روایتی تحلیلی از نهادهای پیشرفت در دهه شصت

گذشته نزديک؛ روزگار وصل

نویسنده

حجت‌الاسلام حمید آقانوری

 

 قرون وسطی، به دوره‌ تاریخی از قرن پنجم تا قرن پانزدهم میلادی گفته می‌شود. این دوران را عصر تاریکی نامیده‌اند. در واقع سرگذشت تمدن مغرب زمین پس از یونان و رم باستان، وارد دوران سکون و میرایی می‌شود و پس از ده قرن در رنسانس یا دوره تولد دوباره از نو متولد می‌شود.دوران طلایی تمدن اسلامی نیز تقریباً از نیمه قرن اول تا قرن هفتم هجری است یعنی از سده هشتم تا سده سیزدهم میلادی. در این دوره جهان اسلام قطب دانش، پژوهش و فناوری و روشنفکری است و علوم و فنونی نظیر زراعت، هنر، اقتصاد، موسیقی، معماری، صنعت، حقوق، تاریخ، جامعه‌شناسی، زیست‌شناسی، ریاضیات، ادبیات، دریانوردی، فلسفه، شیمی، فیزیک، پزشکی، نجوم، علوم دینی، اخلاق، منطق و... در آن رشد کردند. یک فاصله عجیب با تمدن غربی مثلاً در شرایطی که اروپا را جنگ و طاعون و وبا فراگیر گرفته بود امثال زکریای رازی و کندی و عبداللطیف بغدادی درباره آلودگی هوا، آلودگی آب، آلودگی خاک و سوء مدیریت شهری رساله می‌نوشتند و برخی شهرهای اسلامی در خیابان‌ها سطل زباله و سیستم بهداشت شهری داشتند. بسیاری از آنچه بعداً به نام کوپرنیک و نیوتن و بقیه نوشتند در همین قرون به دست ابن رسته اصفهانی و عبدالجلیل سجزی و ابوریحان بیرونی و ابن‌سینا و دیگران کشف شده بود.
سؤال چگونه است که ما از این دوران طلایی هیچ نمی‌دانیم؟ چون یک جریان تاریخ نگاری خاص در جهان هیچ وقت مایل به بیان این دوره درخشش رقیبش نبوده است و به همین دلیل این دوره در ذهن‌ها مکتوم مانده است. به همین راحتی پانصد سال از تاریخ محو شده است. اگر می‌توان پانصد سال از تاریخ را این‌گونه پنهان کرد چرا پنج سال و ده سال را نتوان؟ کدام سال‌ها؟ این سال‌ها نه در قرون گذشته بلکه بسیار نزدیک به ماست. کمتر از نیم قرن فاصله!
حقیقت این است که در تاریخ انقلاب اسلامی یک دهه مهم داریم که گویی در تاریخ ما گم شده است. منظورم دهه مظلوم شصت است. دوره‌ای که می‌توان آن را صدر طلایی انقلاب اسلامی لقب داد. شاید بگویید این همه درباره این سال‌ها صحبت هست، از ترورهای دهه شصت و بنی صدر و مجاهدین تا جنگ و آخرش هم رحلت امام اما مطلب همین جاست. اولاً از همان‌ها هم چندان نگفته‌اند آنقدر از این چیزها گفته‌اند که اصل قضیه مخفی مانده است.
اصل قضیه انقلاب چیست؟ هویت انقلاب اسلامی به امتدادبخشی نهضت انبیاست و اگر این عنوان را از او بگیریم دیگر عنوان اسلامی بر آن صدق نخواهد کرد. نهضت انبیا به دنبال چیست؟ اینجاست که آیه 25 سوره حدید می‌درخشد:
»لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَینَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»
پیامبران با نشانه‌های روشن فرستاده شده‌اند و کتاب و میزان تشخیص حق از باطل به آنها داده شده است تا مردم قسط را اقامه کنند یعنی اصلی‌ترین ثمره و دستاورد انقلاب قیام مردم برای برپایی قسط است. بقیه موارد فرع حرکت مردم است و از این منظر اگر بهترین شرایط را در فناوری و رفاه و حتی به خیال خودمان عدالت پیدا کنیم ولی مردم در میان میدان نباشند کاری از پیش نرفته است، چرا که رفاه انسانی در سایه اختیار انسان و حرکت از سر او به دست می‌آید و حتی بهتر بگوییم بدون اینکه مردم سالار سرنوشت خود بشوند، بسیاری از این اهداف به دست نخواهند آمد.
