صفحات
شماره دو - ۰۱ تیر ۱۴۰۱
برداشت اول - شماره دو - ۰۱ تیر ۱۴۰۱ - صفحه ۲۳۶

در ضرورت هم‏نشینی روایت جمهور و جمهوری اسلامی

روایت و جمهوریت

اگر آگاهی عمومی شرط عاملیت سیاسی است، آیا می‌توان محافظه‌کارانه از روایت کناره گرفت؟

حسین محمدی‏سیرت /
استادیار علوم سیاسی دانشگاه امام صادق(ع)

 

«جمهوریت» مفهومی است که از نقش‏آفرینی آگاهانه و فعال جمعی در سیاست و اجتماع حکایت دارد. نقش‏آفرینی و کنشِ جمعی، مقدمات و الزاماتی دارد که از جملۀ این الزامات درک و فهم نزدیک و مفاهمه‏ایِ نه یکسان بلکه نزدیک به هم از امر سیاست میان جمهور و حاکمان در جمهور است. ازجمله ابزارهایی که درک و مفاهمۀ متقابل را فراهم می‏آورد، وجود روایتی نزدیک به هم از امر سیاست است؛ چه در مقام نظر و مبانی سیاست، چه در مقام حوادث و تحولات سیاست. فقدان روایت مذکور، افق تحلیلی و گفتمان مردم و حاکمیت را فاصله‏گذاری خواهد کرد و این فقدان روایت با روایت غیر پر خواهد شد که هدف و مقصودی دیگر دارد.
اینک در دهۀ پنجم انقلاب اسلامی و در گام دولت‏سازی قرار داریم و باید کاستی‏ها و الزامات ساخت دولت اسلامی را بازخوانی کنیم و درصدد رفع آن برآییم. به‏نظر نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران در کلان، و دولت‏ها در ذیل نظام، در روایت امر سیاست کاستی‏هایی دارند و باید پذیرفت که پراکنشِ پرحجمِ روایت‏ها از مسائل خرد و کلان سیاست مجالی برای بی‏روایتی نخواهد گذاشت و در صورت عدم روایت فعال، روایتی را تحمیل خواهند کرد که به‏ضرورت در تضاد و تعارض با نظام جمهوری اسلامی است. به‏نظر همراه با تحولات سیاسی، اجتماعی و رسانه‏ای، روایت‏گری ما از امر سیاست هم‏قدِ تحولات جمهور نیست. امروز جمهور را مصارف مدرن رسانه‏ای و روایی در بر گرفته است؛ به همین دلیل، ذائقه‏ای دیگرگون با سال‏های آغازین تأسیس نظام اسلامی دارد؛ بنابراین در عین بهره‏گیری از روایت‏گری‏های سنتی، لزوم بازسازی روایت و نوسازی روایت بدیهی به نظرمی‏آید.
   روایت و روایت‏پیشگی در نظام‏های سیاسی رقیب و به‏خصوص ایالات متحدۀ آمریکا سابقه‏ای طولانی دارد و همین امر اهمیت توجه به روایت‏گری را جدی‏تر می‏کند؛ به‏عنوان مثال، در تحولات هسته‏ای و مجموع روندهای طی‏شده در مذاکرات هسته‏ای دو دهۀ گذشته، شاهد روایت‏هایی با حداقل فاصلۀ زمانی از زمان مذاکرات از سوی بازیگران آمریکاییِ دخیل در این اتفاقات هستیم؛ اما در گفتمان انقلاب اسلامی و بازیگران سیاسی داخلی روایت‏ها محدود و رسمی است.
   حوادث و مباحث بسیاری از ابتدای انقلاب اسلامی رخ داده است که از فقدان روایت درون‏گفتمانی حکایت می‏کند. تسخیر لانۀ جاسوسی، تحولات قضایی دهۀ شصت، ماجرای مک فارلین، دفاع مقدس، مذاکرات صلح در دوران دفاع مقدس، حوادث مربوط به تعدیل اقتصادی دهۀ هفتاد، تحولات فکری و امنیتی دهۀ هشتاد، تحولات دی ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸، سقوط هواپیمای اوکراینی و بسیاری حوادث دیگر نمونه‏هایی از فقدان روایت است.
