مدیر اندیشکدۀ احیای سیاست
«اولویتهای جهانی ما»
در سند برای این قسمت، نکتۀ خاص و منحصربهفردی نیست و بهنوعی مواضع گذشته تکرار میشود؛ با وجود این، نکات شایان توجهی نیز دارد که بهاجمال به آنها اشاره میکنیم:
1. تناقض گفتمانی دربارۀ چین یکپارچه: یکی از ابعاد متناقض NSS 2022 زمانی ظاهر میشود که ضمن تعهد به سیاست چین یکپارچه خود را به دفاع از تایوان نیز متعهد میداند که البته این امر برخاسته از تناقض و ابهام استراتژیک آمریکا در قبال تایوان است: «ما همچنان به سیاست چین واحد متعهد هستیم [...]. ما به تعهدات خود تحت قانون روابط تایوان37 برای حمایت از دفاع از خاک تایوان و حفظ ظرفیت خود برای مقاومت در برابر هرگونه توسل به زور یا اجبار علیه تایوان پایبند خواهیم بود».
2. چهار نکته دربارۀ روسیه و جنگ اوکراین: در ذیل بخش سوم سند ناظر به روسیه چهار نکتۀ مهم بیان شده است: «اول، ایالات متحده به حمایت از اوکراین در مبارزه برای آزادی خود ادامه خواهد داد. ما به اوکراین کمک خواهیم کرد تا از نظر اقتصادی بهبود یابد و ادغام منطقهای آن با اتحادیۀ اروپا را تشویق خواهیم کرد؛ دوم، ایالات متحده از هر وجب از خاک ناتو دفاع خواهد کرد و به ایجاد و تعمیق ائتلاف با متحدان و شرکا ادامه خواهد داد تا از آسیب بیشتر روسیه به امنیت، دموکراسی و نهادهای اروپا جلوگیری کند؛ سوم، آمریکا در برابر اقدامات روسیه، ازجمله حملات به زیرساختهای دمکراسی که تهدیدکنندۀ منافع اصلی ایالات متحده است، بازدارندگی ایجاد میکند و در صورت لزوم به آنها پاسخ میدهد؛ چهارم، ارتش متعارف روسیه تضعیف خواهد شد و احتمالاً اتکای مسکو به سلاحهای هستهای در برنامهریزی نظامیاش افزایش خواهد یافت. ایالات متحده اجازه نخواهد داد روسیه یا هیچ قدرتی از طریق استفاده یا تهدید به استفاده از سلاحهای هستهای به اهداف خود دست یابد». نکتۀ دوم ناظر به احتمال حملۀ روسیه به کشورهای حوزۀ بالتیک عضو ناتو بهمنظور اتصال به کالینینگراد است و مورد سوم، همان طور که قبلاً بیان شد، ناظر به اتهاماتی است که به روسیه دربارۀ مداخله در انتخابات ۲۰۱۶ به نفع دونالد ترامپ وارد است.
3. در این بخش از سند به موضوعات بحران انرژی، بحران غذایی و مسئلۀ پاندمی و لزوم تعریف یک سامانۀ هشداردهنده درمورد وقوع پاندمی توجه شده است. این نشاندهندۀ آن است که از نظر واشنگتن موارد یادشده همچنان بر فضای جنگ سرد جدید سایه خواهد افکند.
