صفحات
شماره دو - ۰۱ تیر ۱۴۰۱
برداشت اول - شماره دو - ۰۱ تیر ۱۴۰۱ - صفحه ۲۷۰

الزامات گفتمانی پیشبرد دیپلماسی علمی

علم دیپلماسی علمی

چرا دیپلماسی علمی تاکنون در سیاست خارجی ایران موضوعیت و اولویت نداشته است؟

علی‏رضا خسروی /
عضو هیئت‏علمی دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران

 

 در ادبیات رشتۀ روابط بین‏الملل و به‏ویژه در حوزه سیاست خارجی دیپلماسی، فنی است برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی که البته با ابتنای بر معیارهای مختلفی همچون نوع و شیوه اجرا (آشکار و پنهان)، حوزه‏های موضوعی (اقتصادی، عمومی، رسمی، اطلاعاتی، ورزشی، سیاسی، فرهنگی و...)، و نیز عاملان و کارگزاران آن (رسمی، غیررسمی) به دسته‏های مختلفی قابل تفکیک و شناسایی است. در این میان دیپلماسی علمی به‏عنوان شاخصی از قدرت نرم کشورها، به کاربرد علم برای پیشبرد اهداف دیپلماسی و البته به نقش دیپلماسی برای پیشبرد علم اطلاق می‏شود. آنچه که به دیپلماسی علمی و ضرورت توجه به آن اهمیت و جایگاه ویژه می‏بخشد، نقشی است که به‏عنوان یکی از چهار معیار اصلی در نظام رتبه‏بندی دانشگاه‏ها و مؤسسات تحقیقاتی معتبر بین‏المللی برای سنجش جایگاه علمی کشورها ایفا می‏کند. تصویر زیر این معیارها را در نظام رتبه‏بندی جهان اسلام نشان می‏دهد:
 در سال‏های اخیر همزمان با هدایت و سکان‏داری رهبر انقلاب اسلامی در اولویت‎بخشی به علم برای ارتقای ساخت داخلی قدرت و کسب استقلال و عزت بین‏المللی، مباحث متعددی در خصوص ارتقای جایگاه علمی کشور و معیارهای سنجش آن از منظرهای مختلف مطرح شده است که بخشی از آن مباحث در حوزۀ همکاری‏ها و فعالیت‏های علمی دانشگاه‏های کشور در سطح بین‏المللی و به موضوع دیپلماسی علمی مرتبط است. فلسفۀ وجودی و معنای دیپلماسی علمی، رویکردها و برداشت‏های مختلف از چیستی دیپلماسی علمی، رابطۀ میان دیپلماسی علمی و مرجعیت علمی، نسبت میان استانداردهای بین‏المللی و دیپلماسی علمی در نگاه بومی، نقشه راه دیپلماسی علمی و سازوکارهای اجرایی آن، محذورات و موانع تحقق دیپلماسی علمی در جمهوری اسلامی ایران و موضوعاتی از این دست، ازجمله مباحث مرتبط با دیپلماسی علمی است. با وجود این، آنچه که در این مقاله به اختصار به آن خواهم پرداخت، ورود به این بحث از زاویه و لایه‏ای گفتمانی (فراتر از سطح لیتانی و لایه‏های علّی) است.
