتاً قیمتشان بالاتر میرفت!
حباب میتواند دور هر چیزی شکل بگیرد. اما اغلب دور چیزهای سرگرمکننده یا زیبا ساخته میشود، در واقع کسی برای زنده ماندن به آن نیاز ندارد. اتفاقی که میافتد معمولاً به این شکل است:
1. جابهجایی: گروهی از افراد با نفوذ یا تاثیرگذار تصمیم میگیرند که چیزی را جمعآوری کنند. آنها هر کجا که بتوانند شروع به خرید آن چیز میکنند.
2. انفجار: افرادی که فروشنده هستند، متوجه میشوند. قیمت کمی بالا میرود و افراد بیشتری شروع به خرید میکنند. خبر این اتفاق منتشر میشود.
3. سرخوشی: قیمتها دیوانهوار میشود زیرا مردم سعی میکنند تا آنجا که میتوانند خرید کنند. بعضیها حتی شروع به فروش وسایل دیگر زندگی میکنند تا بتوانند بیشتر خرید کنند.
4. سودآوری: گروه اولیه شروع به فروش میکنند و از این بازی خارج میشوند. آنها سود خودشان را به دست آوردهاند و میدانند که بازار دیگر جای مطمئنی نیست و حباب هر زمانی ممکن است بترکد.
5. وحشت: قیمتها به شدت کم میشود زیرا سرمایهگذاران میخواهند داراییهای خود را نقد کنند. (یعنی به سرعت آنها را بفروشند.) فروشنده زیاد میشود و خریدار کم!