در سال‌های اولیه انقلاب این هدف بزرگ،قیام مردم و سالار شدن مردم بر سرنوشت خود- محقق می‌شود و ثمرات عجیبی به دست می‌دهد. انقلاب به دنبال بر هم زدن نظم جدیدی بود که فارغ از دو جریان سرمایه‌داری یا سوسیالسیم حاکم بر جهان بود. شعار ما نه شرقی و نه غربی بود و جایگزین آن جمهوری اسلامی بود یعنی مردمسالاری دینی! ما با انقلاب نظم‌های قبلی را نفی کرده بودیم و در ابتدای انقلاب به دنبال یک نظم جدید بودیم. در ابتدای انقلاب، رهبران انقلاب این را فریاد می‌زدن. به این جملات شهید بهشتی درباره مدل اجرایی کشور نگاه کنید
من اعلام می‌کنم ما این سیستم اداری و بوروکراسی حاکم بر کشور را قبول نداریم. این نظام بوروکراسی و دیوان‌سالاری ضدانقلاب است؛ نه آدم‌هایش، خود سیستم. چون برای حل مشکلات مردم بنا نشده است. برای حاکمیت غرب و استبداد بر کشور طراحی شده است... کار اصلی در این مملکت واژگون کردن کل این سیستم است .(سخنرانی در جمع مردم شهرری 1359)
در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی در فصل قوه مجریه تصریح شده است که نظام بوروکراتیک از جلوه‌های حاکمیت طاغوت است و باید بشدت نفی شود.
قوه مجریه به دلیل اهمیت ویژه‌ای که در رابطه با اجرای احکام و مقررات اسلامی به منظور رسیدن به روابط و مناسبات عادلانه حاکم بر جامعه دارد و همچنین ضرورتی که این مسأله حیاتی در زمینه‌سازی وصول به هدف نهایی حیات خواهد داشت بایستی راهگشای ایجاد جامعه اسلامی باشد. نتیجتاً محصور شدن در هر نوع نظام دست و پاگیر پیچیده که وصول به این هدف را کند و یا خدشه‌دار کند از دیدگاه اسلامی نفی خواهد شد .بدین جهت نظام بوروکراسی که زاییده و حاصل حاکمیت‌های طاغوتی است بشدت طرد خواهد شد تا نظام اجرایی با کارایی بیشتر و سرعت افزون‌تر در اجرای تعهدات اداری به وجود آید.این نظام اجرایی که جای نظام بوروکراتیک قبلی را می‌گیرد مبتنی بر یک عقلانیت جدید است و به جریان‌های دیگری منتهی می‌شود. در نگاه امام هنوز انقلاب پیروز نشده است و فقط دست اجانب و حکام خائن کوتاه شده است (همان چیزی که ما به عنوان کل انقلاب اسلامی می‌شناسیم!) و مردم هنوز باید در صحنه باشند. پس نباید مردم از خیابان‌‌ها به خانه بروند، مساجد سنگر جدید برای سازماندهی دور جدید انقلاب است. دیدارهای ماه‌های اول ورود امام پر از تقاضای امام و تأکید بر ناتمام بودن انقلاب و ضرورت در صحنه بودن مردم گام جدید سازندگی است.الان مملکت ما همه چیزهایش، همه چیزهایش خراب است از همه کشور.... ما باید از سر، یک مملکت را بسازیم. نه دولت[به تنهایی]همچو کاری می‌تواند بکند نه بعضِ اقشار ملت. باید همه با هم دست به هم بدهند. اگر ان‌شاءاللّه‌ همه دست به هم دادند، این مملکت از این آشفتگی خارج می‌شود. چنانچه دیدید که همه دست به هم دادید و بحمداللّه‌ بر قدرت‌های دنیا غلبه کردید. (17 بهمن 1357)
خرابی‌ها بسیار است: در جهت اقتصاد، در جهت فرهنگ، در جهت ارتش، در جهات دیگر. و این با کوشش همه‌جانبه همه اقشار ملت باید ترمیم بشود. کوشش کنید اجانب را بیرون کنید. این قدم اول است. قدم دوم، قدم سازندگى است، مهم‌تر از قدم اول است. قدم سازندگى از حالا به بعد شروع مى‌‏شود. 20)بهمن 1357).
