ماجرای ساخت پیشرفته ترین رصد خانه ایران به روایت دکتر حبیب خسروشاهی

چشم ایران روشن

ما یک پیشینه بسیار درخشان در نجوم داریم، و صدها سال پیش در نجوم حرف داشتیم؛ ولی مدت‌های طولانی است که این موقعیت را از دست دادیم. رصدخانه ملی شروعی برای احیاء این جایگاه درخشان است. در این روزها که سالگرد اولین رصد کهکشانی در فاصله 320 میلیون سال نوری،رصدخانه ملی است که می شود گفت مهم‌ترین اتفاق نجومی کشور ما بعد از قرن‌ها بود و آن‌چنان حیرت دانشمندان جهان را برانگیخت که با تعابیر عجیب‌وغریبی به استقبال این پیشرفت فناورانه نجومی ما رفتند پیشرفتی که به اذعان خود آن‌ها در ساله‌های اوج تحریم رقم خورده است. در شماره‌های گذشته دانشمند سعی کردیم تا از زوایای مختلف این دستاورد مهم را معرفی کنیم و برای این شماره توفیقی دست داد با تعدادی از مدیران رسانه‌ای کشور گفت‌وگوی جذابی با دکتر حبیب خسروشاهی مدیر ارشد این پروژه داشته باشیم. 1

مریم سادات ایران پور

تنظیم و تدوین

پروژه رصدخانه ملی، بزرگ‌ترین پروژه تاریخ علم کشور است. هر پروژه‌ای بزرگتر یا هم عرض این پروژه به جز حوزه دفاعی، یک پروژه خریداری شده یا وارداتی است. نکته مهم این پروژه این است که ‌در دانشگاه و پژوهشگاه ایجاد شده است. خواست مردم و خواست دانشگاهی‌ها بوده و دولت عملاً به این پروژه کشیده شده. شروع کننده این کار دولت نیست. این یک نیاز ملی بوده. خواستیم، رفتیم دنبالش، چانه زدیم، ‌بزرگترهای ما و پیشکسوتان نجوم در این زمینه زحمت کشیدند و در نهایت این مقدمه را فراهم کردند که بتوانیم این پروژه را انجام دهیم. پروژه‌ای با دقت بسیار بالا که در یک جای پیچیده اجرا شده، با دستگاه‌های پیچیده‌ای که همکاران ما در دانشگاه‌ها و در آزمایشگاه‌هایشان تولید می‌کنند و می‌سازند؛ زحمت می‌کشند و چند سال هم زمان می‌گذارند. دنبال پولش باید بروند، خیلی سخت است این کارها. پروژه‌ای با این ویژگی اجرایی که در قله 3600 متری انجام شود، سالیان سال طول می‌کشد. فصل کاری «قله گرگش»  فقط شش ماه در سال است. یعنی هر کار اجرایی در آن جا را باید ظرف شش ماه تمام کرد. تصور کنید که دولت همیشه، تا مهر نشود به کسی پول نمی‌دهد، مهر که بشود دیگر آن جا برف آمده و نمی‌توان کار کرد. پول سال گذشته را هم که نمی‌شود نگه داشت برای سال آینده، پس عملاً این پروژه غیرممکن می‌شود! بایستی بروی دنبال روشی که بتوانی این کار را انجام دهی. پروژه از سال 1380 کلید خورد و تا سال 1388 که طراحی مفهومی شروع شد، کار اجرایی میدانی انجام نگرفت، به جز مکان‌یابی که آن را آقای دکتر نصیری (رئیس فعلی دانشگاه شهید بهشتی) مدیریت کرده.
 این پروژه آن زمان در دانشگاه تحصیلات تکمیلی زنجان اجرا می‌شد و آقای دکتر یوسف ثبوتی که از پیشکسوتان نجوم هستند رئیسش بودند. بعد از آن دیگر به «پژوهشگاه دانش‌های بنیادی» واگذار شد و من هم از آن زمان به پروژه پیوستم. هر چند زمانی که این پروژه هنوز کلید نخورده بود، من دانشجوی دکتر ثبوتی بودم، منتهی کار خود من از سال 1387 شروع شد. سه فاز خیلی عمده داشتیم: طراحی مفهومی، طراحی تفصیلی و ساخت. این پروژه، طراحی از پایه بوده و ما هیچ نمونه‌ای نداشتیم که از آن الگوبرداری کنیم. بنابراین (انگار که برای اولین بار می‌خواهیم کاری را انجام بدهیم) رفتیم با کمک مشاورین خارجی و کسانی که در دنیا متخصص و بهترین هم بودند، استفاده کردیم و با آن‌ها دوره‌ای داشتیم که بچه‌های ما را آموزش دادند. تیم این کار را از بین پانصد نفری که از آن‌ها مصاحبه کردیم، برای این کار انتخاب کردیم که ده نفر از همین فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های عمدتاً صنعتی کشورمان شریف، امیرکبیر و غیره بودند. بعد، دو مرحله مهم « پایان طراحی» و مرحله «داوری طراحی مفهومی» را گذراندیم. طراحی تفصیلی در تهران انجام شد. برنامه خود من پنج ساله بود. یعنی می‌گفتم تا سال 1400 باید این را تمام کنم و واقعاً هم در آستانه تمام کردنش بودیم که اتفاقاًت کوچکی مثل کوئید19 و این‌ها پیش آمد و مجبور شدیم چند ماهی با تعویق انجام دهیم.
