شماره دو - ۰۷ آبان ۱۴۰۲
باور - شماره دو - ۰۷ آبان ۱۴۰۲ - صفحه ۲۱۴

دولت و سعادت از منظر امام موسی صدر

درآمدی بر مفهوم سعادت و شقاوت در اندیشۀ امام موسی صدر

شریف لک زایی

دانشیار گروه فلسفۀ سیاسی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

 

سعادت از مفاهیم اساسی در فلسفۀ سیاسی اسلامی است و غالب فیلسوفان مسلمان از ابونصر فارابی تا ملاصدرا و پس از آن دربارۀ آن بحث و دیدگاه خود را ارائه کرده‌اند. در دورۀ معاصر نیز برخی از متفکران به این بحث پرداخته‌اند. امام موسی صدر از جمله متفکرانی است که در این زمینه بحث‌های مختصری دارد و ابعاد مختلفی از سعادت را مورد توجه قرار داده است، اما تا کنون به این بحث از دیدگاه صدر پرداخته نشده است. رویکرد صدر در بحث سعادت عمدتاً مبتنی بر آموزه‌های قرآنی است و ایشان از منظر قرآن به بحث سعادت پرداخته است. در ادامه به‌طور مختصر دیدگاه امام موسی صدر در باب سعادت را در قالب ایده‌ای طرح و از نسبت آن با دولت بحث می‌شود.
ایده‌ای که در باب سعادت در آرای امام موسی صدر به نظر می‌رسد این است که در نظر صدر آنچه سعادت انسان را رقم می‌زند اراده و عمل او است. از نظر صدر به‌طور کلی آنچه که از انسان صادر می‌شود و در جامعه بروز و ظهور پیدا می‌کند و آنچه انسان می‌گوید و می‌شنود تجسم و تبلور اعمال انسان در این جهان است که در جهان دیگر نیز این اعمال در سرنوشت او تأثیرگذار است. از این منظر سعادت و شقاوت در نگاه امام موسی صدر به دست خود انسان رقم می‌خورد. اگر این تلقی اراده‌محور امام موسی صدر از سعادت را بپذیریم دیگر نگاه‌های جبرگرایانه را شاهد نخواهیم بود و انسان مقهور و مجبور نخواهد بود. بنابراین، این ایدۀ مرکزی را به‌عنوان مهم‌ترین ایده در بحث سعادت در نگاه امام موسی صدر می‌توان دنبال کرد.
همان‌طور که ذکر شد، ایشان در مباحثی که دربارۀ سعادت مطرح کرده است این مقوله را از منظر قرآن مطرح می‌کند. ازاین‌رو از دید امام موسی صدر در منطق قرآن خوشبختی و بدبختی و به تعبیر دیگر سعادت و شقاوت در دستان خود انسان است و انسان مجبور و مقهور اعمال دیگران نیست. این یک مبنای اصلی و کلیدی در بحث سعادت سید موسی صدر است. منطق قرآنی چنین نگاهی را به انسان یادآور می‌شود که انسان مجبور طبیعت و جامعه نیست. ایشان می‌گوید تو، ای انسان، خودت سعادت و شقاوت خودت را به شکل فردی یا اجتماعی تعیین می‌کنی. این بحث محل پیدایش بحث سعادت فردی و سعادت اجتماعی در مجموعۀ آرای صدر است که هر کدام واجد اهمیت زیادی است.
ایشان این موضوع را بر اساس آیات قرآن پی می‌گیرد و از اینجا است که به بحث رابطۀ سعادت و عمل می‌رسد. از نظر صدر، در آموزه‌های اسلامی عمل انسان در کنار ایمان از اهمیت زیادی برخوردار است. در این صورت اگر پس از ایمان که درابتدا انتزاعی است عملی انجام نشود، سعادتی هم رقم نمی‌خورد، زیرا انسان بر اساس آنچه حرکت می‌کند و به تعبیری بر اساس اعمال خودش می‌تواند مورد توجه و سنجش قرار گیرد. بنابراین، سعادت و شقاوت حقیقی آدمی تأثیر هرگونه عامل خارجی به معنای عمل غیرارادی را برای انسان نفی می‌کند و تنها راه وصول و حصول به سعادت و شقاوت را با ابتنا بر عمل ارادی می‌داند. این مطلب را صدر بر مبنای آیۀ پنجم سورۀ مدثر مورد تأکید قرار داده است: «كُلُّ نَفْسِ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ» (هر