مفهوم زیارت
در بحث لغوی، گاه زیارت را بهمعنای «رفتن به موضعی خاص، بدون قصد اقامت دائم در آن» گرفتهاند؛ گاه نیز آن را بهمعنای «قصد دیدار کسی کردن با هدف بزرگداشت و انسگرفتن با او» دانستهاند؛ گاهی نیز بیهیچ کوششی برای کشف مؤلفههای معنایی زیارت، آن را به مطلق «دیدار» تفسیر کردهاند.
در بسیاری از ادیان، زیارت عبارت است از مسافرتی کهن به مکانی مقدس در دوردست، که به سبب قدمتش قداست پیدا کرده است. این پدیده یعنی تحرک و جابهجایی با هدف دینی، در میان مردمان بسیار کهن هم دیده شده است؛ مردمانی در هند، چین، سیلان، ژاپن و یهودیان، مسیحیان و مسلمانان نیز آداب مخصوصی برای چنین مسافرتی دارند؛ همچنان که چنین آدابی را میتوان در بسیاری ادیان قبیلهای نیز سراغ گرفت.
سفرِ عبادتی با این باور گره خورده است که حضور نزد قدیسان، قهرمانان و اولیاء الهی در محلی خاص، فضایی برای تجربۀ جدی جلوههای متعالی از حضور ایشان را فراهم میکند؛ جلوههایی که البته با دغدغهها و خواستهها و آرمانهای فرد زائر تناسب تام دارد. بدینسان، از منظر تاریخ فرهنگ، میتوان زیارت را «جابهجایی نمادین بدنهای محدودشده، در مسیرهای جغرافیایی به مکان مشخص با نظام معنایی ثبیتشده» تعریف کرد. مسئلۀ تجهیز مادی برای جابهجایی به مکانی مشخص، بههمراه حرکات بدنی، ضمن زیارت و به هدف پاکی جسم است که سبب میشود این پدیده را در زمرۀ آیینهای مذهبی بدانیم.
زیارت مَشاهد
«مشهد»، مفهومی اعم از مزار است، به بیان دیگر مشهد یعنی هر جایی که بهسبب انتساب به دین یا شخصیتهای دینی، از قداست برخوردار است. میتوان مشهد را معادل با «یادمان» گرفت. شاید بهعنوان کهنترین مصداق زیارت مشهد بتوان زیارت خانۀ کعبه و مزار اهلبیت(ع) را مثال آورد. چهرۀ بنیانگذار و شاخص در ترویج زیارت مشاهد، امام صادق(ع) است. وی افزون بر ترویج زیارت مساجدی در کوفه و مدینه، همچون مسجد سهله و مسجد قبا، زیارت منبر پیامبر(ص) در مسجد مدینه و حتی مکان برگزاری آیینهای عروسی پیامبر اکرم(ص) را نیز همچون مکانهایی شایان زیارت میشناساند. امام حتی برای زیارت اماکن مختلف زیارتی در مدینه نیز ترتیبی مشخص نموده و آدابی به هریک اختصاص میدهد. امری که باز هم گرایش او به توسعۀ زیارت مشاهد را نشان میدهد.
در خارج از جهان تشیع، تا پیش از اوایل سدۀ پنجم نمیتوان شاهدی بر زیارت مشاهد ارائه کرد. بااینحال، در این سده برای عامۀ مسلمانان زیارت مفهومی چنان گسترش پیدا کرده است که دیگر نهتنها اشخاص و قبور، بلکه همۀ مکانهای دارای قداست نیز میتوانند ضمن آن جا گیرند.
