صفحات
شماره دو - ۰۱ تیر ۱۴۰۱
برداشت اول - شماره دو - ۰۱ تیر ۱۴۰۱ - صفحه ۲۵۱

دانشگاهیان، پیشران دیپلماسی علمی

حسین امیرعبداللهیان /
وزیر امورخارجه

 

رفع چالش ایرانیان دوتابعیتی

یکی از چالش‏ها چگونگی جذب نخبگان ایرانی خارج از کشور است. براساس طرح معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، پیشنهادی در دولت در حال پیگیری است تا به راهی برای تسهیل حضور مؤثر ایرانیان خارج از کشور و ایرانیان دوتابعیتی برسیم.
اولین جلسۀ شورای عالی ایرانیان خارج از کشور بعد از هشت‏ سال‏، اواخر سال گذشته با حضور رئیس‏جمهور برگزار شد. یکی از مصوبات آن جلسه، این است که تا پایان سال ۱۴۰۱ لایحۀ قانون جامع حمایت از ایرانیان خارج از کشور به تصویب مجلس برسد. هم کمیسیون امنیت ملی و هم وزیر دادگستری موظف شدند به‏همراه وزارت خارجه این لایحه را آماده کنند. از نکات مهم این لایحه، توجه به وضعیت ایرانیان دوتابعیتی است که اگرچه سرمایۀ بزرگی‏اند، از نظر بخشی از دستگاه‏های امنیتی ممکن است تهدیدهایی هم در دل آن باشد. تلاش ما این است که بتوانیم مسئلۀ ایرانیان دوتابعیتی را بعد از چهل ‏و سه سال، که مغایر با قانون اساسی است، در قالب یک لایحۀ قانونی حل کنیم.
نکتۀ بعدی فقدان ارتباط قوی میان دانشگاه و دانش‏آموختگان است. بسیاری از دانش‏آموختگان دانشگاه‏ها پس از پایان تحصیلات خود در جامعه رها می‏شوند. در ایران سازوکار مناسبی برای ارتباط با دانشگاه محل تحصیل وجود ندارد. چه‏بسا دانشجویان و دانش‏آموختگان در انجمن‏های خودجوش با هم ارتباطاتی داشته باشند اما ساختاری نیست، استثناست. وقتی دانشجو از دانشگاه فارغ‏‏التحصیل می‏شود، دیگر ارتباط میان او و دانشگاه پایان می‏یابد. الان بسیاری از دانشجویان دانشگاه‏های ایرانی در خارج از کشورند. در سفرهای خارجی، وقتی به آن‏ها برمی‏خوریم و می‏پرسیم چرا به ایران نمی‏آیید، بخشی از انتظار آنان این است که بخش دولتی در ایران زمینه‏ای را فراهم کند که آن‏ها انگیزه داشته باشند و بدانند در ایران آینده دارند. آن‏ها آینده‏شان را در ایران با وضعیت و آینده‏شان در کشورهای خارجی مقایسه می‏کنند. بخش دیگر پاسخشان نیز این است که احساس می‏کنند حتی دانشگاهی هم که از آن فارغ‏التحصیل شده‏اند، بهشان توجهی ندارد؛ بنابراین به گمانم باید به‏دنبال راهکارهایی بود تا ارتباط قوی و مستمر میان دانش‏آموختگان و دانشگاه‏ها برقرار شود. این بستر به دولت هم کمک می‏کند که بتواند زمینۀ استفاده از ظرفیت‏ها یا جذب آنان را پس از پایان تحصیلات در همان دانشگاه یا دستگاه‏های دولتی فراهم کند.
در حال حاضر، درصد کمی از دانشجویان ایرانی بورسیه‏اند. عمدۀ آنان به‏صورت آزاد در خارج از کشور تحصیل می‏کنند. به هر دلیلی تصمیم گرفته‏اند که تحصیلات خود را در خارج از کشور ادامه دهند. متأسفانه به آن‏ها توجه شایسته‏ای نکرده‏ایم و نتوانسته‏ایم کمک زیادی کنیم. یک زمانی به آن‏ها ارز اختصاص می‏یافت که البته با اختلاف کمی از بازار آزاد در اختیارشان قرار می‏گرفت؛ اما برایشان انگیزه و چسبندگی ایجاد می‏کرد. تلاش کرده‏ایم در قانون حمایت از دانشجویان خارج از کشور به این موارد توجه کنیم.