«استراتژی بر مبنای مناطق»
این بخش از NSS 2022 از حیث شکلی بهصورت معمول در اسناد پیشین استراتژی امنیت ملی آمریکا وجود داشته، اما از حیث محتوایی دارای نکات بسیار مهمی است که بخشی از معماری قدرت دوران جنگ سرد جدید را برای ما روشن میکند:
1. اولویت حوزۀ ایندوپاسیفیک بر سایر مناطق جهان: در این بخش از سند دربارۀ اولین منطقهای که بحث میشود، حوزۀ ایندوپاسیفیک است. در سند بهصراحت به اولویت این منطقه نسبت به سایر مناطق تأکید میشود: «ایندوپاسیفیک بخش عمدهای از رشد اقتصادی جهان را تأمین میکند و کانون ژئوپولیتیک قرن ۲۱ خواهد بود. [...] ما وارد دورۀ جدیدی از سیاست خارجی آمریکا شدهایم که تلاشی بیش از آنچه از زمان جنگ جهانی دوم ناظر به ایندوپاسیفیک از ایالات متحده طلب میشد، تقاضا میکند. هیچ منطقهای برای جهان و زندگی روزمرۀ آمریکاییها اهمیتی بیشتر از ایندوپاسیفیک نخواهد داشت».
2. ایندوپاسیفیک باز و آزاد: اگر بخواهیم کل روایت جنگ سرد جدید را در یک عبارت خلاصه کنیم، عبارت ایندوپاسیفیک باز و آزاد میتواند حق مطلب را ادا کند. برای آنکه اهمیت این عبارت را بهدرستی درک کنیم، خوب است که بهشکلی اجمالی به تاریخچۀ ظهور و رواج آن در ادبیات سیاسی و حوزۀ روابط بینالملل اشارهای داشته باشیم. مفهوم ایندوپاسیفیک در اصل نه یک ابداع آمریکایی بلکه یک ابتکار ژاپنی است و ریشۀ این عبارت به سخنرانی مهم شینزو آبه در پارلمان هند در سال ۲۰۰۶ بازمیگردد، جایی که بهتعبیر خودش از مفهوم ژئوپولیتیک «آسیاپاسیفیک» جدا شد38 و مفهوم «آسیای وسیعتر» را مطرح کرد: «اقیانوس آرام و اقیانوس هند در حال حاضر یک جفتِ پویا از دریاهای آزادی و رفاه را ایجاد میکنند. این آسیای وسیعتر که مرزهای جغرافیایی را شکسته، اکنون بهشکل متمایز ابراز وجود کرده است [...]. با گرد هم آمدن ژاپن و هند به این ترتیب، این آسیای وسیعتر به شبکهای عظیم تبدیل خواهد شد که سراسر اقیانوس آرام و ایالات متحده آمریکا و استرالیا را در بر میگیرد. این شبکۀ باز و شفاف به مردم، کالاها، سرمایه و دانش اجازه میدهد تا آزادانه جریان پیدا کنند. آیا نمیتوانیم بگوییم که در مواجهه با این آسیای وسیع، باز و وسیعتر، بر ما دو دموکراسی، ژاپن و هند، واجب است که بهدنبال آزادی و رفاه در منطقه باشیم؟»39 سپس در سال ۲۰۱۶ آبه در همایشی40 در کنیا نخستین بار مفهوم ایندوپاسیفیک باز و آزاد را به جهانیان معرفی کرد (البته آبه عین عبارت را به کار نبرد): «آنچه به جهان ثبات و رفاه میبخشد چیزی نیست جز سرزندگی عظیمی که از پیوند دو اقیانوس آزاد و باز و دو قاره به وجود آمده است».41 بهدلیل ارتباط خوب آبه با دولت ترامپ، این مفهوم بهسرعت به راهروهای کاخ سفید و پنتاگون و اندیشکدههای واشنگتن راه یافت.