یک سده بعد، وقتی ابنعساکر، در کتاب خود بابی را در فضل مساجد شایان زیارت شام نوشت، بسیاری مکانهای زیارتی و مشاهد این سرزمین را نیز یاد کرد؛ مواضعی همچون مکان کشتهشدن هابیل توسط قابیل، مکانی که در آن خون آدم ابوالبشر بر سنگ نقش بسته بود و مردم برای استسقا زیارتش میکردند و چهبسا پیش از آن که بهعنوان «موضع دم آدم» شهرت یابد، قربانگاهی باستانی برای بارانخواهی بوده است. وی به همین ترتیب گزارش میدهد که در حمص، بر ستونی اثر انگشت علی(ع) نقش بسته است و مردم آن را زیارت میکنند و بدان تبرک میجویند. ظاهراً بدین مکان، «مشهد علی بن ابیطالب(ع)» گفته شده است. در اواخر سدۀ ششم زیارت مشاهد آنچنان در میان عامه رواج داشت که در حدود سال 588 قمری برخی عراقیان برای زیارت مشاهد شام، به آنجا سفر میکردند. بااینحال، تاکنون در آثار عامۀ مسلمانان برای یادکرد این قبیل مکانها از تعبیر «مشاهد» استفاده نشده است. ابنعساکر در یادکرد مساجد پیشگفتۀ شام، آنها را «مساجدی که برای زیارت قصد میشوند» میخواند.
توسعۀ زیارت مسجد به زیارت هرگونه مشهد، ظاهراً حلقههای واسطهای نیز دارد. از جمله، ابنعساکر دربارۀ مسجدی در کوه قاسیون گزارش میدهد که قبر موسی(ع) در آن واقع شده است و مردم به زیارتش میروند. چنین مکانی از یکسو مسجد محسوب میشود و میتواند بر پایۀ هنجارهای کهنتر، مکانی زیارتی محسوب گردد. از دیگر سو، قبر یک پیامبر(ص) در آن و امکان تبرکجستن بدان، و بهویژه واقعشدنش در کوهی مقدس، میتواند زمینهساز حضوری جدیتر از یک مسجد معمولی در آن باشد. بهوضوح میتوان دریافت که در آیینهای این قبیل زیارتگاهها، عامۀ مسلمانان از شیعیان اثر پذیرفتهاند؛ چراکه نمازخواندن در نزدیک قبور بزرگان دین، رفتاری شیعی بوده است. در همین دوره شیعیان هم بیش از پیش به زیارت مشاهد متمایل میشوند. پیش از این کتب روایی و فقهی شیعیان بحث دربارۀ مشاهد را نیز دربرداشتند؛ اما زیارت مساجد و مشاهد مختلف بهعنوان بخشی مهم، در کتب آداب زیارت جای نگرفته بودند و حداکثر آن بود که در ضمن دیگر مباحث کتب مزار از آنها نیز یاد شود. اصطلاح مشاهد را در سدۀ 4 قمری میتوان در کافی کلینی دید و اصطلاح «مشاهد شریفه» نخستینبار در مصباح المتهجد شیخ طوسی مشاهده میشود.
کاربرد این اصطلاح در دورههای بعد نزد عامه نیز رواج مییابد. از حدود سدۀ 7 قمری مشاهد نیز همواره در کنار مزارات یاد میشوند. در این سده مشاهد فراوانی در جایجای جهان اسلام برای زیارت وجود دارد. برای نمونه، تنها در شهر حمص میتوان مشهد کعبالاحبار، ابودَرداء، قنبر غلام علی(ع)، جعفر طیّار، قبر خالد بن ولید، قبر عبیدالله بن عمر و دیگرانی از بزرگان صدر اسلام و صوفیه را نمونه آورد. عملاً در این عصر زیارت مشاهد مختلف، روشی برای سیّاحی و جهانگردی بود. علی هَرَوی (611ق)، جهانگرد مشهور همین دوره، افزون بر سفر به همۀ مکانهای زیارتی جهان اسلام، اثری جغرافیایی نیز با عنوان الاشارات فی معرفة الزیارات بر جای نهاد.
