صفحات
شماره دو - ۰۱ تیر ۱۴۰۱
برداشت اول - شماره دو - ۰۱ تیر ۱۴۰۱ - صفحه ۲۲

درنگی در وجه شگفتی‏ساز 28خرداد1400

ایرانیان و خواست دگربودگی

ایرانی‏ها چه رؤیایی در سر دارند؟

داود مهدوی‏زادگان/
 دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

پس از وقوع انقلاب اسلامی و تأسیس نظام مردمی جمهوری اسلامی، انتخابات شگفتی‏ساز زیاد اتفاق افتاده است که جدیدترین آن‏ها، انتخابات ریاست جمهوری 28خرداد1400 بود. وضعیت موجود اقتصادی و اجتماعی و کارنامۀ دولت آقای روحانی در آستانۀ انتخابات، بسیار اسفناک بود. همین امر، به‏طور طبیعی موجب کاهش انگیزۀ مردم برای شرکت در انتخابات شده بود. جریان‏های معارض سیاسی همچون گذشته، مسئلۀ نابسامانی اقتصادی را بهانه کرده بودند و موج‏سوارانه مردم را به تحریم انتخابات فرامی‏خواندند. این در حالی است که اغلب آن‏ها در انتخابات دورۀ پیشین، مردم را به انتخاب آقای روحانی فرامی‏خواندند.
در این میان، بانیان وضع موجود که خیلی پیشتر جریان مطبوع‏شان را بازندۀ اصلی انتخابات می‏دانستند، شقاقی بینشان پدید آمده بود و اغلب آن‏ها با چهره‏ای حق‏به‏جانب، مردم را به عدم مشارکت فراخوانده بودند. بدین ترتیب، اجماعی از جریانات معارض و رسانه‏های استکباری و شماری از بانیان وضع موجود در تحریم انتخابات پدید آمده بود. حجم تبلیغات رسانه‏ای ضد  نظام اسلامی بر مردم بسیار گسترده و سرکوب‏گرانه بود. به‏طوری که اغلب آن‏ها بر این باور بودند که بیشتر از ده پانزده درصد از مردم در این انتخابات مشارکت نخواهند کرد؛ درحالی‏که قریب به 49 درصد از واجدین شرایط در این انتخابات مشارکت کردند. این امر، آشکارا شگفتی‏ساز بودن انتخابات 1400 را دلالت می‏کند. اما تحلیل این اتفاق بسیار مهم، وجه شگفتی‏ساز بودن آن را خیلی بیشتر توضیح می‏دهد. سه سطح از تحلیل را می‏توان در اینجا برشمرد:
1- تحلیل جامعه‏شناختی که به توضیح و به فهم در آوردن کنش سیاسی انتخاباتی مردم معطوف به کانون‏های قدرت و گرایشات سیاسی گروه‏های تصمیم‏ساز و مهندسی‏های انتخاباتی می‏پردازد؛
2- تحلیل گفتمانی که در آن، کنش سیاسی انتخابات بر پایۀ رقابت گفتمان‏های حاضر در صحنه و میزان نوظهوری و پیشتازی و هژمونی هر یک از آن‏ها تحلیل می‏شود؛
3- تحلیل هویتی که کنش سیاسی انتخابات را با التفات به لایه‏های عمیق هویت ملی به فهم
 در می‏آورد.
تحلیل نوع اول، سطحی‏ترین شکل مطالعۀ کنش‏های سیاسی مردمی است. به‏خلاف نوع سوم از مطالعات سیاسی که به عمیق‏ترین لایه‏های کنش سیاسی جمعی توجه دارد. تحلیل هویتی در جایی ضروری می‏شود که مطالعات جامعه‏شناختی قادر به توضیح و فهم‏پذیر کردن مسئلۀ سیاسی و اجتماعی نیست. در چنین حالتی، گرایش به کاوش‏های هویتی شدت پیدا می‏کند؛ چنانکه غربی‏ها به دنبال شکل‏گیری نهضت مردمی ایران در سال 1357 به این نتیجه رسیدند که در آستانۀ مواجهه با وقوع انقلابی شگفتی‏ساز قرار دارند که تحلیل‏های جامعه‏شناختی قادر به فهم و توضیح آن نیست. به همین خاطر، آن‏ها برای اطمینان بیشتر، یک جامعه‏شناس برجسته و صاحب‏نظر را در همان ایام به ایران گسیل کردند تا شاید با مطالعه از نزدیک و بدون واسطۀ دستگاه‏های اطلاعاتی و رسانه‏ای به فهم انقلاب مردم ایران نائل شوند. لکن میشل فوکو با طرح این پرسش که «ایرانی‏ها چه رؤیایی در سر دارند؟» (فوکو میشل، 1377، نشر هرمس) عملاً اعتراف کرد که با شاخص‏های جامعه‏شناختی نمی‏توان رؤیای ایرانی‏ها را فهم‏پذیر کرد و باید به لایه‏های عمیق‏تری رجوع که در توان علم جامعه‏شناسی نیست. (برای آگاهی بیشتر ر. ک: بهروز قمری تبریزی، 1397، فوکو در ایران، ترجمه سارا زمانی، نشر ترجمان).
