صفحات
شماره دو - ۰۱ تیر ۱۴۰۱
برداشت اول - شماره دو - ۰۱ تیر ۱۴۰۱ - صفحه ۱۴۲

بازتولید نهضت دینی در نهاد مردمی

عدالت و جهاد جمهورمحور

چرا نحوۀ شکل‌گیری و فعالیت جهاد سازندگی را نمی‌توان بر هیچ یک از نظریه‌های توسعۀ منطقه‌ای تطبیق داد؟

میثم ظهوریان /
مدیر اندیشکدۀ توسعۀ منطقه‏ای خراسان رضوی

به جهاد سازندگی غالباً از زاویۀ نقش آن در محرومیت‏زدایی و تحقق عدالت اجتماعی و اقتصادی پرداخته شده است؛ اما آنچه جهاد را از بسیاری از نهادهایی با مأموریت مشابه (چه معاصر و چه گذشته) متمایز می‏سازد، اتکای قابل‏توجه این نهاد به «نیروی مردم» در تحقق عدالت است.
مردمی بودن یکی از مهم‏ترین و بنیادی‏ترین ویژگی‏های جهاد است که از نوع شکل‏گیری این نهاد تا ساختار و سبک عملیات آن را متأثر می‏کند. مقولۀ مردمی بودن در جهاد سازندگی مبتنی بر تأکید آیۀ قرآنی «لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبِیِّنت وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتبَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط» است که نقش بنیادین رهبر جامعۀ اسلامی را نه تحقق مستقیم قسط که وارد کردن مردم به فرایند اجتماعی تحقق آن می‏داند.
در نگاهی کلان سبک رهبری امام خمینی و مواجهۀ ایشان با مسائل را نیز می‏توان براساس همین الگو تبیین کرد. امام متناسب با شبکۀ مسائل جامعه در ابتدای انقلاب اسلامی به زمینه‏سازی برای حضور مردم در فرایند اجتماعی حل این مسائل از طریق ایجاد نهادهای مردمی اقدام می‏کردند. شکل‏گیری جهاد سازندگی در زمینۀ توسعۀ روستایی، بنیاد مسکن در زمینۀ مسئلۀ ساخت مسکن محرومان، کمیته‏های انقلاب و سپاه در حوزه امنیت و کمیتۀ امداد در زمینۀ فقرزدایی نمونه‏هایی از بسترسازی بنیان‏گذار انقلاب به‏منظور حضور مردم و استفاده از توان آن‏ها در تحقق فرایند شکل‏دهی به جامعۀ اسلامی است.
شکل‏گیری جهاد از پایه به‏شکل خودجوش و مردمی و براساس هدف «کار برای مردم» بود؛ اما موفقیت این نهاد در به‏کارگیری مشارکت فعالانۀ مردم در انجام مأموریت باعث شد این عنصر به «کار با مردم برای مردم» ارتقا پیدا کند؛ در واقع همین عنصر است که موجب جذب مردم و ارتباط قلبی نیروهای جهادی با آن‏ها و تبدیل شدن آنان به مرجع روستاییان در زمینه‏های مختلف می‏شود. این مسئله به شکلی بوده است که بسیاری از جهادگران حتی در مسائلی مانند مسائل خانوادگی و رأی دادن در انتخابات نیز مورد‏رجوع بخش‏های قابل‏توجهی از جامعۀ روستایی بوده‏اند که در ابتدای انقلاب بخش عمدۀ جامعۀ ایران را تشکیل می‏داده است.
مطالعۀ نحوۀ شکل‏گیری و فعالیت جهاد سازندگی نشان می‏دهد در این نهاد (به‏ویژه در سال‏های ابتدایی فعالیت) مرز بین روابط حکومت و جامعه و بالاخص مرز بین حکومت‏ها و جنبش‏ها بسیار مبهم بوده است. به‏طور عمده این مسئله به این دلیل است که جهاد سازندگی به‏طور همزمان از پایین (سطح جامعه) و بالا (سطح حکومت) بسیج شد و از این جهت سیر تطور آن را نمی‏توان بر هیچ‏یک از نظریه‏های توسعۀ منطقه‏ای تطبیق داد. ماهیت جمهورمحور جهاد، ابعاد و زمینه‏های گوناگونی دارد که به‏شکل مختصر به بخشی از آن اشاره می‏شود.