توجه گستردهتر به مشاهد را در تألیفات شیعی بعد از این دوران هم میتوان سراغ داد. از جمله، شهید اول (786ق) در کتاب مزار خویش، یک بخش از دو بخش عمدۀ اثر خود را به یادکرد مشاهد اختصاص میدهد. این باب (ص 218 به بعد)، آداب و آیینهای زیارت قبر یونس نبی، هانی بن عروه، مختار ثَقَفی، مساجد مختلف کوفه و دیگر مشاهد کوفه را بهتفصیل دربرمیگیرد. گرچه شهید اول هرگز بر این باب دوم نامی ننهاده، میتوان گفت موضوع باب دوم وی «مشاهد» است؛ در برابر باب اول، که اخص «مزارات» را شامل میشود. پیش از این قبور ائمه(ع) مکان اجتماع شیعیان بود و وی اکنون با نگارش این باب، مکانهایی را که شیعیان میتوانند برای شعائر دینی خویش در آن اجتماع کنند، گسترش میدهد؛ مکانهایی که از این حیث مهماند که به یادآورندۀ بزرگان و شعائر دیناند، حتی اگر انتسابشان قطعی نباشد. البته ساختار کلی این باب تا حد زیادی متأثر از فضل الکوفۀ محمد ابن مشهدی است.
مؤلفههای معنایی زیارت
1- ازجایجنبیدن و رفتن به موضعی خاص
نخستین مؤلفۀ معنایی زیارت، ازجایجنبیدن و رفتن به موضعی خاص است. به کسی که در خانۀ خود با فردی ملاقات کند، زائر نمیگویند. زیارت، اغلب ملاقاتی است همراه با جابهجایی. برای نمونه، در یک روایت سخن از آن رفته است که پیامبر(ص) برای ملاقات یکی از اصحاب نزد وی رفت و به گرمی پذیرایی شد. از این ملاقات با تعبیر «زیارت پیامبر(ص) از آن صحابی» یاد شده است. فراتر از این، از روایات مختلف میتوان چنین دریافت که زیارت فرد، گاه مستلزم طی طریق بسیار نیز بوده است و افراد برای زیارت دیگران مجبور به پیمودن بادیه و راه دشوار صحرا نیز میشدهاند.
2- رفع نیاز معنوی و نه نیازهای روزمرۀ زندگی
مؤلفۀ معنایی دیگر زیارت، آن است که در این سفر، حاجات زندگی روزمره را دنبال نکنند و در پی رفع نیازی معنوی باشند. این مؤلفۀ دوم نیز در روایات متعددی بازتاب یافته است. برای نمونه، مَسْـلـَمَة بن مَخْلـَد که خود از صحابۀ صغار پیامبر(ص) است، میان زیارت فرد و طلب حاجت از وی تمایز نهاده و در عبارتی بر این معنا تأکید کرده که حضورش نزد فلان فرد، نه به قصد زیارت، که در پی حاجتی است. حتی یکجا فردی که برای پرسش دربارۀ حدیثی نبوی نزد دوستش رفته، تصریح کرده است که من برای زیارت نیامدهام و در پی نگرانیهای فکری خویشم. به همین ترتیب، زیارتکردن، غیر از مسافرتها و دیدارهای تجاری و کاری است. گاه گفته میشود «فلانی به این دیدار، نه برای زیارت آمده است و نه تجارت» که نشان میدهد سفر تجاری را با سفر زیارتی فرق مینهادهاند.
جای دیگر در گفتاری از امام صادق(ع) نیز بدین معنا تصریح شده است که زیارت، ملاقاتی است به قصدی غیر از رفع حاجات روزمرۀ زندگی. گذشته از این، در روایات متعددی از اهلبیت(ع) نیز آموزش داده میشود که زیارت برادر دینی، با مقاصد الهی ارزشمند است. «من زار اخاه لله لا لغیره...» شاید از همین رو مقاتل بن سلیمان(وفات 150ق)، ملاقات فارغدلانۀ دوستان در بهشت را که در قرآن یاد شده، مترادف با زیارت دانسته است.
