روایتی از فراز و فرودهای زیست ‌فناوری کشور در گفت‌و‌گو با دکتر مصطفی قانعی

زیست فناوری طلاست

بی‌شک طی یک دهه گذشته ستاد توسعه زیست فناوری معاونت علمی در کنار دانشمندان و بزرگان این حوزه نقشی بی‌بدیل در توسعه زیست‌فناوری کشور داشته است برای ثبت بخشی از روایت تاریخ شفاهی زیست فناوری کشور، گفت و گویی با دکتر قانعی از مدیران ارشد زیست فناوری داشتیم که در شرح آن در ادامه تقدیم می‌شود.

زهرا سلیمی

گفت‌وگو

 

 آقای دکتر ممنون می‌شویم برای شروع یک معرفی اولیه از خودتان داشته باشید.

من مصطفی قانعی متولد 1341 هستم در روستایی در
 40 کیلومتری اصفهان به نام مزرعه شور به دنیا آمدم؛ به خاطر اینکه آب منطقه خیلی شور بود اسم روستا را مزرعه شور گذاشته بودند. تحصیلات ابتدایی‌ام را در یک دبستان گذراندم که شاید تعداد محصلان چندانی هم نداشت. برای راهنمایی چون پدرم خیلی مشوق بود آمدم اصفهان. دوره دبیرستان را اصفهان طی کردم وقتی می‌خواستم وارد دانشگاه شوم انقلاب فرهنگی رخ داد و رفتم خدمت سربازی در سپاه. سال 61 کنکور شرکت کردم و سال 62 پزشکی‌ام را شروع کردم سال 67  آنرا تمام کردم و بلافاصله تخصص را شروع کردم و 71 وارد فوق تخصص خون شدم. به دلیل اختلافی که با رئیس بورد خون داشتم تغییر رشته دادم و رشته فوق دیگری را شروع کردم و بعد از آن هم به عنوان عضو هیأت علمی از سال 71 در اصفهان بودم. اولین مسئولیتم معاون فرهنگی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود. بعد معاون پژوهش دانشگاه شدم. بعد معاون پژوهش دانشگاه علوم پزشکی بقیه‌الله شدم و بعد هم معاون پژوهش وزارت بهداشت، مدتی همزمان ریاست پاستور بودم و بعد چند سال ریاست پاستور، دبیر ستاد توسعه زیست‌فناوری هم بودم که در سال 1402 بعد از 10 سال مسئولیت در ستاد توسعه زیست‌فناوری به دبیری ستاد توسعه اقتصاد دانش‌بنیان سلامت منصوب شدم. از سال 76 از اصفهان به تهران آمدم. بخاطردوره فوق تخصص ریه­ مدتی در تهران بودم، وقتی دوره فوق تخصص ریه تمام شد و در تهران ماندگار شدم و برنگشتم.

 

 یک مقداری از مسئولیت‌تان در پاستور بگویید اینکه چرا شما به عنوان مسئول پاستور انتخاب شدید و اینکه چه گذشت در آن سال‌هایی که آنجا بودید و چه تجربیاتی داشتید؟

 زمانی بود که خانم دکتر دستجردی وزیر بهداشت بودند بعد سفری که آقای احمدی‌نژاد رفته بودند به نیویورک یکی از اعضای هیأت علمی پاستور که در نیویورک بود رفته بود ملاقات ایشان و اعلام کرده بود که من دانشمند و صاحب پتنت هستم در امریکا و خیلی اندر اوصاف خودش گفته بود. آقای مشایی اصرار کرده بود به خانم دکتر دستجردی که ایشان را بگذارند رئیس پاستور. آن بنده خدا هم مشکلاتی داشت که نمی‌خواستند بگذارند و به هرحال مانده بودند چه کار کنند. آقای دکتر لاریجانی به خانم دکتر گفته بود اگر دکتر قانعی را بگذاری مشایی چیزی نمی‌گوید. اینجوری ما شدیم رئیس پاستور یعنی به خاطر یک مسأله دیگری من رئیس پاستور شدم وگرنه اصلاً ارتباطی نداشت هرچند قبلاً معاون پژوهش وزارت بهداشت دکتر زالی مدتی رئیس پاستور هم بود یعنی سابقه داشت؛ اما بیرونی‌ها فکر کردند که نکند مثل آن زمان می‌خواهند معاون پژوهش رئیس پاستور هم باشد اما اصل داستان به خاطر همان بنده خدا بود. به هر حال پاستور یک قدمتی داشت و یک شبکه جهانی داشت این شبکه باید با هم کار می‌کردند و معضلات بهداشتی مردم را حل می‌کردند؛ بنابراین من در آنجا هم تجربه کار در دولت هم تجربه کار تولیدی هم تجربه پیشبرد فناوری و هم کار بین‌المللی را با همدیگر مدتی تجربه کردم. اینکه چقدر می‌شود بخش دولتی را با بین‌المللی و تولیدی و فناوری پیش برد و راهکارچیست؟! در مجموع برای من تجربه خوبی بود ولی خیلی منجر به موفقیت‌های چشم‌گیری نشد.