مکانی انتخاب کردیم که آسمانش وضوح بیشتری داشته باشد
«قله گرگش» در رشته کوه کرکس قرار دارد. برای مکان‌یابی اجرا، چهل و چند نقطه را مطالعه کردیم. تیم‌هایی که واقعاً با سختی، بالای کوه در زمستان و تابستان کار کردند، چهار نقطه در کشورمان را دو سال به صورت پیوسته رصد کردند. و در نهایت به قله 3600 متری «گرگش» رسیدیم که دید نجومی آن حدود 65 صدم ثانیه قوسی متوسطش هست. به این معنی است که، لایه‌های جو مقابل تلسکوپ مدام دارند حرکت می‌کنند و این باعث می‌شود که شفافیتش از بین برود؛ و در واقع کاری که ما انجام دادیم، انتخاب مکانی بود که آسمانش وضوح بیشتری داشته باشد.
 نکته اینجا است که ما وقتی داریم راجع به رویدادهای نجومی صحبت می‌کنیم دو مدل است: یکی اجرامی هست، مثل کهکشان و ستاره که سر جای خودشان هستند؛ (حالا یک ذره حرکت می‌کنند ولی هر سال که این ها را رصد کنیم، اتفاق جدیدی در آن‌ها نمی‌افتد، یعنی ایستا هستند. در دل خودشان تحول دارند ولی میلیون سال طول می‌کشد تا این‌ها خیلی تغییر مهم‌تری بدهند.) ولی یک سری رویدادها هستند که به شدت وابسته به زمان هستند و در ثانیه عوض می‌شوند. یعنی ظرف چند ثانیه یا چند روز این رویداد ممکن است کاملاً از بین برود. برای اینکه این را بتوانی پوشش دهی، نمی‌توانی بگویی یک تلسکوپ را که مثلاً در اسپانیا هست، همه‌ی این‌ها را رصد می‌کند؛ چون ممکن است وقتی دارد آن اتفاق می‌افتد، روز باشد. منجمینی که روی زمین کار می‌کنند، با مساله ابرناکی و صافی آسمان همیشه مواجه هستند و هیچ کاری‌اش هم نمی‌شود کرد. فقط باید جای مناسبی را انتخاب کرد مثلاً جای خشکی مثل ایران. بنابراین خیلی مهم است که ما زنجیره‌ای از تلسکوپ‌ها را داشته باشیم تا اتفاقاًتی که می‌افتد را از دست ندهیم. تلسکوپ‌ها معمولاً سرشان خیلی شلوغ است.
این جور نیست بیکار همین جوری وایستاده و منتظر باشند یک اتفاقی در آسمان بیفتد. همه‌شان سرشان شلوغ است ولی ممکن است آن رویدادی که اتفاق می‌افتد بگویند برنامه اصلی‌ام را قطع می‌کنم، می‌روم دنبال یک کار دیگرم و برمی‌گردم سراغ آن جسمی که از قبل داشتم رصد می‌کردم. حالا جامعه نجوم ما یک جامعه‌ی کوچک ولی بسیار پخش، از نظر علاقه به اینکه در آسمان چکار می‌خواهند بکنند، است. چه موضوعاتی علاقه دارند که انجام دهند. ما باید برگردیم به اینکه وضع گروه‌های نجومی ما در کشور چیست. اصلاً آموزش درست نجوم داریم یا نداریم.