رکس تیلرسون اولین آمریکاییای بود که عبارت ایندوپاسیفیک باز و آزاد را در اندیشکده CSIS به کار برد: «بدیهی است که باید به نفع همه باشد. هند باید آن را به نفع خود ببیند. ژاپن باید آن را به نفع خود ببیند. اما این روند رو به رشدی خواهد بود که بهگونهای معماری امنیتی را ایجاد کنیم که این منطقه آزاد و باز ایندوپاسیفیک را حفظ کند، فرصتی را برای کشورها ایجاد کند تا از حاکمیت خود محافظت کنند و این فرصت را داشته باشند که امور اقتصادی خود را بدون هیچگونه تهدیدی از جانب دیگران [چین] انجام دهند».42
در حدود دو ماه بعد ترامپ در سفر خود به ویتنام ایدۀ ایندوپاسیفیک باز و آزاد را بهعنوان سیاست رسمی ایالات متحده اعلام کرد: «من این افتخار را داشتهام که دیدگاه خود را برای یک ایندوپاسیفیک آزاد و باز به اشتراک بگذارم؛ مکانی که در آن کشورهای مستقل، با فرهنگهای متنوع و رؤیاهای مختلف، میتوانند در کنار یکدیگر در آزادی و صلح پیشرفت کنند».43 ترامپ دستور تغییر نام فرماندهی اقیانوس آرام به فرماندهی ایندوپاسیفیک را صادر کرد و همان طور که پیشتر گفتیم، در سند استراتژی امنیت ملی آمریکا در سال ۲۰۱۷ ایندوپاسفیک آزاد و باز جایگاه ویژهای یافت.
نکتۀ مهم اینکه طرح مفهوم ایندوپاسفیک صرفاً بازی با لفظ نیست، بلکه یک چرخش پارادایمی در حوزه ژئوپولیتیک و تغییر روایت «آسیاپاسیفیک به مرکزیت و معماری چین» به «ایندوپاسیفیک به رهبری آمریکا و معماری کواد» است. هند تنها کشوری است که از حیث جمعیت و استعداد، توان موازنه با چین را دارد و افزودن آن به معادلات پاسیفیک، معنایی جز مهار چین ندارد. همین موارد باعث شد که دولت بایدن، میراث آبه - ترامپ را درمورد ایندوپاسیفیک باز و آزاد ادامه دهد. در سفر جنجالی پلوسی به تایوان، وی پس از ورود به تاپیه چنین اعلام کرد: «سفر هیئت ما به تایوان تعهد تزلزلناپذیر آمریکا به حمایت از دموکراسی پرجنبوجوش تایوان را اعلام میدارد. گفتوگوهای ما با رهبری تایوان بر حمایت ما از شریکمان و ترویج منافع مشترکمان، ازجمله پیشبرد ایندوپاسیفیک آزاد و باز تأکید میکند».44 و بلافاصله بایدن نیز اعلام کرد: «امروز صبح با تیم امنیت ملی خود تماس تلفنی ایمن برقرار کردم. ما درمورد طیف وسیعی از اولویتها، ازجمله حمایت ایالات متحده از ایندوپاسیفیک آزاد و باز و حمایت مستمر از اوکراین در پاسخ به جنگ پوتین صحبت کردیم».45
اکنون که پیشزمینهها و اهمیت عبارت ایندوپاسیفیک آزاد و باز مشخص شد، به سند NSS 2022 میپردازیم. عبارات این قسمت بهخوبی نشان میدهد که چه پیوندی میان مهار چین، ایندوپاسیفیک باز و آزاد و مسئلۀ ابتکار نوسازی دموکراتیک وجود دارد: «ایالات متحده با سایر کشورهای منطقه همکاری خواهد کرد تا ایندوپاسیفیک را باز و در دسترس نگه دارد و اطمینان حاصل کند که کشورها در انتخاب خود، مطابق با تعهدات، آزادند. تحت قوانین بینالمللی ما از جوامع باز از طریق سرمایهگذاری در نهادهای دموکراتیک، مطبوعات آزاد و جامعۀ مدنی حمایت میکنیم و با شرکای خود برای مقابله با دستکاری اطلاعات و فساد همکاری میکنیم». تأکید سند برای نقش کواد و آکوس نشان میدهد که این دو پیمان در مهار چین چه نقش مهمی دارند: «ما رفاه و ارتباط اقتصادی را در سراسر منطقۀ اقیانوس هند ارتقا خواهیم داد. کواد و آکوس همچنین برای رسیدگی به چالشهای منطقهای حیاتی خواهند بود و ما با نزدیکتر کردن متحدان و شرکای خود، قدرت جمعی خود را بیشتر تقویت خواهیم کرد».