ضرورت اصلی برای ورود به این بحث از زاویۀ گفتمانی، توجه به امکان‏پذیری و تحقق‏بخشیِ دیپلماسی علمی و به‏عبارتی، تلفیق بحث نظری با نگاه کاربردی است؛ چه اینکه از سال‏های گذشته همزمان با طرح مسئلۀ بین‏المللی شدن دانشگاه‏ها و اهمیت ارتقای جایگاه علمی دانشگاه‏های کشور، دستورکارهای مختلف و سازوکارهای متعددی موردتوجه مسئولان قرار گرفته است که شاید یکی از برجسته‏ترین آن تولید نظام رتبه‏بندی علمی دانشگاه‏ها و مؤسسات تحقیقاتی جهان اسلام مبتنی بر سیاست‏های کلان علم و فناوری ابلاغی توسط مقام معظم رهبری در سال 1393 باشد؛ لیکن ارزیابی از روند شکل‏گرفته و نتایج حاصل به طرح این پرسش کلیدی منجر می‏شود که چرا با وجود تصریح بر چنین سیاست‏هایی، و نیز ورود به سازوکارهای اجرایی نظیر تدوین نظام رتبه‏بندی و حتی بهبود بسیاری از شاخص‏های مبتنی بر استانداردهای جاافتاده، نتایج ایجادشده به اهداف موردانتظارِ رضایت‏بخش معطوف نیست و در رابطۀ میان شاخص‏های محقق‏شده با اهداف عالیه به‏ویژه در حوزۀ فعالیت‏های بین‏المللی دانشگاه‏ها، به‏عنوان شاخص برجستۀ دیپلماسی علمی، به تناقض دچار شده‏ایم؟ فرضیۀ ما در پاسخ به این پرسش، به ناکوک بودن سازوکارها و دستورکارها در متن فهم متفاوت از چیستی و چرایی چنین دستورکارهایی در میان متولیان امر در نهادهای مختلف، اعم از دانشگاهی و غیردانشگاهی، نهفته است؛ درحالی‏که مسئولان وزارت عتف و دانشگاه‏ها، لازمۀ ارتقای جایگاه علمی و کسب رتبه‏بندی مناسب را تحقق برخی شاخص‏های استاندارد و معمول در نظام رتبه‏بندی جهان اسلام و نیز نظامات معتبر بین‏المللی می‏دانند، تفکر حاکم و رویکردهای جاافتاده در برخی نهادهای ذیربط که با استناد به شواهد متعدد دغدغه‏های خاص خود را پیگیری می‏کنند، معطوف به ابهام در نسبت میان ارتقای جایگاه علمی و به‏طور خاص افزایش همکاری‏های بین‎المللی با اهداف کلان موردانتظار است؛ لذا مانع از پیشبرد بسیاری از دستورکارهای ناشی از تفوق ملاحظات جانبی می‏شوند. ریشۀ این تعارضِ نگاه به ناهمسانی شناختی میان دستگاه‏های ذیربط و ناهماهنگی میان آن‏ها در پیشبرد سیاست‏های مذکور برمی‏گردد؛ بنابراین هم در میزان اثربخشی و فایده‏مندی شاخص‏های مذکور برای تحقق اهداف موردانتظار در متن گفتمان انقلابی تردید وجود دارد، هم در اجرای سیاست‏ها در پیشبرد دیپلماسی علمی مبتنی بر این شاخص‏ها میان نهادهای حاکمیتی با دانشگاه‏ها ناهمسویی و تعارض وجود دارد. به بیانی دقیق‏تر، درحالی‏که در گفتمان رایج در سطح متولیان دانشگاهی، زبان علم به‏عنوان زبانی جهان‏شمول شناخته می‏شود که دستیابی به شاخص‏های آن فی‏نفسه محقق‏کنندۀ هدف است، در متن گفتمان مسلط بر کشور، اهداف گفتمانی اصالت دارند که در بسیاری از شاخص‏ها تعارضی با شاخص‏های بین‏المللی علم ندارد؛ اما لزوماً تن دادن به آن شاخص‏ها همسو و همساز با اصول، آرمان‏ها و اهداف نیست.
علم در گفتمان دانشگاهیان، زبانی بین‏المللی محسوب می‏شود که از هرگونه تعصبات به دور است. در این دیدگاه، جذابیت‏های فراوانی در علم وجود دارد که سبب می‏شود دیپلماسی به‏دنبال به خدمت گرفتن آن باشد. از جملۀ این جذابیت‏ها می‏توان به قدرت‏زایی، تولید ثروت، پیشران توسعه و اعتبار بین‏المللی اشاره کرد. با وجود این، آنچه که با دیپلماسی علمی و به‏ویژه در نظامات رتبه‏بندی دانشگاه‏ها و مؤسسات تحقیقاتی عجین شده است، بین‏المللی‏سازی دانشگاه است که با شاخص همکاری‏های بین‏المللی و زیرشاخص‏های خاص آن اندازه‏گیری می‏شود. البته معیارهای مندرج در نظامات رتبه‏بندی تفکیک‏پذیر و جزیره‏ای نیستند و علاوه بر اینکه از وزن متفاوتی برخوردارند، بر یکدیگر نیز اثر می‏گذارند؛ برای نمونه مشارکت علمی بین‏المللی موجب افزایش تعداد استنادها می‏گردد؛ لذا بر مرجعیت علمی اثرگذار است. میزان مرجعیت علمی به مفهوم میزان استفاده از علم دانشگاه در شبکۀ علم بین‏الملل مرتبط است. از طرف دیگر، این‏گونه تصور می‏شود که ارتقای شاخص مرجعیت علمی، زمینه را برای همکاری‏های بین‏المللی و دیپلماسی علمی مهیا می‏سازد.