 ما یکی از ضعف‌هایمان در کشور، عدم وجود آموزش غنی نجوم در دوره لیسانس فیزیک است و شاخه گرایش نجوم به خصوص نجوم رصدی، تقریباً وجود ندارد. خیلی از دانشگاهی‌ها این گرایش را دارند. ولی با اینکه ما یک پیشینه بسیار بسیار درخشان در نجوم داریم، و صدها سال پیش در نجوم حرف داشتیم ولی مدت‌های طولانی است که دیگر این موقعیت‌مان را از دست دادیم. ما فکر می‌کنیم رصدخانه ملی باید این را احیاء کند. باید برگردیم محل خودمان را روی نقشه نجوم پیدا کنیم. ابزارش را الان داریم ولی بایستی این دانش را در خود دانشگاه‌ها هم توسعه دهیم.
تلسکوپ را برای چه می‌خواهیم
تلسکوپ طراحی می‌کنیم که آن اهداف علمی ما را پوشش دهد و بگوید که چه جوری می‌خواهید به آن اهداف علمی دست پیدا کنید. تلسکوپ، مجموعه‌های خیلی پیچیده و زیادی دارد. شاید بگویم ده‌ها هزار قطعه در این تلسکوپ مورد استفاده قرار می‌گیرد. 90 تن وزن این تلسکوپ است. چون باید آن‌قدر محکم باشد که نلرزد، برای اینکه مدام در معرض باد است. ‌آ‌ینه‌ای که روی این قرار می‌گیرد 4تن وزنش است. چهار تن را باید یک سازه محکمی بتواند نگه دارد و تغییر جهت به آن بدهد. بنابراین کار واقعاً پیچیده‌ای است. وقتی آینه‌ها جلوی هم قرار می‌گیرند، دقت مکانیکی‌شان یک میکرون است. یعنی تصور کنید آینه‌های چهار تنی باید در مقابل هم و در فاصله چهار متری قرار بگیرند ولی با یک میکرون کنار هم قرار می‌گیرند. چیزی در این دقت وجود ندارد. من می‌دانم شما تعجب می‌کنید که آیا این بزرگ‌ترین پروژه علمی کشور هست یا نه؛ اما چیزی شبیه به این وجود ندارد. یادمان باشد، چیزی می‌توانید شما در آزمایشگاه بسازید که یک میکرون این را تنظیم کنید. در ایران خیلی گفته می‌شود که مثلاً آینه‌ها چند سال پیش آمدند ایران. واقعاً آینه‌ای به ایران وارد نشده، بلکه شیشه صیقل داده شده به ایران وارد شده. دو تا قطعه مهم‌مان که از خارج تهیه کردیم، شیشه‌ی آینه‌ی اولیه و شیشه‌ی آینه‌ی ثانویه هست که این‌ها در آلمان تولید شدند. سال‌ها طول کشیده صیقل داده شوند. ممکن است شما فکر کنید خب حتماً کار سختی است در ایران که آدم می‌رود از خارج می‌خرد. ولی این کار برای خارجی‌ها هم سخت است. چهار سال تولیدش طول کشیده. این شیشه خاص است، سرامیک است و شیشه معمولی نیست. شیشه معمولی را اگر در آینه بگذاری، یک درجه که هوا سرد و گرم شود، دقت یک میکرونیم آن از بین می‌رود. این صد برابر نسبت به شیشه‌های معمولی در مقابل تغییر دما مقاوم‌تر است. و صافی سطحش یک نانومتر است. اگر می‌خواهید تصور کنید یک نانومتر در سه - چهار دهم متر که قطرش هست چی است بروید کل کشورهای خاورمیانه را قشنگ صاف کنید، زبری‌اش می‌شود یک بند انگشت. خب این برای ما تولیدش الان غیرممکن است. مساله این نیست که مثلاً هزینه دارد، بلکه زمان می‌برد؛ پنجاه سال طول می‌کشد پس باید می‌خریدیم، همه هم می‌خرند. ما هم آمدیم پروژه را بهینه کردیم. گفتیم چطوری می‌توانیم در زمان معقول با بودجه مناسب به آن هدف برسیم. تعصب را هم گذاشتیم کنار؛ هر جا لازم بوده بخریم خریدیم، هر جا لازم بوده بسازیم ساختیم. ولی سیاست ما این بوده بود که بسازیم چون می‌دانستیم نگهداری از چیزی که می‌خری بسیار سخت و یا غیرممکن است.