 

شکل‏دهی به ساختارهای تصمیم‏گیری و تصمیم‏سازی مردمی

یکی از مهم‏ترین ساختارهایی که جهاد سازندگی در روستاها برای ایجاد این مشارکت ایجاد کرد، شوراهای اسلامی روستا بود که طی فعالیت جهاد به‏عنوان حلقۀ واسط بین این نهاد و مردم ایفای نقش کرد. تشکیل بیش از ۱۴هزار شورای اسلامی در روستاهای کشور متشکل از معتمدین روستاها، مشارکت مردم در فعالیت‏های سازندگی را ساختارمند کرد. این مشارکت در بخش‏های مختلف زنجیرۀ فعالیت‏های توسعه‏ای جهاد در روستاها (از تصمیم‏گیری و اولویت‏بندی طرح‏ها تا مشارکت مالی و اجرایی) وجود داشته است؛ در واقع ایجاد ساختار مردمی این‏چنینی موجب شد جهاد سازندگی به‏جای محدود کردن مشارکت مردمی به اجرای طرح‏ها از توان مردم در تمامی حلقه‏های پیشرفت بهره بگیرد.

 

 

فرهنگ مشارکتی

مشارکت و همکاری یکی از مؤلفه‏های اساسی شکل‏دهندۀ الگوی مدیریتی جهاد سازندگی است. این مقوله که در آیۀ «وَ أَمْرُهُمْ شُورى‏ بَيْنَهُمْ» نیز مورد تأکید قرار گرفته است و امام خمینی در پیام تشکیل جهاد سازندگی با کلیدواژۀ «همه با هم» مورد تأکید قرار می‏دهند، در بطن جهاد در حوزه‏های مختلف جاری بوده است. مشارکت همگانی در تصمیم‏گیری در جهاد به‏شکلی بوده است که در نظام سازمانی داخلی از راننده و نگهبان تا اعضای شورای مرکزی همه خود را در برابر تصمیمات و نتایج آن مسئول می‏دانستند و به‏نوعی از دانش و توان تمام بدنۀ جهاد برای تصمیم‏سازی استفاده می‏شد. وجه دیگر موفقیت جهاد، استفاده از ظرفیت‏ها و مشارکت عامۀ جامعه در توسعۀ روستاها و همچنان پشتیبانی جنگ بوده است. استفاده از ظرفیت‏ها و امکانات اقشار مختلف نیروهای داوطلب مانند پزشکان، پرستاران، مهندسان، اصناف، دانشجویان و مردم عادی نقش مهمی در توسعۀ روستاها داشته است. این مشارکت در قالب‏های مختلفی از فعالیت ساده‏ای مانند دروی گندم در ایام تعطیلات تا مشارکت مستقیم در طرح‏های بزرگ عمرانی وجود داشته است.  یکی از کلیدی‏ترین عوامل همکاری وجود هدف مشترک قوی بین نیروی انسانی در جهاد بوده است که دمیده شدن روح مکتب از طریق امام، این نیروها را با وجود برخی تفاوت‏ها در سلایق، متحد و هم‏سو می‏کرده است.

 

