وزیر امورخارجه
رفع چالش ایرانیان دوتابعیتی
یکی از چالشها چگونگی جذب نخبگان ایرانی خارج از کشور است. براساس طرح معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری، پیشنهادی در دولت در حال پیگیری است تا به راهی برای تسهیل حضور مؤثر ایرانیان خارج از کشور و ایرانیان دوتابعیتی برسیم.
اولین جلسۀ شورای عالی ایرانیان خارج از کشور بعد از هشت سال، اواخر سال گذشته با حضور رئیسجمهور برگزار شد. یکی از مصوبات آن جلسه، این است که تا پایان سال ۱۴۰۱ لایحۀ قانون جامع حمایت از ایرانیان خارج از کشور به تصویب مجلس برسد. هم کمیسیون امنیت ملی و هم وزیر دادگستری موظف شدند بههمراه وزارت خارجه این لایحه را آماده کنند. از نکات مهم این لایحه، توجه به وضعیت ایرانیان دوتابعیتی است که اگرچه سرمایۀ بزرگیاند، از نظر بخشی از دستگاههای امنیتی ممکن است تهدیدهایی هم در دل آن باشد. تلاش ما این است که بتوانیم مسئلۀ ایرانیان دوتابعیتی را بعد از چهل و سه سال، که مغایر با قانون اساسی است، در قالب یک لایحۀ قانونی حل کنیم.
نکتۀ بعدی فقدان ارتباط قوی میان دانشگاه و دانشآموختگان است. بسیاری از دانشآموختگان دانشگاهها پس از پایان تحصیلات خود در جامعه رها میشوند. در ایران سازوکار مناسبی برای ارتباط با دانشگاه محل تحصیل وجود ندارد. چهبسا دانشجویان و دانشآموختگان در انجمنهای خودجوش با هم ارتباطاتی داشته باشند اما ساختاری نیست، استثناست. وقتی دانشجو از دانشگاه فارغالتحصیل میشود، دیگر ارتباط میان او و دانشگاه پایان مییابد. الان بسیاری از دانشجویان دانشگاههای ایرانی در خارج از کشورند. در سفرهای خارجی، وقتی به آنها برمیخوریم و میپرسیم چرا به ایران نمیآیید، بخشی از انتظار آنان این است که بخش دولتی در ایران زمینهای را فراهم کند که آنها انگیزه داشته باشند و بدانند در ایران آینده دارند. آنها آیندهشان را در ایران با وضعیت و آیندهشان در کشورهای خارجی مقایسه میکنند. بخش دیگر پاسخشان نیز این است که احساس میکنند حتی دانشگاهی هم که از آن فارغالتحصیل شدهاند، بهشان توجهی ندارد؛ بنابراین به گمانم باید بهدنبال راهکارهایی بود تا ارتباط قوی و مستمر میان دانشآموختگان و دانشگاهها برقرار شود. این بستر به دولت هم کمک میکند که بتواند زمینۀ استفاده از ظرفیتها یا جذب آنان را پس از پایان تحصیلات در همان دانشگاه یا دستگاههای دولتی فراهم کند.
در حال حاضر، درصد کمی از دانشجویان ایرانی بورسیهاند. عمدۀ آنان بهصورت آزاد در خارج از کشور تحصیل میکنند. به هر دلیلی تصمیم گرفتهاند که تحصیلات خود را در خارج از کشور ادامه دهند. متأسفانه به آنها توجه شایستهای نکردهایم و نتوانستهایم کمک زیادی کنیم. یک زمانی به آنها ارز اختصاص مییافت که البته با اختلاف کمی از بازار آزاد در اختیارشان قرار میگرفت؛ اما برایشان انگیزه و چسبندگی ایجاد میکرد. تلاش کردهایم در قانون حمایت از دانشجویان خارج از کشور به این موارد توجه کنیم.
