عضو هیأت علمی دانشگاه باقرالعلوم(ع)
مادلونگ از جمله مستشرقانی است که اعتبار و جایگاه برجستهای در تحقیقات و مطالعات اسلامی داشته است. روششناسی علمی و نگاه نظاممند و همهجانبهنگر او در 200 اثر برجایماندهاش هویداست. حوزۀ وسیع مطالعاتی او در فقه، کلام، تاریخ، حدیث، فرق و تراجمنگاری این ادعا را تأیید میکند. نگاهی به برخی آثار او و بررسی روششناسی مطالعاتش میتواند زوایایی از وجوه شخصیت علمی مادلونگ را بهتر نمایان سازد.
بسیاری از آثار مادلونگ در حوزۀ تاریخ و اعتقادات شیعه است. بر این اساس او را «شیخ تمام شاخههای شیعهشناسی» میخوانند. تأثیر او تا بدانجاست که شاگردانش از معروفترین شیعهشناسان معاصر به شمار میآیند. برخی از مهمترین عناوین مقالات او در دایرةالمعارف اسلام، مانند قائم آل محمد، عصمت، المهدی، امامت، شیخ مفید، کشی، هشام بن حکم و کاشف الغطا، کرکی، شیعه، اسماعیلیه، زیدیه، کیسانیه، محمد بن علی الرضا، نشان از آگاهی و تسلط او بر مطالعات شیعی دارد. او همچنین نویسندۀ مقالاتی در دایرةالمعارف دین از میرچا الیاده با عنوان «امامت» و «تشیع» است.
توجه به زوایای پنهان تاریخ تشیع نیز از علاقۀ او به این حوزۀ مطالعاتی حکایت میکند، مانند اثری از او با نام «امام قاسم بن ابراهیم و اصول اعتقادی زیدیه» که در آن توجه به نقش قاسم بن ابراهیم رسی (169-246ق) در امامت زیدیه و جایگاه او در فقه و کلام زیدیه قابلتوجه است. او در این اثر به بررسی مذهب زیدیه پیش از قاسم رسی و نقش او در اتحاد و یکپارچگی زیدیان پرداخته و توانسته زوایای مبهم و تاریک زندگانی او را روشن سازد.
کتاب دیگر او که علاقهمندی او را به حوزۀ اندیشهای مذاهب اسلامی نمایان میسازد کتاب المناظرات پیدایی فاطمیان و گفتوگوهای درونی شیعیان است که مناظرات متکلمان مذهب اسماعیلی را در مواجهات کلامی با علمای حنفی، مالکی و اباضی نشان میدهد.
حوزۀ مطالعات و پژوهشهای مادلونگ به بسیاری از شاخههای مطالعات اسلامی بسط یافت. کتاب دیگر او که تمایلات و آگاهیهای او را در حوزۀ مباحث کلامی نشان میدهد کتاب تحفه المتکلمین فی الرد علی الفلاسفه است که مؤسسۀ پژوهشی حکمت و فلسفۀ ایران آن را به چاپ رسانیده است. نویسندۀ این کتاب محمود بن محمد ملاحمی خوارزمی است که تألیف این کتاب را در سالهای بین 532 تا 536 به ثمر رسانده است. مادلونگ تحقیق و بررسی این کتاب را به همراهی حسن انصاری انجام داده است. اهمیت کتاب احاطه ابن ملاحمی بر آثاری چون تهافت الفلاسفۀ غزالی است. او با اشاره به اینکه عقاید فلاسفه با مجبره یکی است غزالی را از مجبره دانسته است. او همچنین به نقد مبانی کلامی ابنسینا پرداخته است.
کتاب مکتبها و فرقههای اسلامی در سدههای میانه، که بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس آن را چاپ نموده، حاوی 15 مقاله دربارۀ فرقههای اسلامی، از جمله شیعه و آموزههای آنان است. این کتاب، علاوه بر کلام، آگاهی مادلونگ را در حوزۀ تاریخ فرق آشکار میسازد.
