معاون سیاسی و بینالملل مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری
گفتمان دولت سیزدهم بر مبنای دو مؤلفۀ عدالتمحوری و مردمپایگی استوار شده است؛ بنابراین میکوشد این دو مؤلفه را در تمامی تاروپود خود، اعم از ساختارها و تصمیماتش متجلی کند. یکی از حوزههای مهم حکمرانی کشور سیاست خارجی است که از این منظر، این دو مؤلفه باید تأکید و پیگیری شوند. در این میان، مسئلۀ عدالت بهشکل ویژه موردتوجه رئیسجمهور است، بهنحوی که او در یکی از نمودهای بارز ارائۀ اصول و رویکردهای سیاست خارجی دولت یعنی در سخنرانی مجمع عمومی سازمان ملل در سال جاری، کل محتوای پیام خود را ناظر به عدالت و نظم عادلانۀ بینالمللی صورتبندی کرد. بازخوانی محتوای این سخنرانی میتواند بهروشنی جایگاه عدالت در سیاست خارجی دولت را نشان بدهد.
آیتالله رئیسی بهلحاظ مبنایی و معرفتی عدالت را، به معنای نفی ظلم، ودیعهای الهی میداند که ملاک سنجش اهداف و اعمال کشورها در نظام بینالملل است. عدالت در عمل، مبنای حرکتهای مردمی بهسمت تحول، و عنصری وحدتبخش در جهان متکثر کنونی است. بر این اساس، حرکت بهسمت عدالت و تحقق آن در سیاست داخلی و خارجی مهمترین عامل قدرت کشورهاست که میتواند علاوه بر بُعد نرمافزاری به سبب اهمیت ذاتی خود در سایر وجوه قدرت ملی نیز مؤثر و کارآمد باشد. عدالت بهمثابۀ ابزار قدرت ملی دولتها، بهمنظور افزایش اثربخشی خود باید در جهت ایجاد نظمی منصفانه در کل روابط و مناسبات جهانی به کار گرفته شود؛ از این منظر، هدف روابط بینالملل در معنای کلان خود در دولت سیزدهم معطوف به گسترش عدالت است که باید در مقطع کنونیِ شکلگیری نظم نوین جهانی موردتوجه قرار گیرد.
عدالت، گمشدۀ بشر از ابتدای تاریخ تاکنون بوده است. این مسئله را از گذشته در کنار مقولههایی مانند آزادی، رفاه، امنیت و نظم، اندیشمندان و فلاسفۀ بزرگ شرق و غرب تجزیهوتحلیل کردهاند، اما وضعیت حاکم بر نظم ناعادلانۀ جهانی در قرن 21 نشان میدهد که مردم بسیاری در دنیا، همچنان در عمل، تشنۀ برقراری عدالت و نظمی عادلانه در جهان هستند. سؤال اینجاست که چه کسانی و بر اساس چه منطقی باید طرحی نو دراندازند و این نظم عادلانۀ جهانی بر اساس چه الگو و منطقی باید بنا شود؟ برقراری نظم عادلانۀ جهانی به دوری از اِعمال یکجانبۀ نظم غربمحور و ایجاد نوعی گفتوگوی طرفینی و بیان روایتهای مختلف از نظمی عادلانه و مطلوب نیازمند است.
نظم ناعادلانۀ دنیای امروز محصول نظمی غربمحور و لیبرال است که همچنان خواهان تداوم سلطۀ خود در جهان است. درحقیقت، غرب با تحریف واقعیتها صرفاً روایت خود از جهان را به نمایش گذاشته و در قرن حاضر با توسل به ابزارهای متعدد رسانهای، فضای مجازی، تبلیغات و مانند این، درصدد ارائه و سلطۀ تفسیر یکجانبۀ خود از این مفاهیم زیبا در جهان است که تاکنون فقط به تداوم بیعدالتی جهانی منجر شده است. بر این اساس، عدالت بر پایۀ منافع غرب تعریف شده و تروریست بد و خوب! بر اساس منافع آنان شکل گرفته است. جریانهای تروریستی نیز ازجمله گروهکی که در شهادت هفدههزار شهید ترور در ایران نقش داشته است، با عَلَم آزادی در اروپا و آمریکا اجازۀ فعالیت پیدا میکند. با همین تفسیر است که به بهانۀ مبارزه با تروریسم به کشورهای دیگر حمله میشود و در همان جا در راستای منافع غرب، گروههای تروریستی و تکفیری همچون القاعده و داعش شکل میگیرد و تسلیح میشود و بر اساس همین منطق است که بزرگمردان مبارزه با تروریسم، همچون شهید قاسم سلیمانی که نقش اصلی را در شکست داعش در غرب آسیا داشته، ترور میشوند. اینجاست که در جنگ یمن، بیش از سههزار کودک قربانی میشوند و غرب همچنان به تسلیح متجاوزان و کشتار زنان و کودکان در این کشور ادامه میدهد؛ لذا مفاهیمی مانند حقوق بشر، آزادی، عدالت و مواردی از این قبیل باید بازتعریف شوند. نمیتوان عدالت جهانی و برقراری نظم عادلانه را صرفاً از دریچۀ تجربۀ شکستخوردۀ غربی محقق کرد.