فناوری ساخت یاتاقان هیدرواستاتیکی
 صد تا پروژه ملی همزمان با این پروژه تصویب شده در وزارت علوم، 97 تایش شروع نشده! پس چرا اصلاً تعریف شده؟ این‌ها چیزهایی است که آدم باید تحلیل کند. یک قطعه‌ای است که پنج میلیون دلار برایمان تمام شده. مساله فقط پولش نیست، پنج سال زمان تولیدش است و ممکن است هیچ وقت دیگر نتوانیم آن را سفارش بدهیم. به خاطر اینکه همین پنج میلیون دلار را اگر بخواهی به خارج انتقال بدهی، باید یک مسیر بسیار عجیب و غریب را طی کنی. این است دیگر. یعنی ما یکی از دلایلی که دوست داشتیم خارجی‌ها در این پروژه‌ باشند این بود که یک جاهایی واقعاً به کمک‌شان احتیاج داشتیم که به آن شرکت تضمین بدهند که این‌ها دارند از این پروژه در یک کار (به قول من) عام‌المنفعه و خیر برای مردم‌شان استفاده می‌کنند، کار نظامی و چیزی نمی‌کنند. بنابراین برای اینکه بتوانیم از کشورهای مختلف اروپایی مجوزهای صادرات برای این‌ها بگیریم، دوست داشتیم که خارجی‌ها همیشه در کنار ما باشند و آن‌ها تضمین بدهند. نکته‌ای که وجود دارد این است که خود تلسکوپ به عنوان سازه تلسکوپ چند فناوری دارد، مثل «یاتاقان هیدرواستاتیکی»؛ تلسکوپ 90 تن است و 70تنش باید بچرخد و این هفتاد تن باید در حالت بی‌وزنی قرار بگیرد. چون اصطکاک نمی‌گذارد با دقت یک دهم ثانیه قوسی بتوانید چیزی را در آسمان رصد کنید. پس باید بی‌وزن بشود این هفتاد تن. ولی آن سیستم (که در واقع باز برای نخستین بار در کشور طراحی و ساخته شد،) یاتاقان هیدرواستاتیکی است که با فشار روغن، تلسکوپ را در حالت غوطه‌وری نگه می‌دارد و شما هفتاد تن را با فشار انگشت‌تان می‌توانید بچرخانید.  این چیزی بود که رسماً اعلام کردند به ایران به هیچ وجه این را نمی‌دهند.
هر کاری که در دنیا رایج است و در ناسا هم همین اتفاق می‌افتد، در ایران هم همین طی مسیر شد
هر مرحله از کار را می‌آییم بر اساس یک مدیریت پروژه‌ای که در کل دنیا در این زمینه وجود دارد، انجام می‌دهیم. یعنی خودمان از خودمان چرخ پنجم را ابداع نکردیم. هر کاری که در دنیا رایج است و در ناسا هم همین اتفاق می‌افتد، در ایران هم همین طی مسیر شد. داوری پروژه هم به عهده ما نبود یعنی ما کاره‌ای نبودیم.‌ تمام اسناد را می‌دادیم به ده تا متخصص و آن‌ها بازبینی کردند و چقدر صادقانه هم جواب دادند. امروز اگر این تلسکوپ دارد کار می‌کند به خاطر صداقت دو طرف است؛ یعنی هم ما آدم صادقی بودیم در کارمان و هم داوران‌مان آدم‌های صادقی بودند. ما در ایران کسی را نداشتیم که اصلاً آشنا به این الفبا باشد. داوران همه‌شان تلسکوپ ساز بودند. یکی‌شان سازنده بزرگ‌ترین تلسکوپ موجود جهان است؛ تلسکوپ "جی تی سی" در جزایر قناری، که سازنده و مدیرش داور ما بود و همچنان جزو آن شورای بین‌المللی‌مان هست. یکی‌شان کوردینیتور یا هماهنگ‌کننده پروژه گایا، ‌یک پروژه بسیار بزرگ فضایی است. آقای زاگو مدیر همین پروژه ترکیه بوده (پیش از اینکه حالا جابجا شود) و همین طور در تلسکوپ هشت متری "وی ال تی" کار کرده. سه تا از مهندسین ارشد خود رصدخانه‌ی جنوبیِ اروپا که بزرگ‌ترین رصدخانه جهان است در شیلی، داور ما بودند.