3. پنج اصل برای خاورمیانه: در سند NSS 2022 برای خاومیانه چهارچوبی تعریف شده که به توضیح نیاز دارد. درمورد خاورمیانه چنین میخوانیم: «این چارچوب دارای پنج اصل است: اول، ایالات متحده از کشورهایی که از نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین پیروی میکنند حمایت و آنها را تقویت خواهد کرد و ما مطمئن خواهیم شد که این کشورها میتوانند از خود در برابر تهدیدات خارجی دفاع کنند؛ دوم، ایالات متحده اجازه نخواهد داد که قدرتهای خارجی یا منطقهای، آزادیِ دریانوردی از طریق آبراههای خاورمیانه ازجمله تنگۀ هرمز و بابالمندب را به خطر بیندازند، و همچنین تلاشهای هیچ کشوری برای تسلط بر دیگری یا منطقه را از طریق نظامی تحمل نخواهد کرد؛ سوم، حتی زمانی که ایالات متحده برای جلوگیری از تهدیدات و ثبات منطقهای تلاش میکند، ما برای کاهش تنشها و پایان دادن به درگیریها تا جایی که ممکن است از طریق دیپلماسی تلاش خواهیم کرد؛ چهارم، ایالات متحده با ایجاد ارتباطات سیاسی، اقتصادی و امنیتی بین شرکای خود از طریق ساختارهای دفاعی یکپارچۀ هوایی و دریایی، و درعینحال احترام به حاکمیت و انتخابهای مستقل هر کشور، یکپارچگی منطقهای را ارتقا خواهد داد؛ پنجم، ایالات متحده همیشه حقوق بشر و ارزشهای مندرج در منشور سازمان ملل را ترویج خواهد کرد». اصل اولِ چهارچوب تعریفشده برای خاورمیانه، یکی از جدیترین تناقضات گفتمانی این سند به شمار میرود؛ چراکه بهوضوح به کشورهای اتوکرات خاورمیانه و در رأس آنها عربستان سعودی اشاره کرده است. سند بهوضوح نمیتواند آنها را جزئی از ائتلاف دموکراسی به شمار آورد، بااینکه این کشورها حامیان واشنگتن هستند؛ ازهمینرو، آنها را کشورهایی معرفی میکند که از نظم بینالمللی (آمریکایی) پیروی میکنند. در این مورد جوزپ بورل صادقانه بیان میکند که «دو قدرت بزرگ […]، بسیار بزرگ، در حال رقابت هستند و این رقابت جهان را بازسازی خواهد کرد و با یک دوگانهسازی «دموکراسی در مقابل اقتدارگرایان» همراه خواهد بود. من زیاد روی این تقسیمبندی پافشاری نمیکنم؛ زیرا در طرف ما، رژیمهای استبدادی زیادی وجود دارند. ما نمیتوانیم بگوییم «ما دمکراسیها هستیم» و آنهایی که ما را دنبال میکنند نیز دموکراسی هستند؛ این درست نیست».46
اصل دوم بهوضوح دربارۀ ایران است؛ در سند NSS 2022 هفت بار به ایران اشاره شده و (بهتعبیر سند) درمورد اقدامات ناپایدارکنندۀ ایران در خاورمیانه و آمریکای لاتین، مسائل موشکی و پهپادی و مسئلۀ هستهای مطالبی گفته شده که تکرار سخنان هزاران بار گفتهشدۀ پیشین است و نکتۀ جدید و خاصی ندارد. در دو جا لحن سند در برابر ایران شدیدتر است: یکی اینکه بدون بردن نام ایران، این کشور را از اهرم کردن موقعیت خود در تنگۀ هرمز و بابالمندب جهت فشار آوردن به آمریکا (بهخصوص در حوزۀ انتقال انرژی) بازمیدارد و دیگری جایی است که ایران را از تهدید کردن مقامات فعلی و سابق آمریکا (بدون شک ترامپ مدنظر است) برحذر میدارد: «تهدیدهای ایران علیه پرسنل آمریکایی و همچنین مقامات فعلی و سابق ایالات متحده قابلتحمل نخواهد بود و همان طور که نشان دادهایم، زمانی که مردم و منافع ما مورد حمله قرار گیرند، پاسخ خواهیم داد».
