تحریم و محدودیت‌های مادی دوستی

آیا اندیشمندان فلسطینی همکاران ما هستند؟

علیرضا دوست‌دار

دانشیار دانشگاه شیکاگو در مطالعات اسلام و انسان‌شناسی ادیان

مردم‌شناسان برای تحریم نهادهای دانشگاهی اسرائیل این مقالۀ علیرضا دوستدار را منتشر می‌کنند که به‌خوبی این وضعیت را منعکس می‌کند و نشان می‌دهد چگونه مخالفت با تحریم بر این فرض بی‌چون‌وچرا پایه‌گذاری شده است که دانشگاهیان اسرائیلی همکاران ما هستند درحالی‌که در مورد دانشگاهیان فلسطینی این‌طور نیست. این فرض بر ساختارهای نابرابری مبتنی است که تحریمْ آن‌ها را مورد خطاب قرار می‌دهد.

محور اصلی بحث در مورد جنبش انجمن انسان‌شناسان آمریکا (Aaa)، که به تحریم نهادهای دانشگاهی اسرائیل رأی داد، مسائلی در مورد عدالت و آزادی دانشگاهی است. طرف‌داران تحریم استدلال می‌کنند که بی‌عدالتی‌های کاملاً مستندی که اسرائیل بر مردم فلسطین روامی‌دارد، از جمله نقض نظام‌مند آزادی دانشگاهی آنان، تحریم نهادهای اسرائیلی را که در جنایات این دولت شریک هستند ضروری می‌سازد. مخالفان استدلال می‌کنند که با وجود اینکه ممکن است اسرائیل به فلسطینیان ظلم کرده باشد، اما این علتی برای محدودکردن آزادی دانشگاهی اسرائیلی‌ها نیست، زیرا این برای آن‌ها به معنای مجازات ناعادلانۀ دسته‌جمعی است.
در درون این استدلال‌ها مجموعه‌ای از نگرش‌های ارزیابی‌نشده در مورد هم‌گرایی و اقدام متقابل نهفته است. من می‌خواهم به طور خلاصه استدلال کنم که تصمیم در مورد حمایت یا عدم حمایت از تحریم به این موضوع بستگی دارد که آیا می‌توان اندیشمندان فلسطینی را همکار و دوست تلقی کرد. این تلقی نه‌تنها حاصل گنجایش شناخت فردی ما، بلکه همچنین محصول شرایط خاص مادی است.
در مرحلۀ اول، جنبش تحریم نهادهای اسرائیلی پاسخ صریحی به درخواست جامعۀ مدنی فلسطین (همچنین دانشگاهیان) برای اعمال فشارهای غیرخشونت‌آمیز بر رژیم اسرائیل جهت پایان‌دادن به اشغال است. اینکه ما فلسطینی‌ها را به‌مثابۀ همکاران خود تلقی بکنیم یا نکنیم تأثیر مستقیمی دارد بر اینکه آیا فکر می‌کنیم باید به این درخواست پاسخ بدهیم یا خیر، و درواقع اینکه آیا اصلاً ما ظرفیت شنیدن این درخواست را داریم یا خیر.
یکی از دلایل اینکه من انسان‌شناس شدم منیر فاشه، معلم مسیحی فلسطینی، است. او در اورشلیم به دنیا آمد و وقتی خانواده‌اش از سرزمین خود بیرون شدند، خانه‌اش را اسرائیلی‌ها غصب کردند. در دورانی که دانشجو بودم، مقاله‌ای از منیر خواندم که دیدگاه من را نسبت به زندگی دانشگاهی متحول کرد و مسیر مرا از مهندسی (که رشتۀ کارشناسی‌ام بود) دور و به آموزش نزدیک کرد تا نهایتاً به انسان‌شناسی رسیدم. من بعدها منیر را ملاقات کردم و با یکدیگر دوست شدیم. او یکی از زیباترین و بهترین انسان‌هایی است که من می‌شناسم. یکی دیگر از دوستان فلسطینی من انسان‌شناس باستعدادی است که با دو فرزندش در کرانۀ باختری زندگی می‌کند. همسرش معمار است و در اورشلیم زندگی می‌کند. آن‌ها دو نوع شناسنامۀ متفاوت دارند (که محصول نظام پیچیدۀ رژیم آپارتاید صهیونیسم است) و به همین علت فقط همسرش می‌تواند وارد اورشلیم شود، این یعنی آن‌ها نمی‌توانند کنار هم زندگی کنند و مجبورند دو خانوادۀ جدا باشند.
وقتی من به تحریم فکر می‌کنم، به یاد منیر و دوست انسان‌شناسم می‌افتم و دین زیادی که از آن‌ها بر گردنم است.