   سؤالاتی در این بین مطرح است که قصد این یادداشت در این مجال تنها طرح مسئله است و تبیین و تحلیل دقیق مجالی دیگر می‏خواهد؛ سؤالاتی ازقبیل جمهوریت چه نیازی به روایت دارد؟ آیا در وضعیت کنونی مصرف رسانه‏ای، جمهوری می‏تواند در منظری محافظه‏کارانه از روایت تحولات پرهیز کند؟ روایت چیست؟
جمهور یعنی حضور و لازمۀ حضور و همراهی جمهور با ساختار کلان و خرد نظام به اقناع نیاز دارد. اقناع را مسیرها و ابزارهایی است ازجمله صداقت، کارآمدی و پاسخ‏گویی. روایت فعال از صحنۀ سیاست نیز به‏خصوص در ابهامات و حوادث پیچیدۀ سیاست می‏تواند مقدمات اقناع را فراهم آورد. البته باید توجه داشت که روایت صرفاً امری منتهی به حوادث و تحولات زودگذر سیاسی نیست؛ بلکه نظام سیاسی باید مبانی مشروعیت‏بخش خود را نیز ناظر بر ظرفیت اندیشه‏ای روزگار خویش روایت کند و از کهنگی و فرسودگی روایت مبانی نظری خود فاصله بگیرد.
   جمهوریت در خوانش دینی و اسلامی، حضوری فعال و آگاهانه است. جمهور مسلمان کنشگر آگاه و فعال در صحنۀ سیاست اسلامی است که آگاهی و نیت‏مندی، شرط و الزام حضور وی در سیاست است و لاجرم سیاست اسلامی، روایتی را نیاز دارد که به بازیگری سیاسی آگاهانه منجر شود.
   جمهور و اعتمادِ دوگانه الزامی است میان نظام و نخبگان سیاسی و عموم مردم. نمی‏توان نظام سیاسی را در چارچوبی ساختارگرایانه و در نظمی تحمیلی و بی‏روح اداره کرد و از دمکراسی حقنه‏ای سخن گفت؛ چراکه در این صورت این دمکراسی، آن مردم‏سالاریِ دینیِ همراه و فعال و انفسی نیست که از همراهی نفس و امر حکایت دارد، بلکه بازیگر سیاسی را به ابزار قانون تبدیل خواهد کرد و تحمیل را فراهم می‏کند. جمهور در نظام اسلامی کنشگری از سر اعتماد و ایمان است که در منظومۀ ولی و موَّلی‏علیه تعریف می‏شود؛ اما موَّلی‏علیه زمانی با ولی همراه می‏شود که اعتماد وجود داشته باشد و اعتماد محصول عواملی ازجمله روایت ولی و ساختار سیاسی از سیاست و تحولات سیاسی است.
علاوه بر ضرورت‏های پیش‏گفته، روایت از سیاست و تحولات سیاسی ضرورت‏هایی دارد که به سه دسته تقسیم می‏شوند:
مبانی دینی امر به روایت کرده و نظام سیاسی را به روایت از مبانی و تحولات سیاسی مأمور می‏کنند. بسیار است نصوص مؤید و مؤکد بر این مقال، که در این اجمال نگنجد و تنها به یک مورد اشاره می‏شود. امیر‏المومنین‏(ع) در نامۀ مشهوری که به مالک اشتر در زمان نصب برای حکمرانی مصر صادر می‏کنند در بخشی چنین می‏گویند: «فَأَصْحِرْ لَهُمْ بِعُذْرِکَ»، عذر خود را در مشکلات برای مردم آشکار کن! «صحرا» جایی است که دیدگاه برای بیننده آشکار است و علی(ع) با استفاده از این وصف از مالک می‏خواهد که صحنه را برای مردم آشکار کن تا بدون ابهام عذر تو را در تصمیم‏گیری درک کنند.
نظم سیاسی برای ارتباط با مردم و فراهم آوردن آگاهی، حضور، مسئولیت‏پذیری و کنش متقابل جمهور به روشی فراگیر، کارآمد و مؤثر نیاز دارد، روشی که از کلیشه، تحکم، رسمیت آزاردهنده و مغلق‏گویی فاصله داشته باشد. ازجمله روش‏های متعارف و پرکاربرد در تاریخ دانش بشری برای فهم و همراه‏سازی مخاطب، بهره‏گیری از روایت و روایت‏گری است. به یک نمونه از باب استناد و قوام‏بخشی بسنده می‏شود و آن هم بهره‏گیری روشی قرآن کریم از قالب