4. در پایان این بخش در ذیل عنوان «قدرتمندتر کردن ابزارهای حکومتداری» به نکاتی اشاره کرده که از نظر نگارنده از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. اهمیت این بخش به این دلیل است که نشان میدهد برای برتری در رقابت بزرگ یا همان جنگ سرد جدید به چه ابزارها و رویکردهایی نیاز است؛ این بخش بهرغم کوچک بودن بهاندازۀ کل سند واجد ارزش است و به هیچ عنوان نباید آن را دستکم گرفت. ذیل این قسمت میخوانیم:
«نهادهای امنیت ملی و نیروهای ما زیربنای رهبری جهانی آمریکا و امنیت، رفاه و آزادی مردم آمریکا هستند. برای دستیابی به اهداف بلندپروازانۀ خود، باید ابزارهای حکومتداری خود را بر اساس چالشهای امروزی نوسازی کنیم و با آنها تطبیق دهیم. ما موارد زیر را در دستور کار خواهیم داشت:
تقویت دیپلماسی آمریکا با نوسازی وزارت امورخارجه، ازجمله اقدام جهت ایجاد دفتر جدید برای فضای سایبری و سیاست دیجیتال و فرستادۀ ویژه برای فناوریهای حیاتی و نوظهور؛
انطباق جامعۀ اطلاعاتی با همسوکردن سازمانهایمان برای رسیدگی بهتر به رقابت [با چین]، استفاده از ابزارهای داده جدید و افزایش یکپارچهسازی مواد منبع باز؛
سازماندهی مجدد دفتر معاون وزیر دفاع در امور سیاست برای تمرکز بیشتر بر فناوریهای نوظهور و جلب توجه رهبران ارشد به مناطق حساس؛
تقویت خدمات امنیت سایبری وزارت امنیت داخلی (DHS) با بازنگری در نحوۀ استخدام، توسعه و حفظ نورپهای مستعد سایبری سطح بالا و متنوع DHS؛
اولویت دادن به نقش فناوری در امنیت ملی با ارتقای دفتر سیاست علم و فناوری کاخ سفید به یک آژانس در سطح کابینه و عضویت کامل آن در شورای امنیت ملی.
موفقیت این تلاشها و سیاست خارجی ما مستلزم تقویت نیروی کار امنیت ملی با جذب و حفظ استعدادهای متنوع و پرتوان است. برای این کار باید موارد زیر انجام شود:
ایجاد شیوههای استخدام، جذب، حفظ و توسعۀ استعدادهای مؤثرتر و کارآمدتر، بهویژه در زمینههای STEM، اقتصاد، زبانهای مهم و امور منطقهای؛
حمایت از فرصتهای توسعۀ حرفهای - برای مهارتهای رهبری و فنی - در تمام سطوح نیروی کار؛
ایجاد فرصتهایی برای کارورزِ امنیت ملی برای جابهجایی بین نهادها، چه در داخل و چه در خارج از دولت، و انتقال مهارتهای اخذشده به سازمانهای اصلی خود؛
تجهیز نیروی کار به فناوری پیشرفته و ادغام بهتر دادهها و ابزارهای تحلیلی برای حمایت از تصمیمگیری؛
اولویت دادن به توانمندیهای منابع انسانی، [افرادی] که هدایت و سرپرستی تمامی این اقدامات را بر عهده خواهند داشت».
