پیوند عاشوراپژوهی غربیان با قدرت سیاسی جوامع شیعی

حامد خانی (فرهنگ مهروش)

دانشیار گروه الهیات‌، دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرگان

 
1. نخستین عاشوراپژوهی‌های غربیان
تحلیل معنای اجتماعی آیین‌های شیعی در آکادمی‌های غرب سابقه‌‌ای کهن‌تر از دهۀ 1960م/ 1340ش ندارد. پیش از آن، حداکثر آشنایی محققان غربی با آیین‌های شیعی در همین حد است که اشاره‌ای به گزارش‌های سفرنامه‌نویسان دربارۀ مراسم عاشورا بکنند. در این دوره حداکثر می‌توان در سفرنامه‌های غربیان اشاراتی کوتاه و استطرادی به این آیین‌ها یا حداکثر توصیفی از شیوۀ اجرای آن‌ها یافت. در هیچ‌یک از این قبیل گزارش‌ها نشانی از کوشش برای دسته‌بندی گونه‌ها یا تحلیل خاستگاه و کارکرد آیین‌های عاشورایی دیده نمی‌شود.
بااین‌حال، از اوایل دهۀ‌1340ش/ 1960م، پیش از اینکه در میان عموم شیعیان توجهی خودآگاه به ظرفیت عزاداری‌های عاشورایی برای بسیج توده‌ها در مسیر اهداف سیاسی شکل بگیرد، معنای اجتماعی آیین‌های عاشورایی برای غربیان پرسش‌برانگیز می‌شود. وقتی هنوز چه‌بسا اغلبِ مشارکت‌جویان در آن آیین‌های دینی تصوری از این ندارند که کارشان ممکن است برای ناظرانی خارج از فضای فرهنگی و سیاسی ایران توجه‌برانگیز باشد، غربیان نسبت به آیین‌های عاشورایی و پیوندشان با قدرت سیاسی حساس می‌شوند.
این حساسیت به توسعۀ مطالعۀ آیین‌های عاشورایی می‌انجامد، زیرا غربیان می‌دانند که اگر قرار باشد چیزی را در مهار و ضبط خویش درآورند و در جهت منافع خود از آن بهره بگیرند یا دست‌کم نگذارند از جانبش خطری متوجهشان شود، اول باید آن را خوب بشناسند. نخستین بار الیاس کانِتّی، رمان‌نویس یهودی‌تبار بُلغاری، در سال 1960م/ 1339ش چنین تحلیلی بازنمود، وقتی در چاپ اول کتاب توده و قدرت، که به زبان آلمانی انتشار یافت، با گونه‌شناسی توده‌های انسانی کوشید نحوۀ رفتار هر یک از این گونه‌ها را تحلیل کند. وی گونه‌ای از توده را با نام «تودۀ سوگواری» بازشناساند، اجتماعی که گرد یک رئیس هنگام نَزعِ او شکل می‌گیرد و در آن عاطفه‌ورزیِ همراه با ترس از مرگ و یادآوریِ آن به قدری شدید است که به تسریع مرگ محتضر، آسیب‌های فراوان اشخاص به بدن خود، و در مرحلۀ بعد نیز کوشش‌های انتقام‌جویانه از متهمانی مبهم و بعضاً بی‌گناه می‌انجامد.
کانتی در تحلیل خود از رفتار سیاسی توده‌ها چنین توده‌ای را خطرناک‌ترین نوع اجتماع بشری برای انسان مدرن، و بارزترین نمونۀ باقی‌مانده از آن را هم عزاداران شیعۀ روز عاشورا برشمرد. او خاصه با توجه به اینکه در دوران معاصر سلاح‌های کشتار جمعی در جهان پدید آمده است از توسعۀ آیین‌های سوگواری شیعیان احساس نگرانی کرد و توده‌های شیعی را بزرگ‌ترین دشمن امنیت جهان بعد از جنگ جهانی دوم برشمرد.