 

 آقای دکتر برای ما بگویید کلاً زیست‌فناوری در کشور از کجا شروع شد و از کجا پا گرفت؟

 موضوع زیست‌فناوری از زمانی شروع شد که مرحوم مدرس می‌خواست لایحه انستیتو پاستور را ببرند در مجلس.
آن زمان بیماری‌های واگیر کشور را دچار معضلاتی کرده بود که ناگهان جمعیت کشور نصف می‌شد و هیچ کس هم راه‌حلی نداشت به هرحال پاستور در فرانسه توانسته بود بر این مشکلات غلبه کند. از این جهت مرحوم فرمانفرما تصمیم می­گیرد که بیاید خودش یک واسطه خیر بشود و پاستور را یک شعبه‌اش را بیاورد در ایران. برای پاستور ایران می‌خواستند یک رئیس فرانسوی بیاورند. سالی 700 تومن دستمزد می‌خواسته آن زمان هم با 700 تومن یک شهر را اداره می‌کردند ظاهراً هم آقای عسگری بلند می‌شود در مجلس و می‌گوید این پاستور چی است؟ طویله خانه است؟ درشکه خانه است؟ برای چی به یک اجنبی 700 تومن بدهیم که بیاید و اینجا مدیریت کند؟ آقای مدرس بلند می‌شود می‌گوید چند بار گفتم سید چیزی که بلد نیستی نگو. کشور را معضل گرفته است و ما هم بلد نیستیم چیزی که بلد باشیم معلوم است 700 تومن هم نمی‌دهیم با دفاع مرحوم مدرس به هرحال لایحه پاستور تصویب می‌شود. پاستور کارش این بوده که واکسن سل بزند و مردم در صف می‌ایستادند و واکسن می‌زدند. آن خّیر می‌آید و قنات خودش را می‌گذارد که بودجه جاری بشود و یک زمین می‌دهد برای احداث پاستور. البته آن زمان انستیتو رازی در دام و طیور ورود کرده بود ولی مال خودمان نبود از کشورهای دیگر آورده بودیم و منحصر هم شد به همان واکسن و سرم‌های درمانی و تا پیروزی انقلاب اینها کارکرد خودشان را داشتند بعد از پیروزی انقلاب تغییرات مدیریتی حاصل شد که خیلی پیش نرفتند تا به این وضع کشیده شد.
روندها رفت به سمت خصوصی‌سازی شرکت‌های خصوصی شروع کردند رشد کردن تولیدهای دولتی دیگر جواب نمی‌داد انگیزه‌ها نبود و از این جهت یک رکودی در زیست‌فناوری ایران پیش آمد تا اینکه جنگ تمام شد و چند تا شرکت خصوصی آمدند در عرصه داروهای زیستی ورود کردند از طرفی ایران در دوره ریاست آقای هاشمی تصمیم می‌گیرد که برود از کوبا فناوری تولید واکسن نوترکیب بیاورد یک تعدادی را از پاستور کاندید می‌کنند که بروند آنجا و این فناوری را یاد بگیرند و بیایند ایران. اینها وقتی برمی‌گردند و فناوری را یاد می‌گیرند می‌بینند که صرفه‌ای در تولید واکسن نیست. از پاستور می‌روند بیرون و تولید داروهای زیستی را شروع می‌کنند و اول با یک حجم کوچکی می‌آیند و به تدریج تولید کننده‌های داروهای زیستی در ایران شکل می‌گیرند و رشد می‌کنند ولی خبری از واکسن نبود یعنی هرچی هم اینها رفته بودند واکسن درست کنند ولی دیدند که هم خصوصی به نفع است که کار کنی هم دارو به نفع است کار کنی. لذا در حقیقت پاستور هم نیروی انسانی‌هایش را از دست داد و هم زیر ساختش را و هم هزینه‌ای که برای این کار کرده بود چیزی گیرش نیامد ولی خب برای کشور خیلی منفعت داشت. کار بسیار مشکلی هم بود ورود به عرصه داروهای زیستی باید در سازمان غذا و دارو هم یک آزمایشگاه کنترل کیفی هم درست می‌شد که داروها را تست کند خب اینها هم بلد نبودند لذا فناورها گرفتاری داشتند راجع به اینکه چه کار کنند. هم باید تست می‌شد و هم باید تأمین می‌شد به هرحال اولین بار داروی گاما اینترفرون را آقای دکتر مقصودی در ایران تولید کرد و بعد دیگر شروع شد بحث داروهای زیستی.
 زمانی که رفتم معاون تحقیقات وزیر شدم دیدم فناوری در وزارت بهداشت نیست یعنی کسی که خودش وارد کننده دارو و مصرف کننده است با وجودی که این همه دانشکده داروسازی دارد خودشتولید نمی‌کند آقای دکتر ممبینی در سازمان مدیریت به هر حال موضوع را باهاش طرح کردیم کمک کرد یعنی بودجه 7 میلیاردی ما را آورد کرد 70 میلیارد و ما هم با معاون علمی که آن زمان خانم دکتر سلطان خواه بود بودجه‌ها آن را هم آوردیم. وزیر بهداشت با معاون علمی با هم در جلساتی نشستند و شروع کردیم این داروها را تولید کردیم چند تا قصد داشتیم از تولیدش یکی اینکه ارزبری کم بشود یکی اینکه خب تهدیداتی که در حوزه دارو و امنیت ملی بود برداریم یکی اینکه پرسنل فارغ التحصیل خود وزارت بهداشت را در حوزه زیست‌فناوری به کار بگیریم و برای همین یک کمکی کردیم در دانشگاه‌ها اتاق تمیز یا Clean room ساخته بشود که الان شیراز ساخته شد شهید بهشتی ساخته شد و در این اتاق تمیزها تولید دارو شروع به انجام بکند که خوشبختانه کار به نتیجه رسید و شروع شد و در این مدتی که 4 سال من آنجا بودم این موضوع را پیش بردم طوری که خب هر روز یک رونمایی بود و رئیس جمهور خوشحال بود و حمایت‌ها خوب بود و یک غروری هم در فناورهای زیستی شد.