کس در گرو کاری است که کرده است)، و آیاتی از سورۀ شمس «وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاهَا وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا» (و سوگند به نفس و آن‌که نیکویش بیافریده. سپس بدی‌ها و پرهیزگاری‌هایش را به او الهام کرده، هرکه در پاکی آن کوشید، رستگار شد و هرکه در پلیدی‌اش فرو پوشید نومید گردید). بنابراین، اینکه گروهی از امتیازی بهره‌مند یا از شرایط ویژه‌ای برخوردار باشند و با چنین امتیاز اعطایی‌ای به سعادت نایل شوند برخلاف آن چیزی است که در آیات قرآن بدان تصریح و تأکید شده و مورد استشهاد صدر نیز قرار گرفته است. بر این اساس ایشان در یکی از بحث‌های خود آنچه را که یهودیان معتقدند، که آن‌ها فرزندان و عزیزکردگان خداوند هستند، بر اساس آیات قرآن نفی می‌کند و چنین اندیشه‌ای را که گروه و نژاد و دینی واجد امتیاز ویژه‌ای باشند و بر اساس آن از یک سری امتیازات ویژه بهره‌مند شوند و به این وسیله به سعادت برسند اساساً خطا و آن را با توحید حقیقی در تنافی و تضاد می‌داند.
بر اساس ایدۀ مطرح‌شده، صدر بر این نظر است که چنین نگاهی انسان را از کار و تلاش بی‌نیاز نمی‌کند و سعادت و شقاوت انسان بر اساس کار و کوشش و عمل رقم می‌خورد. صدر در بحث دیگری در کتاب رهیافت‌های اقتصادی اسلام بر کار تأکید کرده و کار را جوهر انسان و تمدن می‌داند. تلقی صدر این است که اگر جامعه‌ای بخواهد به پیشرفت و تمدن و سعادت برسد باید کار در آن دارای ارج‌وقرب و ارزشمند باشد و کار در آن جامعه انجام گیرد و انسان‌ها همه در حال کار و تلاش باشند. بدون کار، هیچ اتفاقی در زندگی انسان نمی‌افتد و سعادتی نیز رقم نمی‌خورد.
باید اشاره شود که پس از عمل و کار نقش اراده و اختیار انسان در مسئلۀ سعادت و شقاوت بسیار واجد اهمیت است؛ یعنی پشت‌بند عمل و کار انسان در اراده و اختیار او نهفته است. اراده و اختیار انسان است که موجب عمل و کار می‌شود. ارادۀ انسان است که اساساً کار را خلق می‌کند و هستی می‌بخشد و بر همین اساس ایشان اشاره می‌کند: قرآن تأکید دارد که سعادت و شقاوت آدمی به اراده و سعی فردی و جمعی او است. ایشان بر این اساس به شواهدی از سورۀ شمس اشاره می‌کند که در بالا به آن تصریح شد.
بنابراین، اساس بحث در موضوع سعادت و شقاوت این است که انسان خود سعادت و شقاوت خویش را رقم می‌زند. ازاین‌رو آن کسی که نفسش را تزکیه می‌کند به سعادت می‌رسد و این تزکیه نیز با اراده و اختیار انسان محقق می‌شود. در مقابل، آن کسی که در این راه تلاش نمی‌کند و اقدامات ناپسندی انجام می‌دهد طبیعتاً راه شقاوت را طی می‌کند. سرنوشت انسان با اراده‌اش پیوند می‌یابد و این سرنوشت اگر بخواهد به سعادت منتهی بشود باید با تزکیۀ نفس رقم زده شود، در غیر این صورت شقاوت نصیبش می‌شود. اعمال انسان و کار و تلاش او در سعادت و شقاوت اجتماعی‌اش اهمیت فراوانی خواهد داشت.