تحلیل و بررسی آثار پژوهشی برجایمانده از مستشرقان مستلزم نگاهی بروندینی به این آثار است. در یک رویکرد دروندینی نمیتوان به تحلیل منصفانهای از عملکرد مستشرقان دست یافت. در مورد مادلونگ نیز، به جهت ورود او به مباحث وسیع اعتقادی، کلامی و تاریخی و حتی فقهی، این بررسی حساسیت بیشتری مییابد. محققانی مانند جعفریان، عطایی و حسن انصاری مادلونگ را محققی آگاه، منصف و پایبند به روش علمی و البته گاه در برخی مواضع خطاکار دانستهاند و برخی نیز مانند عبدالمحمدی آثار او، از جمله جانشینی محمد، را سوگیرانه در اعتقادات شیعه قلمداد کردهاند. نگاه به برخی اظهارات در بررسیهای انجامشده میتواند رویکرد کلی مادلونگ را در پژوهشهایش نشان دهد.
مادلونگ در مقالهای که در نقد مقالۀ فاناس، با موضوع ملل و نگاشتههای اسلامی و با نام «خدا و همۀ اندیشههای انسان در باب او»، نوشته است به نقد دیدگاه مؤلف در مسائل جنجالبرانگیز صدر اسلام و جانشینی پیامبر، غصب خلافت و قتل عثمان و همینطور اختلافات سنیها و شیعیان میپردازد. فاناس شیعه را کسانی میداند که «ارادت و همدلی قوی با علی و فرزندانش دارند». اولین انتقاد مادلونگ به این تعریف فاناس از مفهوم شیعه است. مادلونگ این تعریف را بسیار فراخ دانسته که اکثریت مسلمانان و حتی عمر بن خطاب را در درون خود جای میدهد. او شیعه را فقط بر کسانی منطبق میداند که پس از پیامبر علی (ع) را بهعنوان امام اول قبول کردهاند. فاناس معتقد بود تکوین شیعه و بروز و ظهور آن به ماجرای قتل خلیفۀ سوم و نقش علی بن ابیطالب (ع) در ایجاد فتنه علیه عثمان مربوط است. مادلونگ این نظر را منطبق با نظر مستشرقان قرن بیستم مانند هنری لامنس و کایتانی دانسته و تأکید میکند که بعد از یک قرن گسترش و تعمیق تحقیقات تاریخی این نظر قابلدفاع نیست، چون با رجوع به منابع اهل سنت که در طرف مقابل شیعیان هستند نیز علی نقشی در قتل خلیفۀ سوم نداشته. مبیّن این نظر آن است که اهل سنت علی را بهعنوان خلیفۀ چهارم پذیرفتهاند و او را در مبارزه با معاویه که زیرکانه درصدد بود تا قتل خلیفه را به علی نسبت دهد بر حق میدانند.
