مردمشناس و مدیر طرح «اعتماد به واکسن» در دانشکدهٔ بهداشت و پزشکی استوایی لندن
محمد معماریان /
روزنامهنگار
اول از همه، افرادی که مخالف واکسیناسیون هستند را چطور باید دستهبندی کنیم؟ مهمترین دلایل مخالفت آنها با واکسن کرونا چیست؟
طبعاً به محل زندگی، گروه اجتماعی، نظام باوری و خود شخص بستگی دارد چون تنوع زیادی در این مورد در کار است. اگر بخواهیم مهمترین مضمونها را فهرست کنیم، بهنظرم در صدر آنها مقولۀ ایمنی است که جهانشمول هم هست. دلواپسیهایشان در این مورد نیز بهنظرم نامعقول یا دیوانهوار نیست. ولی دامنۀ این دلواپسی، در برخی افراد، اغراقشده است. همچنین مقدار زیادی اطلاعات نادقیق یا صراحتاً غلط هم وجود دارد که مردم را بیش از آنچه باید و شاید، دلواپس یا هراسناک میکند.
در سوی دیگر، برخی افراد شاید بگویند دغدغۀ ایمنی دارند، اما در حقیقت مسئلهشان چیز دیگری است. به تصور آنها، اگر بگویند مسئلهشان ایمنی واکسن است، حرفی مقبولتر زدهاند تا اینکه بگویند دلیل واقعیشان چیست، مثلاً دلیل ایدئولوژیک، مذهبی یا سیاسی. مشکل دیگری هم که در سراسر دنیا به شکلهای مختلف دیده میشود، سیاسیسازی واکسن است؛ که البته باید دقت کرد آیا دربارۀ واکسن به طور کلی حرف میزنیم، یا مورد خاص واکسن کرونا.
چنانکه گفتید، برخی افراد دلواپسیهای بیشوکم موجهی دربارۀ واکسن دارند. حکومت چگونه میتواند به مرتفع کردن این دلواپسیها کمک کند؟
حکومت هرچه صادقتر باشد، بهتر است. بهنظرم حکومتها در این باره کلاً صادق هستند، اما درعینحال نمیخواهند مردم را هم نگران کنند، لذا گاهی اوقات به قدر لازم شفافیت به خرج نمیدهند. لذا بهنظرم بهترین راه برای مرتفع کردن این دلواپسیها آن است که کاری کنیم که اطلاعات واقعی به دست مردم برسد. محض نمونه، مردم ممکن است در فضای مجازی بخوانند که صدها دختر بهخاطر زدن واکسن اچپیوی فوت کردهاند، گرچه مطلقاً هیچ شواهدی مبنی بر فوت ناشی از آن واکسن وجود ندارد. البته که بدنهای برخی افراد واکنشهایی به واکسن نشان دادهاند اما این حرفهای غلوآمیز را میبینید؛ درحالیکه چه در روند تاریخی واکسیناسیون و چه اکنون، موارد عوارض جانبی حاد بسیار نادر بودهاند.
همچنین باید ریسکهای ناشی از واکسن نزدن را یادآوری کرد. صدالبته که این کمکی به مثلاً یک مادر نگران نمیکند که مدام در فکر این است که مبادا آن «یک نفر در یک میلیون نفر» همان بچۀ او باشد. اما میبینید که بسیاری از کشورها موفق به ریشهکنی سرخک، دیفتری، کزاز و فلج اطفال در کودکان شدهاند، پس راهی وجود دارد. من البته هرگز نگرانیهای والدین یا دیگران را درجا رد نمیکنم. بهنظرم این کار جامعۀ بهداشت و سلامت خطا بوده که به مردم میگفتهاند: «واکسن بزنید، حتماً برایتان خوب است.»
در یک پیمایش، افراد مخالف واکسیناسیون به چند دسته تقسیم شده بودند: افرادی که سؤالاتی دارند، افراد نگران، افراد مشکوک به واکسن، و افرادی که فعالانه علیه واکسن فعالیت میکنند. آیا حکومت باید رویکردهای متفاوتی در قبال این دستهها پی بگیرد؟
این دستهبندی معقولی است و قطعاً باید رویکردهای متفاوتی برای آنها اتخاذ کرد. همچنین کسانی هم هستند که مخلوطی از این نگرشها را دارند. در کل، باید به وضعیت شخص دقیق نگاه کرد. برخی بهطور کلی مشکل جدی ندارند جز چند نگرانی که میتوان آنها را نسبتاً ساده مرتفع ساخت. مسئله زمانی پیچیدهتر میشود که پای باورها یا بدفهمیهای مذهبی به میان میآید.
