صفحات
شماره چهار - ۰۱ اسفند ۱۴۰۱
برداشت اول - شماره چهار - ۰۱ اسفند ۱۴۰۱ - صفحه ۴۶۲

در فضیلت بنیادی اندیشیدن به مسئله‌ای بنیادی

عدالت اجتماعیِ اجتهادی

مهدی شجریان /
عضو گروه ‌علمی عدالت اجتماعی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

 

دو جهت سبب می‌شود به خواندن یک کتاب رغبت کنم: موضوع کتاب و نویسندۀ آن. در مورد «بازاندیشی عدالت اجتماعی؛ چیستی، چرایی و قلمرو» برای من هر دو جهت به اوج خود می‌رسد، اما جهت دوم پررنگ‌تر است. حجت‌الاسلام‌والمسلمین احمد واعظی، یک اندیشمند است و در این اثر، حضوری پررنگ دارد؛ یعنی جای‌جای صفحات تألیفی ایشان، نشان‌دهندۀ تفکر و تأملات ژرف است و برخلاف بسیاری از نویسندگان، که هرچه می‌نویسند وام‌داری از دیگران و نقل‌قول مستقیم و غیرمستقیم از آن‌هاست و به یک معنا در اثر خود غایب‌اند، وی در این اثر، حضوری پررنگ دارد و خواننده این حضور توانمند را درک می‌کند.
بخشی از کتاب «بازاندیشی عدالت اجتماعی؛ چیستی، چرایی و قلمرو» را قبل از چاپ و بخشی را بعد از انتشار مطالعه کردم و از محتوای ارزشمند آن بهره بردم. دربارۀ آن می‌توان در دو حوزۀ «روش» و «محتوا» سخن گفت.
نویسندۀ محترم از نظر روشی در این کتاب در سنت حوزوی خود قلم زده و دانش‌افزایی کرده است؛ سنتی که در ضمن سال‌ها تلمذ حوزوی و بهره‌گیری از استادان بنام حوزه علمیه به ارث برده است. روش این کتاب، روش اجتهادی است. نویسنده در این کتاب هر مسئله‌ای را با طرح پیشینۀ آن در نگاه سایر اندیشمندان تبیین می‌کند. در این بخش نظریه‌های دیگران را با کمترین ارجاع مستقیم و استفاده از تعابیر کوتاه و درعین‌حال دقیق شرح می‌دهد و به اندیشمندان تراز اول هر فنی نیز رجوع می‌کند. در گام بعد، ادلۀ هریک از آن‌ها را به‌دقت نقد و بررسی می‌کند و نقاط ضعف و قوت آن‌ها را نمایان می‌سازد و درنهایت دیدگاه مختار و منتخب خود را با ارائۀ استدلال‌هایی که به‌روشنی محصول تأملاتی ژرف و دقیق‌اند، ارائه می‌کند.

 

مفهوم‌شناسی عدالت

این کتاب به‌لحاظ محتوا مشحون از نکات مهم و نگاه‌های نوین به مسئله عدالت است که هریک از آن‌ها از بستر همان روش اجتهادی بیرون آمده‌اند. در کمال اختصار به برخی از نکات محتوایی که جذابیتی وافر داشت اشاره می‌کنم تا مخاطبان فرهیخته به پیگیری تفصیلی آن‌ها در متن کتاب راغب شوند.
در حوزۀ عدالت‌پژوهی تلاش‌های نظری برای تبیین مفهوم عدالت بسیار گسترده‌اند. در این میان، نویسنده کوشیده است تا از سویی، اشتراک لفظی این واژه را نفی کند و معانی متکثر و بیگانه از هم برای آن را به چالش بکشد و از سویی دیگر، قرائت‌های یک‌جانبه از اشتراک معنوی آن را نیز نقد کند. تأکید وی بر عناصر معناساز و دخیل در انتزاع مفهوم عدالت (برابری، دادن سهم صاحب سهم و رعایت استحقاق و سزاواری)، از مباحث پرجاذبۀ کتاب است که به حل معمای مفهوم عدالت کمکی شایسته می‌کند.