آنچه تا کنون مورد تأکید قرار گرفت بیشتر در حوزۀ فردی بود، اما ایشان تأکید می‌کند که همۀ آدمیان در یک خط قرار دارند و کسی به سوی خدا پیش نمی‌رود مگر به اندازۀ آن عملی که انجام می‌دهد. صدر تذکر می‌دهد که این مسئله در باب اوضاع‌واحوال نظامها نیز صادق است و درواقع ما یک سعادت و شقاوت فردی و یک سعادت و شقاوت اجتماعی خواهیم داشت. از همین منظر تأکید می‌کند که ملتی که فقیر و عقب‌افتاده و یا جاهل و بی‌سواد و یا فاقد بهداشت و امنیت است و یا ملتی که پیروز و آگاه و پیشرفته و صاحب تمدن است، این‌ها همه در فضای ارادی انسان‌ها و عمل آنان ایجاد شده و معنا پیدا می‌کند. همۀ این‌ها به خاستگاهی بازمی‌گردد که ایشان در عمل و کار می‌بیند و اینکه چگونه انسان این را پیش می‌برد. این‌گونه نیست که به تعبیر ایشان خداوند پیشرفت و پیروزی و تمدن را به عدۀ خاصی اختصاص داده باشد یا وعده و اعطا کرده باشد و یا اینکه خداوند شرق را در برابر غرب برگزیده باشد و اینکه خداوند اراده کند که یک گروهی عقب مانده باشند و یک گروهی پیشرفته باشند. صدر تصریح می‌کند که چنین چیزی امکان ندارد و حاشا که از خداوند چنین کاری بربیاید. خداوند به تعبیر ایشان بالاتر از این است و نسبت به همۀ حالات یگانه است و نسبت به همه برابر نگاه می‌کند.
از نظر صدر، جهل و عقب‌ماندگی و فقر و خواری و به عبارتی شقاوت نتیجۀ اعمال افراد و نتیجۀ اعمال اجتماعی ما انسان‌ها است. هر پیشرفت و موفقیت و دانش و سعادتی نیز نتیجه‌ی عمل و کار خودمان است. ایشان این مطلب را بر مبنای آیۀ یازدهم سورۀ رعد تحلیل می‌کند: «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» (خدا چیزی را که از آنِ مردمی است دگرگون نکند تا آن مردم خود دگرگون شوند). بنابراین سعادت و بدبختی اجتماع و فقر و بیماری و جهل و شکست و پیروزی و دانش و فرهنگ و هر اتفاقی که در جامعه رخ می‌دهد به تعبیر صدر نتیجۀ مستقیم اعمال اجتماعی انسان است و اگر ما چیزی را نخواهیم هرگز بر ما تحمیل نخواهد شد. این نگاه از این جهت مهم است که انسان را به تحرک وامی‌دارد و او را صاحب انگیزه می‌نماید که بتواند در مسیر سعادت قدم بگذارد و سرنوشت خویش را بر اساس سعادت رقم بزند.
ایشان در تفسیر شب قدر اشاره می‌کند که این‌گونه نیست که ما تصور کنیم در یک چنین شبی یک‌باره سعادت و شقاوت آدمی رقم می‌خورد، بلکه درآنجا هم این سعادت و شقاوت بر اساس اعمال تدریجی انسان در طی سال‌ها و ماه‌ها و روزها است که اتفاق می‌افتد. بنابراین اینکه خداوند فرموده است «كُلُّ نَفْسِ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ» (هر کس در گرو کاری است که کرده است) یعنی هر کسی در گرو کاری است که در طی یک زمان و به‌تدریج انجام داده است. ازاین‌رو معتقد است که حتی شب قدر هم گرچه شب دعاست و برتر از هزار شب است، اما این شب هم به این معنا نیست که به‌اصطلاح یک‌باره سعادت یا شقاوت در دامن کسی بیفتد. بنابراین برداشت صدر از این آیات نیز این است که انسان باید سعادت و شقاوت خود را رقم بزند.
ایده‌ای که در مسئلۀ سعادت در نگاه ایشان طرح شد بر اساس رویکرد صدر به آموزه‌های قرآنی است. آنچه برای امام موسی صدر مهم است محوریت‌یافتن نقش ارادۀ انسان در سعادت و شقاوت و توان تحقق آن است. اگر اراده و اختیار انسان به عمل منتهی شود، می‌تواند اسباب سعادت و شقاوت انسان را فراهم آورد.
