لابه لای درختان بلوط

شهید داریوش رضایی نژاد دانشمند هسته‌ای به روایت شهره پیرانی

مهدیه عین اللّهی

نویسنده

محقق : مهدیه زکی‌زاده

ناشر: روایت فتح

 

کتاب لابه‌لای درختان بلوط روایتی از زندگی دانشمند هسته‌ای داریوش رضایی‌نژاد از زبان همسرش شهره پیرانی است که به فراز و فرود زندگی این دانشمند تا لحظه ترور و شهادتش می‌پردازد.این کتاب زندگی‌نامه داستانی است که دشمنی آشکار اسرائیل با تمام آزادی‌خواهان دنیا را در قاب چشمان کودکانه آرمیتا، در بازی‌هایشان به تصویر می‌کشد. دنیا دنیا آدم و جنگ‌افزار ردیف می‌کند تا تو را جلوی چشم فرزندانت از آن‌ها بگیرد.سرآغاز کتاب با ورود خانم پیرانی، همسر شهید رضایی‌نژاد به کشور لبنان و گره خوردن دو زندگی شهره و داریوش و سام و سلما شروع می‌شود. در طول کتاب، نویسنده با رفت‌و‌آمدهای هنرمندانه‌اش از آشنایی اولیه شهره و داریوش، از تولد آرمیتا و زندگی سه نفرشان، از زاگرس سراسر درخت بلوط و آبدانان همیشه زیبا می‌گوید، از لبنان و سبزی درختان و چشمان کودکانش، از آنچه شهره پیرانی را همدرد همسران شهدای لبنان می‌کند. این همزادپنداری صمیمیتی دارد که مخاطب را تا انتهای کتاب، بی‌وقفه به دنبال خود می‌کشد.آبدانان پر از درختان بلوط است و ما در داستان متن عاشقانه‌ای از همسران شهره پیرانی و شهید داریوش رضایی‌نژاد می‌یابیم که به عکس یادگاری تبدیل‌شده است و این انگیزه‌ای برای نام کتاب می‌شود. ما در این کتاب شهیدی را می‌بینیم امروزی که به جوانان کنونی کشور شباهت دارد و در فضای علم و اندیشه برای ارتقای میهن خود تلاش می‌کند و وطن‌دوستی را به مخاطب می‌آموزد.نویسنده لابه‌لای درختان بلوط می‌گوید: داستان از اسفند ۹۴ آغاز می‌شود آن هنگام که شهره پیرانی همسر شهید داریوش رضایی‌نژاد دانشمند هسته‌ای به لبنان سفر می‌کند تا با همسران شهدای لبنانی دیدار کند. نویسنده کتاب می‌گوید: این کتاب داستانی واقعی است از زندگی همسر شهید داریوش رضایی‌نژاد که در آن به علت ملاحظات و شرایط ویژه به‌جز نام خانم شهره پیرانی سایر اسامی خیالی است. اطلاعات رمان لابه‌لای بلوط را بنیاد فرهنگی روایت فتح در اختیار من گذاشت و ازآنجاکه در فیلم سینمایی هناس نیز از نویسندگان بودم خانم شهره پیرانی افتخار نوشتن این رمان را به من داد. لابه‌لای درختان بلوط از اقلیم آبدانان که به گفته راوی شهره پیرانی شباهت زیادی به بلندی‌های لبنان دارد و البته نه به‌اندازه آنجا سرسبز است روایت می‌کند.
برشی از متن کتاب  
وقتی بابا تو ماشین افتاده بود، فکر می‌کردم مثل کارتون تام و جری که هر بلایی سرشون میاد باز هم تهش حالشون خوب میشه و بدو بدو می‌کنند، میمونه. همش منتظر بودم بابا بلند بشه ...

جستجو
آرشیو تاریخی