 

تبیین دقیق تمایز عدالت توزیعی و عدالت اجتماعی

در ادبیات عدالت‌پژوهشی، دو کلیدواژۀ «عدالت توزیعی» و «عدالت اجتماعی» از پربسامدترین واژگان‌اند. بر کسانی که در این عرصه اهل مطالعه و تحقیق‌اند، پوشیده نیست که تمایز مفهومی این دو اصطلاح برای بسیاری، در هاله‌ای از ابهام است و برخی مبتنی بر خلط مفهومی این دو آثاری نگاشته‌اند. نویسنده به‌خوبی میان این دو اصطلاح مرز روشنی نهاده و بر توجه به جنبه‌های ساختاری و فرایندی در شکل‌گیری مفهوم عدالت اجتماعی تأکید کرده است.

 

نگاه عادلانه و دقیق به رابطه میان دو عرصه فقه و عدالت اجتماعی

باور به کافی بودن فقه برای تحقق عدالت اجتماعی از سویی و تأکید بر عبور از تراث فقهی و نامفید بودن آن و کاربست دانش‌های رقیب برای رسیدن به عدالت اجتماعی از سویی دیگر، دو مسیر افراط و تفریطی هستند که نویسنده در این اثر به دقت آن‌ها را نقد و بررسی کرده است. در نگاه عادلانه و میانه و درعین‌حال دقیقی که ارائه شده است، بار معرفتی عرصۀ عدالت‌پژوهی به‌تمامی بر دوش دانش فقه  قرار داده نشده و به بهره‌گیری از ظرفیت‌های معرفت عقلی و سایر دانش‌ها در جای خود تأکید شده است. به‌عبارتی، نویسنده بر رویکرد مهم فقه اجتماعی تأکید کرده است. رصد اقتضائات و شرایط عینی و متحول جامعه در این رویکرد فقهی در کانون توجه فقیه است و از رویکرد فقه فردی، که به استنباط احکام فردی بدون لحاظ جنبه‌های اجتماعی و اقتضائات حیات پیچیدۀ جمعی اکتفا می‌کند، فاصله دارد.

 

ارائه نظریه «ارزش اخلاقی فراگیر و خودبسندۀ عدالت»

تبیین ارکان سه‌گانۀ مفهومی، ارزشی و موضوعی برای این نظریه در فصل چهارم این کتاب، مقولۀ حضور نویسنده را در اثر خود به اوج می‌رساند که در ابتدای یادداشت به آن اشاره شد. بدون‌شک ارائۀ نظریۀ جامع عدالت اجتماعی بدون حل مسائل نظری عمیقی که مؤلف در این کتاب به آن‌ها پرداخته است، به سامان نمی‌رسد و این کتاب به‌شایستگی زوایای نظری این امر را از «منظری اجتهادی» تبیین کرده است. گمان نگارنده این است که اثر مذکور از معدود کتاب‌هایی است که هیچ عدالت‌پژوهی از آن بی‌نیاز نیست و متن آن از متون دست اولی است که نظیر کتاب سابق نویسنده، «نقد و بررسی نظریه‌های عدالت»، مبتنی بر همان شهامت نظریه‌پردازی در عین اتقان و روشمندی است و از منابع دست اول عدالت‌پژوهی محسوب خواهد شد.
به‌هرروی، شکی نیست که اثر مذکور در حوزۀ مبانی نظری گامی بلند و مؤثر برای شکل‌گیری «نظریۀ جامع عدالت اجتماعی» است. «چیستی»، «چرایی» و «قلمرو» عدالت اجتماعی به شایستگی در این کتاب مورد بحث قرار گرفته است.
تبیین معیارهای عدالت اجتماعی که قواعدی برای تحقق آن در بستر حیات جمعی هستند و تعیین شاخص‌های عدالت اجتماعی که موازینی برای سنجۀ آن محسوب می‌شوند، گام‌های بعدی و لازمی هستند که بر عموم عدالت‌پژوهان فرض است و ارائۀ نظریه‌های عالمانه در این حوزه‌ها از اندیشمندانی نظیر نویسندۀ محترم بیش از دیگران توقع می‌رود. آری، حل مسائل انضمامی عدالت تنها برای کسانی میسر است که قبل از آن در مباحث نظری و انتزاعی عدالت اتخاذ مبنا کرده باشند و با نگاه اجتهادی پاسخ‌های دقیقی در قبال مسائل نظری عدالت‌پژوهی از پیش داشته باشند؛ ازاین‌رو، اینک دکتر احمد واعظی در نقطۀ مطلوبی از این جایگاه ایستاده است و باید منتظر تلاش‌های ژرف و عمیق وی در حوزۀ مسائل انضمامی عدالت و «چگونگی» عدالت اجتماعی نشست.

جستجو
آرشیو تاریخی