روایت است. روایت بیش از شصت درصد قرآن کریم را دربرمی‏گیرد. متنی که هدفش هدایت و همراهی و تأثیرگذاری در بیشترین کیفیت و بالاترین کمیت است. شاید اگر مراکز دانشی رسمی متولی تدوین متن قرآن کریم بودند (!) از ادبیات علمی خشک بهره می‏بردند و بیست‏ونه جزء را به این سبک می‏نگاشتند و درنهایت جز‏ء آخر را به‏رسم همراهی کودکان و عوام روایت‏گونه تدوین می‏کردند، لیکن حکیم مطلق ابزار روایت را از ابتدا تا انتها در تمامی متن به کار بسته است که از اهمیت روایت و روایت‏گری حکایت دارد. روشی که به‏نظر در علوم انسانی اسلامی به‏دلیل نخبه‏گرایی به فراموشی سپرده شده است.
انقلاب اسلامی در ماهیت، روایتی متضاد از تاریخ حرکتِ انسانِ به‏اصطلاح مدرن است، انسانی که تمامی تاریخ و تحولات فکری و میدانی را از دیدگاه خود بازروایت کرده و به روایتی هژمون تبدیل کرده است؛ بنابراین طبیعی است که روایت مدرن درصدد حذف و تضعیف روایت انقلاب اسلامی است. انقلاب را، امام را، دفاع مقدس را، نسبت مردم و نظام را، انتخاب و عملکرد دولت‏ها را و بسیاری دیگر را، روایتی دیگر می‏کند و بهره‏گیری و تسلط رسانه‏ای بر تأثیرگذاری این روایت مؤثر است. صنعت و روشمندی روایت نیز از دیگر سرمایه‏های جریان و تمدن رقیب است و سال‏هاست که مراکز بزرگ دانشگاهی غربی، هم اسناد، هم ابزار و روش روایت را به خودشان متعلق کرده‏اند و روایت‏گر گذشته، حال و حتی آینده‏اند! حال در این اقتضا‏ی عجیب آیا می‏توان بی‏روایت بود؟! بدیهی است که خیر!
روایتی که سخن از آن رفت و ضرورتش گوشزد شد، ویژگی‏هایی دارد:
روایتی میانۀ روایت ژورنالیستی و تحلیل آکادمیک
روایتی مدنظر است که نه در فضای مطبوعات و حوزۀ ژورنالیسم مطرح است و نه در روایت‏های تحلیلی آکادمیک که رویکردی رسمی و در بسیاری موارد غیرتجویزی دارند. روایت ژورنالیستی معمولاً توصیف است و جزئیات جذاب و در مواردی کم‏خاصیت را ارائه می‏دهد، لکن فاقد تحلیلی عمیق است. از سویی دیگر، روایت آکادمیک زبانی مغلق دارد و فاقد جزئیات جذاب و رسانه‏ای است و برخلاف روایت‏های ژورنالیستی به زمان حادثه چندان مقید نیست و به‏اصطلاح نگران بیات شدن خبر نیست، بلکه در بیشتر موارد حوادث دور تاریخی را روایت می‏کند و از جزئیات نیمه‏محرمانۀ حوادث نیز به‏دور است. روایت مدنظر روایتی است که صبغه‏ای ژورنالیستی دارد؛ یعنی نزدیک به حادثه و برای افکار عمومی تهیه می‏شود و زمان و تعجیل در تولید آن امری ضروری است و همچون روایت آکادمیک رویکردی تحلیلی دارد؛ اما مخاطب عموم را در نظر دارد و داده‏های نیمه‏محرمانه و جزئیات جذاب را نیز دربرمی‏گیرد و ادبیاتی روان و غیرمغلق دارد.
روایت تحلیلی و تبیینی
روایت باید دارای یک نظام تحلیلی و سیاستی باشد که هنرمندانه و غیرمستقیم در متن گنجانده شده باشد و برخلاف روایت ژورنالیستی توصیف صرف نباشد. این روایت حتی مانند بسیاری از فعالیت‏های پژوهشی دانشگاهی نیست که در منظری اثبات‏گرایانه بی‏تحلیل و بی‏قضاوت و در نهایت بدون تجویز تولید می‏شوند! روایت‏های سیاسی نه هنر یک خبرنگار است و نه هنر یک استاد دانشگاه، بلکه مهارتی میانۀ آن دو است که هم ملاحظات ژورنالیستی را به کار می‏گیرد و هیجان و جذابیت رسانه‏ای را در نظر دارد و هم همچون رویکرد آکادمیک و دانشگاهی منظری تحلیلی دارد. روایت باید تبیینی دقیق و تحلیلی نظام‏مند از تحولات جمهوری باشد تا مردم را در تحولات اقناع کند.