بعد از وی، محمود مصطفی ایوب که خود یک محقق شیعی اهل لبنان و مشغول به تحصیل در دانشگاه هاروارد بود بر ظرفیت آیین‌های عاشورایی برای ایجاد تحولات اجتماعی تأکید نمود، گرچه مطالعۀ او البته دراصل رویکردی سیاسی نداشت و می‌خواست به این سؤال پاسخ بدهد که آیا باور به لزوم رنج برای رستگاری انسان مختص دین مسیحیت است یا در دیگر ادیان نیز نمونه دارد. به‌هرحال، وی در ضمن مطالعاتش دربارۀ جایگاه رنج در مکتب تشیع به آیین‌های عاشورایی شیعیان و ظرفیت بالقوۀ آن‌ها برای تغییر اجتماعی نیز توجه نشان داد. پیروزی انقلاب اسلامی تنها چند ماه بعد از انتشار رسالۀ دکتری او مؤید صحت تحلیل‌های وی بود.
در آستانۀ دهۀ 1360ش هانس کیپنبرگ در مقاله‌ای با عنوان «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا: ایران در سال‌های 1356-1360ش» از این دفاع می‌کند که انقلاب اسلامی ایران نتیجۀ سیاسی عزاداری‌های عاشورا است. او در کوشش برای تحلیل آیین‌پژوهانۀ این رویداد چنین فرضیه‌پردازی کرد که شیعیان ایران در مراسم عاشورای سال‌های 1356-1357ش نیز مثل همیشه به مرحلۀ وارونگی -که در اصطلاح آیین‌پژوهان مرحله‌ای معمول در همۀ آیین‌هاست- رسیده، اما تحت‌تأثیر عوامل اجتماعی دیگر در این سال‌های اخیر از مرحلۀ وارونگی خارج نشده‌اند. به باور او، این باقی‌ماندن در مرحلۀ‌ وارونگی رویدادی است که در جوامعی با فاصلۀ طبقاتی وسیع روی می‌دهد و به افزایش خشونت اجتماعی می‌انجامد، چنان‌که به‌زعم او در انقلاب اسلامی ایران چنین شد.

 
2. تحلیل معنای تاریخی عاشورا
با تثبیت حکومت جمهوری اسلامی ایران و مسلم فرض‌شدن اینکه آیین‌های عاشورایی ظرفیت بالایی برای ایجاد تغییرات سیاسی در سطح جوامع بشری دارند، اکنون مسیر مطالعۀ آیین‌های عاشورایی هم عوض می‌شود. ضرورت ایجاب می‌کند این آیین‌ها دقیق‌تر شناخته شوند. لازم است اکنون به این سؤال پاسخ داده شود که چرا آیین‌های عاشورایی در سال‌های اخیر پیامدهایی به بار آورده‌اند که ظاهراً در طول هزاروچهارصد سال گذشته از آن‌ها حاصل نمی‌شد. در کوشش برای پاسخ به این سؤال، شماری از اسلام‌شناسان غربی به مطالعه دربارۀ معنای اصیل و تاریخی آیین‌های عاشورایی می‌پردازند: عاشورا دقیقاً چه بوده، چه معنایی داشته، و در گذر زمان این معنا چه تحولی پیدا کرده است. چنین مطالعاتی از اواخر دهۀ 1360ش/ 1980م تا اوایل دهۀ 1380ش/ 2000م به درازا می‌کشد و در آن‌ها کوشش بر این است که پیوند میان آیین‌های عاشورایی شیعیان و، فراتر از آن، آیین‌های عاشورایی عموم مسلمانان با آیین‌های دیگر اقوام و ملل شناسایی شود.