3- نبود دعوت پیشین برای ملاقات
مؤلفۀ معنایی دیگر زیارت، نبود دعوتی پیشین برای این ملاقات است؛ چه، اگر دعوتی پیش از این صورت گرفته باشد، ملاقات از جنس زیارت نیست و ضیافت خواهد بود. زیارت، به دیداری گفته شده است که ناغافل و بیخبر و سرزده صورت گیرد. بهعنوان نمونه گفتار یکی از شیعیان است که هر سال به زیارت نائب امام زمان(ع) میرفت. او یک سال به پیشکار نائب گفت: «کسی را از حضور من آگاه نکن تا زیارتم خالص باشد و تنها به قصد زیارت، و نه مثلاً برای مهمانی، نزد نائب امام حاضر شوم» شاید از همین رو به بازدیدهایی که گاه و بیگاه پیامبر(ص) از قبایل مختلف داشت و در آنها همچون یک فرمانروا نکتههایی را یادآور میشد یا حتی به ملاقاتهای سرزدهای که پیامبر(ص) از منازل اصحاب خویش در خارج از مدینه میکرد زیارت اطلاق شده است.
4- رویداد ملاقات با دوست و آشنا
مؤلفۀ معنایی دیگر زیارت، رویداد ملاقات با دوست و آشناست. به سفرهایی که در آنها ملاقاتی روی ندهد، یا به رویارویی با دشمنان که ملاقاتی خالی از حظّ معنوی و از ناچاری، و نه به قصد استیناس و الفت است، زیارت نمیگویند. برخی فقیهان عامه نیز، از همین رو با تکیه بر تمایز میان زیارت افراد و مراجعۀ کاری به آنها، مبادلۀ سلام قاضی و خصمین را از دایرۀ سنت خارج دانستهاند؛ چه از دید ایشان سنت نبوی مبادلۀ سلام با زائر است.
5- عدم سکونت بلندمدت
زیارت کوچ نیست بلکه رفتن از یک مکان، بدون قصد جاگرفتن در منطقهای دیگر است؛ سفری است که بعد از مدت کوتاهی باید پایان پذیرد. زائر، وقتی به دیدار آمد، بعد از مدتی بازمیگردد. اگر فردی به زیارت بیاید و بازنگردد، زائر محسوب نمیشود. شاید اینکه پیش از اسلام به زیارت خانۀ خدا در ماه رجب، «عمره» اطلاق میشد از همان روست که زیارتی کوتاه با برگشتی سریع بوده است.
6- اعتقاد به جایگاه برتر و قدسی مزور
اعتقاد به جایگاه برتر و قدسی مزور، قصد عبادیداشتن از دیدار و تلاش برای کسب آثار وجودی از زیارت مزور، یکی از مؤلفههای معنایی زیارت است؛ بدین معنا که زائر بهمنظور رفع حاجات معنوی خود به بزرگی روی میآورد که در درجات بالای کمال قرار دارد.
کارکردهای زیارت
زیارت نیز مثل هر پدیدۀ اجتماعی دیگر، کارکردهای آشکار و نهان دارد. شناخت این کارکردها البته مطالعاتی گسترده را طلب میکند. باری، در این مقام کوشش خواهد شد از باب نمونه، برآوردی از چند کارکرد آشکار این پدیده به دست داده شود.
الف) کارکردهای سیاسی
در سخن از کارکردهای آشکار زیارت، همچون یک رفتار اجتماعی، نخست باید کوشید انگیزههای مروجان آن را بازشناخت. بیتردید شیعیان، با نقشی بنیادین، مهمترین مروجان این فرهنگ در جهان اسلام بودهاند. برای شیعیان، زیارت بیش از هر چیز کارکردی سیاسی داشته است. در دعایی از امام صادق(ع)، زیارت قبر امام حسین(ع) همچون گونهای یاری اهلبیت(ع) و ضربهزدن به دشمنان ایشان بازنموده میشود. بیتردید حضور و اجتماع عمومی در کنار قبر امام حسین(ع)، بازتابی سیاسی نیز در حمایت از جریان فکری اهلبیت(ع) داشته و به سبب همین پیام روشنش توصیه شده است.