صراحت و صداقت
روایت باید صادقانه و صریح باشد. گاه روایت‏گر براساس برخی ملاحظات سیاسی و حتی شخصی مطلبی را سانسور و ابعادی را پنهان می‏کند و در ادامه مجبور می‏شود تحلیلی محتاطانه ارائه دهد، درحالی‏که اگر روایت صادقانه و منصفانه باشد، به تحلیل بی‏آب‏ورنگ نیازی نیست. روایت صادقانه جرئت تحلیل صریح و غیرمحافظه‏کارانه را به تحلیل‏گر می‏دهد و مخاطب را قانع می‏کند؛ چراکه صداقت در روایت به پذیرش و تأثر در مخاطب منجر می‏شود و آن زمان که وجود انصاف را ببیند، تحلیل را، هرچند تندوتیز به نظر رسد، منصفانه خواهد یافت. متأسفانه در بسیاری موارد به‏دلیل برخی ملاحظات خودساخته و تصنعی، خبر ناقص و روایت غیرصادقانه مطرح می‏شود و تحلیلی بی‏خاصیت ارائه می‏شود، به همین دلیل، مخاطب نه خبر را می‏پذیرد، نه تحلیل را عمیق و دقیق می‏یابد! که به تعبیر امیرمؤمنان(ع) «النَّجاةُ فی الصِّدق».
روایت داستانی
روایت تلاش می‏کند یک واقعۀ سیاسی خشن و بی‏روح را در کالبد جزئیات شخصی و ویژگی‏های فردی افراد و حوادث به‏ظاهر کمتر مهم، در قالب داستانی سیاسی با جاذبه‏ای خاص ارائه دهد. این ویژگی همان جاذبه‏ای است که هم‏نشینی روایت جمهور و جمهوری را ممکن می‏سازد.
بی‏روایتی، کم‏روایتی و ضعف در روایت را عوامل و موانعی است:
کم‏اهمیتی جایگاه روایت و افکار عمومی
متأسفانه اهمیت و جایگاه افکار عمومی در جمهوریت در مواردی نادیده گرفته می‏شود و همین امر به نادیده انگاشتن افکار عمومی منجر خواهد شد. البته جبر زمانه و توسعۀ رسانه‏های مجازی غیررسمی، تحمیلی را حاصل کرد که مانع بی‏روایتی است؛ به‏عنوان مثال، در تحولات و اعتراضات سیاسی‏اجتماعی دهۀ هفتاد، یعنی کوی طلاب مشهد، حوادث اسلامشهر و تحولات مربوط به استان شدن قزوین به‏شدت فقدان روایت وجود دارد و هرچه روایت یافته می‏شود بیرونی و مربوط به رسانه‏های معاند است.دولت وقت نیز با توجه به وجود نظارت رسانه‏ای آن دوران، ضرورتی بر توضیح و تبیین نمی‏دانست، اما آیا امروز این منظر روایی از سوی دولت ممکن است؟!
منظری سنتی در امنیت
برخی تصمیم‏گیران در حوزۀ امنیت کشور تصویری کهنه از رسانه و تحولات دارند و از سویی معتقدند که می‏توان اتفاقات را ناگفته گذاشت و از سوی دیگر، می‏اندیشند با روایتی مبهم و کلی می‏توان به مخاطب پاسخ گفت. باید پذیرفت که متأسفانه و به هر دلیل از جمله نفوذ و ضعف حفظ اسرار و گسترش امکانات رسانه‏ای دیگر نمی‏توان محافظه‏کارانه از پنهان کردن بسیاری تحولات سخن گفت و باید روایتی را برای این دست تحولات در دست داشت که نه غافلگیر شد و نه مجبور به خلاف‏گویی!
خبرزدگی
روایت خبر نیست؛ زیرا خبر امری توصیفی و در بسیاری موارد جسمی فاقد روح تحلیل است که روایت بدان جان خواهد داد، باید خبر را در قالب روایت‏ها جان داد؛ درحالی‏که انبوه اخبار، کاربست روایت را ندارند.

 

جستجو
آرشیو تاریخی