خواستیم رصدخانه ملی ایران، منشاء حرکت علم و فناوری ایران بشود
در پژوهشگاه دانش‌های بنیادی، ما کارخانه ساخت به اصطلاح نداریم، آزمایشگاه داریم. آن بخشی که می‌توانستیم در آزمایشگاه خودمان بسازیم را خودمان ساختیم. هر چیزی که می‌توانستیم به صنعت واگذار کنیم و خیالمان راحت باشد، واگذار کردیم. ولی خیالمان هم راحت نبود، برای همین مثلاً رفتیم یک کانکس گذاشتیم در کارخانه و هر روز با مهندسین آن‌ها صحبت کردیم که شما این کار را بکنید، اول این کار را کنید، بعد این کار را بکنید. بنابراین هم راهنمایی‌شان کردیم، هم نظارت روزمره کردیم؛ منتظر نشدیم آن‌ها نامه بنویسند بگویند ساخته شد، تشریف بیاورید نظارت کنید. تلاش بر این بود که یک روز و یک ساعت را هم در پروژه هدر ندهیم چون قبلاً هدر داده بودند وقت را. من این را باید بگویم برای تاریخ، واقعاً قبلاً زمان را هدر داده بودند. من نه به خودم، نه به تیم خودم اجازه می‌دهم که صحبت‌های ما کلیشه‌ای تلقی بشود که آی ترکاندید. ترکاندیم، بی سر و صدا ترکاندیم از رویش رد می‌شویم. این برای جلب اعتماد خیلی مهم است که آدم یک کاری را بکند، نتیجه‌اش را نشان بدهد، بدون اینکه زیاد راجع به آن آب و تاب حرف بزند. این مهم است که منشاء حرکت در علم و فناوری در ایران بشود، یک موجی را ایجاد کند و دانشگاه‌های ما به نجوم بپردازند. پروژه‌های ملی که تعریف شدند ولی زمین خوردند، چرا زمین خوردند؟ چرا کشتی اقیانوس‌پیمای ما پول ندارد که برود تحقیق کند در اقیانوس‌ها؟ و فردا اگر این پروژه هم نتواند پول کافی داشته باشد که کار دقیقش را انجام دهد شکست خورده. پس هنوز کارمان تمام نشده یعنی همچنان باید با چراغ خاموش و بی‌سر و صدا برویم جلو  و هر جایی هم که باعث افتخار کشور و باعث امید به دانشگاهی ما هست و تحریک آن‌ها، شما این کار را باید انجام بدهید.

استفاده از فناوری‌های روز‌ در تلسکوپ
یکی از سیستم‌های خیلی پیچیده سیستم اپتیک فعال است که در گزارش ساینس  هم آمده که این‌ها آمدند هر فناوری روزی را که بوده در تلسکوپ‌شان استفاده کردند. واقعاً این خیلی کار بی‌نظیری است که این شیشه‌ی آینه سه و چهار دهم متری، روی یک مجموعه‌ای می‌نشیند که این آینه چهار تنی را غوطه‌ور نگه می‌دارد و با دقت بسیار بالایی به آن تغییر شکل می‌دهد، نانومتری. این تغییر شکل‌های نانومتری باعث می‌شود که ما آن اِبیراهی‌هایی  که وجود دارد یعنی چیزهایی که کیفیت اپتیکی را به هم می‌ریزند را اصلاًح کنیم. این باز از ویژگی‌های مهم پروژه ما بود. اگر تصاویر گنبد تلسکوپ سه و شش دهم متری هندی‌ها را نگاه کنید، یک گنبد بسیار ساده، انگار مثلاً چه می‌دانم حلبی را دور هم مثلاً گردش کردند و یک چیزی درست کردند. واقعاً این یک تلسکوپ مدرن با گنبد بسیار مدرن است. یادم است روزی که این را ما رونمایی کردیم، یک عکس گذاشتم در اینستاگرام؛ دوستم که دکتر راهوار از دانشگاه شریف است، به من پیغام داد راستی شیلی هستی چطور توانستی در کووید بروی شیلی. گفتم این رصدخانه خودمان است. دوست منِ منجم، به من پیغام داد که شیلی هستی تو؟ و من نگفته بودم که ما اصلاً چه کار داریم می‌کنیم. یعنی اصلاً لزومی ندارد. به قول معروف سورپرایز کردیم جامعه علمی را و همین الان هم رادیو با من تماس گرفت گفت چرا این خبر را پیش از این آماده نکردید مردم را، گفتم آماده کردن ندارد دیگر.‌