برای جذب دانشجو از سایر کشورها پردیسهایی در جزیرۀ کیش ایجاد شد. من دوسه سال، دستکم برای جذب دانشجو از کشورهای منطقه هم برای دانشگاه تهران و هم دانشگاه شریف تلاشهایی کردم. باید توجه داشت کسی که برای مثال میخواهد از امارات بهقصد تحصیل به ایران بیاید، جزیرۀ کیش برایش جاذبۀ زیادی ندارد؛ درحالیکه جاذبۀ پایتخت زیاد است.
در حال حاضر کسانی که از همین کشورهای منطقه میآیند خانوادهشان را هم میآورند، فقط برای اینکه از کوههای شمال ایران عکس بگیرند و در برفهای کوههای ایران قدم بزنند. وقتی آنها را به تحصیل در جزیرۀ کیش تشویق میکردیم، میپرسیدند مگر کیش چه چیزی بیشتر از دبی دارد که به آنجا بیاییم؟ میخواهیم بیاییم چند سال در ایران درس بخوانیم. برایمان اول دانشگاههای مادر و برتر ایران و دوم پایتخت و شهرهای بزرگ آن اهمیت دارد تا بتوانیم پیشرفت کنیم و ارتباط بگیریم. وقتی به کشورمان بازمیگردیم از ما میپرسند از کجا فارغالتحصیل شدهاید؟ اگر بگوییم از دانشگاه صنعتی شریف یا دانشگاه تهران بازخوردی عالی دارد. این برای ما خیلی مهم است؛ اما اگر بگوییم این دانشگاه در یک جزیرهای شعبه دارد و ما آنجا درس خواندهایم، ناگهان جایگاه و مدرکی که گرفتهایم کمارزش میشود.
بنابراین باید در جذب دانشجویان خارجی به این نکات توجه کرد. شاید اکنون سازوکار قانونی اجازه ندهد که پردیس کیش تعطیل شود، ولی انتقال دانشجویان آنها به دانشگاههای مادر و اصلی در پایتخت و شهرهای بزرگ میتواند حداقل کمککننده باشد.
سازوکارهای رایزنی علمی در سفارتخانههایمان ناکارآمد است. در سفارتخانه یک وابستۀ علمی حضور دارد. معمول هم این است که وابستههای علمی در کشورهای معدودی با حساب و کتاب انتخاب میشوند. آنچه مشاهده میشود این است که در این سالها در وزارت امورخارجه، متأسفانه فردی بهعنوان وابستۀ علمی قرار میگیرد که پیش از آن، سمت یا مسئولیتی داشته و الان ماندهاند او را کجا بگذارند و برای حفظ احترام او از وزارت خارجه درخواست یاری میکنند تا آن فرد بهعنوان وابستۀ علمی به فلان کشور خارجی برود. ممکن است آن فرد بسیار باتجربه هم باشد، ولی اغلب اینگونه نیست که بهعنوان رایزن علمی بتواند وظایفش را بهطور کامل انجام دهد؛ ازاینرو لازم است در ابتدا با همکاری هیئتدولت سمتها و رایزنیهای علمی را در وزارت امورخارجه و سفارتخانهها افزایش دهیم، سپس در تعامل با دانشگاهها از اساتید باانگیزه و توانا برای ارتقای این بخش علمی دعوت کنیم.
