شماره دو - ۰۷ آبان ۱۴۰۲
باور - شماره دو - ۰۷ آبان ۱۴۰۲ - صفحه ۱۴۰

چگونه «ما شدن» بر محور ولی‌الله

مؤلفه‌ها و ویژگی‌های شهر زیارتی

علیرضا پیروزمند

استادیار مطالعات فرهنگی و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم (ع)

شهر زیارتی باید بیت امام باشد و آیۀ شریفه «فِی بُيُوتٍ أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ» (سوره نور: 36) بیت امام را جایی می‌داند که ذکر خدا و تسبیح دائمی او در آن اجازه داده شده است. شهر زیارتی نیز شهری است که تمام آن زیارتگاه باشد و تمام شهروندان احساس کنند در محضر امام هستند و به تمام الزامات و اقتضائات حضور در پیشگاه امام پایبند باشند.
اگر این مطلب را بپذیریم، شهر زیارتی دو رکن دارد: رکن کالبدی و رکن محتوایی. رکن کالبدی چیزی است که سیمای شهر را می‌سازد و شامل صدا، فضا، نور، تصویر، آمایش، خیابان، ارتفاع و... می‌شود؛ ولی رکن محتوایی، روابط انسانی را در برمی‌گیرد و نگرش‌ها، ارزش‌ها و رفتارهایی را که در پیوند میان آدم‌ها پدید می‌آید شامل می‌شود. برای رسیدن به این مطلوب، محوری پیشنهاد می‌شود که سه رکن دارد و رکن اصلی آن ولایت امام است و دو رکنی که ذیل آن تعریف می‌شود، کالبد و محتوای شهر است.

 
شهر اسلامی، شهر زیارتی
شهر اسلامی و شهر زیارتی، مفاهیم اصلی این گفتار است. شهر، نماد مدنیت و محیطی است که بشر ایجاد کرده تا با هم‌افزایی و مشارکت دیگران، سطح ارضای نیاز خود را ارتقا دهد؛ ولی شهر اسلامی شهری است که این محیط‌ زیست را در خدمت ذکر و بندگی خدا قرار می‌دهد. محور چنین شهری ذکر و بندگی خداست و چون بندگی خدا بدون ذکر او اتفاق نمی‌افتد، شهر زیارتی به‌دلیل داشتن زیارتگاه، ظرفیت مضاعفی برای تحقق‌بخشی به مفهوم اسلامیت شهر دارد؛ به ویژه اگر آن زیارتگاه وابسته به امام معصوم باشد زیرا ذکر و بندگی خدا با محوریت ولایت امام و با حضور در پیشگاه امام انجام می‌شود.
الگوی پایه‌ای ما در ترسیم سیمای شهر چنین است: شهر با حضور و احساس حضور در پیشگاه امام و جریان ولایت امام معنا پیدا می‌کند. پس شهر اسلامی هویتش را از اسلام و شهر زیارتی هویتش را از امام می‌گیرد. بنابراین اگر ساختمان، فکر یا کتابی در شهر زیارتی وجود دارد که بر محور ولایت امام نیست و مغایر با آن است، در حقیقت با هویت آن جامعه سازگار نیست. اگر شهری بپذیرد که بخشی از هویت خود را از روشنفکری سکولار بگیرد؛ در حقیقت آن شهر، شهری چهل‌تکه است که هویتش بر محور ولایت امام تعریف نشده است. پس هویت ولایی، محور شهر زیارتی است. اما این جریان ولایت باید در محتوا و کالبد شهر جاری باشد. مرحوم آیت‌الله شاه‌آبادی کتابی دارند به نام شذرات المعارف که در آن تا حدی به بحث امروز ما می‌پردازد. از نظر ایشان با الهام از آیه شریفه «وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعًا وَلَاتَفَرَّقُوا وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بنعْمَته إخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَى شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللهُ لَكُمْ آيَاته لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ»(آل عمران: 103)  می‌گوید که جامعۀ دینی باید از دو خِیط یا ریسمان تشکیل شود: خیط نبوت و ولایت که در محور عمودی قرار می‌گیرد و خیط اخوت در محور افقی. ما به خیط اخوت نیاز داریم و اخوتی که بین ماست و از آن به روابط شهروندی یاد می‌کنیم باید بر محور ولایت خدا باشد. هویت ولایی، همان است که ایشان از آن به حبل‌الله یاد کردند و خیط اخوت همان است که ما با عنوان سطوح محتوایی از آن یاد می‌کنیم. ما محور کالبد را نیز به این دو خیط افزوده و معتقدیم که کالبد را نیز باید بر محور حضور امام شکل بدهیم.