از پیشگامان چنین مطالعاتی سلیمان باشیر، استاد دانشگاه اورشلیم، بود. او در سال 1991م/ 1370ش مقاله‌ای با نام «روزۀ عاشورا، یک آیین اسلامی متقدم» منتشر کرد و گفت نخست آیین‌های عامۀ مسلمانان برای روزه‌داری در عاشورا با تأثیرپذیری از آیین‌های یهودیان برای بزرگداشت یوم کیپور، یعنی جشن آغاز سال دینی یهود که در دهمین روز از اولین ماه مذهبی برگزار می‌شود، شکل گرفته و بعد از آنکه عاشورا برای شیعیان روز عزاداری شده، اهمیت آیینی این روز برای عامۀ مسلمانان کاهش یافته است. یکی دو سال بعد، اسحاق ناکاش، استاد دانشگاه پرینستون، به گونه‌شناسی آداب عزاداری شیعیان در عاشورا و کوشش برای بازخوانی خاستگاه هر یک از گونه‌ها پرداخت و کوشید جداگانه تاریخ هر یک از شیوه‌های عزاداری شیعیان در عاشورا را بازشناسد.
بعد از این دو، جرالد هاوتینگ استاد مدرسۀ مطالعات شرقی و آفریقایی کوشید دنبالۀ بحث از شباهت آیین‌های عاشورایی عامۀ مسلمانان با آیین‌های یهودی یوم کیپور را که پیش از این باشیر هم به آن توجه کرده بود بازخوانی و تحلیل کند. او چنین دریافت که راهیابی آیین‌های یهودی به جهان اسلام در آداب روزۀ عاشورای عامۀ مسلمانان خلاصه نمی‌شود، بلکه هستۀ نخستین فرقۀ تشیع، یعنی پیش‌برندگان قیام توابین، هم از آیین‌های برخی فرقه‌های یهودی در این روز برای عزاداری‌های عاشورایی خود بهره جسته‌اند.
در مرحلۀ ‌بعد ماریبل فیرو، محقق مطالعات خاورمیانه در شعبۀ علوم انسانی شورای ملی تحقیقات اسپانیا در مادرید، کوشید از این دفاع کند که رسم روزه‌داری عاشورا که عامۀ مسلمانان پی می‌گیرند هم دراصل واکنشی به مراسم عاشورایی شیعیان بوده، و اساساً روزه‌داری عاشورا در دوران پیش از شهادت امام حسین (ع) در میان عامۀ مسلمانان ارزش آیینی بخصوصی نداشته، رسمی روبه‌فراموشی محسوب می‌شده، و تنها وقتی نخستین آیین‌های شیعی برای بزرگ‌داشت عاشورا پدید آمده روزۀ عاشورا نیز در زمان حجاج بن یوسف (درگذشتۀ 95ق) همچون رفتاری واکنشی از جانب حکومت اموی در برابر شیعیانِ نخستین ترویج شده است.
آخرین مطالعه از همین قبیل، گرچه با حدود هفت سال تأخیر از بقیۀ مقالات، متعلق به خالد سنداوی استاد گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه حَیفا در فلسطین اشغالی است. وی دوباره به مسئلۀ شباهت آیین‌های اسلامی عاشورا با آیین‌های یهودی یوم کیپور توجه نشان داد و نمونه‌های بیشتری از شباهت را یافت.
 
3. معنای عاشورا برای شیعیان تجددگرای مهاجر
بعد از انتشار مطالعات جرالد هاوتینگ و ماریبل فیرو در 1995م/ 1374ش، مسیر جدیدی در مطالعات عاشوراپژوهانۀ غربیان آغاز شد. کوشش‌ها دیگر نه معطوف به شناخت معنای سیاسی آیین‌های عاشورا و خاستگاه تاریخی این معنا، بلکه مصروف بازشناسی معنای سیاسی آیین برای اجتماعات شیعی معاصر گشت. آن‌ها از این دوره به بعد چنین اندیشیدند که مسئله این نیست که منابع دینی مسلمانان واقعاً چه گفته‌اند؛ مسئله آن است که مسلمانان معاصر آن گفته‌ها را چگونه می‌فهمند. نیز، معتقد شدند فهم صحیح معنای عاشورا برای جوامع شیعی امروزین بیش از آنکه نیازمند تحلیل رویدادهای تاریخی عاشورا در گذشته یا تلاش برای شناخت اسلام اصیل باشد، نیازمند شناخت مطالبات سیاسی مسلمانان معاصر و همچنین تفسیر خود ایشان، هرچند ناصحیح، از مسائل تاریخی است.
