مدیر اندیشکدۀ توسعۀ منطقهای خراسان رضوی
به جهاد سازندگی غالباً از زاویۀ نقش آن در محرومیتزدایی و تحقق عدالت اجتماعی و اقتصادی پرداخته شده است؛ اما آنچه جهاد را از بسیاری از نهادهایی با مأموریت مشابه (چه معاصر و چه گذشته) متمایز میسازد، اتکای قابلتوجه این نهاد به «نیروی مردم» در تحقق عدالت است.
مردمی بودن یکی از مهمترین و بنیادیترین ویژگیهای جهاد است که از نوع شکلگیری این نهاد تا ساختار و سبک عملیات آن را متأثر میکند. مقولۀ مردمی بودن در جهاد سازندگی مبتنی بر تأکید آیۀ قرآنی «لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبِیِّنت وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتبَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط» است که نقش بنیادین رهبر جامعۀ اسلامی را نه تحقق مستقیم قسط که وارد کردن مردم به فرایند اجتماعی تحقق آن میداند.
در نگاهی کلان سبک رهبری امام خمینی و مواجهۀ ایشان با مسائل را نیز میتوان براساس همین الگو تبیین کرد. امام متناسب با شبکۀ مسائل جامعه در ابتدای انقلاب اسلامی به زمینهسازی برای حضور مردم در فرایند اجتماعی حل این مسائل از طریق ایجاد نهادهای مردمی اقدام میکردند. شکلگیری جهاد سازندگی در زمینۀ توسعۀ روستایی، بنیاد مسکن در زمینۀ مسئلۀ ساخت مسکن محرومان، کمیتههای انقلاب و سپاه در حوزه امنیت و کمیتۀ امداد در زمینۀ فقرزدایی نمونههایی از بسترسازی بنیانگذار انقلاب بهمنظور حضور مردم و استفاده از توان آنها در تحقق فرایند شکلدهی به جامعۀ اسلامی است.
شکلگیری جهاد از پایه بهشکل خودجوش و مردمی و براساس هدف «کار برای مردم» بود؛ اما موفقیت این نهاد در بهکارگیری مشارکت فعالانۀ مردم در انجام مأموریت باعث شد این عنصر به «کار با مردم برای مردم» ارتقا پیدا کند؛ در واقع همین عنصر است که موجب جذب مردم و ارتباط قلبی نیروهای جهادی با آنها و تبدیل شدن آنان به مرجع روستاییان در زمینههای مختلف میشود. این مسئله به شکلی بوده است که بسیاری از جهادگران حتی در مسائلی مانند مسائل خانوادگی و رأی دادن در انتخابات نیز موردرجوع بخشهای قابلتوجهی از جامعۀ روستایی بودهاند که در ابتدای انقلاب بخش عمدۀ جامعۀ ایران را تشکیل میداده است.
مطالعۀ نحوۀ شکلگیری و فعالیت جهاد سازندگی نشان میدهد در این نهاد (بهویژه در سالهای ابتدایی فعالیت) مرز بین روابط حکومت و جامعه و بالاخص مرز بین حکومتها و جنبشها بسیار مبهم بوده است. بهطور عمده این مسئله به این دلیل است که جهاد سازندگی بهطور همزمان از پایین (سطح جامعه) و بالا (سطح حکومت) بسیج شد و از این جهت سیر تطور آن را نمیتوان بر هیچیک از نظریههای توسعۀ منطقهای تطبیق داد. ماهیت جمهورمحور جهاد، ابعاد و زمینههای گوناگونی دارد که بهشکل مختصر به بخشی از آن اشاره میشود.
شکلدهی به ساختارهای تصمیمگیری و تصمیمسازی مردمی
یکی از مهمترین ساختارهایی که جهاد سازندگی در روستاها برای ایجاد این مشارکت ایجاد کرد، شوراهای اسلامی روستا بود که طی فعالیت جهاد بهعنوان حلقۀ واسط بین این نهاد و مردم ایفای نقش کرد. تشکیل بیش از ۱۴هزار شورای اسلامی در روستاهای کشور متشکل از معتمدین روستاها، مشارکت مردم در فعالیتهای سازندگی را ساختارمند کرد. این مشارکت در بخشهای مختلف زنجیرۀ فعالیتهای توسعهای جهاد در روستاها (از تصمیمگیری و اولویتبندی طرحها تا مشارکت مالی و اجرایی) وجود داشته است؛ در واقع ایجاد ساختار مردمی اینچنینی موجب شد جهاد سازندگی بهجای محدود کردن مشارکت مردمی به اجرای طرحها از توان مردم در تمامی حلقههای پیشرفت بهره بگیرد.