این عقلانیت جدید نیاز به نهادهای جدیدی دارد که باید در تعامل امام و مردم ساخته شوند. در این نهادها دوگانه امام و امت است. امام فرمان داده است و امت به میدان می‌آید. در دوگانه امام و امت اساساً بدنه محرکه جامعه مردمند و مرکز تنظیم‌گر امام است. در مقابل اما بوروکراسی در چهارچوب دولت و ملت شکل گرفته است. سازندگی کار دولت است و ملت شهروند است و از آن اطاعت می‌کند و نهایتاً در کار دولت مشارکت دارد.
در تکوین این نهادها معمولاً ابتدا امام خطوط کلی انقلاب را در دوره‌‌ها و حوزه‌‌های مختلف مطرح ‌می‌‌کنند، مثلاً سازندگی یا امنیت یا... و بعد از مردم می‌‌خواهند که در این حوزه‌‌ها وارد میدان جهاد شوند. سپس به وسیله‌‌ جمعی از مردم برخاسته ذیل انقلاب، در راستای این خطوط، طرحی برای سازمان‌دهی نیروی اجتماعی انقلاب تدوین می‌شود و امام هم که آمادگی عمومی برای جهاد در آن حوزه را می‌بینند، پیام و فرمان تشکیل عمومی یک نهاد انقلابی برای شکل‌دهی به جبهه مبارزات انقلاب در آن حوزه را می‌دهند و این می‌شود آغاز یک نهاد انقلابی مثل جهاد سازندگی یا کمیته انقلاب یا کمیته امداد.شهید بهشتی ایده انقلاب اداری را در این راستا تعریف می‌کرد. ایده این بود که اول باید فضاهایی خارج از نهادهای اداری با هویت انقلابی تشکیل شود و پس از آنکه این فضاها نظام درونی خود را بر اساس مطلوبیت‌های انقلابی شکل دادند و حالت نهادی گرفتند، آنگاه این نظم انقلابی بر سایر ادارات حاکم شود و بدین شکل نظام اداری سابق واژگون شده و نظام جدید روی کار بیاید.این دیدگاه مبنای تشکیل نهادهای انقلابی بودند که با طلوع انقلاب متولد شدند. جهاد سازندگی، سپاه پاسداران، کمیته‌های انقلاب اسلامی، دادگاه‌های انقلاب، هیأت‌های هفت نفره زمین، بنیاد شهید، بنیاد مستضعفان و جانبازان، نهضت سوادآموزی، کمیته امداد امام خمینی، بسیج مستضعفان، بنیاد مسکن انقلاب اسلامی و   .  ...
این نهادها بستری برای بروز اراده مردمی بودند و اصیل‌ترین وجهه آنها همین بروز اراده انسان‌ها و سالار شدن آنها بر سرنوشت خود است. به طور مثال مرحوم حسینعلی عظیمی از مؤسسین جهاد سازندگی- درباره اهداف آن می‌گوید: از نظر جهادی‌ها مهم‌ترین عنصر در سازندگی، انسان است. محور تمام توسعه‌ها و تمام ساخت‌ها انسان است.... بقیه عناصر سازندگی و پیشرفت، فرع بر قضایاست. وقتی انسان را در روستا بالا می‌کشی، روستا توسعه پیدا می‌کند.... حرف جهادی‌ها با یک روستایی این بود: «تو انسان و خلیفه خدا هستی. چرا فقط یک روستا را آباد کنی؟ بیا انقلاب اسلامی را پیش ببر، کشور را نجات بده. مستضعفان را نجات بده.» این کار فقط در روستا انجام نمی‌شد، در جبهه اتفاق می‌افتاد. جوان روستایی‌ای که به جبهه می‌آمد، طوری از لحاظ معنوی متعالی می‌شد که در یکی دو ماه می‌توانستید بوی شهادت را از او استشمام کنید«.
بر خلاف آنچه فکر می‌کنند نهادی مثل جهاد برای مردم کار نمی‌کرد بلکه با مردم کار می‌کرد. هدف جهاد توانمندسازی مردم بود و محرومیت‌زدایی بود نه تنها کمک به محرومان! در جهاد رسم بود اگر مردم برای همیاری نمی‌آمدند جهاد کاری را شروع نمی‌کرد چون از نظر جهاد موتور محرکه مردم بودند. همراه کردن مردم اصل بود. بزودی حیطه عمل جهاد سازندگی گسترش یافت. جهاد کمیته سوادآموزی، کمیته فرهنگی، کمیته بهداشت، کمیته آب، واحد برون مرزی، مشارکت زنان، بخش وام و... داشت. جهاد شورایی‌های روستا، شهرک‌های صنعتی روستایی و حتی آموزش فناوری در روستا را راه‌ انداخت و اساساً مدلی نو از توسعه روستایی را رقم می‌زند که برای چشم‌بادامی‌های ژاپنی هم شگفت‌انگیز است!