دولت هم ازآنجاکه ساختۀ ارادۀ انسان است در تحصیل سعادت نقش مهمی دارد. دولت به تعبیر امام موسی صدر مجموعه‌ای از نهادها است. دولت به معنای مجموعه‌نهادهای برتری است که در یک جامعه وجود دارند و چنین نهادهایی برای آن جامعه تصمیم می‌گیرند و همۀ جامعه را از تصمیمات خود متأثر می‌کنند. چنان‌که در مسئلۀ سعادت نیز تأکید شد، دولت نیز مبتنی بر ارادۀ انسان شکل می‌گیرد. در نتیجه دولت می‌تواند نقش مهمی در جهت‌گیری انسان‌ها به‌سمت خیر یا شر داشته باشد، از همین‌روی توقع امام موسی صدر از دولت این است که مسائل زیرساختی جامعه و مشکلات انسان معاصر را بتواند حل‌وفصل نماید. به تعبیری، دولت می‌تواند زمینه‌ساز دست‌یابی انسان به برخی از مسائل باشد. اینکه انسان بتواند به سعادت برسد منوط به آن است که نیازهای اولیه و ضروری او تأمین شود و دولت در این زمینه نقش مهمی دارد. همچنین دولت باید به مسئلۀ معیشت و تقویت بهداشت و درمان جامعه و تأمین امنیت برای مردم و ایجاد زیرساخت‌ها برای آموزش و تعلیم و تربیت و... بپردازد. این‌ها را امام موسی صدر در ذیل دولت مطرح می‌کند. این نهادهای دولتی هستند که می‌توانند برای تأمین مسائل مختلف انسان تصمیم گرفته و با کمک خود مردم به عمل بپردازند و البته همۀ این موارد نیز مبتنی بر ارادۀ انسان است.
بنابراین، از دید صدر، دولت می‌تواند اسباب سعادت و شقاوت انسان را فراهم ‌کند. اگر در یک جامعه عقب‌ماندگی و جهل و فقر و نابرابری وجود دارد، پیشرفت و تحولی اتفاق نمی‌افتد. صدر عامل اصلی آن را به خود انسان و دولت بازمی‌گرداند. دولت می‌تواند، با ابتنا بر ارادۀ کارگزاران شایسته و با توان تحول، جامعه را به سمتی هدایت کند که از امکان‌های سعادت‌مندی‌ای که می‌تواند زندگی آن‌ها را بهبود ببخشد بهره‌مند و برخوردار نماید. بر اساس آنچه مطرح شد می‌توان گفت که سعادت از نظر صدر درواقع به‌نوعی هم رفاه مادی است و هم آرامش معنوی و تقویت فرهنگ و ارتقا و تعالی معنویت و انسانیت. البته چنین نگاهی در آثار ملاصدرا نیز قابل ردیابی است.
از جمله تلاش‌های انضمامی امام موسی صدر برای تمهید سعادت‌مندی جامعه، تلاش ایشان برای تأمین امنیت جامعۀ لبنان است. تأمین امنیت یکی از وظایف دولت‌هاست -با تقریر قدیمی و جدید- تا جامعه بتواند به‌سمت سعادت حرکت نماید. جامعۀ لبنان البته با مشکلات امنیتی نیز مواجهه داشت و دائماً از طرف رژیم صهیونستی مورد تجاوز و تعدی واقع می‌شد. مطالبۀ امام موسی صدر از دولت این بود که امنیت را تأمین کند و وقتی دولت در این مسئله سستی کرد، امام موسی صدر دست به تأسیس جنبش امل زدند که به‌عنوان یک بخش نظامی از جنبش محرومان لبنان می‌خواهد در مقابل تجاوزات رژیم صهیونستی مقاومت کند و امنیت را در آنجا فراهم نماید.
اگر دولت به وظایف ذاتی خودش عمل کند جامعه به سعادت دنیوی و معنوی نزدیک شده است و اگر عمل نکند این جامعه از سعادت دور شده است و، از دید صدر، هم جامعه و هم دولت در وضعیت فرد بسیار تأثیرگذار است و طبق نظری که امام موسی صدر دارد جامعه باید وضعیت و شرایط مطلوبی را برای انسان فراهم کند و می‌توانیم بگوییم که دولت و جامعه باید شرایط مطلوبی را برای انسان فراهم کنند تا این انسان به‌سمت سعادت حرکت کند. اینکه انسان چقدر به سعادت می‌رسد دارای مراتب و مراحل مختلف است که از صفر تا صد را در بر می‌گیرد؛ ممکن است ده درجه به سعادت مادی یا معنوی نزدیک شود و یا بیشتر و کمتر. ولی انسان هر مقدار که تلاش و کار کند و عمل خیر داشته باشد برای بهبود معیشت خود و فرهنگ خود این جامعه می‌تواند به‌سمت سعادت نیل پیدا کند. بنابراین تصمیمات و اقدامات دولت تأثیر مستقیمی را بر سعادت جامعه بر جای می‌گذارد. 

 

جستجو
آرشیو تاریخی