به‏هرحال در متن چنین ساختاری هنگامی که از دیپلماسی علمی و به‏تبع بین‏المللی شدن دانشگاه بحث می‏شود، آنچه که بیش از هر چیز برجسته می‏گردد، همکاری‏های علمی در قالب اعزام و جذب دانشجو و استاد به کشورهای خارجی و فرصت‏های مطالعاتی است؛ حال آنکه بین‏المللی شدن حتی در تعریف رایج بین‏المللی و استانداردهای آن مبتنی بر شاخص‏های متعددی است. تقلیل بین‏المللی شدن به اعزام دانشجو و استاد به خارج از کشور و حتی لعاب بخشیدن به آن در ظرف مشارکت علمی بین‏المللی - چنانچه در بستری کلان و همه جانبه از دیپلماسی علمی شکل نگیرد و به هدف مشخص در نظام علمی کشور تبدیل نشود - نه‏تنها ارتباطی با معنای گفتمانی دیپلماسی علمی ندارد، بلکه فسادزا، هزینه‏ساز و واجد دردسرهای بعدی است.
این در حالی است که در اهداف موردانتظار در متن گفتمان انقلاب اسلامی معطوف به حوزۀ علم و دیپلماسی علمی، فعالیت بین‏المللی دانشجویان و دانشگاه‏ها علاوه بر پیگیری هدفِ مرجعیت علمی، به‏ویژه در پژوهش‏های بنیادین و سیاست‏گذارانه، شامل دو هدف دیگر در ابعاد سلبی و ایجابی یا تدافعی و تهاجمی نیز هست. هدف موردانتظار در بُعد سلبی و دفاعی معطوف به مقابله با جنگ شناختی دشمن از طریق ایجاد شناخت و روشنگری در قشر فرهیختۀ خارجی و جذب او برای دفاع از آرمان‏ها و نظام ارزشی انقلاب و رویکردهای جمهوری اسلامی ایران است. از طرفی دیگر، هدف موردانتظار در بُعد ایجابی معطوف به برداشتی موسع و عمیق از صدور انقلاب است که مقصود از آن شکل‏دهی به هسته‏های مقاومت علمی در میان دانشجویان عدالت‏خواه در برابر استکبار و صهیونیسم و در مسیر زمینه‏سازی برای ظهور است. تأکید رهبر انقلاب دربارۀ فعالیت بین‏المللی دانشجویان نیز، اگرچه نافی ارتقای علمی مبتنی بر شاخص‏های رتبه‏بندی نیست، معطوف به هدف‏های مذکور است:
«در دنیا گروه‏های جوان دانشجو و غیردانشجوی زیادی هستند که علیه سیاست‏های استکباری، علیه آمریکا، علیه سیاست‏های اروپایی و غربی به‏شدت مشغول فعالیت‏اند [...] با این‏ها اگر بتوانید ارتباط سالم برقرار کنید، دو فایده دارد: فایدۀ اول این است که به آن‏ها نیرو می‏دهید و کمک می‏کنید؛ فایدۀ دوم این است که جمهوری اسلامی را به آن‏ها معرفی می‏کنید [...] این کار شما [...] علاوه بر اینکه معرفی جمهوری اسلامی است، یک سپر دفاعی برای جمهوری اسلامی هم هست؛ چون علیه جمهوری اسلامی، امپراتوری خبری به‏شدت فعال است دیگر. این در واقع پاسخ آن‏هم محسوب می‏شود» (6اردیبهشت1401).
ایشان در همین رابطه می‏فرمایند:
«گروه‏هایی تشکیل بشوند و مسائل غزه، مسائل فلسطین، مسئلۀ یمن، مسئلۀ بحرین، مسائل مربوط به مسلمان‏های میانمار، مسائل مربوط به مسلمان‏های اروپا و حوادثی که در بعضی از کشورها [پیش آمده]؛ مثلاً حوادث پاریس را دنبال و بررسی کنند» (۱خرداد۱۳۹۸).