این تغییر رویکرد البته درواقع نتیجۀ تحولی کلان در سطح جهانی هم بود. پیش از این شیعیان اقلیتی در عالم اسلام انگاشته می‌شدند که برای خودشان رفتارهایی داشتند و حفظ منافع غرب اقتضا می‌کرد آن‌ها را بهتر بشناسند؛ اکنون عمق استراتژیک نفوذ تشیع توسعه یافته است و در مناطقی از اروپا، آمریکا و استرالیا می‌توان اقلیت‌هایی شیعی را دید که روز عاشورا حتی از محل کار خود غیبت می‌کنند و در مراسم خیابانی حضور می‌یابند؛ مراسمی که برای بسیاری از غربیان سؤال‌برانگیز و برپایۀ ذهنیت‌های پیشین غربیان دربارۀ شیعه در اغلب مواقع حتی ترس‌آور نیز هست. آن‌ها ازهمین‌رو احساس نیاز می‌کنند شیعیانِ دوران معاصر را بشناسند و معنای عاشورا برای ایشان را دریابند.
ورنون جیمز شوبل استاد مطالعات دین‌شناختی کالج کِنیون در ایالت اوهایو بود که در مقالۀ خود با عنوان «کربلا همچون فضایی مقدس در میان شیعیان آمریکای شمالی» (1996م/ 1375ش) به آیین‌های عاشورایی شیعیان کانادا که اغلب مهاجران آفریقایی و گجراتی بودند توجه نمود. شوبل بحث خود را با توجه‌دادن به این نکته آغاز می‌کند که وقتی قومی از جایی دیگر به وطن جدید خود آمده‌اند و قرار است از میان عناصر هویت‌ساز فراوان خود صرفاً برخی را حفظ کنند، تصمیمی که نهایتاً گرفته می‌شود نشان می‌دهد اصلی‌ترین عنصر هویت‌ساز از دید ایشان چه بوده است. شوبل می‌گوید این شیعیان با گزینش آداب عزاداری عاشورا عملاً دست به گزینشی زده‌اند که هم با هویت پیشینشان تناسب دارد و هم برای اجتماع و هویت‌سازی‌شان در محیط جدید کانادا بیش از همه مفید است.
مطالعۀ دیگر از همین دست کوشش پاول تابار، استادِ دانشگاه سنت لوییزۀ لبنان و دانشگاه سیدنی شرقی در استرالیا، دربارۀ مراسم عاشورای شیعیان مهاجر شهر سیدنی است. او می‌خواهد بداند در جامعۀ مهاجری مثل جامعۀ شیعیان سیدنی مراسم عاشورا دارد هرساله با تفاصیل فزاینده و به شکل پیچیده‌تری دنبال می‌شود و چگونه نمادها و صورت‌های اجرای مراسم در فضای جامعۀ مهاجرپذیر تغییر پیدا می‌کنند تا در خدمت عناصر محیط جدید قرار گیرند. او می‌خواهد نشان دهد شیعیان هر منطقه‌ای اهداف عاشورا و نهضت امام حسین (ع) را مطابق نیازهای خودشان تفسیر می‌کنند. مثلاً برخلاف شیعیان مناطقی مثل لبنان که می‌کوشند از امام حسین (ع) درس مبارزه بگیرند، شیعیان سیدنی روی این معنا تمرکز می‌کنند که امام حاضر نشد ارزش‌هایی را که به آن‌ها باور داشت وانهد. به بیان دیگر، شیعیان مناطقی مثل استرالیا نیاز ندارند که از عاشورا درس مبارزۀ نظامی بگیرند؛ آن‌ها نیاز دارند چیزی برای حفظ هویت جمعی خودشان در جامعه‌ای که در آن غریب‌اند بیاموزند.