مسئلۀ تحریم اساساً در مورد اقدام متقابل است. منظور من از این [جمله] دو معنای مرتبط است. از یک طرف، ساختارهای متقابلی وجود دارد که عملکرد آکادمیک ما را تشکیل می‌دهد -همه‌چیز، از مشابهت‌یابی تا توصیه‌نامه. زمانی که ما وادار به انجام تعهدات حرفه‌ای هستیم و گرمای همبستگی و دوستی را لمس می‌کنیم، آن‌چه واقعاً احساس می‌کنیم فشارها و کشش‌های این ساختارهای متقابل است. از طرف دیگر، روابط مادی‌ای وجود دارد که بدون وجود آن‌ها کار ما به‌عنوان اعضای دانشگاه غیرممکن است. این موارد همچنین توسط ساختارهای مبادله‌ای تشکیل شده‌اند، نه به معنای گردش دانشگاهی ایده‌ها، بلکه از نظر بودجه، روابط نهادی، پیوند با دولت و صنعت و غیره. این واقعیت که ما از روابط دانشگاهی خاصی بهره می‌بریم، اینکه می‌توانیم با همکاران خود «هدایایی» ردوبدل کنیم، تا حد زیادی به این تصمیمات مادی مربوط می‌شود، اما این بدان معناست که ناتوانی ما در ایجاد ارتباط جمعی با برخی از اندیشمندان نیز می‌تواند به همین ترتیب امری ازپیش‌تعیین‌شده باشد.
ملموس صحبت کنیم: اینکه ما همکار اسرائیلی داریم اما همکار فلسطینی نداریم محصول محدودیت‌های مادی است. شکل این محدودیت‌ها بسیار پیچیده است، اما مواردی چون ساختارهای خشونت‌آمیز و اجبار را در بر می‌گیرد: دانشگاه‌های فلسطین بمباران می‌شوند یا مرتباً مورد حمله قرار می‌گیرند، اسرائیل بر آن‌ها محدودیت‌های مالی اعمال می‌کند، دانشگاهیان مورد آزارواذیت قرار می‌گیرند یا روانۀ زندان می‌شوند و تغییر به‌طور نظام‌مند محدود می‌شود. تمام این‌ها با حمایت مادی مستقیم ایالات‌متحده رخ می‌دهد.
بخشی از بی‌عدالتی‌هایی که دانشگاهیان فلسطینی از آن رنج می‌برند به دلیل وجود این واقعیت است که آن‌ها به‌هیچ‌وجه همکاران ما نیستند. ما به آن‌ها ارجاع نمی‌دهیم. ما با آن‌ها تبادل نظر نمی‌کنیم. ما کتاب‌ها و مقالات آن‌ها را نمی‌خوانیم. تمام چیزی که به آن اهمیت می‌دهیم این است که ممکن است آن‌ها از بین بروند. اما همۀ این‌ها به این علت نیست که دانشگاهیان فلسطینی باهوش نیستند، بلکه به این سبب است که برخی شرایط مادی کارکردن را برای آن‌ها تقریباً غیرممکن می‌کند و زمانی که آن‌ها بورس‌های تحصیلی عالی ایجاد می‌کنند، دیدن این [بورس‌ها] را برای ما غیرممکن می‌کند. ما مستقیماً در این روابط مادی دخیل هستیم. تحریم می‌خواهد به تغییر این شرایط کمک کند.
از طرف دیگر، تحریم نهادهای اسرائیلی دردناک است، زیرا ما همکارانی داریم که به معنای واقعی برای کارشان به این نهادها وابسته‌اند، اما باز هم این واقعیت که انسان‌شناسان اسرائیلی همکاران ما هستند فقط به این مسئله مربوط نمی‌شود که آن‌ها اندیشمندان خوبی هستند، بلکه به این موضوع مربوط می‌شود که برخی از روابط مادی ما را کنار هم قرار می‌دهد و هم‌گرایی را ممکن می‌سازد. تحریم قرار است بر این روابط فشار بیاورد.
هدف جنبش تحریم تغییر ساختارهای متقابل ماست تا با اعمال فشار بر روابط دانشگاهی کنونی این امکان را برای ما محقق کند که با افرادی همکار باشیم که اکنون با آن‌ها همکار نیستیم، افرادی که نمی‌توانیم آن‌ها را به‌عنوان دوستانی که در مضیقه هستند (و در ظلم به آن‌ها شریک هستیم) به رسمیت بشناسیم.
جالب است که مخالفان تحریم اغلب می‌پرسند چرا اسرائیل را تحریم کنیم و سوریه، روسیه، ایران و ... را تحریم نکنیم؟ [پاسخ] این سؤال نه‌تنها به دلایل معمول، بلکه همچنین به جهت انتخاب مجرمانش آشکار است: این‌ها [کشورهایی] هستند که دانشگاهیانشان با ما همکار نیستند. برای ما آسان است که سوری‌ها، روس‌ها و ایرانی‌ها را تحریم‌پذیر تصور کنیم، زیرا آن‌ها از پیش برای عملی‌کردن همۀ این نیت‌ها و مقاصد از طریق اقتصاد مادی‌ای که ساختار روابط ما را تشکیل می‌دهد از ما جدا شده‌اند.
برای عده‌ای از ما که در دانشگاه‌های آمریکا مستقر هستند و به این فکر می‌کنند که آیا به تحریم رأی بدهند یا خیر، شرکت در یک آزمایش فکری ساده می‌تواند مفید باشد: چند نفر از اندیشمندان فلسطینی مستقر در فلسطین را می‌توانیم به‌عنوان همکاران و دوستان خود نام ببریم؟

جستجو
آرشیو تاریخی