در ارتفاع سه هزار و ششصد متری یکی از زیباترین رصدخانه‌های دنیا ساخته شده
کار اجرایی در گرگش خیلی کار سختی بود. در آن قله ما باید تست ژئوتکنیک انجام می‌دادیم. در 3600 متر بایستی ده‌ها هزار لیتر آب پمپ می‌کردیم. آن موقع جاده هم نبود و باید تا یک جایی آب را می‌بردیم و از آن به بعد موقتاً سه ایستگاه پمپاژ آب گذاشته بودیم که آب را برسانیم به آن دستگاهی که بتواند فقط آنجا یک سوراخ بیست متری روی آن صخره ایجاد کند. که ببینیم جنس سنگ آنجا چیست و اصلاً برای ساخت تلسکوپ مناسب هست یا خیر. هر لحظه و قدم به قدم باید دیتا می‌گرفتیم که ببینیم آن جا مناسب هست یا نه. یا مثلاً اینکه اصلاً در چه ارتفاعی باید آینه را بگذاریم از سطح قله. دو سال تحقیق و دو سال اندازه گیری و چیزی حدود شاید دویست سیصد هزار دلار برایمان فقط آب خورده که ببینیم آینه را در چند متری سطح قله باید قرار بدهیم. این نیست که یک معماری بیاید بگوید خب حالا من چهار طبقه برایت ساختمان می‌سازم، چهار تا قفل هم برایش می‌زنم این نیست واقعاً، هر لحظه این کار بوده. بدون جاده، هشتاد تن بار با قاطر رفت روی قله تا این کار صورت بگیرد. یعنی ما مدت‌ها از آن روستا قاطربان گرفته بودیم، یک اسب بود و یک قاطر و برایشان پارکینگ قاطر درست کرده بودیم. آن قاطر را بازنشستش کردیم، غذایشان را می‌دهیم برای اینکه تفریح کنند. یعنی واقعاً یک کار عجیب اصلاً . بیایید صحبت کنید با آدم‌هایی که این کار را کردند. حالا بگذریم. به هر حال این نازک‌کاری دو هزار متر ساختمان در پنج ماه انجام گرفته. در تهران هم کسی نمی‌تواند این کار را بکند! در ارتفاع سه هزار و ششصد متری یکی از زیباترین رصدخانه‌های دنیا ساخته شده آن بالا. ببینید، رصدخانه جایی است که تلسکوپ‌ها در آن مستقر هستند. طبیعی است اگر تلسکوپ نداشته باشیم، رصدخانه نداریم. پس حتماً باید یک دانه باشد. ولی این که همانند جاهای دیگر، مثل شیلی بتوانی تعداد زیادی تلسکوپ داشته باشی و از یک اتاق مدیریت کنی همه‌شان را. این ایده‌ای بود که ما دنبالش هستیم و دوست داریم آنجا هم تلسکوپ بیشتری خودمان بگذاریم. و هم از کشورهای همسایه بخواهیم یا هر جای دنیا، الان خیلی‌ها علاقمند‌اند که آن‌جا تلسکوپ بگذارند. زیرساخت داریم. از محل اعتبارات تحقیقاتی، این پول سرشکن می‌شود و اعتبارات تحقیقاتی واقعی آن‌جا می‌رود بالاتر. یعنی آن عمق مصرف اعتباراتی که در کار تحقیقاتی باید مستقیماً خرج شود، می‌رود بالاتر. این ساختمان قرار است به چهار تا تلسکوپ سرویس بدهد نه یک دانه.

هفت نفر از بهترین مدیران پروژه در دنیا گفتند این یکی از بهترین تلسکوپ‌های جهان خواهد شد
هفت تا از بهترین مدیران پروژه در دنیا. تا حالا کدام خارجی آمده خودش را سینه چاک کرده برای این کشور این جوری؟ آمدند گفتند آقا این یکی از بهترین تلسکوپ‌های جهان خواهد شد. ما آن موقع نه آینه لاین‌نشانی کرده بودیم و نه نصب کرده بودیم و نه نور گرفته بودیم، فقط اعتماد داشتند به مدیر پروژه و تیم. می‌دانستند که این آدم‌ها چرت و پرت به اینها تحویل نمی‌دهند. می‌دانستند تمام اسناد ما درست است. اصلاً هیچ کس انتظار نداشت. یکی از دلایلی که مقاله ساینس آن‌قدر محکم است برای اینکه واقعاً شوکه شده بودند. می‌گویم حتی آن‌هایی که این کاره هستند شوکه شدند، آن‌هایی که داخل هستند، خب خیلی چیز زیادی نمی‌دانند از این ماجرا.