«جمعبندی» سند
در این بخش نکتۀ قابلبررسی و خاصی نسبت به سایر بخشها وجود ندارد، جز این نکته که در سند در مقام جمعبندی نگاه خوشبینانهای به عاقبت رقابت بزرگ میان چین و آمریکا شده است: «ما مطمئن هستیم که ایالات متحده، در کنار متحدان و شرکای ما، در موقعیتی قرار دارد که در تعقیب نظم جهانی آزاد، باز، مرفه و ایمن موفق باشد».
پیشنهاداتی برای مواجهه هوشمندانه با سند استراتژی امنیت ملی آمریکا 2022
سند استراتژی امنیت ملی آمریکا ۲۰۲۲ را میتوان مانیفستی برای جنگ سرد جدید و مبنایی برای فهم منطق حاکم بر بازی بزرگ میان چین و آمریکا دانست. همان طور که دیدیم، سند هم از حیث کمی و هم از حیث کیفی وزین است و به مسائل و نکات بسیاری پرداخته است که امکان توجه به همۀ آنها در این نوشتار مقدور نبود و به مسائلی چون چالشهای آبوهوایی، بیماریهای جهانگیر، مسئلۀ آفریقا و آمریکای لاتین و بسیاری از موارد دیگر بهدلیل محدودیتهای نوشتاری پرداخته نشد. با وجود این، ما در این تحلیل نشان دادیم که ایالات متحده و چین در دهۀ سرنوشتساز اخیر وارد رقابتی پایاپای و تمامعیار شدهاند و دهۀ پیش رو، مسیر آیندۀ جهان را تعیین خواهد کرد. در این میان، برد با کشورهایی است که ضمن درک منطق این رقابت بزرگ، چالشها و فرصتهای نوظهور را بهسرعت بشناسند و با واکنش سریع خود از تهدیدات بگریزند و فرصتها را دریابند و از آنها بهره ببرند.
متأسفانه همان طور که در ابتدای مقالۀ حاضر گفته شد، در ایران بهدلیل غلبۀ نگاههای خطی و تقلیلگرا به رابطۀ چین و آمریکا، فضا (چه در سطح سیاستمداران و چه در سطح نخبگان) برای درک پیچیدگیهای فضای جنگ سرد جدید و تحولات جهانی ذیل آن چندان آماده نیست. نگاههای سطحی و منفعلانه موجب خطاهایی دربارۀ پروندۀ چین، تحلیل جنگ اوکراین، تحولات بازار انرژی، پروندۀ اسرائیل، افغانستان و برجام شده و امکان استفاده از فرصتهای پیشآمده را از کشور سلب کرده است. این قصور، مختص جناح و جریان سیاسی خاصی نیست و به قوۀ مجریه نیز محدود نمیشود.
ضعفهای اساسی و زیربنایی که باعث میشود ایران نتواند از فرصتهای موجود بهرهمند شود و بهموقع از تهدیدات بگریزد، دقیقاً همان مواردی است که ذیل «قدرتمند کردن ابزارهای حکومتداری» در سند امنیت ملی آمریکا به آنها توجه شده است. بهعبارتی عوامل ناکامیهای اخیر ایران عبارتاند از:
1. انفعال در دستگاه دیپلماسی
دستگاه دیپلماسی نشان داده که در هضم پیچیدگی پروندههای بزرگ، بهطور خاص درمورد پروندۀ چین و برجام، دچار مشکل است و در حوزۀ دیپلماسی عمومی نیز ضعیف عمل میکند؛ این در حالی است که جنگ سرد جدید عرصۀ رایزنیهای پیچیدۀ دیپلماتیک و یارکشی و ائتلافسازی برای وزینتر کردن بلوک طرفین است. دیپلماتهای عصر جدید باید به مهارتهای متعددی ازجمله زبان اثرگذار، درک راهبردی و روانشناسی سیاسی مسلح باشند تا بتوانند در میانۀ نبرد بزرگ دیپلماتیک فرصتها را بهموقع کشف کنند.