برای جذب دانشجو از سایر کشورها پردیس‏هایی در جزیرۀ کیش ایجاد شد. من دوسه سال، دست‏کم برای جذب دانشجو از کشورهای منطقه هم برای دانشگاه تهران و هم دانشگاه شریف تلاش‏هایی کردم. باید توجه داشت کسی که برای مثال می‏خواهد از امارات به‏قصد تحصیل به ایران بیاید، جزیرۀ کیش برایش جاذبۀ زیادی ندارد؛ درحالی‏که جاذبۀ پایتخت زیاد است.
در حال حاضر کسانی که از همین کشورهای منطقه می‏آیند خانواده‏شان را هم می‏آورند، فقط برای اینکه از کوه‏های شمال ایران عکس بگیرند و در برف‏های کوه‏های ایران قدم بزنند. وقتی آن‏ها را به تحصیل در جزیرۀ کیش تشویق می‏کردیم، می‏پرسیدند مگر کیش چه چیزی بیشتر از دبی دارد که به آنجا بیاییم؟ می‏خواهیم بیاییم چند سال در ایران درس بخوانیم. برایمان اول دانشگاه‏های مادر و برتر ایران و دوم پایتخت و شهرهای بزرگ آن اهمیت دارد تا بتوانیم پیشرفت کنیم و ارتباط بگیریم. وقتی به کشورمان بازمی‏گردیم از ما می‏پرسند از کجا فارغ‏التحصیل شده‏اید؟ اگر بگوییم از دانشگاه صنعتی شریف یا دانشگاه تهران بازخوردی عالی دارد. این برای ما خیلی مهم است؛ اما اگر بگوییم این دانشگاه در یک جزیره‏ای شعبه دارد و ما آنجا درس خوانده‏ایم، ناگهان جایگاه و مدرکی که گرفته‏ایم کم‏ارزش می‏شود.
بنابراین باید در جذب دانشجویان خارجی به این نکات توجه کرد. شاید اکنون سازوکار قانونی اجازه ندهد که پردیس کیش تعطیل شود، ولی انتقال دانشجویان آن‏ها به دانشگاه‏های مادر و اصلی در پایتخت و شهرهای بزرگ می‏تواند حداقل کمک‏کننده باشد.
سازوکارهای رایزنی علمی در سفارتخانه‏هایمان ناکارآمد است‏. در سفارتخانه یک وابستۀ علمی حضور دارد. معمول هم این است که وابسته‏های علمی در کشورهای معدودی با حساب و کتاب انتخاب می‏‏شوند. آنچه مشاهده می‏شود این است که در این سال‏ها در وزارت امورخارجه، متأسفانه فردی به‏عنوان وابستۀ علمی قرار می‏گیرد که پیش از آن، سمت یا مسئولیتی داشته و الان مانده‏اند او را کجا بگذارند و برای حفظ احترام او از وزارت خارجه درخواست یاری می‏کنند تا آن فرد به‏عنوان وابستۀ علمی به فلان کشور خارجی برود. ممکن است آن فرد بسیار باتجربه هم باشد، ولی اغلب این‏گونه نیست که به‏عنوان رایزن علمی بتواند وظایفش را به‏طور کامل انجام دهد؛ ازاین‏رو لازم است در ابتدا با همکاری هیئت‏دولت سمت‏ها و رایزنی‏های علمی را در وزارت امورخارجه و سفارتخانه‏ها افزایش دهیم، سپس در تعامل با دانشگاه‏ها از اساتید باانگیزه و توانا برای ارتقای این بخش علمی دعوت کنیم.