مقابر ائمه افزون بر آنکه مکانی برای اجتماع سیاسی شیعیان بودهاند، گویا مکانی برای قرارها و ملاقاتهای مذهبی نیز محسوب میشدهاند؛ چه، اجتماع گستردۀ شیعیان در اطراف قبر، پوششی برای فعالان سیاسی پدید میآورده و کوششهای آنها را از مأموران و مراقبان حکومتی پنهان میداشته است. برای نمونه، یکی از شیعیانی که بنا دارد ناشناس و مخفیانه از دید حکومت وقت، با ناحیۀ مقدسه ارتباط برقرار کند، با فرستادۀ ناحیه در حرم امام عسکری(ع) دیدار میکند. از آن سو، ظاهراً زیارت قبرستان قریش (کاظمین) و زیارت کربلا در پایان عصر غیبت صغری چنان از ویژگیهای شیعیان تلقی میشده است که برخی حاکمان، برای شناسایی و دستگیری شیعیان، این زیارتگاهها را تحتنظر میگرفتند. شاید از همینرو کوشش میشده است که نمازخواندن در کنار قبر امام حسین(ع) و رفتارهایی از این دست را نقد کنند و با نقل روایاتی، در تضعیف مبانی نظری آن بکوشند.
ظاهراً زیارت قبور اهلبیت(ع)، افزون بر آنکه نمودی سیاسی داشته و بهنوعی نمایش قدرت شیعه در بسیج تودهها محسوب میشده، روشی در برقراری ارتباط عاطفی میان تودۀ مردم و امامان زنده نیز بوده است. در زیارتنامهها همواره با نامبری از امامان مختلف بر این معنا تأکید میشود که امامان مختلف از آلمحمد(ص)، همگی ادامۀ یک جریان فکری و سیاسی هستند و از خدا خواسته میشود که قلب فرد را در برابر ایشان خاضع، و محبت و همراهی با ایشان را نصیب وی کند. بدینسان، زیارت قبور اهلبیت(ع) به تحکیم بنیانهای فرمانبری از امام زندۀ هر عصر نیز مدد میرساند. حتی گاه برخی امامان بر این معنا تأکید کردهاند که زیارت امامان متأخرتر، از حیثی مهمتر است؛ از این حیث که به منزلۀ همآوایی بیشتر با جریان تفکر امامی، و دوری از فرقههای جداییگزین است و جز خواصّ شیعیان، کسی بدان مبادرت نمیورزد.
اجتماع گستردۀ شیعیان روزهای عرفه و عاشورا و نیمۀشعبان و مانند آن در این زیارتگاهها، عملاً شرایطی خارج از نظارت حاکمان دولتی و عرصۀ گستردهای برای ابراز عواطف مذهبی پدید میآورد. برای نمونه، در اواخر سدۀ ششم هجری و در دوران حیات
یحیی بن سعید حنبلی، مشهور به ابنعالیه(610ق)، روز عید غدیر در مشهد علی(ع) شیعیان اجتماع بزرگی برای زیارت علی(ع) بر پا میکردهاند؛ اجتماعی که با شعائر شیعی و شعارهای فرقهای تند همراه بود؛ آنسان که غضب معدود حنابلۀ حاضر در منطقه را برمیانگیخت.