نظارت غیررسمی مردمی

هر سازمانی برای نظارت و دستیابی به اهداف و رعایت قوانین به نظام نیاز دارد. به‏طور معمول در سازمان‏ها برای ارزیابی عملکرد و جلوگیری از تخلفات از نظام‏های کنترل سخت مانند واحد ارزیابی، حراست و بازرسی استفاده می‏شود؛ اما در جهاد سازندگی متأثر از عناصری مانند اعتماد و محوریت ارزش‏های دینی، نظام کنترلی نرم و غیررسمی حاکم بوده است. امربه‏معروف و نهی‏ازمنکر همگانی، خودکنترلی و احساس مسئولیت اعضای جهاد به عملکرد یکدیگر از طریق کنترل اجتماعی، از مؤلفه‏های حاکم بر جهاد است که شکل‏دهندۀ نظام نظارت غیررسمی بوده و آن را می‏توان مهم‏ترین جایگزین نظارت‏های رسمی و ساختاری در فرهنگ جهادی دانست. پایۀ اساسی این نظام متأثر از اصل دینی امربه‏معروف و نهی‏ازمنکر است که باعث وجود نوعی نظارت اجتماعی بین نیروهای جهاد بوده است. قرآن کریم نیز بر جاری بودن این اصل بین مؤمنان به‏عنوان نوعی از فرهنگ یاریگری تأکید می‏کند و می‏فرماید: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ». حاکمیت این اصول در هر جامعه‏ای می‏تواند هر عضو آن جامعه را به ابزار نظارتی به‏منظور تحقق اهداف اجتماعی تبدیل کند و از طریق تمرکززدایی از نظام کنترلی، آثار منفی و هزینه‏های این نظام را حداقل کند.

 

میدان دادن به نیروی انسانی

این مؤلفه یکی از ویژگی‏های مهم حاکم بر سبک مدیریتی در جهاد سازندگی بوده است که این نهاد را به بستری برای بروز و رشد استعدادهای انسانی تبدیل کرد. نیروی انسانی مستعدی که وارد جهاد می‏شد به‏دلیل فراهم بودن فضای فعالیت بدون موانع بوروکراتیک معمول در فضاهای اداری، امکان رشد و بالفعل‏سازی استعدادهای خود را داشت. اشتباه کردن در جهاد موجب توبیخ و توهین شخصیتی نمی‏شد و همین مسئله باعث پذیرش خطرپذیری بالای جهادگران می‏شد. بسیاری از نیروهایی که وارد جهاد می‏شدند در بدو ورود تجربۀ چندانی در کارهای مرتبط با جهاد سازندگی نداشتند؛ اما ایجاد میدانی برای رشد استعداد این نیروها و نبود موانع محدودکننده این رشد، در کنار هدف والا و انگیزۀ قوی، آن‏ها را در مدتی کوتاه به افرادی توانمند تبدیل می‏کرد که همین مسئله موجب شد نیروی انسانی تربیت‏شده در چرخۀ یادگیری جهاد سازندگی علاوه بر خود جهاد، در دفاع مقدس و مدیریت سایر سازمان‏ها و وزارتخانه‏های جمهوری اسلامی نیز نقش کلیدی داشته باشند.

 

ساختار غیرمتمرکز

 تمرکز ساختاری نداشتن در جهاد و توزیعی بودن قدرت، مراکز تصمیم‏گیری و اختیارات در جهاد از مقولات مهمی است که ماهیت مردمی جهاد را تقویت می‏کرد. از ابتدا در جهاد، ساختاری غیرمتمرکز و متأثر از نوع شکل‏گیری آن وجود داشت. جهاد برخلاف بسیاری از سازمان‏های بزرگ که از بالا به پایین شکل می‏گیرند و ابتدا در آن‏ها سازمان مرکزی شکل می‏گیرد و سپس به ایجاد دفاتری در مناطق و بخش‏های مختلف اقدام می‏کند، به‏طور همزمان پس از پیام امام در استان‏ها و شهرهای مختلف شکل گرفت. به‏طوری که در بدو تأسیس این نهاد بسیاری از مجموعه‏های شکل‏گرفته در مناطق مختلف با اعضای مرکزی این نهاد آشنایی نداشته‏اند. این مسئله موجب شکل‏گیری ساختاری از پایین به بالا در جهاد شد، به‏طوری که نقش ستاد مرکزی جهاد در مناطق بیشتر نقش پشتیبانی و هماهنگی و تعیین خطوط کلی بوده و تصمیمات نهایی در نوع و نحوۀ اجرای طرح‏ها و تخصیص منابع با استان بوده است. همین نوع ارتباط نیز بین مراکز استانی و شهرستانی جهاد وجود داشته و همین مسئله باعث می‏شده است که تصمیمات در جهاد در میدان عمل و از طریق نزدیک‏ترین فرد به مسئله گرفته شود.

 

جستجو
آرشیو تاریخی