 
4. معنای عاشوراء برای شیعیان سنتی معاصر
از نیمۀ دهۀ 1380ش با توجه به تحولات اجتماعی کشورهای غربی دوباره مسیر مطالعات عاشوراپژوهی عوض می‌شود.  غربیان به جای اینکه سراغ مطالعۀ شیعیان مدرنِ ساکن در غرب بروند، به سراغ شیعیان سنتی ساکن در جوامع شیعی می‌روند، شیعیانی که مروج همان نوع بینش‌ها و رفتارهای دینی‌اند که هرگز برای غرب خطری سیاسی تولید نمی‌کند. غربیان می‌خواهند با مطالعه دربارۀ این اقلیت‌ها دریابند راز بقای ایشان در جوامع امروزین چیست و چگونه می‌توان بقای بیشتر و توسعۀ فعالیت‌های ایشان را -در مقام رویارویی با تشیع مدرن- تضمین کرد.
یک مطالعه از همین قبیل از آنِ لارا دیب استاد کرسی مردم‌شناسی کالج اسکریپس در شهر کلارمونت از ایالت کالیفرنیای آمریکاست. دیب معتقد است عزاداری‌های شیعیان لبنانی در دهۀ 1960م/ 1350ش توسعه پیدا کرده و این به بسیج اسلامی شیعیان لبنان و بازیابی هویتشان به‌مثابۀ جمعیتی انجامیده است که پیش از این از نظر سیاسی منزوی بودند. اشغال جنوب لبنان در 2000م/ 1379ش هم این روند بازیابی هویت را تسریع کرده است. وی می‌خواهد بداند چه عواملی به بازسازی این هویت دینی مدد رسانده‌اند. او باور دارد الگوگیری شیعیان از عاشورا نقش مهمی در بازیابی هویتشان ایفا کرده است می‌خواهد با این مطالعه بداند شیعیان لبنان دقیقاً از کدام عناصر عاشورا و آیین‌های آن الگو گرفته‌اند.
مطالعۀ کوشش‌ها برای ابقای مراسم عاشورای سنتی در جوامع شیعی رویکرد جدیدی به مطالعات عاشورایی بود. بعد از مطالعۀ آیین‌های عاشورایی در حواشی فرهنگ غرب، غربیان از نیمۀ دهۀ 1380ش مطالعۀ آیین‌های عاشورایی در خودِ جوامع شیعی را نیز پی گرفتند. این مطالعات روی شیوه‌های عزاداری شیعیان در بوم‌های کهن شیعه‌نشین متمرکز بود. سبب روی‌آوردن به چنین مطالعاتی آن بود که اولاً، تحرکات سیاسی شیعیان در سطح جهانی چنان گسترده شده بود که چنین مطالعاتی را ایجاب می‌کرد؛ و ثانیاً، مطالعات عاشوراپژوهانۀ غربی هم‌اکنون به مرحله‌ای رسیده بود که توسعۀ آن غوری عمیق‌تر در فرهنگ شیعی و نظری از نزدیک‌تر به آن را طلب می‌کرد.
یک مطالعه از این قبیل کوشش قوم‌نگارانۀ آگوستوس ریچارد نورتون، استاد گروه انسان‌شناسی و روابط بین‌الملل در دانشگاه بوستون، است. نورتون در مقاله‌ای با عنوان «آیین، خون و هویت شیعیان: عاشورا در نبطیۀ لبنان» می‌خواهد مراسم شیعیان شهر 35هزارنفری نَبَطیّه در جنوب لبنان را بررسی کند؛ مراسمی مرکب از اجزایی سنتی و نو که هرچند عالمان مختلف معاصر شیعه و گرایندگان به تفسیر امروزین اسلام با اجزای سنتی آن مخالف‌اند، آن اجزا همچنان به بقای خود ادامه می‌دهند.