یک مشکل بزرگ دیگر دربارۀ واکسن کرونا این است که بیاعتمادی شمار زیادی از مردم در بسیاری از کشورها به حکومت، شدیدتر شده. آنها به نحوۀ مدیریت همهگیریِ کرونا توسط حکومت اعتمادی ندارند، و به تبع آن، نظریههای توطئه نیز زیادتر شدهاند.
ما طی دوازدهسال اخیر بحثهای موجود در رسانههای اجتماعی پیرامون واکسنها را در دنیا رصد کردهایم، چه مثبت یا منفی یا خنثی. از زمان وقوع همهگیری کرونا، گفتوگوهای منفی و توطئهمحور پیرامون واکسن، رشد انفجاری داشهاند. دغدغۀ فعلی من این است که چه باید کرد؟
خُب، چه باید کرد؟!
ببینید، مشکل دیگر این است که این مسئله بر اعتماد کلی مردم به واکسنهای «نرمال» هم اثر گذاشته است. من با اطمینان زیادی میتوانم بگویم که در سالهای آینده موارد ابتلاء به سرخک هم بیشتر خواهد شد چون طبق گزارش یونیسف، برخی افراد بهخاطر کرونا، واکسن سرخک هم نزدهاند.
من اگر جای حکومت بودم، کار را با قدمهای مشخص و ملموس شروع میکردم. احساسات و نگرشهای مردمی را نمیتوان یکشبه بهبود داد. این احساسات و نگرشها یکشبه خراب میشوند اما درست کردنشان بسیار بیشتر طول میکشد. شاید بهتر باشد که در آغاز، روی چند واکسن سادهتر که مردم با روالش آشناترند تمرکز کرد، مثلاً واکسنهای کودکان از قبیل سرخک یا فلج اطفال، و اعتمادسازی را حول آنها آغاز کرد. وضع زندگی مردم در چند سال گذشته بسیار بلاتکلیف و نامطمئن بوده؛ لذا بهقدری حس آشنایی و تداوم نیاز دارند. فقط از آنجاست که میتوان بازسازی قدری اعتماد را آغاز کرد.
هدفگذاری پس از تزریق دُز اول واکسن باید چه باشد؟
طبعاً باید مردم را ترغیب کرد که حداقل دُز دوم، و در حالت ایدهآل یادآور، را بزنند. ولی بیشترین تأثیر را جایی دیدهایم که واکسنها همراه با قرار گرفتن طبیعی در معرض ویروس، از طریق محیط یا افراد پیرامون، بودهاند. شواهد علمی کافی نیز مبنی بر تأثیرگذاری دُز دوم و سوم داریم. آنچه باید انجام دهیم این است که این اطلاعات را در قالبی واضح و روشن به مردم عرضه کنیم تا دقیق متوجه شوند که چه میگوییم، یعنی قالبهای اطلاعرسانی که مردم را درگیر خود کند، مثل اینفوگرافی.
برای مقابله با شایعات موجود دربارۀ واکسن، چه تاکتیکهایی را در قالب کارزار رسانهای را پیشنهاد میکنید؟
خُب، بستگی به آن شایعه دارد. مردم به دلایل متفاوتی یک شایعۀ واحد را باور میکنند. اما یک کارزار اطلاعرسانی محض لزوماً نمیتواند نگرش آنها را تغییر دهد. رساندن اطلاعات درست لازم است، ولی به چیزی بیش از آن نیاز است چون مردم ممکن است تألمات، نگرانیها یا تجربههای ناخوشایند دیگری داشته باشند.
لطفاً مثال میزنید؟
یک مثال خوب، کارزار واکسیناسیون فلج اطفال در هند بوده که مدتها پیش اتفاق افتاد اما بهنظرم درسآموز است. در آنجا، شایعات زیادی وجود داشت که واکسن فلج اطفال بچهها را عقیم میکند. ما به آنجا رفتیم و در برخی اجتماعهایی که این شایعات رواج داشت تحقیق کردیم. از آنها پرسیدیم فارغ از این، چه نگرانی دیگری دارید؟ چهچیزی اذیتتان میکند؟ به چهچیزی نیاز دارید؟ وقتی مشغول گفتوگو با مردم شدیم، و وقتی وضعیت آنها را بهتر درک کردیم، دیدیم که مسئلهشان آنقدرها هم آن شایعه نبوده.