در زمان دولت آقای روحانی به عربستان سعودی رفتم تا مقدمات سفر رئیسجمهور و وزیر امورخارجه در آن زمان فراهم شود. با سعود الفیصل، وزیر امورخارجه عربستان، ملاقات داشتم. او بیستوهشت سال وزیر امورخارجه بود؛ یعنی تنها روزی که دیگر وزیر خارجه نبود، روز درگذشتش بود. آدمی باتجربه که از بچگی در کاخ حکومت بود. در اواخر عمر راحتتر و بیپرواتر حرف میزد. ازجمله مطالبش این بود که زمانی ملک عبدالله بیماری سختی داشت؛ مشکلش را به بوشِ پسر، که به عربستان رفته بود، گفت. توضیح داده بود که مشکل سختی دارد و در عربستان برای درمان به نتیجه نرسیده و قصد دارد برای معالجه به آمریکا برود. بوش قول داده بود که برای او بهترین بیمارستان را در یکی از ایالتهای آمریکا آماده کند. ملک عبدالله به سعود الفیصل و وزیر بهداشت مأموریت داد که برای بررسی زودتر به آن بیمارستان بروند و در بررسی متوجه شدند که بناست ملک عبدالله به بیمارستانی در یک ایالت برود که رئیس آن بیمارستان و رئیس دپارتمانِ جراحی ایرانی بودند. رئیس آن گروه جراحی و سه نفر از پنج پزشک گروه جراحی هم ایرانی بودند. سعود الفیصل گفت عجیبتر این بود که وقتی از سوابق تحصیلی آنها پرسیدم، گفتند همگی فارغالتحصیل دانشگاههای ایراناند و در آمریکا تنها دورههای تخصصیتر را گذراندهاند؛ اما آموزش اصلی در دانشگاههای ایران انجام شده است. خب، ملک عبدالله از این بابت ناراحت بود و گفته بود که از نظر امنیتی نگران است؛ زیرا ایران و عربستان با هم مشکلاتی دارند و با این وضعیت در آمریکا رفتن زیر دست چندین پزشک ایرانی برای جراحی نگرانکننده است. ملک عبدالله از سعود الفیصل خواسته بود تا به رئیسجمهور آمریکا پیام دهد و درخواست گروه جراحی دیگری کند و بگوید که ترجیح میدهیم که گروهی غیرایرانی با همین تخصص معالجه را به عهده بگیرند، اما آمریکاییها پاسخ داده بودند ما گروهی برتر از این افراد نداریم و در کار حرفهایشان قابلاعتمادند.
آشکار است که ما سرمایۀ علمی و تخصصی بزرگی داریم، دانشگاههای ما در جهان معتبرند و اسمورسمی دارند. سیدحسن نصرالله گفته بود که بیست سال وقت گذاشته است تا شعبهای از دانشگاه تهران یا دانشگاه شریف در بیروت یا بخشی از لبنان ایجاد شود. این موارد نشان میدهد که در حوزۀ دیپلماسی علم و فناوری، حرفهای زیادی برای گفتن وجود دارد.
باید یک سازوکار تعریفشده و مشخص میان دانشگاههای ایران، وزارت علوم، وزارت بهداشت و معاونت علم و فناوری رئیسجمهور شکل بگیرد. پیشنهاد خوب دکتر محمدصادق خیاطیان تشکیل یک کارگروه تخصصی بود. ما آمادگی همکاری در این چارچوب را داریم؛ اما به گمانم این کارگروه حتماً باید در بخش علمی و دانشگاهی شکل بگیرد، سپس وزارت امورخارجه در خدمت اهداف و تصمیمهای آن باشد؛ بنابراین پیشنهاد من این است که به سراغ صورتبندی این چارچوب برویم.
در موضوع ارتقای رایزنان علمی هم آمادگی همکاری داریم. دوستان دولت هم حتماً به همۀ ما کمک خواهند کرد تا در جاهایی که مهمتر است، رایزنان قویتر گمارده شوند و سِمتهای رایزنی علمی بیشتری نیز ایجاد شود.
علاوهبراین، متعهد خواهیم بود که در وزارت امورخارجه سازوکاری ایجاد شود که سفارتخانههای ایران در سایر کشورها از اساتید محترم دانشگاهی که برای فرصتهای مطالعاتی، حضور در سمینارها و برنامههای علمی سفر میکنند، پشتیبانی لازم و حمایت شایستهای انجام دهند. آنگونه که حس کنند سفارت، خانۀ خودشان است و جایگاه دانشگاه در بهرهمندی از امکانات مانند جایگاه سفارت است.