 
 مؤلفه‌های محتوایی شهر زیارتی
مؤلفه‌های محتوایی شامل روابط انسانی می‌شود و دارای سطوح مختلفی است. نخستین سطح آن، فرد است که یا به‌سمت «ما شدن» و کمال و افزایش مثبت می‌رود و به ولی‌الله الحاق می‌شود، یا سقوط می‌کند. شهری اسلامی است که فرد در آن رو به همگرایی حرکت کند؛ یعنی انسان، خودش را قدم‌به‌قدم فراموش کند و در حلقۀ بزرگ‌تری به ولایت امام و خدا ملحق شود و پیش برود. در این مسیر انسان ابتدا باید از خودش بگذرد و به والدین و محیط خانه برسد. در قدم دوم ذی‌القربی یا خویشان صاحب ارث قرار می‌گیرند و قدم سوم به همسایگی مربوط می‌شود. روایت داریم که پیامبر آن‌قدر دربارۀ همسایه توصیه کرد که من گمان کردم همسایه نیز از همسایه ارث می‌برد. در اینجا می‌توان از همسایه با عنوان محله یاد کنیم. قدم بعدی، جامعۀ شهری و بعد از آن امت واحده اسلامی است. مرتبۀ بالاتر، ارتباط کل عالم است و بالاخره ارتباط با ولی اعظم. پس فرد هرچه در مراتب، بالاتر برود به ولایت الهی نزدیک‌تر می‌شود. در ادامه خواهیم گفت که التزام به سلسله‌مراتب در شکل‌گیری بافت شهری، کارگشاست.
انتظار می‌رود با «ما شدن» بر محور ولی‌الله، معنویت، بصیرت و موضع‌گیری جامعه ارتقا یابد؛ یعنی روح، ذهن و رفتار فرد، نه‌تنها انحطاط و التقاط نیابد، بلکه در جهت مثبت ارتقا پیدا کند. برای نمونه در این زمینه ریزشاخصه‌هایی ذکر می‌کنم. معنویت، محبت، آرامش، عقلانیت، ایمان، ولایت‌مداری، دشمن‌ستیزی و اعتماد شاخصه‌های جامعه‌ای است که بر محور ولایت شکل گرفته است. جامعۀ بصیر باید به‌صورت بهنگام، قاطع و فراگیر موضع‌گیری کند. لذا مسئولیت‌پذیری، مشارکت، همکاری جمعی، خلاقیت، عفت، تقوا و صداقت جزو ویژگی‌های چنین جامعه‌ای است. شاخصه‌ها و مؤلفه‌های روابط انسانی که محتوای جامعه را تشکیل می‌دهد، باید نوعی از ارتباط باشد که معنویت و بصیرت و... را ارتقا ‌دهد و اگر چنین نشود، معلوم است آن جامعه از جایی به جز ولایت امام تغذیه کرده است.