 

 آقای دکتر اینکه می‌گویید ارزبرتر بودن داروهای زیستی یعنی چی؟ یعنی چند برابر داروی زیستی ارزبرتر است؟

مثال واضحش این است که ما فاکتور 7 و 8 را برای بیماران هموفیلی وارد می­کردیم یک گرم فاکتور 7 یا 8 یک میلیون دلار قیمتش بود یک گرم یک میلیون دلار حالا کل مصرف ما هم 40 گرم در سال بود بنابراین معلوم است ما راجع به دارو زیستی که صحبت میکنیم کارخانه‌ای کیلو و تن و اینها نیست. گرمی است قیمت‌ها بالا حجم‌ها پایین برای همین در یک اتاق تمیز کوچک هم می‌شد تولید کنیم و به هر حال آمدیم از فناورها خواستیم گفتیم کمکتان می‌کنیم خب سابقه نداشت که وزارت بهداشت پول‌های میلیاردی بدهد ولی وقتی من زدم بیا کمک می‌کنیم فاکتور 8 و 7 را بسازیم درست زمانی بود که سازنده این نووزیمس دانمارک بود و این کشیش‌شان آمد قرآن را آتش زد من تصمیم گرفتم در پاسخ به این وابستگی ارزی‌مان را قطع کنم و اعلام هم کردم که به خاطر کاری که تو کردی من این کار را می‌کنم که این وابستگی قطع بشود و همین شرکت‌های دانش‌بنیان داروی فاکتور هفت را تولید کردند و رونمایی شد و همه خوشحال بودند که اثرش را گذاشت.از سال 88 شروع شد تا 92 ادامه پیدا کرد. سال 92 آقای دکتر ستاری آمدند در معاونت علمی و فناوری بچه‌های کشاورزی رفتند پیش آقای دکتر ستاری که حوزه دارو را این خیلی خوب پیش برده و ما یکی در حوزه کشاورزی و دام و طیور می‌خواهیم که این کار را برای ما هم انجام بده من فرانسه بودم که دکتر ستاری زنگ زد که شما را می‌خواهیم ببریم زیست‌فناوری. گفتم من دکتر هستم به هرحال پزشک هستم اصلاً رشته‌ام زیست‌فناوری نیست. گفت نه این دوستان آمدند گفتند که روی این سابقه می‌خواهیم که ایشان باشد چون مدیریت فناوری می‌خواهیم اینجا تکنولوژی زیستی نمی‌خواهیم. آقای باهنر هم که مجلس بود رفته بودند و درخواست کرده بودند که این کار بشود به هرحال ما به این شکل آمدیم در ستاد زیست‌فناوری خب در پاستور هم یاد گرفته بودیم به هرحال که اوضاع به چه شکلی است. اینجا یک مقداری پیشرفته‌تر عمل کردیم. آنجا پول را به آدم‌ها می‌دادیم اینجا به شرکت­های دانش‌بنیان دادیم. آنجا برای هر کسی که می‌خواست تولید کند زیرساخت درست می‌کردیم اینجا شتاب دهنده درست کردیم. اینجا ریسک را خودمان پذیرفتیم.
اینجا اصلاً صندوق زیست‌فناوری که نبود در ستاد زیست من تشکیل دادم مجوز بانک مرکزی گرفتیم حمایت کردیم پول‌هایمان را بردیم در صندوق و از فناورها حمایت کردیم. آقای دکتر ستاری که معاون علمی بودند هم دیدند حوزه حوزه خوبی است جذاب است امنیت ملی در آن است، پول در آن  است، اقتصاد هست فناوری پیشرفته است و تراز کشور را عوض می‌کند یک اعتبارات دیگر هم آوردند پشت این حوزه که بقیه داروها هم در ستاد زیست شکل بگیرد به هرحال با یک اقدامی که صورت گرفت تقریباً داروهای وارداتی همه‌اش متولی تولید پیدا کرد و ما دیگر مثلاً بالای 1 میلیون دلار نداشتیم که برایش فکر کنیم. فکر کردیم و متولی پیدا کردیم دیگر قرار شد ما برویم حوزه دام و طیور و آبزیان. واکسن‌های دام و طیور. برویم در حوزه کشاورزی که به هرحال حوزه‌هایی مثل جلبک و واکسن‌های دام و طیور مثل کودهای زیستی و اینها هم در دستور کار ستاد قرار گرفت و به هرحال زیست‌فناوری می‌شود بگویی که یک دهه است در ایران درخشید. قبلش بود اسمش زیست‌فناوری ولی نبود منحصر بود به تولید چند تا واکسن ولی وقتی اسم نوترکیب می‌آوریم یعنی مهندسی ژنتیک انجام می‌دهیم. آن واکسن‌ها خب یک میکروب ضعیف شده یا کشته شده بود خیلی فناوری‌اش پیچیده نبود اینجا باید خود باکتری یا مخمر را دستکاری می‌کردیم بنابراین این فناوری پیچیده بود که خوشبختانه به آن دست پیدا کردیم.
 