توان فنی تلسکوپ رصدخانه ملی ایران بیش از پنج برابر بهتر از آن چیزی است که اسناد ما می‌گوید باید باشد
ما اولش که شروع می‌کنیم، از ماه و مشتری را شروع می‌کنیم که فقط تنظیمات اولیه انجام دهیم. از چیزهایی که خیلی پرنور هستند شروع کردیم، بعدش رفتیم سراغ چیزهایی که یک مقدار کم نورتر هستند و سعی کردیم ببینیم که این دوردست را چطوری می‌بیند. اگر تلسکوپ این کار را دارد درست انجام می‌دهد، یعنی هر چیز دورتر از این را هم درست انجام خواهد داد و تردیدی در آن وجود ندارد. یادتان باشد که اولین نور، برای کار مهندسی گرفته می‌شود. یعنی ما داریم تلاش می‌کنیم که ببینیم از نظر فنی وضع تلسکوپ چی است. نه اینکه مثلاً ببینیم ستاره‌‌زایی مثلاً در آن کهکشان چه شکلی دارد. آن را بعداً انجام خواهیم داد و آن کار منجمان ما است. کاری که ما می‌کنیم این است که می آییم به حساب، پهنای این لکه را که یک ستاره است، اندازه‌گیری می‌کنیم. کوچک‌ترین مقداری که اجازه می‌دهد این تلسکوپ ببیند، 65 صدم ثانیه قوسی است. حالا ثانیه قوسی یعنی یک درجه را تقسیم بر سه هزار و ششصد بکنیم. اگر ما بزرگتر از این می‌دیدیم این لکه را، یعنی که احتماًلا اپتیک تلسکوپ ما از نظر فنی یک اشکالی احتماًلا دارد. ولی وقتی چیزی که می‌بینیم آن مقداری است که جو آ‌ن‌جا اصلاً اجازه دیدنش را به ما می‌دهد، این اطمینان را به ما می‌دهد که پشت این به اصطلاح جو همه چیز درست است. یعنی اپتیک درست است، مکانیک درست است، کنترل درست است. یک کارهای اندازه گیری زیادی می‌کنیم مثل اینکه تلسکوپ در چه زمانی می‌تواند این هدف را روی خودش نگه دارد و گم نکند. گم که نمی‌کند هیچ وقت، جابجا نشود. مثلاً ویژگی تلسکوپ ما این بود که ما در ده دقیقه، پنج ثانیه قوسی اجازه جابجا شدن به این بدهیم. اگر هر مقداری زیر آن قابل قبول بود، الان زیر یک ثانیه قوسی است. یعنی بیش از پنج برابر بهتر از آن چیزی که اسناد ما می‌گوید باید باشد. اولش هم قصد نداشتیم این را هم اعلام کنیم. دوست داشتیم چند ماه هم اجازه دهیم، کار علمی را هم بکنیم، یک به اصطلاح تصاویر برجسته‌تر و دقیق‌تری نشان بدهیم. ولی وقتی دیدیم کار آن‌قدر تر و تمیز از آب درآمد، دیگر اطمینان داشتیم کارمان درست است و سریع، (سریع که نه یک مقدار ملاحظه شرایط را کردیم و بعدش) اعلام کردیم. چون اگر اعلام نمی‌کردیم و یکی از رقبا اول این نور را می‌گرفتند، برایمان قشنگ نبود. یعنی اصلاً قشنگ نبود که ما یک کاری را که کردیم اعلام نکنیم. چیز زیبایی نبود. آن روز من توضیح دادم که مثلاً تلسکوپ‌های دیگر چه تصاویری گرفتند. این را توضیح دادم، اما خیلی از خبرنگاران نفهمیدند و تیترهای بسیار اشتباه زدند. من گفتم که اگر تلسکوپ فضایی‌هابل را برداریم بیاوریم این ور، روی زمین بگذاریم، و تصویرش را با این تصویری که ما گرفتیم مقایسه کنیم، این‌ها با هم تطابق دارد. تصاویری که منتشر کردیم، یکی از دانشجوهای سابق ما این مقایسه را انجام داد. این خبرنگاران جایی منتشر کردند و گفتند این تلسکوپ با‌ هابل قابل مقایسه است! صد درصد غلط است این حرف. هیچ وقت هیچ تلسکوپ زمینی با‌ هابل قابل مقایسه نمی‌شود. یعنی اصولی است این موضوع.

