وزیر علوم، تحقیقات و فناوری
بایدها، نبایدها و پیامدهای دیپلماسی علمی کدام است؟ باید این پرسش را بررسی کرد و به آن پاسخ داد.
یک) در عرصۀ علمی و دیپلماسی باید استانداردها را بپذیریم و در استانداردسازی و استانداردپذیری فعال باشیم. در عرصۀ علمی نمیشود به رتبهبندی دانشگاهها، گروهها، دانشکدهها و پژوهشگاهها بیتفاوت بود. باید به شاخصهای رتبهبندی در مجامع جهانی توجه کرد.
دو) دیپلماسی علمی بدون مرجعیت علمی مقدور نیست. در دانشگاهها باید برای مرجعیتسازی برنامهریزی کنیم. برای استادانمان، دانشمندانمان، دانشجویانمان، پژوهشگرانمان و دانشکدههایمان وضعیتی (سختافزاری و نرمافزاری و مغزافزاری) ایجاد کنیم که آنها بتوانند به مرجع علمی تبدیل شوند تا در دیپلماسی علمی بتوانند نقشی کلیدی را ایفا کنند.
سه) نگاه سخاوتمندانۀ مالی هم جزو بایدهاست. در عرصۀ دیپلماسی علمی باید سخاوتمندانه عمل کرد. نباید فقط به فکر گیرندگی باشیم باید به فکر دهندگی هم باشیم. اینکه در دیپلماسی علمی فقط کشورهای پیشرفته مدنظرمان باشد و توجهی به کشورهای کمبرخوردار نداشته باشیم، به همسایگانمان بیتفاوت باشیم، به افغانستان، عراق، سوریه، بحرین، یمن، تاجیکستان، ازبکستان و کشورهای دیگر بیتفاوت باشیم، نشان میدهد که ما هنر دیپلماسی علمی را درست نیاموختهایم؛ پس در دیپلماسی علمی، هم باید دست دهنده داشت و هم دست گیرنده.
چهار) باید بوروکراسی اداری، قوانین و مقررات دستوپاگیر را کاهش و قوانین و مقررات ترغیبی و تشویقی را افزایش داد. وقتی رئیس دانشگاه بودم، متوجه شدم اعتبارات مالیمان محدود است. ما فقط چند نفر را میتوانستیم به فرصتهای مطالعاتی بفرستیم؛ به همین دلیل، برنامهریزی کردیم و آییننامهای را با عنوان تعاملات علمیِ ملی و بینالمللی به هیئتامنا بردیم.
در تابستان همان سال بیستوپنج نفر از اساتید توانستند به خارج از کشور بروند و چندین برابر هزینهکردمان مواد را آنالیز کردند و امکانات آوردند؛ بنابراین فقط پول کارگشا نیست، درایت هم لازم است.
پنج) باید به ظرفیتها و مزیتهای نسبی هر دانشگاه توجه کرد. ظرفیت دانشگاه فردوسی مشهد با دانشگاه شیراز متفاوت است.
قابلیت دانشگاه شهید بهشتی با دانشگاه تهران متفاوت است. دانشگاه تبریز امکانات و ارتباطاتی دارد که با دانشگاههای دیگر متفاوت است. در کل کشور هشتادهزار عضو هیئتعلمی و بیش از هشتصدهزار دانشجوی تحصیلات تکمیلی داریم. اینها میتوانند در دیپلماسی علمی مؤثر باشند. اگر ما وضعیتی را ایجاد کنیم که هر عضو هیئتعلمی در ایران با یک عضو هیئتعلمی خارجی ارتباطات علمی داشته باشد، ظرفیت بزرگی در اختیار وزارت امورخارجه قرار میگیرد و غربیها دیگر نمیتوانند بهسادگی جمهوری اسلامی ایران را منزوی کنند یا به رفتارهای خلاف حقوق بشر متهم کنند.
نبایدها محدود کردنهای زاید در عرصۀ علمی است. بحث دوتابعیتیها از این موارد است. هماکنون فردی را داریم که پدرش استاد دانشگاه بوده، فرزندش الان استاد دانشگاه خودمان است و در خارج از کشور هم درس خوانده است؛ روحانی معززی که محدودش کردند و ما میخواهیم مسئولیتی به او بدهیم و نمیشود، حالا بقیۀ داستانهایش بماند.در عرصۀ علمی باید محدودیتهایی را که در شأن جامعه علمی نیست کنار بگذاریم. چندین سال حق عضویت خود را در مجامع بینالمللی پرداخت نکردیم. رؤسای محترم دانشگاهها میگویند پایگاههای اطلاعات علمیمان قطع شده است؛ یعنی حداقلها را هم نداریم که به خزانۀ دانش بشری مرتبط باشیم. نباید اجازه بدهیم که حق عضویتمان حذف شود. نباید اجازه دهیم پایگاه اطلاعات علمیمان قطع شود که استادانمان نتوانند با جامعۀ علمی و گنجینۀ دانش بشری ارتباط داشته باشند. دانشجویان خارجی را نباید یک کیف پول دید. نباید در عرصۀ دیپلماسی علمی خساست به خرج داد. در حال حاضر وزارت علوم به چند دانشجوی دکترا میتواند سالانه فرصت مطالعاتی بدهد؟ درصورتیکه دانشآموختگان دکترا یا دانشجویان دکترای ما را کشورهای خارجی خیلی راحت جذب میکنند و پول هم میدهند.نگاه امنیتی به عرصۀ دیپلماسی علمی در شأن دانشمندان و دانشجویان ما نیست. دانشمندان را نباید به مرزهای جغرافیایی محدود کرد. علمِ محدود، علمِ عنکبوتوار است. در عرصۀ علمی نباید نگاهمان جغرافیایی باشد. دانشمندان و علم را نباید در مرزهای جغرافیایی محصور کرد.
پیامدهای دیپلماسی علمی عبارتاند از:
رشد علم، فناوری و نوآوری؛ زایش قدرت نرم نظام جمهوری اسلامی؛ شکلگیری منافع مشترک؛ توسعۀ امنیت پایدار؛ کاهش هزینههای پیشرفت.