بر همین اساس، برای تحلیل وجه شگفتی‏ساز بودن انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 نمی‏توان امید چندانی به مطالعات جامعه‏شناختی داشت. اینگونه مطالعات بیشتر کنش‏های سیاسی عادی مردم را می‏توانند فهم‏پذیر کنند. انتخاب آقای خاتمی یا آقای روحانی، امری عادی و طبیعی به نظر می‏آید. اگرچه در همان زمان برخی جامعه‏شناسان و فعالان سیاسی سعی کردند این انتخاب‏ها را امری شگفتی‏ساز و غیرعادی جلوه دهند؛ لکن واقعیت امر، خلاف این نظر را اثبات می‏کرد. زیرا دولت‏های آقایان خاتمی و روحانی همسو و بلکه مدافع وضع موجود بودند و هیچ اراده‏ای برای اصلاح و تغییرات بنیادی نداشتند؛ لذا تحلیل چنین دولت‏هایی به کمک مطالعات جامعه‏شناختی چندان سخت و دشوار نیست. اما اگر انتخاب مردم خلاف انتظار و شگفت‏آور باشد، آنگاه است که باید برای تحلیل آن به سطوح مطالعاتی عمیق‏تری رجوع کرد؛ ازاین‏رو، با توجه به خلاف‏آمد بودن انتخاب مردمی آیت‏الله رئیسی- چون خواست جریان مسلط بر وضعیت موجود، انتخاب ایشان نبوده است- تحلیل‏های جامعه‏شناختی کمک چندانی در فهم‏پذیر کردن این انتخاب مردمی به ما نمی‏کند.
در این گفتار به اختصار توضیح داده می‏شود که تحلیل هویتی در فهم‏پذیر کردن انتخابات 28خرداد1400، کمک زیادی به ما خواهد کرد.
اجمالاً مطالعات هویتیِ کنش‏های سیاسی مردم بر این پایه استوار است که در شرایط و موقعیت‏های خاصی که مردم هویت‏دار احساس خطر و تهدید می‏کنند، کنش سیاسی خود را معطوف به حفظ و دفاع از «هویت ملی» تنظیم می‏کنند. جامعۀ کهن فرهنگی در شرایط تهدیدات هویتی از ناحیۀ جریان‏های حاکم فرهنگی بر جهان یا رواج روندها و سیاستگذاری‏های انحطاط‏آمیز، راه مقاومت را پیش می‏گیرد و در عرصۀ سیاسی، مدافع نظام سیاسی و دولتمردانی می‏شود که پاسدار هویت ملی آنان باشد. جامعۀ هویت‏دار در شرایط عادی همانند دیگر جوامع مشغول زندگی روزمره است و دغدغه‏های عادی خود را تعقیب می‏کند، اما چنین جامعه‏ای وقتی از ناحیۀ جریان‏های فرهنگ غالب جهانی به همسویی و پذیرش هویت تعریف‏شده فراخوانده می‏شود، از خود واکنش نشان داده و معطوف به هویت ملی کنشگری می‏کند.
مهم‏ترین مسئله برای چنین جامعه‏ای ذوب نشدن و تحلیل نرفتن هویت ملی در هویت‏های غالب است؛ ازاین‏رو، مسئلۀ «دگربودگی هویتی» اهمیت بسیاری پیدا می‏کند. جامعۀ شناسنامه‏دار کهن‏تاریخ تلاش می‏کند که در خواست سیاسی قدرت نفوذ کرده و از آن دسته دولتمردانی که حامی و مدافع هویت ملی هستند و می‏توان به کمک آن‏ها «کنش دگربودگی» را در عرصۀ بین‏المللی تحکیم و تثبیت کرد، حمایت و پشتیبانی کند. البته در این خودباوری و حس دگربودگی جامعۀ هویت‏دار عوامل مهمی نقش دارند. مهم‏ترین این عوامل بعد عنصر دیانت، برخورداری جامعه از سنت فلسفی‏اندیشی، آگاهی تاریخی و میراث فرهنگی کهن است.