ب) کارکردهای عمرانی
کارکرد دیگر زیارت، بیتردید آبادانی مکان است. گفتهاند اینکه زیارت خانۀ خدا عمره نامیده میشود از آن روست که زائر با زیارت خویش، آبادانی به همراه میآورد. در فرهنگ اسلامی گسترش فرهنگ زیارت در عمل نیز به توسعۀ شهری و رونق اقتصادی دامن زده است. برای نمونه، در سال 236 قمری که متوکل، خلیفۀ عباسی تصمیم به تخریب مزار امام حسین(ع) گرفت مردمان زیادی در کربلا گرد آمده بودند و در آنجا بازارهای بزرگی نیز بر پا میشد. برخی محدثان روایاتی متعدد از امام باقر(ع) نقل کردهاند، با این مضمون که اگر کربلا اینقدر که به کوفه نزدیک است، به مدینه نزدیک میبود، زندگی در مدینه را رها میکردیم و ساکن اطراف قبر امام حسین(ع) میشدیم. ترویج این قبیل روایات به نظر میرسد کوششی در ایجاد مبنایی نظری برای توسعۀ فرهنگ شهری در اطراف قبر امام حسین(ع) است.
در دورههای متأخر که زیارت مشاهد و مزارات رواج گستردهای پیدا میکند، به ارزشی فرهنگی بدل میشود یا گاه فراتر از یک امر مستحب، همچون فرد اعلای کار خیر و حتی همردیف با واجبات مذهبی مورد توجه قرار میگیرد و پابهپای گسترش آن، گردشگری نیز رونق میپذیرد. از جملۀ آثار مهم تاریخ گردشگری در جهان اسلام، باید کتابهایی را محسوب کرد که موضوعشان، معرفی مشاهد و زیارتگاهها در شهرهای مختلف است. گذشته از این، ملاقات عالمان در مکانهای زیارتی پدیدهای رایج بوده است و با گسترش فرهنگ زیارت، در مکانهای زیارتی مناظرات علمی نیز برگزار میشده است. میتوان انتظار برد بهتدریج این مکانها مرکزیت علمی نیز پیدا کردند و زیارت، به پدیدآمدن قطبهای علمی در بلاد مختلف یاری رساند؛ همچنان که در عمل نیز تأسیس شهرهای علمیزیارتی همچون نجف، مؤید این فرض است.
پ) کارکردهای روانی و فردی
همۀ کارکردهای فوق زمانی تحقق میپذیرد که یکایک زائران، انگیزههای شخصی برای مبادرت به چنین عملی داشته باشند. کارکردهای روانی و فردی زیارت، از این حیث، مقدم بر دیگر کارکردها است. اولاً زیارت، همچون فرد اعلای کارهای خیر، سفری است لذتبخش و در عین حال مُفرِّح و در عین حال جذاب، که محبوب خدا نیز هست. گرچه ائمه(ع) زائران قبر امام حسین(ع) را به دوریجستن از رفتارهای رایج در سفرهای تفریحی امر کرده و بابت بیتوجهی به این مسئله برخی را سرزنش کردهاند، سایر سفرهای زیارتی معمولاً با گشتوگذار نیز همراه بوده است. گذشته از این، همین سرزنشها نشان میدهد از دیرباز، گشتوگذار و سیاحت هم از کارکردهای مهم سفر زیارتی بوده است. ثانیاً سفر زیارتی در محدودۀ نواحی اسلامی صورت میگیرد و فرد، از محدودۀ قدرت سیاسی و عقیدتی جامعه بیرون نمیرود و در معرض رویارویی با غیرمسلمانان و تبعات فرهنگی آن قرار نمیگیرد. بدینسان، اشخاص و حکومتها میتوانند انگیزههای مختلفی برای ترویج آن داشته باشند.
کارکرد مهم زیارت از این حیث، ایجاد امنیت روانی برای فرد است. مسلمانان باور داشتهاند که اگر به زیارت بزرگان بروند، آن بزرگان هم در سختیها به یاریشان خواهند شتافت. بدینسان، زیارت قبور بزرگان بیمهای برای اطمینان از آمادگی رویارویی با مشکلات است؛ بیمهای که آرامش روانی را بههمراه میآورد. مسلمانان، حتی باور دارند کسانی که در مسیر زیارت فوت میکنند، سعادتمند هستند. این باور، حتی سبب میشود بهمحض مبادرت به سفر و حتی بهمحض رویارویی با مشکلاتی که سفرهای زیارتی به همراه دارد، احساس آرامش کنند.