در زمان دولت آقای روحانی به عربستان سعودی رفتم تا مقدمات سفر رئیس‏جمهور و وزیر امورخارجه در آن زمان فراهم شود. با سعود الفیصل، وزیر امورخارجه عربستان، ملاقات داشتم. او بیست‏وهشت سال وزیر امورخارجه بود؛ یعنی تنها روزی که دیگر وزیر خارجه نبود، روز درگذشتش بود. آدمی باتجربه که از بچگی در کاخ حکومت بود. در اواخر عمر راحت‏تر و بی‏پرواتر حرف می‏زد. ازجمله مطالبش این بود که زمانی ملک عبدالله بیماری سختی داشت؛ مشکلش را به بوشِ پسر، که به عربستان رفته بود، گفت. توضیح داده بود که مشکل سختی دارد و در عربستان برای درمان به نتیجه نرسیده و قصد دارد برای معالجه به آمریکا برود. بوش قول داده بود که برای او بهترین بیمارستان‏ را در یکی از ایالت‏های آمریکا آماده کند. ملک عبدالله به سعود الفیصل و وزیر بهداشت مأموریت داد که برای بررسی زودتر به آن بیمارستان بروند و در بررسی متوجه شدند که بناست ملک عبدالله به بیمارستانی در یک ایالت برود که رئیس آن بیمارستان و رئیس دپارتمانِ جراحی ایرانی بودند. رئیس آن گروه جراحی و سه نفر از پنج پزشک گروه جراحی هم ایرانی بودند. سعود الفیصل گفت عجیب‏تر این بود که وقتی از سوابق تحصیلی آن‏ها پرسیدم، گفتند همگی فارغ‏‏التحصیل دانشگاه‏های ایران‏اند و در آمریکا تنها دوره‏های تخصصی‏تر را گذرانده‏اند؛ اما آموزش اصلی در دانشگاه‏های ایران انجام شده است. خب، ملک عبدالله از این بابت ناراحت بود و گفته بود که از نظر امنیتی نگران است؛ زیرا ایران و عربستان با هم مشکلاتی دارند و با این وضعیت در آمریکا رفتن زیر دست چندین پزشک ایرانی برای جراحی نگران‏کننده است. ملک عبدالله از سعود الفیصل خواسته بود تا به رئیس‏جمهور آمریکا پیام دهد و درخواست گروه جراحی دیگری کند و بگوید که ترجیح می‏دهیم که گروهی غیرایرانی با همین تخصص معالجه را به عهده بگیرند، اما آمریکایی‏ها پاسخ داده بودند ما گروهی برتر از این افراد نداریم و در کار حرفه‏ای‏شان قابل‏اعتمادند.
آشکار است که ما سرمایۀ علمی و تخصصی بزرگی داریم، دانشگاه‏های ما در جهان معتبرند و اسم‏ورسمی دارند. سیدحسن نصرالله گفته بود که بیست سال وقت گذاشته است تا شعبه‏ای از دانشگاه‏ تهران یا دانشگاه شریف در بیروت یا بخشی از لبنان ایجاد شود. این موارد نشان می‏دهد که در حوزۀ دیپلماسی علم‏ و فناوری، حرف‏های زیادی برای گفتن وجود دارد.
باید یک سازوکار تعریف‏شده و مشخص میان دانشگاه‏های ایران، وزارت علوم، وزارت بهداشت و معاونت علم ‏و فناوری رئیس‏جمهور شکل بگیرد. پیشنهاد خوب دکتر محمدصادق خیاطیان تشکیل یک کارگروه تخصصی بود. ما آمادگی همکاری در این چارچوب را داریم؛ اما به گمانم این کارگروه حتماً باید در بخش علمی و دانشگاهی شکل بگیرد، سپس وزارت امورخارجه در خدمت اهداف و تصمیم‏های آن باشد؛ بنابراین پیشنهاد من این است که به سراغ صورت‏بندی این چارچوب برویم.
در موضوع ارتقای رایزنان علمی هم آمادگی همکاری داریم. دوستان دولت هم حتماً به همۀ ما کمک خواهند کرد تا در جاهایی که مهم‏تر است، رایزنان قوی‏تر گمارده شوند و سِمت‏های رایزنی علمی بیشتری نیز ایجاد شود.
علاوه‏براین، متعهد خواهیم بود که در وزارت امورخارجه سازوکاری ایجاد شود که سفارتخانه‏های ایران در سایر کشورها از اساتید محترم دانشگاهی که برای فرصت‏های مطالعاتی، حضور در سمینارها و برنامه‏های علمی سفر می‏کنند، پشتیبانی لازم و حمایت شایسته‏ای انجام دهند. آن‏گونه که حس کنند سفارت، خانۀ خودشان است و جایگاه دانشگاه در بهره‏مندی از امکانات مانند جایگاه سفارت است.