 

 آقای دکتر یک مقداری توضیح بدهید که وقتی می‌گویید زیست‌فناوری مهم است و در اشل ملی می‌تواند در کشور نقش آفرینی کند از چی دارید حرف می‌زنید؟ و مختصات این زیست‌فناوری چیست؟ چه کاربردهایی می‌تواند داشته باشد؟

ببینید ما یک زیست‌فناوری‌مان در حوزه انرژی است امروز همه دنیا دنبال این هستند که آیا می‌شود کربن را رها کنیم؟ و بیاییم از زیست استفاده کنیم که آلودگی زیست محیطی ندهد؟ خب مصرف انرژی بسیار بالا است مثلاً یک مثال که من بزنم الان در بنزین ایران یک ماده سمی وجود دارد به اسم MTVE خب این در کشورهای پیشرفته حذف شده است جایش اتانول زیستی گذاشتند؛ و 5 درصد تا 15 درصد بنزین‌شان بایواتانول است حالا اگر حساب کنید ایران مثلاً 100 میلیون لیتر مصرف بنزینش باشد حالا اگر 5 درصدش را بیاورد از بایواتانول استفاده بکند یعنی اینکه باعث می‌شود یک ماده سمی حذف بشود یک اقتصاد بزرگ زیستی در انرژی شکل بگیرد و ما آماده بشویم برای اینکه مدام درصد زیستی را ببریم بالاتر و بعد برویم سراغ جلبک‌ها که اصلاً بیاییم سوخت زیستی را از آنها تأمین بکنیم. حالا شما حساب کنید یک کشوری که مصرفش مثلاً در حوزه‌ای که خودش نفت خودش را مصرف می‌کند چند میلیون بشکه در روز است این را جایش یک سوخت زیستی بگذارید. حالا خورشیدی و اینها هم سرجای خودش. می‌بینید چه سهمی از اقتصاد را فقط در انرژی می‌تواند بازی کند. در حوزه دارو مثلاً فقط تولیدات زیستی ما در این 10 ساله یک میلیارد دلار واردات را کم کرد؛ یعنی اینکه بیشترین صادرات فناوری ایران، فناوری زیستی است اینها نشان می‌دهد راجع به چی داریم صحبت می‌کنیم ما هنوز در حوزه غذا نیامدیم؛ که از جلبک‌ها، قوام دهنده‌ها ژل بگیریم یا آگار بگیریم. وقتی وارد این حوزه می‌شویم گردش مالی صنایع غذایی ایران 20 میلیارد دلار است گردش مالی کل غذای ایران 100 میلیارد دلار است شما فقط 10 درصد این را با فناوری زیستی پوشش بدهید، می‌بینید یک اقتصاد بزرگ را در غذا وارد کردید. بعد از انرژی می‌شود غذا. بعد از غذا حوزه‌های آرایشی و بهداشتی می‌شود که می‌تواند رقم بزرگی را ورود کند و دیگر بعدش می‌آید واکسن‌ها که امنیت را تضمین می‌کند نه از این جهت که خودش اقتصاد بزرگ دارد ولی نمی‌گذارد مثلاً یک دام بزرگ از کشور تلف بشود طیور کشور تلف بشود یعنی اقتصادها را پایدار می‌کند و بعدش می‌آید سراغ داروها یعنی داروها ته جدول اقتصاد زیستی هستند.