فرهنگ مشارکتی
مشارکت و همکاری یکی از مؤلفههای اساسی شکلدهندۀ الگوی مدیریتی جهاد سازندگی است. این مقوله که در آیۀ «وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَيْنَهُمْ» نیز مورد تأکید قرار گرفته است و امام خمینی در پیام تشکیل جهاد سازندگی با کلیدواژۀ «همه با هم» مورد تأکید قرار میدهند، در بطن جهاد در حوزههای مختلف جاری بوده است. مشارکت همگانی در تصمیمگیری در جهاد بهشکلی بوده است که در نظام سازمانی داخلی از راننده و نگهبان تا اعضای شورای مرکزی همه خود را در برابر تصمیمات و نتایج آن مسئول میدانستند و بهنوعی از دانش و توان تمام بدنۀ جهاد برای تصمیمسازی استفاده میشد. وجه دیگر موفقیت جهاد، استفاده از ظرفیتها و مشارکت عامۀ جامعه در توسعۀ روستاها و همچنان پشتیبانی جنگ بوده است. استفاده از ظرفیتها و امکانات اقشار مختلف نیروهای داوطلب مانند پزشکان، پرستاران، مهندسان، اصناف، دانشجویان و مردم عادی نقش مهمی در توسعۀ روستاها داشته است. این مشارکت در قالبهای مختلفی از فعالیت سادهای مانند دروی گندم در ایام تعطیلات تا مشارکت مستقیم در طرحهای بزرگ عمرانی وجود داشته است. یکی از کلیدیترین عوامل همکاری وجود هدف مشترک قوی بین نیروی انسانی در جهاد بوده است که دمیده شدن روح مکتب از طریق امام، این نیروها را با وجود برخی تفاوتها در سلایق، متحد و همسو میکرده است.
نظارت غیررسمی مردمی
هر سازمانی برای نظارت و دستیابی به اهداف و رعایت قوانین به نظام نیاز دارد. بهطور معمول در سازمانها برای ارزیابی عملکرد و جلوگیری از تخلفات از نظامهای کنترل سخت مانند واحد ارزیابی، حراست و بازرسی استفاده میشود؛ اما در جهاد سازندگی متأثر از عناصری مانند اعتماد و محوریت ارزشهای دینی، نظام کنترلی نرم و غیررسمی حاکم بوده است. امربهمعروف و نهیازمنکر همگانی، خودکنترلی و احساس مسئولیت اعضای جهاد به عملکرد یکدیگر از طریق کنترل اجتماعی، از مؤلفههای حاکم بر جهاد است که شکلدهندۀ نظام نظارت غیررسمی بوده و آن را میتوان مهمترین جایگزین نظارتهای رسمی و ساختاری در فرهنگ جهادی دانست. پایۀ اساسی این نظام متأثر از اصل دینی امربهمعروف و نهیازمنکر است که باعث وجود نوعی نظارت اجتماعی بین نیروهای جهاد بوده است. قرآن کریم نیز بر جاری بودن این اصل بین مؤمنان بهعنوان نوعی از فرهنگ یاریگری تأکید میکند و میفرماید: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ». حاکمیت این اصول در هر جامعهای میتواند هر عضو آن جامعه را به ابزار نظارتی بهمنظور تحقق اهداف اجتماعی تبدیل کند و از طریق تمرکززدایی از نظام کنترلی، آثار منفی و هزینههای این نظام را حداقل کند.
میدان دادن به نیروی انسانی
این مؤلفه یکی از ویژگیهای مهم حاکم بر سبک مدیریتی در جهاد سازندگی بوده است که این نهاد را به بستری برای بروز و رشد استعدادهای انسانی تبدیل کرد. نیروی انسانی مستعدی که وارد جهاد میشد بهدلیل فراهم بودن فضای فعالیت بدون موانع بوروکراتیک معمول در فضاهای اداری، امکان رشد و بالفعلسازی استعدادهای خود را داشت. اشتباه کردن در جهاد موجب توبیخ و توهین شخصیتی نمیشد و همین مسئله باعث پذیرش خطرپذیری بالای جهادگران میشد. بسیاری از نیروهایی که وارد جهاد میشدند در بدو ورود تجربۀ چندانی در کارهای مرتبط با جهاد سازندگی نداشتند؛ اما ایجاد میدانی برای رشد استعداد این نیروها و نبود موانع محدودکننده این رشد، در کنار هدف والا و انگیزۀ قوی، آنها را در مدتی کوتاه به افرادی توانمند تبدیل میکرد که همین مسئله موجب شد نیروی انسانی تربیتشده در چرخۀ یادگیری جهاد سازندگی علاوه بر خود جهاد، در دفاع مقدس و مدیریت سایر سازمانها و وزارتخانههای جمهوری اسلامی نیز نقش کلیدی داشته باشند.
ساختار غیرمتمرکز
تمرکز ساختاری نداشتن در جهاد و توزیعی بودن قدرت، مراکز تصمیمگیری و اختیارات در جهاد از مقولات مهمی است که ماهیت مردمی جهاد را تقویت میکرد. از ابتدا در جهاد، ساختاری غیرمتمرکز و متأثر از نوع شکلگیری آن وجود داشت. جهاد برخلاف بسیاری از سازمانهای بزرگ که از بالا به پایین شکل میگیرند و ابتدا در آنها سازمان مرکزی شکل میگیرد و سپس به ایجاد دفاتری در مناطق و بخشهای مختلف اقدام میکند، بهطور همزمان پس از پیام امام در استانها و شهرهای مختلف شکل گرفت. بهطوری که در بدو تأسیس این نهاد بسیاری از مجموعههای شکلگرفته در مناطق مختلف با اعضای مرکزی این نهاد آشنایی نداشتهاند. این مسئله موجب شکلگیری ساختاری از پایین به بالا در جهاد شد، بهطوری که نقش ستاد مرکزی جهاد در مناطق بیشتر نقش پشتیبانی و هماهنگی و تعیین خطوط کلی بوده و تصمیمات نهایی در نوع و نحوۀ اجرای طرحها و تخصیص منابع با استان بوده است. همین نوع ارتباط نیز بین مراکز استانی و شهرستانی جهاد وجود داشته و همین مسئله باعث میشده است که تصمیمات در جهاد در میدان عمل و از طریق نزدیکترین فرد به مسئله گرفته شود.