 
حرم و شهر
محوریت پهنه‌بندی باید با مسجد باشد و جداکردن پهنۀ مسکونی از پهنۀ فرهنگی، سیاسی و اجتماعی خطاست. پهنۀ مسکونی، کف زندگی مردم است و فضاهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، فضاهایی هستند که باید به مردم خدمات بدهند. باید محوریت را به مسجد بدهیم و بعد فضاهای دیگر را در سطح محله ایجاد کنیم. نباید مکان خرید و مکان کار اداری از مکان زندگی مردم جدا باشد. در شهر زیارتی نیز باید محوریت با حرم باشد و در نزدیکی آن، فقط فضای فرهنگی وجود داشته باشد نه بازار. در نزدیکی حرم باید حوزه‌ها و مدارس علمیه باشد تا مردم نور ببینند؛ چراکه «العلمُ نورٌ». حوزه‌های علمیه، دانشگاه‌ها و فضاهای آموزشی باید پیرامون حرم باشد. پس تأکید حلقۀ اوّل باید بر فضاهای فرهنگی باشد، تأکید حلقۀ دوم بر فضاهای اجتماعی باشد، تأکید حلقۀ سوم بر فضاهای سیاسی و تأکید حلقۀ چهارم بر فضاهای اقتصادی باشد. در مجموع هرچه پول، سرمایه‌داری و سرمایه‌سالاری را از حرم دور کنیم، محیط حرم سالم‌تر می‌ماند.
به‌طور مثال شهروند مشهدی‌ای که می‌خواهد کنار حرم منزل داشته باشد، باید ایثارگرترین فرد نسبت به امام رضا(ع) باشد تا بتواند در آن منطقه سکونت کند. حال اگر معادله را عوض کنیم و ارتفاع ساختمان‌های اطراف حرم را کاهش دهیم تا حرم از تمام شهر دیده شود، اما هیچ ساختمانی از حرم دیده نشود؛ دیگر در کنار حرم برج پانزده طبقه ساخته نمی‌شود. برای حل مشکل اسکان زائران نیز باید از فرایند وقف و روش‌های جدید حمل‌ونقل استفاده کنیم. اصل موضوع را نباید به‌دلیل فرعی که علاج دارد، نادیده بگیریم. چگونه در اربعین چندمیلیون زائر در فضایی محدود پذیرایی می‌شوند و مشکلی پیش نمی‌آید؟ چون درهای خانه‌های مردم باز است. اینجا نیز باید همان حلقه‌ها را ایجاد کنیم و به ساکنان آن محدوده، فرهنگ خادم‌بودن را از کودکی آموزش دهیم.
یکی از راهبردهایی که باید به آن توجه کنیم، مفهوم خادم‌بودن است. شهری زیارتی است که در آن هر شهروند، یک خادم است. چرا کسی که مفتخر به خدمت در حرم امام می‌شود، جایگاه و منصبش را کنار می‌گذارد و با هر رتبه و جایگاهی به خادمی امام رضا(ع) افتخار می‌کند، چون احساس می‌کند در محضر امام حضور دارد و این حضور برایش ادب و تواضع و مسئولیت‌پذیری و اخوت ایجاد می‌کند؛ اما ما این فرهنگ را در محدودۀ چهاردیواری حرم حبس کرده‌ایم، درحالی‌که باید مفهوم خادم‌بودن را گسترش دهیم و برای این کار آیین‌نامه تهیه کنیم.
هر نوع پهنه‌بندی کالبد شهری، پیام فرهنگی خاص خودش را دارد. شهری، زیارتی است که فضابندی آن فرهنگ‌محور است و برای فرهنگ‌محوری باید مسجدمحور هم باشیم. در واقع مساجد و حسینیه‌ها شعبه‌های اتصال محلات به امام هستند و محوریت دارند؛ یعنی مسجد، هویت خود را از امام می‌گیرد و این هویت را در سراسر محله توزیع می‌کند. آیه شریفۀ «فی بُیوتٍ اَذِنَ اللّه ُ أَن تُرْفَعَ و یُذْکَرَ فیها اسمُه یسبِّح له فیها بِالغدوِّ و الآصال» (سوره نور: 36) تصویری اولیه و ساده از شِمای کل شهر به دست می‌دهد.