اقتصاد زیستی را وقتی می‌بریم در حوزه کشاورزی می‌بینیم که صادرات یک ایران در حوزه کشاورزی محصولات باغی است حالا در محصولات باغی وقتی یک کشاورز 5 سال به یک نهال رسیدگی می‌کند اگر فهمید روزی که میوه دهی‌اش است این میوه ویروس دارد، افت دارد میوه خوبی هم نمی‌دهد دیگر چه کار کند؟ از طرفی راهی نیست، می‌گوید آیا راهی هست که من از روز اول که نهال را می‌کارم بفهمم این چه میوه‌ای می‌دهد؟ خب این را بهش می‌گویند کشت بافت یعنی ما ژنتیک آن گیاه در دستمان است شناسنامه­اش را داریم می­دانیم 5 سال دیگر چه می‌شود لذا اقتصاد کشاورز را بهم نمی­ریزیم یعنی می‌تواند کاری کند که باغات ایران با همین باغ و با همین آب یک و نیم میلیارد دلار صادراتشان را افزایش بدهند فقط در باغ. وقتی می‌آییم در واردات کود شیمیایی می‌بینیم خب یک کود زیستی یا به هرحال تقویت کننده زیستی که یک باکتری است باعث می‌شود خاک ایران از بین نرود باعث می‌شود وارد غذای من نشود. باعث می‌شود رشد 10 درصد بهتر بشود باعث می‌شود هزینه کمتر بشود خب این یعنی اینکه اقتصاد کشاورز و اقتصاد زیستی را دارید رشد می­دهید. در دهه گذشته گفتند اقا این حرف بیخودی بود فناوری می­تواند کاری کند که بیش از جمعیت کره زمین غذا باشد این فناوری زیستی بود یعنی ما می‌توانیم یک کشوری داشته باشیم با همین آب منتهی با فناوری زیستی و جمعیت‌مان را همه‌اش را خودمان غذا بدهیم به شرط اینکه از فناوری استفاده بکنیم اما اگر می‌خواهیم به روش سنتی برویم ما حتماً وارد کننده هستیم حساب کنید استقلال ما به فناوری زیستی بسته است امنیت ما به فناوری زیستی بسته است و از طرفی به هرحال دانش ما بر پایه فناوری زیستی است اشتغال ما در حوزه فناوری زیستی است لذا اگر یک هیأت حاکمه‌ای بگوید من استقلال می‌خواهم، می‌گویم فناوری زیستی. چون اگر غذایت را نداشته باشی و گدایی کنی استقلال نداری. می‌گوید دانش، می‌گویم برترینش فناوری زیستی است می‌گوید من یک اشتغال می‌خواهم درست کنم، می‌گویم در فناوری زیستی است. می‌بیند پاسخ‌های متعدد هیأت حاکمه را دارد فناوری می‌دهد لذا می‌شود بگویی که جایگاهش در این است که اگر اقتصاد امنیت اشتغال و به هرحال تراز کشور موضوع هیأت حاکمه باشد پاسخ‌هایش را فناوری زیستی بهش می‌دهد

 

 ما پیشرفت‌هایی مخصوصاً در دهه اخیر در حوزه زیست‌فناوری می‌بینیم که خیلی از کشورهای دیگری که شاید از ما زودتر شروع کردند شاید موقعیت بین‌المللی بهتری داشتند نسبت به ما و شاید سرمایه‌گذاری بیشتری کردند، نتوانستند به این برسند خب مثال واضحش ترکیه است چه فاکتورهایی را شما مهم می‌بینید؟ و این تجربه شما به ما چی می‌گوید؟ ما چی کار کردیم که توانستیم فاصله بگیریم توانستیم یک رشد خیلی خوبی را تجربه کنیم در این حوزه؟