مادلونگ در کتاب جانشینی محمد انتخاب ابوبکر را کودتای نظامی دانسته که طی آن حق خلافت و حاکمیت از فرزندان و اهل بیت پیامبر گرفته شد. او با ارجاع به داستان پیامبران و انتخاب جانشینان آنها از سوی خداوند چنین موقعیتی را برای پیامبر اسلام نیز روا میدانست، امری که معاصران سنی بر اساس آیۀ 40 سورۀ احزاب، که خاتمیت پیامبر را مطرح کرده، نپذیرفتهاند. مادلونگ طرح این دیدگاه را که تمامی فرزندان ذکور پیامبر از دنیا رفتند تا جانشینی ایشان به شورای مسلمین انتخاب شود، رد میکند و مفهوم خاتمیت پیامبر و ارتباط آن با عدم جانشینی فرزندان ایشان را تعبیری دور از حقیقت دانسته و تأکید میکند «دلیلی وجود ندارد که محمد صلی الله علیه و آله و سلم نتواند کسی از خاندان خود را به رهبری دینی و دنیوی امت اسلامی پس از خود تعیین کند. در قرآن فرزندان و خویشاوندان نسبی پیامبر وارثان ملک، حکمت، کتاب و امامت آنها هستند». مادلونگ در انتها میگوید «بنابراین، جای شک در صحت این گفتار وجود دارد که محمد به این سبب از تعیین جانشین برای خویش خودداری کرد که خواست خدا بر این بود که از خلافت موروثی در خاندان او جلوگیری کند و محمد خواست که آن را شورای مسلمانان تعیین کند». مادلونگ با این نظر نیز مخالف است. او امر شورا را در برخی امور جهت حلوفصل اختلافات قبول دارد و آن را توصیۀ قرآنی میداند، اما نه امر جانشینی پیامبری که با انتخاب الهی تعیین میشود، امری که در سایر پیامبران هم با انتخاب فرزندان و خویشاوندان پیامبر به انجام رسیده است. او در پاسخ به این ابهام که پس چرا پیامبر دست به چنین انتخابی نزد و در این امر کوتاهی نمود معتقد است در چنین امر خطیری پیامبر باید منتظر وحی میشد، اما وحی به او نرسید. اینجا مادلونگ نظر و دیدگاه شیعیان را مبنی بر انتخاب علی (ع) از سالهای ابتدایی دعوت نپذیرفته است و بسیاری از نصوص و روایات موجود را نادیده گرفته است. او سپس در پاسخ به نظر مورخان غیرمسلمان در خصوص اعلامنکردن جانشین، این مسأله را حاصل شرایط حاد و بحرانی ماههای پایانی عمر پیامبر(ص) و رقابت قریش با بنیهاشم و ضعف بنیهاشم میداند که ایشان از این مسائل آگاه بود بهویژه که پیامبر در ماجرای فرستادن علی به یمن و شکایت عدهای از او دریافته بود اصحاب او از پذیرش خلافت علی سر باز خواهند زد. اگرچه مادلونگ معتقد است پیامبر در اجتماع غدیر درصدد برآمد تا این اختلافات را از بین ببرد، اما در نهایت به این نتیجه رسید که زمان مناسبی برای طرح جانشینی نیست، لذا مجبور شد این انتخاب را به تأخیر بیندازد.
او پیامد چنین وضعیتی را زندگی تبعیضآمیز مسلمانان بعد پیامبر، تسلط قریش بر گروههای دیگر و تفرقه و خونریزی و شکاف بین مسلمانان تا امروز میداند. بدون تردید، دیدگاه مادلونگ در این عبارت را باید در قالب نظر یک محقق غربی ارزیابی نمود. تحلیل او در ارزیابی پیامبر از وضعیت مدینه و مخالفت اصحاب درست است، اما این امر که پیامبر بهواسطۀ مخالفت اطرافیان از ابلاغ امری خطیر چون جانشینیاش خودداری ورزد به فهم مفهوم قدرت در غرب برمیگردد و با دیدگاه شیعه مبنی بر الهیبودن منصب امامت و رهبری و ابلاغ آن در غدیر توسط پیامبر منطبق نیست و نشان میدهد او انبوهی از نصوص و منابع کلامی و روایی و تاریخی را که دلالت بر انتخاب علی در امامت مسلمانان است نادیده گرفته است. اما تأکیدات او در حق جانشینی فرزندان پیامبر بر اساس نظریۀ جانشینی پیامبران نگاه همدلانۀ او را در این مسئله نشان میدهد. حضور و سخنرانی او در همایش «نقش شیعه در گسترش علوم» علیرغم کهولت سن و ناتوانیاش بر این امر صحه میگذارد.