برای اینکه محتوا و کالبد بر محور امام شکل بگیرد، باید در بُعد محتوا، جان و عمر شهروندان؛ و در بُعد کالبد، زندگی و فضاهای کالبدی وقفی، بر محور امام قرار بگیرند. در این شرایط، هر شهروند یک خادم است. برای مثال یک استاد دانشگاه همیشه باید از خودش بپرسد که آیا درسی که خوانده و تدریس می‌کند در خدمت ولایت امام است یا نه. چنین استادی به‌راحتی با دانش سکولار کنار نمی‌آید؛ زیرا از طریق وقف جان و مال به امام پیوند خورده است. از بعد کالبدی، جریان ولایت امام در شهر از طریق این سطوح بیت‌الله اتفاق می‌افتد. فرهنگ دینی، جامعه را به‌صورت نامرئی بر محور عبادت مهندسی می‌کند. برای مثال دین گفته است که در خانه جایی را به‌عنوان مصلا در نظر بگیرید و همیشه نماز را در آنجا بخوانید و اگر کسی به حالت احتضار درآمد او را در مصلای خانه قرار دهید. در قدم بعد ارتباط با همسایه و خویشاوندان است که نیازمند مهمانخانه است و این مهمانخانه می‌تواند نوعی حسینیۀ خانوادگی باشد. قدم سوم، مسجد محله است و بالاتر از آن، مسجد جامع است و بالاتر از آن، نماز جمعه است و بعد کعبه و مسجدالحرام است. تمام مساجد‌جامع کل عالم در شکل مطلوب خود باید به مسجدالحرام پیوند بخورند تا بر محور تولّا و تبرا و عبادت خدای متعال، خانۀ امنی برای زندگی راحت درست کنند.
بدین ترتیب مؤلفه‌های محتوا در یک‌سو و مؤلفه‌های کالبد در سوی دیگر قرار دارد و بیت‌الله محوری است که ما را به ولایت امام و ولایت الله متصل می‌کند. لذا باید ببینیم سطوح ارتباطی با سطوح طراحی شهری چه نسبتی دارد. هرچه شهرها بزرگ‌تر می‌شوند، زیبایی، هماهنگی و تناسب آن‌ها کمتر می‌شود. دلیل این امر، محوریت‌داشتن اقتصاد در توسعۀ شهر و میل به خودنمایی است. به بیان دیگر زیباتربودن به این است که وقتی در کوچه سر می‌چرخانی کدام ساختمان نگاه را جلب می‌کند. اگر ساختمانی نگاه را جلب کند، یعنی طراح موفق بوده است اما اگر جامعه به جای «من» بر محور «ما» شکل بگیرد، طراح در طراحی به ساختمان کناری هم نگاه می‌کند و تلاش می‌کند که تمام ساختمان‌های یک کوچه، در کنار هم، زیبا باشد.
بنابراین شهر اسلامی، شهری است که بیت امام باشد. بیت امام، محل عروج ذکر خداست؛ لذا جای‌جای شهر اسلامی باید محل دعوت به خدا باشد، نه دعوت به نفس و دنیا. این حالت زمانی محقق می‌شود که شعاع وجود امام بر محتوا و کالبد شهری جاری شود و این اتفاق مستلزم این است که شهر را بر محور فرهنگ‌ طراحی کنیم و در طراحی شهری، محله‌محور و مسجدمحور باشیم؛ یعنی در فیزیک شهر و پهنه‌بندی آن، عبادتگاه‌ محوریت داشته باشد و در روابط شهری و محتوا، خادم‌بودن و خود را وقف امام کردن محور شود. اگر بتوانیم این چند کلیدواژه را در جامعه جاری کنیم و این سطوح روابط را حفظ کنیم و اجازه ندهیم خانواده‌ها از هم متفرق شوند، آن وقت شهر زیارتی شکل خواهد گرفت.

 

 
پی‌نوشت
ترجمۀ آیه: «در خانه‌هايى كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت‌] آنها رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود.»
ترجمۀ آیه: «و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد، و پراكنده نشويد؛ و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد: آنگاه كه دشمنان [يكديگر] بوديد، پس ميان دلهاى شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شديد؛ و بر كنار پرتگاه آتش بوديد كه شما را از آن رهانيد. اين گونه، خداوند نشانه‌هاى خود را براى شما روشن مى‌كند، باشد كه شما راه يابيد.»
ترجمۀ آیه: «در خانه‌هايى كه خدا رخصت داده كه [قدر و منزلت‌] آنها رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود. در آن [خانه‌]ها هر بامداد و شامگاه او را نيايش مى‌كنند.»

جستجو
آرشیو تاریخی