 
5. معنای عاشورا برای سنت‌گرایان معاصر
آخرین دورۀ مطالعات غربیان دربارۀ آیین‌های عاشورایی از دهۀ 1390ش به بعد آغاز می‌شود و به نظر می‌رسد نتیجۀ تکامل مرحلۀ پیشین است. غربیان در این دوره علاقه‌مند به مطالعۀ تحریرهایی از عاشورا شده‌اند که گزارندگانشان در تلاش برای احیای سنت‌های کهن خویش در سازگاری با فرهنگ جهانی غرب موفق بوده‌اند: شیعیانی که هر یک در جامعه‌ای اقلیت محسوب می‌شوند و درعین‌حال کوشیده‌اند از موضعی مخالف با اکثریتِ حاکم بر جامعۀ خود آیین‌های سنتی خود را حفظ کنند. این شیعیان اقلیت گاه دربرابر اکثریتی از اهل سنت قرار گرفته‌اند و گاه در برابر شیعیانی که خوانش انقلابی از اسلام را ترویج می‌کنند. ظاهراً هدف در این دوره از مطالعات همین است که ببینند شیعیان سنتی خود چه روش‌هایی برای مقابله با شیعیان انقلابی و طرفدار جمهوری اسلامی ایران یافته‌اند، چگونه توانسته‌اند بقای نهادهای سنتی جامعۀ شیعی را تضمین کنند، و این تشیع سنتی چه ارتباطی با آن تشیع مدرن پیدا می‌کند.
از حدود دهۀ 2010م/ 1390ش به بعد گرچه مطالعاتی با رویکردهای پیشین هم امتداد پیدا می‌کند، مطالعۀ آیین‌های عاشورایی سمت‌وسوی دیگری نیز می‌یابد: پژوهشگران در این دوره علاقه‌مند به مطالعۀ تحریرهایی از عاشورا شده‌اند که نوعاً گزارندگانشان در تلاش برای نوعی احیای سنت‌های کهن خویش در سازگاری با فرهنگ جهانی غرب‌اند؛ یعنی در عین آنکه زیست مدرنی دارند، نگاهی سکولار به مراسم مذهبی را پی می‌گیرند.
برای نمونه، میشل ثابت این را تحلیل می‌کند که چطور گردانندگان سنتی حسینیۀ شهر نبطیه در جنوب لبنان توانسته‌اند از رقابت دو گروه شیعۀ سیاسی امل و حزب‌الله به نفع خود بهره جویند و بقایشان را تداوم بخشند. همین رویکرد را در دیگر مطالعات صورت‌گرفته از 2010م/ 1390ش به بعد می‌توان دید. مثلاً، وقتی مک‌مورای توضیح می‌دهد شیعیانِ برلین چگونه کلیسایی کهنه را خریده و تبدیل به حسینیه کرده‌اند، یا توضیح می‌دهد چگونه در مراسم عاشورایشان با بهره‌گیری از رسانۀ صدا (طبل‌های بزرگ و آمپلی‌فایر) متعمدانه آلودگی صوتی پدید می‌آورند و به قول عالمان علوم رسانه بازرسانگی را موجب می‌شوند یا با سیر در خیابان‌ها ترافیک را کند می‌کنند، می‌خواهد نشان دهد شیعیان در این بوم‌ها چگونه می‌کوشند از یک سو آداب سنتی هویت‌بخش خود را نگاه دارند و از دیگر سو بوم غربت را برای خودشان تبدیل به وطن کنند.
 
تحلیل کلی روند مطالعات
برپایۀ آنچه گفته شد می‌توان دریافت که در دوران معاصر مطالعات با هدف تحلیل آیین‌های عاشورایی شیعیان از منظر تاریخ، پدیدارشناسی دین، مردم‌شناسی، و علوم رسانه‌ای گسترشی بی‌سابقه پیدا کرده‌اند. نیز چنین می‌توان دریافت که توسعۀ این مطالعات ارتباطات معناداری با توسعۀ قدرت سیاسی و نفوذ فرهنگی شیعیان در سطح جهانی داشته است.