مقالۀ دیگری که توسط رسول جعفریان ترجمه و نقد شده با عنوان «تشیع امامی و زیدی» در کیهان اندیشه 1372 شماره 52 به چاپ رسیده است. مادلونگ در ابتدای این مقاله شیعه را افرادی میداند که علی و اهل بیت پیامبر را تقدیس میکنند. او خاستگاه تشیع را کوفه و اولین تحرکات شیعه را قیام مختار به طرفداری از محمد حنفیه میداند. او امام باقر را بیانگذار فقه شیعه و محل رجوع شیعیان منزوی کوفه برای حل مسائل فقهی معرفی میکند. جعفریان معتقد است این نگاه نویسنده با آنچه شیعه از شواهد تاریخی دربارۀ اصل نظریۀ امامت از زمان رسول خدا معتقد است منافاتی ندارد، چراکه کوفه مرکز اصلی تشیع و محل حکومت امیرالمؤمنین علی (ع) و مجمع شیعیان و اصحاب او بوده است. البته نگاهی به سایر آثار و مقالات مادلونگ نظر جعفریان را تأیید میکند. مادلونگ معتقد بود سقیفه آغازی بر جدایی دو گروه مسلمانان و یک کودتای نظامی علیه فرزند پیامبر و اهل بیت او بوده است. عبارات او در کتاب جانشینی محمد و نقد نظریۀ اهل سنت در خاتمیت پیامبر و محولشدن رهبری پس از ایشان بر شورای امت این نظر را تکمیل می کند.
احمد بهشتیمهر و داوری در مقالهای پژوهشی به بررسی ویژگیهای پژوهشی ویلفرد مادلونگ در مطالعات شیعی پرداختهاند. آنها مهمترین نقاط قوت و ضعف مادلونگ را در:
1- استفاده از منابع معتبر و درجه اول
2- تفکیک میان منابع شیعه و سنی
3- استفادۀ بجا و دقیق از منابع شیعه و سنی
4- استفاده از منابع پرشمار
5- شناخت دقیق عالمان و متکلمان شیعه و سنی
6- نگاه نظاممند و دقیق و آگاهی همزمان تاریخی، اعتقادی و کلامی دانستهاند.
مادلونگ، بر خلاف مستشرقان سدۀ قبل از خود، آگاهی فراوانی از منابع اسلامی داشته است. نگاهی به کتاب جانشینی محمد نشان میدهد او در جای مناسب به منابع اصیل مانند وقعة الصفین، تاریخ یعقوبی، مروج الذهب مسعودی، رجال نجاشی و ارشاد مفید که از منابع شیعی هستند رجوع کرده است، یا در بررسی مسائل و اعتقادات کلامی شیعه از منابع اصلی این فرقه مانند کتب مفید، سید مرتضی، طوسی و محقق حلی و کلینی و نجاشی استفاده نموده است. آگاهی او از جایگاه هر منبع و تفکیک منابع کلامی وتاریخی تبحر و روش علمی او در استفاده از منابع را نشان میدهد، آنجاکه برای معرفی مسائل و مطالب کلامی به آثار متکلمان همان فرقه رجوع میکند نه یک منبع حدیثی و روایی؛ بهعنوان مثال، برای تعریف عصمت در کلام شیعه آن را به آثار متکلمان این فرقه ارجاع می دهد. شناخت دقیق و ویژۀ او از بزرگان و متکلمان شیعه در عناوین پژوهشی او در دایرةالمعارف بزرگ اسلامی و معرفی فضل بن شاذان، هشام بن حکم، محمد بن نعمان، زرارة بن اعین و ...، برجستهترین نمایندگان کلام امامیه در عصر امام صادق و کاظم، هویدا است. او همچنین به اصالت منابع نیز اهمیت میداد و ارجاع به منابع اصیل، و نه متأخر، از روش علمی او حکایت دارد.
مادلونگ را باید جزء معدود مستشرقانی دانست که با اشراف و آگاهی بر موضوعات اسلامی و شناخت درست از منابع شیعی و سنی مجموعهای از آثار ارزشمند را پدید آورد که میتوانند نقش مؤثری در پژوهشهای آتی مستشرقان داشته باشد. اعتبار او در اتخاذ روش علمی، استفاده از منابع معتبر و اشراف بر منابع پرشمار و اصیل، همینطور نگاه نظاممند او در مطالعات اسلامی، او را از دیگر همتایان خود متمایز ساخته است.