زمانی که به ژاپن رفته بودم، جلسه‌ای نیز با امپراطور وقت ژاپن داشتم. پس از بحث و گفت‌و‌گو درباره برخی مسائل دوجانبه، امپراطور به من گفت: علیرغم اینکه ما تحولات انقلاب شما را دنبال می‌کنیم، ولی برای برخی از سؤالات خود پاسخ روشنی نداریم!
اول اینکه ما مدتی است  در کشور شما روی سازمانی به نام جهاد سازندگی مطالعه می‌کنیم! چطور این نهاد توانسته در مدت کوتاهی، مردم مناطق محروم را با خود همراه کند و بسیاری از آن مناطق را توسعه بدهد؟! (رسم جهاد، ص 5)
در همان اوایل دهه شصت، نزدیک به بیست پروژه کلان ملی توسط جهادی‌ها رقم خورد مثل اصلاح‌ نژاد گاو ایرانی که تا پروژه ده ساله خودکفایی در محصولات لبنی پیش رفت یا پروژه‌هایی مثل اصلاح‌ نژاد مرغ ایرانی، پروژه واکسن‌سازی، تأسیس شیلات، خودکفایی در تولید گندم، ساخت سیلو، سازمان صنایع دستی یا پروژه‌های بزرگی مثل زهکشی دشت کربال در جنوب فارس. همین جهاد در دانشگاه‌های مهم کشور از شریف و تهران و امیرکبیر دفتر داشته و از ظرفیت نخبگانی بهترین بهره‌ها را می‌برده است.
به فاصله کوتاهی بعد از جنگ و حضور جهاد در جنگ با یک وجهه دیگر جهاد روبه‌رو می‌شویم. جهاد پروژه‌های مهندسی رزمی شگفتی را اجرا می‌کند مثل ساخت پل‌های متحرک مثل پل خضر، یا پل‌های دیگر مثل پل خیبر یا پل دوبه‌ای که سرآمد آن ساخت پروژه پل عظیم بعثت است که هنوز که هنوز است جزء ده پروژه مهندسی رزم دنیا به شمار می‌رود. پلی که عرض نزدیک به 14 کیلومتری دو طرف اروند را با چند هزار لوله فولادی که هر کدام هفت تن وزن داشت به هم وصل می‌کرد. پل به گونه‌ای بود که آب اروند با سرعت 3 متر در ثانیه از زیرش می‌گذشت و ماشین‌های زرهی به راحتی از روی آن رفت و آمد می‌کردند. پروژه جاده‌سازی مثل جاده زدن در دل کوه میشداغ یا جاده دزلی که به نظر عراق ناممکن می‌آمد. دامنه کار جهاد در جنگ حتی به تولید ابزارهای جنگی هم می‌رسد مثل بالن‌های ابابیل، فرش باتلاقی، نسل اول زیردریایی، قایق‌های موتوری تک نفره و حتی موشک‌های با برد بالا. این موشک‌ها که نام محرمانه آن «مجتمع» یعنی «موشک جواب تهاجمات موشکی عراق» بوده در زمان پذیرش قطعنامه 598 در حال آزمایش برد 150 کیلومتر بوده‌اند.در عین حال جهاد در پشتیبانی از جبهه هم مشغول بوده و از تأمین نان و مایحتاج تا نیروی انسانی مورد نیاز در جبهه فعال بوده است. جهاد در چهره برون مرزی در شانزده کشور فعال مثل پاکستان، لبنان، تانزانیا، غنا، سودان، سیرالئون و آلبانی فعال بوده است.اگر بخواهیم همین شکل کارنامه نهادهای انقلابی در فضای کمیته امداد یا کمیته‌های انقلاب یا نهضت سوادآموزی یا حوزه هنری و بقیه را دنبال کنیم واقعاً نیاز به نوشتن چند جلد کتاب مجزاست. تقریباً همه این نهاد‌ها وضعیتی مشابه جهاد داشتند. کار انقلابی برای برآوردن نیازهای نظام توسط مردمی که سالار سرنوشت خود شده بودند.