اساس انقلاب اسلامی، اعم از رهبری و ایدئولوژی و فلسفۀ سیاسی آن، بر پایۀ حس دگربودگی مردم ایران قابل تفسیر و تحلیل است؛ لیکن اکنون مجال تفصیل این موضوع در اینجا نیست. آن پرسش تاریخی میشل فوکو را با همین تحلیل می‏توان جواب داد. نظام سلطۀ جهانی که بر اندیشۀ سکولار غربی استوار است و با معنویت و تعالی‏اندیشی سر ناسازگاری دارد، هویت درجۀ دوم بلکه درجۀ سوم نژادپرستانه‏ای را برای جامعۀ ایرانی تعریف کرده است و سرکوب‏گرایانه از ایرانیان می‏خواهد که به آن تن دهند و با آن مخالفت نورزند. اما چگونه جامعۀ ایرانی می‏تواند با چنین تعریف کاذبی کنار بیاید و مخالف نباشد! این تعریف ناهمگون جدید از هویت ایرانی، ستیز با خویشتن خویش است. ایرانی وقتی در برابر چنین تعریفی از خود قرار می‏گیرد، حس اصیل دگربودگی به او دست می‏دهد. «من ایرانی»، تعریف این‏جهانی که آن‏ها از آن می‏کنند، نیست. انقلاب و نظام اسلامی متکی به همین درک عمیق از «دگربودگی من ایرانی» پدید آمده است. تلاش زیادی از ناحیۀ نظام سلطۀ جهانی برای عدم شکل‏گیری چنین التفاتی به راه افتاده بود و تا اندازۀ زیادی خود را در رسیدن به این مقصود، شادکام و موفق می‏دانستند. به همین خاطر، در آن روزگار، ایران را جزیرۀ ثبات تلقی می‏کردند. ولی خیلی زود این جزیرۀ ثبات به جزیره‏ای سرکش، طغیان‏گر و دگراندیش تبدیل شد. با وصف این، تلاش‏ها برای بازگرداندن جامعۀ ایرانی به حدود تعریف‏شدۀ غربی و سربه‏زیر شدن و تسلیم شدن به راه افتاد. یکی از این تلاش‏ها روی کار آمدن دولت‏های به‏ظاهر انقلابی و باطناً غربگرا است. دولت اصلاحات با ایدۀ گفت‏وگوی تمدن‏ها و دولت تدبیر با ایده مذاکره با کدخدا به همراه موج گسترده‏ای از روشنفکران غربزده، از جامعۀ ایرانی می‏خواستند که با هویت و رسالت تاریخی خود خداحافظی کند و در برابر تعریف جدید سکولار از هویت ملی مقاومت نکند و روحیۀ دگربودگی ایرانی را کنار بگذارد.
به‏طور قطع، اگر این دولت‏مردان (آقایان خاتمی و روحانی) از همان ابتدا با چنین ادبیاتی وارد صحنۀ سیاسی می‏شدند؛ از استقبال گرم مردمی برخوردار نمی‏شدند. جامعۀ ایرانی به‏تدریج به این حقیقت رسید که با چنین دولت‏هایی روحیۀ دگربودگی تقویت و حمایت نمی‏شود. دقیقاً به همین خاطر بود که مردم در انتخابات 1400 به کاندیدای بانیان وضع موجود اقبالی نشان ندادند و به آیت‏الله رئیسی رأی دادند. مردم در این انتخابات بی‏واسطه با ایشان ارتباط برقرار کردند. همین امر، کافی بود که با بینش و منش وی خیلی شفاف آشنا شوند. تمام واسطه‏های رسانه‏ای و پروپاگاندای رسانه‏ای جهانی در آن زمان علیه آیت‏الله رئیسی و در حمایت از کاندیدای بانیان وضع موجود بود؛ لذا مردم به درک عمیقی رسیدند که حامی خواست دگربودگی ملی ایشان است. چون آیت‏الله رئیسی واجد سه خصیصۀ مهم انقلابی، تحول‏خواهی و جهادی بودن است و این سه خصلت لازمۀ کار دولتی است که می‏خواهد حامی و پشتیبان خواست دگربودگی یک ملت باشد. طبیعی است که ملت شریف ایران مادامی که دولت سیزدهم را واجد این سه خصلت اساسی ببینند، هواخواه آن خواهد بود. اما اگر این سه خصلت در این دولت کم‏رنگ شود، دلیلی ندارد که ملت از او حمایت کند. به یقین جریانات معارض سعی خواهند کرد که این اتفاق محقق شود؛ لکن با توجه به شناختی که از شخصیت و اندیشه آیت‏الله رئیسی موجود است، چنین تلاشی که دشمنی با ملت است، رخ نمی دهد. إن‏شاء‏الله.

 

جستجو
آرشیو تاریخی