و در جایی دیگر ناظر بر هدف ایجابی و تهاجمی مذکور می‏فرمایند:
جبهۀ واحد ضدصهیونیستی و ضدآمریکایی در سطح دانشجویان جهان اسلام [تشکیل بدهید] […] در فضای مجازی تماس بگیرید […] کمپین‏های عمومی دنیای اسلامی تشکیل بدهید علیه تسلط آمریکا، از لحاظ ضدیت با سیاست‏های آمریکایی و سیاست‏های صهیونیستی. میلیون‏ها عضو وارد این مجموعه بشوند، وارد این جریان فکری بشوند و برایشان خوراک تهیه کنید […] یک جمعیت عظیم دانشجویی در دنیای اسلام به وجود بیاورید» (۱۲تیر۱۳۹۵).
از مجموع بیانات امام و رهبر انقلاب می‏توان مهم‏ترین اهداف دیپلماسی علمی را در قالب نمودار زیر خلاصه کرد:
 
1. پیشبرد سیاست خارجی و منافع و امنیت ملی کشور در ابعاد مختلف به عوامل متعددی وابسته است که مهم‏ترین آن میزان قدرت آن کشور در ابعاد سخت و نرم در مقایسه با کشورهای دیگر است و اگر دستیابی به علم و ارتقای جایگاه علمی یک کشور را قدرت‏آفرین بدانیم، رشد و پیشرفت علمی یک کشور در پیشبرد سیاست خارجی کشورها پیشرانی اثرگذار محسوب خواهد شد.
2. دیپلماسی علمی در متن گفتمانی آن، تعارضی با شاخص‏های مورداجماع در نظامات رتبه‏بندی ندارد؛ اما ابتنای صرف بر آن شاخص‏ها، حتی در صورت ارتقای جایگاه علمی کشور، نه‏تنها اهداف موردانتظار در برداشت گفتمانی از دیپلماسی علمی را محقق نمی‏کند، بلکه می‏تواند منشأ آسیب‏ها و انحرافات بعدی شود. به‏بیانی دیگر، همان‏گونه که نمی‏شود به رتبه‏بندی دانشگاه‏ها و نیز شاخص‏ها و استانداردهای علمی بین‏المللی برای ارتقای جایگاه علمی و قدرت نرم کشور بی‏اعتنا بود، توجه صرف به این شاخص‏ها و تنظیم نقشۀ راه فعالیت‏های بین‏المللی علمی صرفاً مبتنی بر این شاخص‏ها، در حرکت علمی کشور موجب بی‏تعادلی می‏شود.
3. در معنای گفتمانی از دیپلماسی علمی، ارتباطات علمی بین‏المللی اعم از اعزام و تبادل دانشجو و استاد، فرصت مطالعاتی، همکاری‏های مشترک بین‏المللی و مانند این،  بخشی از پازل جایگاه علمی و دیپلماسی و مرجعیت علمی است؛ لذا بی‏توجهی به بخش‏های دیگر این پازل  و صرفاً تلاش برای افزایش کمّی مبتنی بر این شاخص‏ها، حتماً چنین دستورکاری را از محتوا تهی می‏سازد. این نقد نه‏تنها دربارۀ اعزام و ارتباطات میان دانشگاه‏ها موضوعیت دارد، بلکه دربارۀ جذب دانشجویان خارجی در کشور نیز قابل تسری است. باید به این پرسش پاسخ داد که چه میزان از فارغ‏التحصیلان خارجی دانشگاه‏های کشور به دیپلماسی علمی کشور و اهداف سیاست خارجی یاری رسانده‏اند؟ این پرسش اهمیت پازل مورداشاره را برجسته‏تر می‏سازد که در صورت ناجور بودن و ناکوک ماندن، چنین دستورکارهایی نقض غرض است؛ هرچند که خود بخشی از پازل و البته اجتناب ناپذیر باشند.
4. در برداشت گفتمانی از دیپلماسی علمی، علاوه بر مرجعیت علمی و ارتقای جایگاه علمی کشور در رتبه‏بندی جهانی، اهداف دیگری نیز موردانتظار است؛ لذا تدوین نقشۀ راه یا ایجاد سازوکارهای اجرایی دیپلماسی عمومی در وزارت عتف، شورای‏عالی انقلاب فرهنگی، معاونت علمی ریاست‏جمهوری و دانشگاه‏های کشور نمی‏تواند آن‏ها را نادیده بگیرد. اینکه در تصریحات رهبر انقلاب بر اولویت‏بخشی فعالیت‏های بین‏المللی دانشگاهیان با کشورهای همسایه‏ای چون عراق و پاکستان تأکید می‏شود ، موید عدم توقف دیپلماسی علمی در معنای رایج آن است.