2. رسانههای ناکارآمد
در جنگ سرد جدید همان طور که ذیل «برنامۀ ابتکار ریاستجمهوری برای نوسازی دموکراتیک» آمریکا دیدیم، رسانههای عمومی، حقوق شهروندی و دموکراسیسازی بهمثابۀ اسلحه عمل میکنند و کشورها اگر در حوزۀ رسانهای ضعیف باشند، بدون شک درگیر ناآرامیهای دائمی خواهند بود و از گردنۀ رقابت و شکار فرصتها خارج خواهند شد.
3. دستگاههای اطلاعاتی سنتی
وجه مشترک جنگ سرد جدید با جنگ سرد قرن بیستم، نقش برجستۀ دستگاههای اطلاعاتی در این دو است. بهدلیل درهمتنیده بودن منافع اقتصادی چین و ایالات متحده بار رقابت بیش از آنکه بر گردۀ بخش نظامی باشد، برعهدۀ بخشهای اطلاعاتی دو طرف است. اخذ اطلاع از آخرین دستاوردهای اقتصادی و فناوری طرف مقابل و برنامهریزی برای اختلال در زنجیره تأمین منابع و طراحی و اجرای عملیاتهای فریب برای به اشتباه انداختن تصمیمگیران طرف مقابل بهمنظور حفظ برتری در این رقابت بسیار مهم است. همچنین افزایش توان تحلیل اطلاعات استراتژیک بهخصوص اطلاعات فضای باز در جهت کمک به دستگاه دیپلماسی و سایر دستگاههای حساس بسیار مهم و حیاتی است که همۀ اینها جز با بهرهگیری از نخبگان تراز اول در این دستگاهها امکان تحقق ندارد. مسئلۀ اطلاعات اقتصادی47 و اطلاعات علم و فناوری48 در یک دستگاه اطلاعاتی قرن بیستویکمی بسیار مهم است و بدون چنین سازوکارهایی امکان کنش پیشدستانه بهمنظور شکار فرصتها و دفع تهدیدها بهکلی از دولت و زیرمجموعههای آن سلب میشود.
4. فقدان فضای اندیشکدهای
ایالات متحده با داشتن بیش از ۱۸۰۰ اندیشکده و چین با داشتن بیش از ۵۰۰ اندیشکده، اولین و دومین دارندۀ اندیشکدهها در جهان هستند. وجود اندیشکدههای متعدد و توانمند موجب میشود توان تصمیمسازی دستگاههای ذیربط (اعم از نظامی، اطلاعاتی، دیپلماسی و رسانهای) بهطرز معنادارای افزایش بیابد و امکان طرحریزیهای بلندمدت و همچنین سرعت واکنش به وقایع کوتاهمدت ولی تأثیرگذار بیشتر شود. بدون یک نظام اندیشکدهای قدرتمند هیچ کشوری نمیتواند شانسی در استفاده از فرصتهای زودگذر موجود و مواجهۀ فعال با تهدیدات داشته باشد.
شرط بهرهمندی ایران از فرصتهای جنگ سرد جدید و نظم جهانیِ پیآیند آن، غلبه بر موانع فوق است؛ بازی بزرگ رقابت چین و آمریکا بسیار پیچیده است و این تصور که چین بدون شک برنده مطلق این نبرد است و ایران بهطور خودکار از مواهب آن بهرهمند خواهد شد کاملاً نادرست است. شرط برد در این بازی، رصد دقیق روندها از طریق دستگاههای اطلاعاتی، تحلیل دقیق و کاربردی اندیشکدهها، کنش فعال دستگاه دیپلماسی و حضور رسانههای اثرگذار بهمنظور هدایت جریانهای ارزش بهسمت کشور است.