از صبر راهبردی به مقاومت راهبردی

مذاکره و توافق؛ بخشی از راه‌حل

مصطفی محمدی رمضانی /
پژوهشگر علوم سیاسی

تجربۀ بازۀ زمانی اجرای برجام و دورۀ خروج آمریکا از آن، نشان داد نه دستیابی به توافق لزوماً به‌معنای توسعۀ اقتصادی است، نه عدم توافق به‌معنای فروپاشی کامل اقتصادی. در واقع، توافق فرصت‌هایی برای ایجاد ثبات و تعادل اقتصادی ایجاد می‌کند ولی به دلیل محدودیت‌ها و ریسک‌هایی که در متن برجام وجود دارد نباید انتظار داشت توافق به‌خودی‌خود منجر به تحول اقتصادی شود؛ بنابراین، مذاکره و توافق برای رفع تحریم‌ها باید در یک مسیر موازی و هم‌زمان با تلاش برای خنثی‌سازی تحریم‌ها پیگیری شود. به‌عبارت دیگر، توافق بخشی از راه‌حل ایجاد تغییر در شرایط کنونی است، نه تمام راه‌حل.
اگرچه فلسفۀ اصلی برجام برای جمهوری اسلامی ایران این بود که تحریم‌‌های اقتصادی لغو و فعالیت‌‌های تجاری و مالی ایران عادی شود ولی رفع «محدود، مشروط و بازگشت‌پذیر» تحریم‌‌ها در برجام و تجربۀ خروج از توافق هسته‌‌ای در دورۀ ترامپ، انتفاع اقتصادی از توافق را تحت‌تأثیر جدی قرار داد. ازاین‌رو، حتی در صورت بازگشت کامل آمریکا به برجام «ریسک همکاری» با ایران به دلیل نگرانی از عدم پایداری توافق در نتیجۀ اقدامات احتمالی کنگره و دولت بعدی آمریکا به‌طور کامل از بین نمی‌‌رود. علاوه‌براین، به‌دلیل پافشاری آمریکا بر حفظ بخشی از تحریم‌‌ها، تحت عنوان تحریم‌های سازگار با برجام، ازجمله قانون کاتسا یا استمرار ممنوعیت بهره‌مندی از چرخۀ یوترن، «امکان همکاری» شرکت‌ها و بانک‌های بزرگ بین‌المللی با جمهوری اسلامی ایران در زمینۀ مالی و تجاری نیز دشوار خواهد بود.
ازاین‌رو، حتی در صورت لغو همۀ تحریم‌های هسته‌ای، توافق در بهترین حالت می‌تواند شرط لازم برای پیشرفت اقتصادی کشور است ولی شرط کافی نیست. پیشرفت مستلزم برخورداری از برنامۀ توسعۀ اقتصادی و استفادۀ حداکثری از فرصت‌‌های بین‌المللی ازجمله بهره‌مندی از ظرفیت همسایگان و قدرت‌‌های نوظهور است.
توجه به محدودیت‌ها و ریسک‌های توافق از این جهت ضروری است که بازگشت آمریکا به برجام به لحاظ سیاسی به معنای تغییر رفتار این کشور در قبال جمهوری اسلامی ایران نیست. زیرا اهداف آمریکا در قبال ایران هنوز تغییر نکرده است. آمریکا با بازگشت به برجام به دنبال مهارکردن برنامۀ هسته‌ای ایران است و در دورۀ پساتوافق در تلاش خواهد بود با حفظ بخشی از تحریم‌ها همچنان از اهرم فشار برای تحمیل محدودیت‌های بیشتر در موضوعات منطقه‌ای و موشکی استفاده کند. تفاوت دولت ترامپ و دولت بایدن این است که ترامپ خروج از برجام را راهکار مناسب‌تری برای مهار ایران می‌دانست ولی بایدن توافق را بستر بهتری برای کنترل رفتار ایران می‌داند. دلالت اقتصادی این راهبرد آن است که در عین بهره‌مندی از فرصت‌های توافق، سیاست اصلی کشور باید متمرکز بر خنثی‌سازی تحریم‌ها باشد.
از منظر بین‌المللی، دولت آمریکا در شرایطی حاضر به بازگشت به برجام شده است که از یک‌سو به دلیل رشد برنامۀ هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران و از سوی دیگر به دلیل افزایش قیمت جهانی انرژی در وضعیت اضطراری قرار دارد. به‌بیان دیگر، این درک در آمریکا ایجاد شده است که خروج از برجام و تلاش برای به صفر رساندن صادرات نفت نه تنها منجر به فروپاشی یا تسلیم ایران نشده است بلکه سیاست آمریکا در هر دو زمینه نتایج معکوسی را در پی داشته است. ایجاد چنین نگرشی حاصل تغییر الگوی رفتاری جمهوری اسلامی ایران از «صبر راهبردی» به «مقاومت راهبردی» بود که در عمل به آمریکا نشان داد اعمال فشار علیه ایران بدون هزینه و پاسخ نخواهد بود. شکل‌گیری چنین درکی از جمهوری اسلامی ایران را می‌توان مهم‌ترین دستاورد گفت‌وگوهای وین دانست.
پیش از این، به‌خصوص در دورۀ ترامپ، چنین تصور می‌شد که جمهوری اسلامی ایران تحت فشار شدید اقتصادی و تهدید نظامی عقب‌نشینی خواهد کرد. این درک راهبردی از ایران نقش مهمی در جسارت آمریکا در تصمیم‌گیری دربارۀ خروج از برجام و ترور شهید سلیمانی داشت؛ ازاین‌رو، پیش از بازگشت آمریکا به برجام ضرورت داشت تا این نگاه اصلاح شود که ایران در برابر فشار نه تنها عقب‌نشینی نخواهد کرد بلکه واکنش آن می‌تواند نتایج معکوسی برای آمریکا و رژیم صهیونیستی در پی داشته باشد. تقویت این درک از ایران یکی از مهم‌ترین پایه‌های تأمین امنیت ملی، تقویت بازدارندگی و تضمین ذاتی برای هر نوع توافقی خواهد بود.

 

جستجو
آرشیو تاریخی