از منظر تاریخ فرهنگی مطالعۀ درازدامنه‌ای لازم است که در آن تاریخ انگاره‌های غربیان از آیین‌های عاشورایی، تحول گفتمان‌های علمی ایشان در مطالعۀ این آیین‌ها، و عوامل مؤثر بر این تحولات بازشناخته شوند. فیلسوفان، دین‌شناسان، شرق‌شناسان، مردم‌شناسان، کارشناسان علوم رسانه و دیگر محققانی که آرایشان مرور شد هر یک به بومی تعلق داشتند. آن‌ها هرگز به‌صراحت نگفتند که می‌خواهند با مطالعات خود گامی در مسیر مهار و ضبط جنبش‌های شیعی معاصر بردارند. بااین‌حال، اگر بخواهیم وجه اشتراکی میان تلاش‌های ایشان از حدود شصت سال پیش تا کنون بیابیم و چنین اشتراکی را هم بازگوکنندۀ ناخودآگاهِ جمعیِ غربیان بدانیم، آن وجه اشتراک تلاش برای شناخت آیین‌های عاشورایی شیعیان از حیث معنای سیاسی آن و خاصه با نظر به تأثیر آن بر معادلات جهانی قدرت سیاسی است.
عاشوراپژوهی غربیان با هراس از فعالیت‌های سیاسی شیعیان در آستانۀ دهۀ 1340ش آغاز می‌شود؛ یعنی زمانی که حتی هنوز نطفۀ قیام اسلامی شیعیان ایران بسته نشده است. در این دوره کانِتی، ایوب و کیپنبرگ در این آیین‌ها بیش از هر چیز فاصله‌گیری آیین‌گزاران از نظم معمول زندگی را می‌بینند و در این فاصله‌گیری معانی سیاسی می‌جویند. این مطالعات با پیروزی انقلاب اسلامی توسعه پیدا می‌کند، ابعاد نظری‌تری به خود می‌گیرد و در مؤسسات اسلام‌شناسی و شرق‌شناسی دنبال می‌شود. این‌گونه، عاشورا همچون پدیده‌ای مطالعه می‌شود که با شکل‌دهی انقلاب اسلامی ایران تأثیری مهم در جهان گذاشته است و باید ریشه‌های تاریخی آن را شناخت.
بااین‌حال، با توسعۀ نفوذ جهانی ایران از دهۀ 1380ش به بعد، مسیر مطالعات غربیان هم تغییر می‌یابد و تحلیل‌های تاریخی، هنوز به نتیجۀ وافی نرسیده، رها می‌شود. مطالعات مردم‌شناسانه با تمرکز روی تحلیل روابط قدرت جای مطالعات تاریخی را می‌گیرند و دائم نیز بر عمق آن‌ها افزوده می‌شود. نخست با این کوشش‌ها بناست این دانسته شود که اسلام‌گرایان شیعۀ مدرن در حواشی جوامع غربی چه خوانشی از آیین‌های عاشورایی بازمی‌نمایند و این آیین‌ها چه کارکردهای سیاسی‌ای برایشان دارد. در مرحلۀ بعد، از حدود 1390ش مطالعات با تمرکز بر این معنا دنبال می‌شود که چگونه می‌توان قرائت شیعیان سنتی از آیین‌های عاشورایی را در مقام رقابت با اسلام‌گرایان شیعه تقویت کرد.
بالاخره، با توسعۀ گسترده‌تر برگزاری مراسم عاشورا در مناطق مهاجرپذیر غربی در سال‌های اخیر، به نظر می‌رسد رویکرد مطالعات باز هم در حال تغییر است و کوشش‌ها دارد به این سمت می‌رود که چگونه می‌توان با این شیعیان هم‌زیستی کرد.

 
منابع:
1- تاورنیه، ژان باتیست (1336). سفرنامۀ تاورنیه. ترجمه: ابوتراب نوری، تصحیح و تجدید نظر کلی: حمید ارباب شیرانی. اصفهان: کتابفروشی تأیید.
2-گوبینو، ژوزف آرتور (1383). سه سال در آسیا. ترجمه: عبدالرضا هوشنگ مهدوی. تهران: قطره.