امیدوارم طی روزهای آینده با مشورت دانشگاهیان، یک دستیار علم‏ و فناوری از جنس خود دانشگاهیان و از میان شخصیت‏های دانشگاهی، نه از بین دیپلمات‏های وزارت امورخارجه، در وزارتخانه آغاز به کار کند. إن‏شاءالله این دستیار  بتواند به‏طور تخصصی حلقۀ وصل باشد.
در سه سال گذشته متأسفانه حق عضویت نهادهای بین‏المللی، مثل جایزۀ علمی یونسکو، به‏دلیل برنامه‏ریزی نادرست به سازمان‏های بین‏المللی و منطقه‏ای پرداخت نشده است. در وضعیت تحریم بانکی ایران، برای پرداخت حق عضویت باید تبادل بانکی انجام شود و پول در مسیر درست بانکی قرار گیرد تا به حساب سازمان‏های بین‏المللی واریز شود؛ اما این کار انجام نشده است. نمی‏خواهم تقصیر را به گردن دولت قبل بیندازم. اما برای ما عضویت در سازمان ملل مهم بود و اولویت داشت؛ درحالی‏که برای سومین سال نیز پرداخت نشده بود. به همین دلیل حق رأی ایران را هم گرفتند و ما در حدود سه ‏هفته حق رأی نداشتیم. بخت یارمان بود که به‏دلیل شیوع جهانی کرونا موضوعی مطرح نشد که بخواهد در سازمان ملل به رأی گذاشته شود. اکنون طبق دستور رئیس‏جمهور، کمیته‏ای تشکیل شده که با حضور همۀ دستگاه‏ها در حال بازنگری در عضویت‏هاست و کارهای اولیۀ آن نیز انجام شده است. ما در هشتاد‏ونه سازمان منطقه‏ای و بین‏المللی عضو هستیم که البته قبلاً بیش از صدوبیست سازمان بود. در حال بررسی هستیم آن‏هایی را که ضرورت و نفعی برایمان ندارد حذف کنیم؛ ولی دربارۀ حق عضویت آن‏هایی که ضروری‏اند، با جدیت به دنبال ایجاد راهی دیپلماتیک هستیم تا از مسیر بانکی پرداخت شود.
لازم است به‏طور ویژه از دکتر سورنا ستاری تشکر کنم؛ هیئت‏های خارجی که به ایران می‏آیند و از پارک‏های علم ‏و فناوری بازدید می‏کنند، واقعاً تحت‏تأثیر قرار می‏گیرند. قبل از سفر به ایران، کشور را از بیرونْ تحریم‏شده و درنتیجه عقب‏مانده فرض می‏کنند؛ اما وقتی می‏آیند و نوآوری‏ها را می‏بینند، متعجب می‏شوند از اینکه با وجود چهل‏ سال تحریم همچنان این شور و نشاط در ایران باقی است و کشور در حال حرکت و پیشرفت است. از ابتکارات دکتر ستاری این است که پیش از عزیمت رئیس‏جمهور به کشور خارجی، گروه علم‏ و فناوری، هدیۀ علمی ایران را زودتر در کشور مقصد مستقر می‏کند. در یکی از سفرها، آزمایشگاه فناوری نانو با امکانات کامل هدیه داده شد. در سفر دیگری، تجهیزات کامل اتاق ICU و CCU ساخت ایران مستقر شد. این بین سران کشورهای منطقۀ CIS و کشورهای منطقه ولوله و اشتیاق ایجاد کرده است. چندان‏که وزیرخارجۀ کشوری پیغام داد که درصورت سفر رئیس‏جمهور ایران به آنجا اگر بنابر ارائۀ هدیه‏ای بود، خیلی ممنون می‏شویم که از آن مدل فناوری علمی بیاورید که به فلان کشور و فلان کشور اهدا کردید. این‏ها همه دستاورد اساتید محترم و زحمات دانشگاهیان ایرانی است. دست همه‏تان را می‏بوسیم. امیدوار هستم بتوانیم در تعامل مستقیم با یکدیگر این مسیر را به‏خوبی پیش ببریم.

 

جستجو
آرشیو تاریخی