هزار میلیارد میلیارد کیلومتر فاصله
  تلسکوپ ما‌، "های‌رزولوشن"  است و توان تفکیکش خیلی بالا است. توان تفکیک بسیار بالاتر، اصولاً جزییات بیشتری نشان خواهد داد و اینجا داریم می‌بینیم عملاً، که هر کدام از این تکه تکه شدن‌ها یک حرفی راجع به این کهکشان دارد می‌زند که کجا ستاره‌زایی دارد اتفاق می‌افتد. این یک کهکشانی در فاصله دویست میلیون سال نوری و یک کهکشانی مثل کهکشان خودمان، مثل کهکشان راه شیری است؛  جنسش از همان جنس است و ستاره زایی که دارد، غبار و لکه‌های سیاهی که اینجا می‌بینید، این خط سیاه که ادامه پیدا کرده اینجا، در واقع یک مسیر غباری است که در کهکشان ما هم وجود دارد.الان هزار میلیارد میلیارد کیلومتر فاصله دارد با ما. این تازه شصت برابر کمتر از بورد تلسکوپ ما است. بورد تلسکوپ ما شصت برابر بیشتر از این است. ما تا فکر کنم شصت هزار میلیارد میلیارد کیلومتر را می‌توانیم ببینیم که می‌شود هفت میلیارد سال نوری. این الان دویست میلیون سال نوری است، ما تا میلیارد سال نوری را می‌توانیم برویم. دورترین تصویری که بشر تا الان توانسته ببیند، "جیمزوب"  گرفته که تا سیزده میلیارد سال را دیده. ما تقریباً نصف آن را می‌توانیم.تلسکوپ‌ها با اهداف جداگانه‌ای ساخته می‌شوند و هر کدامشان وظیفه خاص به عهده دارند. این جور نیست که شما تلسکوپی بسازید که همه این کارها را بکند.
مثلاً تلسکوپ "جیمزوب" برای آن کار طراحی شده. اینکه گفتم اینه‌هایش صافی  است،‌ سطحش از مال ما کمتر است. برای اینکه اصلاً نیازی نبوده که این کار را بکند. می‌خواهم بگویم که این زورآزمایی نیست. این‌جا مصلحت و آن اهداف، پروژه را تعیین می‌کند. یک دوربین یک تَله را شما نمی‌توانی بگویی چرا این عکس اینجا را نمی‌گیرد؛ خب برای آن ساخته نشده اصلاً. و دوربین، لنز میکرو، ماکرو با لنز تَله، تفاوت دارد.

برکتی که علوم پایه برای صنعت کشور دارد، باید برجسته شود
من فکر می‌کنم واقعاً خیلی انرژی مثبت در این طرح بود که این این جوری به ثمر نشست. فکر کنم در یک سال گذشته به خصوص بچه‌ها واقعاً فداکارانه کار کردند که به این‌جا رسیدند. آن روز گفتم هیچ چیز نمی‌تواند یک آدم را سر شوق بیاورد که آن‌قدر وقت بگذارد این کار را تمام کند، هیچی. اصلاً با پول قابل مقایسه نیست. من نظرم این است که برای این نوع پروژه‌ها، مثل چشمه نور ایران، مثل این پروژه، مثل هر پروژه مهمی، یک پروژه‌ای که واقعاً ملی است، از نظر ما یک آستانه باید تعریف کنید؛ آستانه پیچیدگی و آستانه مالی و این پروژه‌ها را با یک نگاه ویژه و یک تیم ویژه‌ای که خیلی جسورند و واقع بین هستند و منافع کشور را لحاظ می‌کنند، انجام دهید. شما فکر  می‌کنید در پروژه "جیمزوب" هیچ اتفاق بدی نیفتاده؟ ولی کسی راجع به آن حرف نمی‌زند. طبیعی است که اصلاً شکست جزئی از این پروژه‌ها است. اگر جسارت شکست را نداشته باشیم، خب چطور می‌توانیم موفق بشویم. و به خصوص این پروژه یک چیزی که مشخص می‌کند، موضوع علوم پایه است. این برکتی که علوم پایه دارد برای صنعت کشور، این باید برجسته بشود. اصلاً موتور محرک است.
چون چیزی که ما امروز به آن فکر می‌کنیم، شما ده سال بعد به آن احتیاج خواهید داشت. همین دوربین‌ها را مثال می‌زنم، دوربینی که روی آن گوشی شما است، اولین بار در نجوم استفاده شده. از 1980، تا سال 2000، شما دوربین دیجیتال نداشتید، ولی ما داشتیم. حالا بخش دفاعی یک جوری همیشه پیشران است. یک بخش‌اش هم علوم پایه است. ما الان فکر می‌کنیم و یک چیزی در آزمایشگاه می‌سازیم، بعداً از دل آن یک چیزهایی درمی‌آید و می‌رود در صنعت و توسعه پیدا می‌کند. حالا یکی‌اش هم می‌شود دوربین عکاسی دیجیتال. البته آن را منجمان نساختند‌ها، برای نجوم توسعه پیدا کرده. چون ما همیشه دوست داشتیم تعداد پیکسل‌ها برود بالاتر؛ این تقاضای ما بود که هی تعداد پیکسل‌ها بالاتر برود و ریزتر بشود این پیکسل‌ها، در نهایت تبدیل شده به این.

 

جستجو
آرشیو تاریخی