مترجم کتاب تو زودتر بکش
تعارف که نداریم. ما با رژیم صهیونسیتی در جنگیم. وقتی با کسی میجنگی، باید دشمنت را بشناسی؛ کجاست، چه میکند، چه طرحهایی داشته و دارد، نگاهش به اینسوی خاکریز چیست، چه روایتی از ماضی و حاضر قضایا دارد، از چه میترسد، از چه خوشحال میشود، حساسیتهایش چیست، جامعهاش چگونه ملتهب میشود، در برابر چه اموری شکننده است، ما را چگونه میبیند و میشناسد و میشناساند، چگونه اندیشه و انگیزه و کرده و نکردهٔ ما را تحلیل میکند و خلاصه آنکه روایتش از خودش، از ما، از نبردمان با هم و از میدان نبرد چیست. نویسندهٔ «تو زودتر بکش»، با هماهنگی، یا به تعبیر خودش بیهماهنگی نهادهای اطلاعاتی این رژیم روایتی از دل جبههٔ دشمن ارائه کرده است. آیا هر آنچه گفته راست گفته؟ معلوم است که نه! مگر وقتی در جنگ به بولتنهای سیاسی و نظامی بعثیها دست پیدا میکردیم گمان میبردیم هرآنچه در آنهاست حقیقت دارد؟ اما همانگونه که آن رصدها برای دشمنشناسی مفید بود، بازخوانی این روایت دشمن هم فایدهها دارد.
تروریسم دولتی، در جهان امروز امری مذموم و محکوم است. تروریستترین دولتهای جهان چه کسانی هستند؟ آمریکا و رژیم صهیونیستی. میخواهیم قتل را اثبات کنیم؟ قاتل خودش راه افتاده و فریاد میکشد قاتل منم! چه چیزی از این بهتر؟ برگمن، در گفتوگو با صدها تن از نیروهای اطلاعاتی و عملیاتی و سران نظامی و سیاسی این رژیم، چند صد اعتراف به ترور دولتی (با تشریح دقیق جزئیات آن) در اختیار ما گذاشته است. آیا سعی نکرده این آدمکشیها را توجیه کند؟ مگر میشود سعی نکند؟! سعی فراوان کرده، ولی اولاً چه با توجیه نچسب چه با توجیه چسبناک، اصل تروریسم دولتی این رژیم ثابت و مسجّل شده؛ ثانیاً در نمونههای متعدد، او (و حتی آمران و مجریان ترورها) هم نتوانستهاند توجیهی دستوپا کنند. میخواهی ثابت کنی دشمنت مرتکب تروریسم دولتی است؟ اعترافات خودش را بخوان.
با خواندن این کتاب، یک سوزن هم به خود و خودیها میزنیم: دشمن دارد روایتش از امنیتیترین و مگوترین رازها را میگوید. ما همچنان بنا بر نگفتن داریم؟ او جنایت خود را با افتخار تعریف میکند، ما نمیخواهیم دلاوریهای نیروهای امنیتیمان را بازگو کنیم؟ ناگفتنی وجود دارد؟ حتماً وجود دارد، ولی دستکم در بین ناگفتنیها، گفتنیهایش را بگوییم. نگوییم چه میشود؟ دشمن میگوید؛ هم جای خودش، هم جای ما!
اطلاعات مفید تاریخی (ولو به روایت دشمن) در این کتاب فراوان است. فرض کنیم اصلاً یک جزوهٔ داخلی موساد است، باز هم نکات فراوان آموزنده در آن است؛ خصوصاً در بخشهایی که به نهادهای امنیتی و نظامیشان مربوط میشود و فقر شدید منابع دربارهٔ آن وجود دارد. موضوعاتی ازقبیل روند تصویب طرحهای ترور، مسئولان تصمیمگیر دربارۀ کشتن مبارزان، چگونگی تشکیل نهادهای اطلاعاتیامنیتی صهیونیستها و سیر تطور آنها و تغییرات در دستورکارهایشان، چگونگی ورود فناوری به فرایند جاسوسی و آدمکشی در این رژیم و نظایر این را جز در چنین کتابهایی نمیتوان یافت. پر کردن خلأهای موجود در اطلاعات تاریخی و سیاسی مربوط به این رژیم، کار لازمی است. این کتاب، بخشهایی از این خلأها را پر میکند.
در کنار همهٔ اینها، در حین خواندن کلمهبهکلمهٔ کتاب حواسمان جمع است که این، نوشتهٔ دشمن ماست؛ روایتی است از چشم دشمن. آن را میخوانیم، از آن میآموزیم، تلنگر میخوریم و اطلاعات کسب میکنیم برای رویارویی با کسی که با او در جنگیم. تعارف که نداریم، داریم؟!