 فاصله گرفتن از اقتصاد نفتی بود یعنی ما از سال 88 که معاون تحقیقات شدیم در این 10 سال ما را تحریم کردند label را دادند که برچسب بزنند. دانش را در خودشان نگاه داشتند و تا الان که ما داریم گزارش می‌دهیم هیچ کشوری در دنیا فناوری زیستی به کشور دیگری نداده است ولی داروی‌اش را صادر کرده است مثلاً ماده اولیه‌اش را داده است که آنجا پر کنند در شیشه کنند بنابراین اولاً کسی نبود که به ما فناوری بدهد و به کسانی دیگر هم نخواهند داد، دوم اینکه ما را تحریم کردند، سوم اینکه یک غیرتی در ایرانی‌ها بود که تصمیم گرفتند داروی زیستی را تولید کنند جسارت بزرگی بود بعد دیگر راه افتاد بقیه شروع کردند به پیشرفت. ترکیب کسب ثروت در این حوزه، فناور داشتن و پیشینه و قدمت.تحریمی که صورت گرفت باعث شد که یک مطالبه‌ای در سازمان غذا و دارو نسبت به تولید داخل شکل بگیرد از طرفی قیمت‌های اینها خوب بود فناورها گفتند برویم در این حوزه کسب ثروت خوبی می‌کنیم فناوری هم بلد بودند جسارت هم کردند که وارد این حوزه بشوند واقعاً هم حالا شما ترکیه را مقایسه می‌کنید زمان فروپاشی شوروی من می‌دیدم که آقای دکتر زالی رفت از روسیه بیوتکنولوژیست آورد در پاستور که یاد ما بدهد این نوترکیب و اینها یعنی چی. آنها با ماهی 1000 دلار آمدند ایستادند و فناوری به ما یاد دادند که به هرحال چطوری باید کار زیست‌فناوری کرد آنها برای جنگ‌های میکروبی و اینها این آمادگی‌ها را داشتند ولی من یادم است که با وزیر رفتم روسیه و وزیر بهداشت روسیه می‌گفت من از شما زیست‌فناوری می‌خواهم چون داروی زیستی ایران به اسم سینووکس مال شرکت سیناژن جای داروی آوانکس امریکایی گرفته بود در روسیه دیدند که داشتن فناوری منجر به تولید نمی‌شود آنها فناوری داشتند ولی وارد کننده شدند از ایرانی که خودشان یک وقتی آمدند آموزش دادند بهش. خوب مدیریت شد یک بخشی‌اش هم داشتن چیزی به اسم سازمان غذا و دارو و در وزارتخانه‌ای که وزیرش هم محصول تولید بود هم محصول تحقیق بود هم محصول آموزش بود.
 آدم با یک وزیر می‌نشست کارش حل بود یعنی ما در وزارت بهداشت هیچ کاری به وزیر صنعت نداشتیم. الان هم هیچ کاری به وزیر صنایع نداریم. ولی من وقتی رفتم روسیه نگاه کردم دیدم که وزیر صنعت باید بیایید استاندارد بیاید بازرگانی بیاید بهداشت بیاید تا ما به نتیجه برسیم. در ترکیه هم همین است تصمیم‌گیری دست یکی نیست. مدیریت متمرکز باعث شد که سریع تصمیم بگیرند و من یادم است به سیناژن گفته بودم فاکتور 7 بساز. یک دفعه کل نیاز کشور را سازمان غذا و دارو با پول نقد از سیناژن خرید این معادل بود با کل هزینه تولیدش در آن سال. اگر این فرهیختگی نبود که کار به نتیجه نمی‌رسید یعنی یک مجموعه مدیریتی با هم کار کردند تا یکی بسترسازی کرد یکی حمایت کرد یکی فناوری را آورد یکی جسارت کرد و الان می‌بینید حالا به هرحال ترکیه ممکن است یک چالش‌هایی داشته باشد ولی عربستان که مطیع 100 درصد امریکا است 30 میلیون جمعیت دارد یک دارو به عمرش نمی‌تواند تولید کند.
در برجام وقتی نشستند امضا کردند که کار چطوری پیش برود تجهیزات زیستی را که تا آن روز ما می‌توانستیم از فرانسه بخریم از آلمان بخریم گفتند تجهیزات زیستی را اگر ایران خواست بخرد باید هر 5 کشور رضایت بدهند؛ بنابراین یک لیستی درست کردند و در این لیست تمام تجهیزات زیستی را آوردند خب ما نگاه می‌کنیم می‌بینیم در ایران تولید تجهیزات زیستی شد و اگر قرار بود ما وارد کنیم که نمی‌شد این را بهش می‌گویند کسی که از درون رشد کرد یعنی کسی نمی‌تواند الان از ما بگیرد کسی نمی‌تواند ما را تحریم کند. می‌بینند همه این تحریم‌ها منجر به تولید شد؛ و اینها زمانی فهمیدند که معاون تجاری سازمان بهداشت جهانی آمد ایران. من آن روز شدیداً معترض شدم که چرا در این تحریم‌ها شما واکسن به ما ندادید؟ چرا این چنین کردید؟ مدام چرا چرا گفتم که این نامردی است. به من گفت که من خیلی تعجب می‌کنم من رفتم چند جا در کشور شما فناوری­های زیستی را دیدم اینهایی که شما دارید کشورهای اروپایی ندارند شما چیزی کم ندارید که از کسی بخواهید فقط بلد نیستید صادر کنید اگرنه وضعتان خیلی خوب می‌شد این نشان می­داد که ناظران که می‌آمدند می‌دیدند چیز دیگری برداشت می‌کردند این جسارت باعث شد که ما از آنکتاد که وابسته به سازمان ملل است بگوییم تو بیا ما را ارزیابی کن ارزیابی انها نشان داد ما در غرب آسیا اول هستیم نشان داد بین 5 کشور اول آسیا. آنها گفتند شما در این مقام قرار دارید. ارزیابی‌هایشان هم خب با معیارهای بین‌المللی بود اگر این تجربه مدیریت واحد کشش بازار یک به قول معروف ایجاد انگیزه حمایت در هر یک از این وزارت خانه­ها با مدلی که در این زیست‌فناوری شکل داد رخ بدهد به 7-8 سال نمی‌کشد که این کشور را به ترازهای بین‌المللی می‌رسانیم مثلاً در نفت هم یکی بود چنین کاری می‌کرد. یکی بود در حوزه خودرو هم مثلاً چنین کاری می‌کرد در اقتصادهای بزرگ ورود می‌کردند و چنین کاری می‌کردند قطعاً ما کشور دیگری بودیم.
 