اصلاً نگاه ما برای تأسیس حوزه هنری این بود ما هم چیزی مثل سپاه و جهاد [باشیم] در عرصه هنر باید به نظام کمک بکنیم پشتیبان نظام باشیم و به نیاز‌های نظام تازه پا، پاسخ بگوییم (امیر حسین فردی مصاحبه در مستند شکوفه‌های زمستان)
مردم‌سالاری جلوه‌های دیگری هم دارد. شهیدرجایی پیش از انقلاب معلمی می‌کرد و شهید باهنر نیز در تدوین کتب درسی دینی و قرآن شرکت داشت. پس از انقلاب هر دو رجایی و باهنر مدت کوتاهی را به عنوان وزیر آموزش و پرورش خدمت کردند یکی در دولت بازرگان و دیگری در نخست‌وزیری رجایی. این دو با درک جدی از اینکه تربیت بر تعلیم مقدم است، در اواخر سال 59 «نهاد امور تربیتی» را تأسیس می‌کنند تا به مرور با تعمیم آن بتوانند در آموزش و پرورش طرحی نو بیفکنند.
انجمن‌های اسلامی یا بسیج ادارات یا جهاد ادارات هم بروز دیگری از این نظم مردم‌سالار است. انجمن‌های اسلامی از صحنه‌های عمومی مثل مدارس تا حتی سطوح بالای اجرایی آن روز نقش‌آفرینی می‌کردند.
در فضای مدارس، انجمن‌های دانش‌آموزی و بسیج گاهی عملاً مدرسه اداره می‌کردند و هیچ مشکل و تداخلی هم با مدیریت مدرسه نداشته‌اند و بر خلاف مدارس امروز که نهایتاً دانش‌آموز تحویل می‌دهند یک انسان مسئول تربیت می‌کردند. خاطراتشان را که می‌خوانی گاهی می‌مانی که اینها جوان‌های شانزده ساله‌اند؟ ما مدارسی داریم که 1200 نفر عضو انجمن مدرسه‌اند. به لحاظ فعالیت انقلابی بعضی از مدارس به لحاظ سوژه و راوی و گستره زمانی چیزی کمتر از برخی گردان‌های جنگ ندارند. ذیل مدارس، پدیده امور تربیتی و مربیان پرورشی هم یکی از نقاط درخشان دهه شصت است که بعدها متأسفانه نابود می‌شود.تازه خارج از این نهادهای انقلابی انبوهی از گروه‌های کوچک و بزرگ شکل می‌گیرند که خودشان را بخشی از نیروی انقلاب برای پیشبرد آن می‌دانند؛ مثلاً در فضای کارگری ما گروه‌های کارگری را داریم که کاملاً مردمی هستند و از نگهبانی شبانه از کارخانه در برابر تهدید به آتش زدن تا شیفت اضافه برای جبران کاستی خط تولید تا انتشار روزنامه دیواری برای کارگران، پخش فیلم برای کارگران و هماهنگی سفر به روستاها برای کمک به روستاییان را  کاملاً خودجوش - پی می‌گیرد و تنها یک دلیل دارد که انقلاب شده است و باید همه کمک کنیم تا کارها پیش برود. یک کار پیشرفته مردمی!
گروه‌ الله اکبر یکی از گروه‌هاست که در کارخانه پیام آن موقع فعال بوده است. گزارش شورای کارگری را از زبان آقای محمود طوبی از فعالان کارگری آن دوران- بخوانید:
شورا رئیس داشت و دبیر داشت، ولی علاوه بر این ما آمدیم کمیته تشکیل دادیم. کمیته ضایعات، کمیته خدمات، کمیته تولید، کمیته فرهنگی یعنی تقریباً ۸ تا کمیته بود. کمیته خدمات که می‌گوییم یعنی چی؟ یعنی کمیته خدمات می‌رفت نظر کارگرها را می‌پرسید و می‌گفت آقا مثلاً غذایی که به شما می‌دهند خوب است یا نه؟ یا مثلاً به نظر شما چی بدهند؟
.... کمیته دیگر کمیته خدمات پس از فروش بود..... مشکلات فقط ناظر به کارگرها نبود. خدمات پس از فروش خارج از کارخانه است یعنی مشتری می‌آید تلویزیون خراب است، بموقع نرفتند تعمیر کنند، یا مثلاً جنس بد گذاشته، برخوردش بد بوده، ارتباط با مردم خارج از کارخانه، خدمات پس از فروش بیرون از کارخانه.