آنها خوششان نمیآمد که مردان به بچههایشان واکسن بزنند. همچنین میخواستند زنانی از روستای خودشان به بچهها واکسن بزنند، نه کسانی که از مثلاً دهلی آمده بودند. آنها میخواستند که تمرکز واکسنیاسیون در جایی آشنا و نزدیک خودشان باشد تا اگر مشکلی یا واکنشی پیش آمد، بتوانند سراغشان بروند.
از قضا، وقتی وظیفۀ واکسیناسیون را به زنان محلی واگذار کردیم، آن شایعات از بین رفتند. اگر فقط به این بسنده میکردیم که بگوییم واکسن بچهها را عقیم نمیکند، اما متصدیان واکسیناسیون کماکان از جاهای دیگری میآمدند و مردان بودند، وضعیت هیچ تغییری نمیکرد بلکه آنها عصبانیتر هم میشدند.
آیا شما شخصاً مطمئن هستید که واکسن کرونا ایمن است؟
بله. بهنظرم کارنامۀ خارقالعادهای داشته. الآن در دنیا ده میلیارد نفر واکسن کرونا (واکسنهای مختلف) زدهاند. این یک رخداد تاریخی بیسابقه است که چنین حجم وسیعی در چنین مدت کوتاهی واکسن یک بیماری را بزنند. و شگفتانگیز است که عوارض جانبیاش بسیار کم بودهاند.
همین کوتاه بودن مدت تجربۀ واکسن شاید باعث نگرانی برخی افراد شود.
خُب، مسألۀ بروز عوارض جانبی، ترکیبی از جمعیت بهعلاوۀ زمان است. در آزمایشهای بالینی متعارف واکسنها، مثلاً چندده، چندصد یا چندهزار نفر واکسن میگیرند و بررسی میشوند. در مورد واکسن کرونا، روندی را که به صورت معمول طی ده یا بیست سال رُخ میدهد، در مدتی بسیار کوتاه فشرده کردهایم. ولی میلیاردها نفر این واکسن را دریافت کردهاند و عوارض جانبیاش بسیار کم بودهاند. همین، از منظر علمی، اقناعکننده است.
نهایتاً، دربارۀ آنهایی که به دلایل مذهبی از زدن واکسن خودداری میکنند، چه میتوان کرد؟
خُب، گاهی ما فرض میکنیم دلایلشان مذهبی است اما در حقیقت دلیل دیگری دارند. مثلاً در شمال لندن، اجتماعی از یهودیان ارتدوکس زندگی میکنند. نرخ واکسیناسیون سرخک در آنها بسیار پایین بود و تصورمان این بود که دلایل مذهبی دارد. اما وقتی سراغ مادران رفتیم و صحبت کردیم، متوجه شدیم مسئلۀ اصلیشان با واکسن سرخک، مسألۀ تدارکاتی بود. برخی از این خانوادهها مثلاً ده بچه داشتند، و لازم بود یک مرکز سلامت در میانۀ اجتماعشان باشد تا رسیدگیهای لازم را انجام دهد. همچنین تصورشان این بود که چون یک اجتماع درهمتنیده هستند که بیشتر میان خودشان تعامل دارند، پس چندان در معرض بیماری قرار نمیگیرند و لذا ریسک ابتلای بچههایشان هم کمتر است.
پس، دوباره، اولین کاری که باید انجام داد این است که پیشفرضهای اولیه را کنار گذاشت، سراغ مردم رفت، و با آنها حرف زد، و نه فقط دربارۀ آن مسئلۀ خاصی که گمان میکنیم وجود دارد. برخی از افراد در آن اجتماع میخواستند مطمئن باشند که ما به سلامت آنها بهطور کلی، در طول زندگیشان، اهمیت میدهیم. آنها باید میدیدند که ما نیامدهایم تا فقط یک مورد را در فهرست کارهایمان خط بزنیم، بلکه به کلیت وضع آنها توجه داریم.
همچنین برخی افراد احساس میکنند که فقط در حد عدد و رقم شمرده میشوند و دولت به وضع آنها اهمیتی نمیدهد. پس باید تلاش کرد تا وضعیت افراد را درک کرد. گاهی هم مسئله اساساً تکنیکی است، مثل مشکلی که با واکسن فلج اطفال در کپسول ژلاتینی یا واکسن استنشاقی آنفولانزا برای کودکان داشتیم، و همین بس بود که روش ارائۀ واکسن را عوض کنیم.