 

 پس شما معتقد هستید می‌شود این مدلی که ما در زیست‌فناوری داریم را به حوزه‌های دیگر هم سرایت داد و آنها را هم رو به جلو برد؟

خب ما این کار را کردیم و در دامپزشکی ورود کردیم دیگر بالاخره الان بیشترین وقتمان را داریم به آنها می‌دهیم به تدریج آنها هم استقبال کردند دارند می‌گویند بفرمایید شروع کنید خود مقام معظم رهبری به وزیر کشاورزی گفتند برو بنشین با معاون علمی مشکلاتت را حل کن اینها چیزهایی است که نشان می‌دهد تجربه موفق قابل انتقال به یک حوزه دیگر هم است و خب حالا باید بضاعت معاونت علمی را هم دید که چند تا ستادهایش آماده هستند یک چنین نقشی را در کشور ایفا کنند ولی نشان می‌دهد ما می‌توانیم مدل را بلد هستیم شیوه را بلد هستیم و شیوه موفق بوده است خسارتش کم بوده است به طوری که ما الان آمارهایی که داریم به بانک مرکزی می‌دهیم می‌گوییم با یک سوم ارزبری ما 2 ساله ارزبری‌ات را قطع می‌کنیم. کیست که انقدر سود برای یکی بیاورد؟ یعنی مثلاً 100 میلیون دلار را 30 میلیون دلار بگذار 2 سال دیگر عمراً 100 میلیون دلارت را صرفه‌جویی کنی.

 

 آقای دکتر کمی از این تجربه گام بعدی نقش آفرینی معاونت علمی در توسعه فناوری در کشور صحبت کنید اینکه ما آمدیم از تولید دولتی به تولید خصوصی رسیدیم و حالا از تولید خصوصی رسیدیم به شتاب‌دهنده‌ها از شرکت‌های خصوصی به شتاب‌دهنده‌ها اگر اشتباه می‌گویم اصلاح کنید این را چطور می‌بینید و این هم خب خیلی تجربه ارزشمندی است.