امیدوارم طی روزهای آینده با مشورت دانشگاهیان، یک دستیار علم و فناوری از جنس خود دانشگاهیان و از میان شخصیتهای دانشگاهی، نه از بین دیپلماتهای وزارت امورخارجه، در وزارتخانه آغاز به کار کند. إنشاءالله این دستیار بتواند بهطور تخصصی حلقۀ وصل باشد.
در سه سال گذشته متأسفانه حق عضویت نهادهای بینالمللی، مثل جایزۀ علمی یونسکو، بهدلیل برنامهریزی نادرست به سازمانهای بینالمللی و منطقهای پرداخت نشده است. در وضعیت تحریم بانکی ایران، برای پرداخت حق عضویت باید تبادل بانکی انجام شود و پول در مسیر درست بانکی قرار گیرد تا به حساب سازمانهای بینالمللی واریز شود؛ اما این کار انجام نشده است. نمیخواهم تقصیر را به گردن دولت قبل بیندازم. اما برای ما عضویت در سازمان ملل مهم بود و اولویت داشت؛ درحالیکه برای سومین سال نیز پرداخت نشده بود. به همین دلیل حق رأی ایران را هم گرفتند و ما در حدود سه هفته حق رأی نداشتیم. بخت یارمان بود که بهدلیل شیوع جهانی کرونا موضوعی مطرح نشد که بخواهد در سازمان ملل به رأی گذاشته شود. اکنون طبق دستور رئیسجمهور، کمیتهای تشکیل شده که با حضور همۀ دستگاهها در حال بازنگری در عضویتهاست و کارهای اولیۀ آن نیز انجام شده است. ما در هشتادونه سازمان منطقهای و بینالمللی عضو هستیم که البته قبلاً بیش از صدوبیست سازمان بود. در حال بررسی هستیم آنهایی را که ضرورت و نفعی برایمان ندارد حذف کنیم؛ ولی دربارۀ حق عضویت آنهایی که ضروریاند، با جدیت به دنبال ایجاد راهی دیپلماتیک هستیم تا از مسیر بانکی پرداخت شود.
لازم است بهطور ویژه از دکتر سورنا ستاری تشکر کنم؛ هیئتهای خارجی که به ایران میآیند و از پارکهای علم و فناوری بازدید میکنند، واقعاً تحتتأثیر قرار میگیرند. قبل از سفر به ایران، کشور را از بیرونْ تحریمشده و درنتیجه عقبمانده فرض میکنند؛ اما وقتی میآیند و نوآوریها را میبینند، متعجب میشوند از اینکه با وجود چهل سال تحریم همچنان این شور و نشاط در ایران باقی است و کشور در حال حرکت و پیشرفت است. از ابتکارات دکتر ستاری این است که پیش از عزیمت رئیسجمهور به کشور خارجی، گروه علم و فناوری، هدیۀ علمی ایران را زودتر در کشور مقصد مستقر میکند. در یکی از سفرها، آزمایشگاه فناوری نانو با امکانات کامل هدیه داده شد. در سفر دیگری، تجهیزات کامل اتاق ICU و CCU ساخت ایران مستقر شد. این بین سران کشورهای منطقۀ CIS و کشورهای منطقه ولوله و اشتیاق ایجاد کرده است. چندانکه وزیرخارجۀ کشوری پیغام داد که درصورت سفر رئیسجمهور ایران به آنجا اگر بنابر ارائۀ هدیهای بود، خیلی ممنون میشویم که از آن مدل فناوری علمی بیاورید که به فلان کشور و فلان کشور اهدا کردید. اینها همه دستاورد اساتید محترم و زحمات دانشگاهیان ایرانی است. دست همهتان را میبوسیم. امیدوار هستم بتوانیم در تعامل مستقیم با یکدیگر این مسیر را بهخوبی پیش ببریم.