.... کمیته بعدی کمیته ضایعات بود. این کمیته می‌آمد می‌گفت آقا فلان قسمت می‌تواند این کار را انجام دهد تا ضایعاتش کم بشود. کمیته تولید بود... چه کاری کنیم تولید بالا برود همین‌ طور کمیته فروش بود، بعد شما حالا حساب کن نصف بیشتر کارخانه هم عضو این کمیته‌ها هستند. یعنی همه دخالت دارند. شورای مرکزی توی شورا جمع‌بندی می‌کرد یعنی آن چیزهایی که منطقی بود و امکان اجرا داشت را می‌دادیم به مدیر... وقتی شما منطقی باشی مدیر هم قبول می‌کند. یعنی تمام شرایط را در نظر بگیری و پیشنهاد بدهی او هم قبول می‌کند.در همین دهه شصت ما گروه نزدیک به صد نفره خانم‌های اندیمشک را داریم که کارشان شستن لباس‌های رزمنده‌ها در بیمارستان اندیمشک بوده. یا شکل‌گیری ایستگاه‌های صلواتی شبانه‌روزی برای پشتیبانی از جبهه یا حتی تلاش‌های مردم روستا برای تأمین مایحتاج جبهه مثل پخت نان برای جبهه.
در این دهه چیزهای شگفت‌انگیز دیگری نیز وجود دارد. شاید قبلاً اشاره شده اما در تکرارش حلاوتی دیگر است. نزدیک به چندهزار هسته فرهنگی فعال در کشور هستند. همین عدد چندهزار هسته فعال هنری خودش یک رقم بزرگ است و اصلاً به نظر ما اغراق‌آمیز می‌رسد اما بوده است. بسیاری از آنها کاملاً مردمی هستند و بسترشان مساجد است.
آنقدر این جریان هنری با فضای مساجد گره خورده است که مساجدی داریم که سن تئاتر دارند و در بین الصلاتشان به عنوان یک عمل مذهبی و تذکر نه برای سرگرم شدن و تفریح- تئاتر اجرا می‌شود. مساجدی که به جای آنکه نمازخانه‌ای باشند که در آنها تنها دو ساعت در سر اذان ظهر و مغرب باز شود، شبانه‌روزی هستند. مساجدی که از کلاس‌های تقویتی درسی تا بازی بچه‌ها تا کانون کمیته‌های انقلاب تا کانون‌های فرهنگی هنری مساجد تا صندوق‌های قرض‌الحسنه تا محل جمع‌آوری کمک به جبهه تا خیلی کارهای دیگر را در دل خود جای داده‌اند.
حوزه هنری اصلاً از بچه‌های چند مسجد که محوری‌ترینشان مسجد الجواد است شکل می‌گیرد تا جهاد سازندگی نظام اسلامی در عرصه هنر باشد.
همین چهار پنج تا مسجدی که در سراسر تهران بود این آورد این توی حوزه هنری که تقریباً می‌شود گفت مسجد محور و مادر که از همه فعال‌تر بود خود مسجد جواد الائمه بود. (فرج‌الله سلحشور مصاحبه در مجموعه تاریخ شفاهی حوزه هنری)
در فضای هنر انقلاب اسلامی دهه شصت یک بهشت واقعی است. در عالم موسیقی و نوا آنقدر پیش رفته‌ایم که اکثر مدارس در ایران گروه سرود دارند. بخش عمده‌ای از موسیقی آن دوره را گرو‌ه‌های برجسته سرود مثل گروه سرود آباده یا گروه سرود امور تربیتی خرم‌آباد ساخته‌اند. گروه‌هایی که از جماران تا هیأت دولت و مراسم تشییع شهدا و مساجد و مراسم‌های مردمی دعوت می‌شدند. جالب است حتی کسانی مثل حاج صادق آهنگران از یک مسجد بلند شده که در آن شهید علم‌الهدی نهج البلاغه می‌گفت و شهید جمال‌پور از هنر متعهد می‌نوشت.
آنقدر حجم تولید محصولات هنری گرافیکی بالاست که بعضی از ناظران خارجی این دوران را دوران طلایی گرافیک ایران معاصر می‌دانند.
ما فکر می‌کنیم اکران‌های خانه به خانه جشنواره عمار یک اتفاق جدید است اما در دهه شصت مربی‌ پرورشی‌ها یا مردم علاقه‌مند زیادی را داشتیم که دستگاه آپارات به دوش روستا به روستا و مدرسه به مدرسه و جبهه به جبهه می‌رفتند تا برای مردم فیلم‌های انقلابی پخش کنند.
اما این همه واقعیت دهه شصت نیست!
ادامه در شماره بعدی...

جستجو
آرشیو تاریخی