5. هرگونه امضای توافقنامه علمی در حوزه‏های همکاری‏های بین‏المللی نظیر اعزام و جذب دانشجو و نیز انجام پروژه‏های مشترک بین‏المللی و نیز تدوین نقشۀ راه دیپلماسی علمی در دانشگاه ها، چنانچه هدفمند و در متن نیاز کلان کشور نباشد و صرفاً به‏منظور افزایش کمّی شاخص‏ها باشد، می‏تواند نقض غرض باشد؛ ارجاع به توجیهاتی نظیر اینکه گسترش اعطای بورس‏های بین‏المللی، پذیرش دانشجویان خارجی و اعزم استاد و دانشجو به کشورهای خارجی به‏منزلۀ نوعی معرفی فرهنگ و داشته‏های جامعۀ خود به نخبگان کشورهای دیگر است و اینکه روابط دانشگاهی می‏تواند موجب استحکام روابط سیاسی و اقتصادی میان دولت‏ها شود، از مقولات امکان است و نه تحقق. همۀ این توجیهات در صورتی که مبتنی بر برنامه‏ای دقیق، هدفمند و قابل‏ارزیابی نباشد، شعارهایی است که نه‏تنها محقق نخواهند شد، بلکه به عکس خود بدل می‏شوند.
6. با توجه به بازنمایی گفتمانی از دیپلماسی علمی مبتنی بر بیانات امام و رهبری، برنامه‏ریزی و نیز ارزیابی میزان موفقیت کشور در حوزۀ دیپلماسی علمی نه صرفاً مبتنی بر شاخص‏های جاافتاده در نظام رتبه‏بندی بین‏المللی یا جهان اسلام، بلکه باید مبتنی بر میزان تحقق اهداف مورد اشاره باشد.
7. آنچه که بیش از همه در معنای گفتمانی از دیپلماسی علمی و در متن گفتمان امام و رهبری قابل‏استنتاج است، معطوف به علوم انسانی و اجتماعی است. بدیهی است که تحقق هدفمند چنین اهدافی مستلزم پیش‏نیازهایی است که از جملۀ آن در اختیار گرفتن کرسی‏های نظری در دانشگاه‏های معتبر جهان، و تمهیدات لازم برای انتشار مقالات اساتید توانمند در حوزه‏های بومی به زبان مجلات معتبر بین‏المللی است. هرگونه هزینه در این زمینه، سرمایه‏گذاری بلندمدت محسوب می‏شود و علاوه بر اینکه قابلیت مرجعیت علمی را ارتقا می‏دهد، زمینه را برای دیپلماسی علمی هدفمند نیز فراهم می‏سازد.
8. اینکه چرا دیپلماسی علمی در رویکرد سیاست خارجی کشور موضوعیت چندانی نداشته و هیچ‏گاه در اولویت نبوده است، بیش از همه به تفوق نگاه و برداشتی سنتی و خاص از سیاست خارجی مرتبط است. شاید کم‏توجهی به دیپلماسی علمی مشابه کم‏توجهی به دیپلماسی اقتصادی در همین ساختار است که بعد از چهل سال از پیروزی انقلاب، در چند سال اخیر بحث‏هایی دربارۀ آن در ساختار و رویکرد وزارت خارجه شکل گرفته است. با وجود این، ورود به این عرصه مستلزم نیازمندی‏های حرفه‏ای در وزارت خارجه و ارتباط با دانشگاه‏های کشور است. در صورت بی‏توجهی به این ملزومات، ورود وزارت خارجه به این عرصه‏ها در حد شعار و شکل باقی می‏ماند. همچنان که پیشبرد دیپلماسی اقتصادی به کارشناسان و دیپلمات‏های آشنا به این عرصه نیاز دارد، اجرای دیپلماسی علمی و پیگیری آن در واخ یا عتف به کارشناسان آشنا و کاربلد نیازمند است.
9. جمهوری اسلامی ایران می‏تواند از علم و دستاوردهای علمی خود به‏ویژه در حوزۀ فناوری‏های نوین و پیشرفته که باعث افتخار کشور است، به‏مثابۀ محملی برای پیشبرد سیاست خارجی خود با کشورهای همسایه بهره‏برداری کند. انعقاد پروژه‏های علمی مشترک با کشورهای موردنظر می‏تواند امکان تسری همکاری به حوزه‏های دیگر را ممکن سازد.

جستجو
آرشیو تاریخی