رئیسجمهور برخورد دوگانۀ غرب با برنامۀ هستهای ایران را یکی دیگر از مصادیق نظم ناعادلانۀ جهانی میداند. چنانچه بارها مذاکرات متعدد منطقهای و فرامنطقهای در موضوعات مختلف ازجمله در پروندۀ هستهای ایران در دستور کار بوده و بهرغم عهدشکنی طرف غربی و اعمال تحریمهای ظالمانۀ غیرقانونی، جمهوری اسلامی ایران برای دستیابی به توافقی عادلانه و بر اساس قوانین بینالمللی به مذاکره ادامه داده است. از سوی دیگر، مهمترین مصادیق بیعدالتی جهانی از دید دکتر رئیسی مسئلۀ فلسطین است. رژیم صهیونیستی با بیش از هفتاد سال آپارتاید، تجاوزگری و کشتار زنان و کودکان منطقه، بزرگترین زندان روی زمین را در غزه برپا کرده است و با استمرار این ظلمها به همه نشان داده ظلم و اشغالگریِ این رژیم پایان ندارد.
دولت سیزدهم معتقد است اگر دنیا بهدنبال نظمی عادلانه است، باید روایتهای دیگران از این نظم ناعادلانه و دیدگاه آنان برای جهانی عاری از بیعدالتی را بشنود. جمهوری اسلامی ایران بهرغم تمام فشارها بارها اعلام کرده که خواهان استقرار صلح و امنیت عادلانۀ جهانی است.
به عقیده رئیسجمهور «انقلاب اسلامی ایران، تبلور حرکت ملت ایران به سمت عدالت بود»؛ لذا جمهوری اسلامی بهدنبال تسری ایدۀ عدالت در نظام بینالملل است، عدالتی که در عقلانیت منبعث از وحی ریشه دارد. از نگاه دکتر رئیسی «خداخواهی، آگاهیبخشی، نوعدوستی و چندجانبهگرایی» از عناصر کلیدی نظم عادلانۀ بینالمللی است. سرنوشت مشترک بشری در قالب جهانیشدن عدالت محقق میشود و وحدت در عین کثرت نتیجۀ توسل به عدالت در نظام بینالملل است. بر این مبنا، مهمترین مصادیق نظم ناعادلانۀ بینالمللی کنونی که باید تغییر کند، عبارتاند از: «یکجانبهگرایی»، «سلطهطلبی»، «غلبۀ سرمایه بر اخلاق و عدالت و فضیلت»، « فقر و تبعیض و نابرابری»، «بهکارگیری خشونت، تحریم و نقض حقوق ملتها»، «استفاده از سازمانها و نهادهای بینالمللی بهعنوان ابزار فشار بر کشورهای مستقل»، «تهدید فزایندۀ تروریسم و افراطگرایی، انحطاط فرهنگی و زوال اخلاق سیاسی، تضعیف بیسابقۀ چندجانبهگرایی و رشد بیمارگونۀ اقداماتِ نامشروعِ یکجانبه» و درنهایت هرگونه رابطۀ مبتنی بر ستمگری و عادیانگاری ظلم.
رئیسجمهور همبستگی و همکاری در چارچوب چندجانبهگراییِ مبتنی بر عدالت، و بر اساس اصول و ارزشهای متعالیِ انسانیِ منبعث از آموزههای انبیای الهی، تسلیم نشدن مقابل ظالم، تقویت استقلال ملتها و نفی نظامیگری را راهکار تحقق نظم عادلانۀ بینالمللی و تنها راه دستیافتن به امنیت جهانی میداند؛ بهعبارت روشنتر، امنیت بینالمللی از هر طریقی غیر از عدالت پایدار نخواهد ماند. در همین راستا تقویت دکترین مقاومت جلوۀ بارز عزم ملتها برای تحقق عدالت معرفی شده است، مقاومتی که در برابر مستکبران، ظالمان و سردمداران نظام سلطه و با هدف رهایی و توانبخشی مستضعفان و احقاق حقوق آنها در نظام بینالملل در حال رشد و گسترش در انحای عالم است. بهعبارت بهتر، مسیر تحقق نظم عادلانۀ بینالمللی از مقاومت ملتهای آزاده در برابر حامیان نظم موجود و نقشآفرینی فعالانۀ آنها در ایجاد نظم مطلوب میگذرد و همۀ این موارد مستلزم تقویت ساخت درونی قدرت و همبستگی و همکاری این ملتهاست.