ببینید معمولاً رهبرها باید پارادایم یا چهارچوب خلق کنند بقیه در این چهارچوب بازی کنند. وقتی که ایران خوب نفتش فروش می‌رفت مقام معظم رهبری گفتند ما این اقتصاد نفتی را نمی‌خواهیم. خب این یک چهارچوب بود و مدام هم تأکید کردند که ما باید بند اقتصاد را از این ببریم به طوری که امریکایی‌ها گفتند حالا یک کاری می‌کنیم نبرید. ببینید بالاخره آقای دکتر ستاری روی این چهارچوب سوار شد چون مطالبه رهبری هم بود می‌دانست حمایت می‌شود حمله کرد به پسر حاجی و اقتصاد نفتی و به تولید دولتی و هزینه‌ها در دولت و این تجربه پژوهشگاه نفتش را اینکه آنجا چیزی در نمی‌آمد تجربه من در پاستور که هیچی تویش در نیامد. اینها باعث شد که هم من و هم ایشان بشدت علیه اینکه بخواهد دوباره اقتصاد دولتی بشود موضع داشته باشیم نه خصولتی‌ها را راه دادیم و نه دولتی‌ها را رفتیم به سمت خصوصی و تصوری نبود که می‌گیرد؛ اما گرفت؛ یعنی یک شتاب دهنده ما به اندازه یک انستیتو در 2 سال کار کرد و اشتغال درست کرد و تولید درست کرد. این تجربه انتقال از دولتی به خصوصی آن هم در یک فناوری پیچیده به هر حال جسارت و حمایت می‌خواست این تفکر معاونت علمی این بود که نگذاشت خودش بزرگ بشود خیلی‌ها اگر جای این معاونت بودند می‌رفتند شعب استانی می‌زدند در هر استانی یکی درست می‌کردند و تمام پولشان را می‌بردند خرج حقوق و مزایا می‌کردند ولی شما یک ساختمان می‌بینید در کشور.
کجا چنین اتفاقی افتاده است؟ که یک معاونتی با این اثرگذاری یک ساختمان با 150 تا پرسنل داشته باشد؟ این در حد تراز کشورهای پیشرفته است که با این بدنه کوچک دولتی یک اثر این چنینی در کشور می‌گذارند و اقتصادها را درست می‌کنند این خودش شد یک مدل که خب ما نمی‌توانستیم وزارت صنایع‌مان را هم همینجوری مدیریت کنیم لازم بود که دفتر و دستک بزنیم شما می‌بینید چقدر شرکت دانش‌بنیان ارزیابی می‌شود ولی هیچ چیزش را از دولتی‌ها نمی‌بینیند، همه‌اش خصوصی. پول جابه‌جا می‌شود ولی هیچ چکی را معاون علمی جابه‌جا نمی‌کند. همه‌اش رفته است در صندوق‌ها، دارد مدیریت می‌شود اصلاً اگر روزی ستاد زیست را تعطیل کنند صندوق زیست مطالباتش سرجایش است این مدل پایدار است این چیزی است که من وقتی در سوریه بودم از من سؤال کردند قبل از جنگ سوریه من رفتم دستاوردهای ایران را سال 99 گفتم.
گفتند اصلاً ما کاری به دستاوردها نداریم به ما بگو چطوری در تحریم توانستید به اینجا برسید. راه به ما بگویید؛ و از ترکیه آمدند وزیر صنعتش گفت من یک تیم می‌فرستم ببینیم این زیست‌فناوری شما چه کار کرده است؟ ما آن را می‌خواهیم. ببینید کشورها دنبال مدل هستند چه کار کردند اینها با یک جمعیت کم اینطوری توانستند این مدل‌ها برای رهبران کشورها ارزشمند است؛ یعنی مثلاً وقتی دکتر ستاری در یک کشوری می‌گفت ما 150 نفر هستیم. خیلی برای هیأت حاکمه آن کشور جذاب است 150 نفر این همه دستاورد؟ چطوری پس مدیریت کردید؟ خصوصی‌ها را؟
بعد به خصوصی‌ها ما وام دادیم ما پول پخش نکردیم. ببینید خود ثبت این مدل یک محقق توانمند می‌خواهد یک مستند ساز قوی می‌خواهد که بلد باشد چطوری این مدل را برود عین یک جاسوس گوشه گوشه‌اش را پیدا کند و بعد به تصویر بکشد این بیننده در دنیا زیاد خواهد داشت؛ و ما عاجز هستیم از اینکه اینها را در بیان بتوانیم 1-2-3-4 بکنیم هرچند 1-2-3-4 کردیم ولی به تصویر کشیدنش کار ما نیست به هرحال باید رفت در تفکرات از چهارچوب‌ها شروع کرد چه تفکری باعث شد که تو نخواهی گسترس پیدا کنی باید از آن تفکر شروع کنیم و بعد بیاییم سراغ شیوه‌ها. چطوری مدیریت کردی که همه­اش خصوصیها رشد کنند و هیچ کس هم پول پخش نکرد بقیه جاها پول پخش کردند یعنی مثلاً وزارت صنعت آمد یک سازمان گسترش و نوسازی درست کرد بعد آمد یک صنایع فلان درست کرد همه این کارها را معاونت آنجا کردند و خودشان هم گفتند در یک صنعتی 100 میلیون دلار ما نیست شد رفت. ولی اصلاً کل بودجه معاونت 100 میلیون دلار نبوده است. این تجربه بزرگتر از زیست است این ارزشمندتر است همین بود که یک وقتی وزارت علوم زور زد که شرکت‌ها را ببرد در وزارت علوم و مقام معظم رهبری جلویش را گرفت.
گفت باید در معاونت علمی باشد دست هم بهش نزنید. خیلی است رهبر یک کشور ورود کند در کار اجرایی نگذارد این جابه‌جا بشود خب این نشان می‌دهد که این تجربه دستاورد بزرگی بود می‌بینند پایش می‌کنند عمری در حاکمیت بودند دیدند خرج‌های دولتی چطوری است بریز و بپاش‌ها چطوری است.

 خیلی متشکر از وقتی که گذاشتید امیدوارم این تجربیات بتواند چراغ راهی بشود برای جوان‌هایی که می‌خواهند آینده مسیر را طی بکنند و آرزوی موفقیت و توفیق دارم برای شما.

 

 

 

 

جستجو
آرشیو تاریخی