اینکه قبر فرد، زائرانی مؤمن و نیکوکار داشته باشد، از جملۀ سعادات و فضایل او دانسته میشود. در روایتی آمده است که پیامبر(ص) به ابوهریره گفتند: «به همگان قرآن بیاموز که اگر مُردی، ملائکه به زیارت قبرت هجوم آورند، آنسان که مردم به زیارت خانۀ کعبه میروند.»
گذشته از این، زیارتها، مناسکی بهمثابه میدانی برای تحکیم پایگاه و جایگاه اجتماعی و تثبیت باورهای دینی در فرد بوده است. افراد با پشت سر نهادن آیینهای تشرف به اماکن مقدس، حتی القاب و عناوینی همچون حاجی، کربلایی و مشهدی پیدا میکنند و با این تغییر نماد، کنشهای متقابل اجتماعی با ایشان تغییر میپذیرد؛ امری که در جای خود محتاج مطالعه است. اینکه عالمی نامدار همچون ابن تیمیه(د 728 ق) بهسبب مخالفتش با رواج زیارات به زندان میافتد و تا زمان مرگ از آن خارج نمیگردد بیش از هرچیز نشان میدهد که نفی زیارت، چهاندازه امنیت روانی باورمندان به آن را به خطر میانداخته، آنسان که قدرت سیاسی، برای جلب اعتماد عمومی، خود را ملزم دیده است که با مخالفان آن مقابله کند.
جغرافیای فرهنگی زیارت
در تقسیمبندی موضوعی، علم جغرافیا به دو شاخۀ اصلی جغرافیای طبیعی و جغرافیای انسانی تقسیم شده است. جغرافیای فرهنگی یکی از شاخههای اصلی و نظاممند جغرافیای انسانی است که تفاوتها و تغییرات فضاییمکانی را مطالعه میکند که در طول زمان شکل میگیرند و در ارتباط با مقوله و پدیدههای فرهنگ معنا مییابند. بهعبارتی جغرافیای فرهنگی به مسئلۀ فرهنگ در ارتباط با مکان و فضا توجه نشان میدهد. در واقع همانطور که شرایط اقلیمی و جغرافیایی بر رفتارهای فرهنگی، آداب و رسوم و اخلاقیات افراد، گروهها و فرهنگها تأثیر میگذارد، فرهنگ و پدیدههای فرهنگی بر بافت و مکان نیز مؤثر است. بنابراین جغرافیای فرهنگی از چگونگی و رابطۀ دوسویۀ حیات فرهنگهای مختلف در اوضاع جغرافیایی گوناگون سخن میگوید. لذا جغرافیای فرهنگی زیارت، با توجه به کارکردهای زیارت ازجمله آرامش روانی و فردی برای زائر و مجاور، تربیت انسانی، امنیت اجتماعی، حفظ و تداوم هویت فرهنگی، ایجاد پایگاه اجتماعی، تعامل و ارتباطات انسانی و عمران و آبادانی، وجوه فرهنگ مادی را با تجلیات فرهنگ معنوی زیارت پیوند میزند و چگونگی گسترش نقش زیارت را بهعنوان پدیدۀ فرهنگی در شناخت مفهوم فضا و مکان مدنظر قرار میدهد. به سخن دیگر جغرافیای فرهنگی زیارت، تعامل پدیدۀ زیارت با محیط پیرامونی خود را توصیف و تحلیل میکند که حاصل آن میتواند شکلگیری الگوهای فضایی با شکل خاصی از پراکندگیها، همگراییها، واگراییها، تفاوتها و تشابهات فرهنگی در مکان مشخص و در قالبهای عینی و ملموس باشد. نهایتاً جغرافیای فرهنگی زیارت به تأثیر مؤلفۀ زیارت بر چشماندازها و نمودهای عینی آن و هماهنگی میان حوزۀ معنایی با حوزۀ نمادین زیارت در یک منطقه میپردازد.