3- رایس، کلارا کولیور (1383). زنان ایرانی و راه‌ورسم زندگی آنان. ترجمه: اسدالله آزاد. تهران: انتشارات کتابدار.
4- کریمی، زهرا و دیگران (1398). «عزاداری روز عاشورا از منظر سفرنامه‌نویسان مستشرق». معارف حسینی، سال چهارم، شمارۀ 13.
5-Ayoub, Mahmoud (1978). Redemptive Suffering in Islam: A Study of the Devotional Aspects of ‘Āshurā in Twelver Shiism. The Hague: Mouton.
6- Bashear, Suliman (1991). «ʻĀshūrā, an Early Muslim Fast». Zeitschrift der Deutschen Morgenländischen Gesellschaft (ZDMG), no. 141.
7- Canetti, Elias (1962). Crowds and Power. Translated from the German by Carol Stewart. New York: Continuum.
8- Deeb, Lara (2001). “Living Ashura in Lebanon: Mourning Transformed to Sacrifice”. Comparative Studies of South Asia, Africa and the Middle East, vol. 25 (1).
9- Eum, IkRan (2008). “A Study on Current Culinary Culture and Religious Identity in the Gulf Region Focused on the Ashura Practice Among the Shia Muslims of Bahrain and Kuwait”. International Area Review, Vol. 11, no. 2.
10- Fibiger, Thomas (2010). “Ashura in Bahrain Analyses of an Analytical Event”. Social Analysis, Vol. 54, Issue 3, Winter 2010.
11- Fierro Bello, María Isabel (1995). “The Celebration of Āshūrā, in Sunni Islām”. Proceedings of the 14th Congress of the Union Européenne des Arabisants et Islamisants. Budapest: The Arabist, Vol. I.
12- Hawting, Gerald R. (1994). “The Tawwābūn Atonement and ʿĀshūrāʾ”. Jerusalem Studies in Arabic and Islam, vol. XVII.
13- Kippenberg, Hans G. (2008). “Jeder Tag Aschura, jedes Grab Kerbala: Iran 1977–1981”. Gewalt als Gottesdienst: Religionskriege im Zeitalter der Globalisierung. München: C.H.Beck Verlag.
14- McMurray, Peter (2021). “Mobilizing Karbala: Sonic Remediations in Berlin Ashura processions”. Ethnic and Ratial Studies. vol. 10, no. 44.
15- Mervin, Sabrina (2006). “Les larmes et le sang des chiites: pratiques rituelles lors des célébrations de ‘Âshûrâ’ (Liban, Syrie)”. Revue des mondes musulmans et de la Méditerranée. vol. 113.
16- NaKash, Yitzhak (1993). “An Attempt to Trace the Origin of the Rituals of ʿĀshūrāʾ”. Die Welt des Islams, vol. 33.
17- Norton, Augustus Richard (2005). “Ritual, Blood, and Shiite Identity: Ashura in Nabatiyya, Lebanon”. The Drama Review, vol. 49, no. 4, Winter 2005.
18- Roy, Olivier (2004). Globalized Islam: The Search for a New Ummah. New York: Columbia University Press.
19- Schubel, Vernon James (1996). “Karbala as Sacred Space among North American Shi‘a”. Making Muslim Space in North America and Europe. ed. Metcalf, Barbara Daly, Berkeley: University of California Press, 1996, p. 186 ff.
20- Sindawi, Khalid (2001). The Maqatil in Shi¨ite Literature. Ph.D. thesis, Ramat Gan, Bar-Ilan University.
21- Tabar, Paul (2002). “’Ashura in Sydney: a transformation of a religious ceremony in the context of a migrant society”. Journal of Intercultural Studies, Vol. 23, No. 3.
22- Tabet, Michel (2012). “Les rituels de Achoura à Nabatiyé: institutionnalisation et rivalités politiques”. Leaders et partisans au Liban. ed. Franck Mermier & Sabrina Mervin, Paris: Karthala.

جستجو
آرشیو تاریخی