پینوشت
محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1407ق،ج 4، ص 565.
علی بن الحسین ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، دارالفکر للطباعة، بیجا، بیتا ، ج2، ص 334.
همان، ج4، 560؛ نیز ن.ک: جمعی از محققان، فقه الرضا(ع)، مؤسسةالنشر الاسلامی، قم، 1406ق ، ص160.
برای نمونه، ن.ک: یاقوت بن عبدالله یاقوت حموی، معجم البلدان، دارالاحیاء التراث العربی، بیروت، بیتا ، ج 5، ص 142.
حافظ سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الاوسط، دارالحرمین، 1415ق، ج 7، ص 110.
احمد بن حنبل، المسند، دارالحدیث، قاهره، بیتا ، ج 4، ص 104.
همان، ج 6، ص 22.
جوهری، 93.
جعفر الحضرمی، الاصول الستة عشر، دارالشبستری، بیتا، ص 80.
محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1407ق، ج2، ص 178.
نک: سوره حجر: 47، سوره صافات: 44، سوره دخان: 53.
ن.ک: ابن بابویه، شیخ صدوق، کمال الدین، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1395ق ، ص 493.
برای نمونه، ن.ک: حافظ سلیمان بن احمد طبرانی، المعجم الاوسط، دارالحرمین، 1415ق ، ج 7، ص 110.
ابوبکر بن مسعود کاسانی، بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، بیجا، بیروت، 1402ق ، ج 7، ص 10.
ن.ک: سطور پسین،
محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1407ق، ج 4، ص 582.
محمد بن محمد مفید، الارشاد، کنگره شیخ مفید، قم، 1413ق ، ج2، ص 358ـ359.
محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1407ق، ج1، ص 525.
برای نمونه، ن.ک: احمد بن محمد ابن عقده، کتاب الولایة، دلیل ما، قم، 1424ق ، ص 104.
محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، دار الکتب الاسلامیة، تهران، 1407ق، ج4، ص 583ـ584.
ن.ک: عبد الحميد بن هبه الله ابن ابی الحديد، شرح نهج البلاغه، مکتبة آیة الله العظمی المرعشی النجفی، قم، بیتا ، ج17، ص 307ـ308.
برای نمونه، ن.ک: محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی، بیتا ، ج 2، ص 43.
برای این رویداد، ن.ک: ابوالحسن على بن محمد ابن اثیر، الكامل فیالتاريخ، دار صادر، بیروت، 1385ق ، ج7، ص 55.
محمد بن حسن طوسی، الأمالی، دارالثقافه، قم، ۱۴۱۴ق ، ص 328ـ329.
هبة الله بن علی ابن شجری، أمالی، مكتبة الخانجی، القاهرة، ۱۴۱۳ق، ص 44 به بعد.
برای جایگاه زیارت در میان سایر مصادیق کار خیر، نک: علامۀ حلی، قواعد، ج 1، ص 350.
نک: تقيّ بن نجم ابوالصلاح حلبی، تقریب المعارف، مطبعة الهادی، قم، ١٤١٧ ق ، ص 459.
برای نمونه، نک: جعفر بن محمد ابن قولویه، کامل الزیارات،
دار المرتضوية، نجف،1356 ش ، ص 249.
نک: أبو أحمد بن عدی ابن قولویه، الكامل فی ضعفاء الرجال،
الكتب العلمية، بیروت، 1418ق ، ج 2، ص 393.
نک: محمد بن حسن حر عاملی، وسائل الشیعه، مؤسسة آل البيت عليهم السلام، قم، بیتا ، ج 2، ص 157؛ عنوان اثر عبدالقاهر بن رجب حویزی.
أبی بكر أحمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، دارالکتبالعلمیة، بیروت، بیتا ،ج5، ص 144.
صلاح الدين خليل بن أيبك صفدی، الوافی بالوفيات، دار إحياء التراث، بیروت، 1420ق ، ج 7، ص 12.