یادداشتی بر کتاب عملیات احیا

کارخانه‌ای که لایق موشک نقطه‌زن بود

 الهام نجمی

نویسنده

 

وقتی سخن از احیای زندگی به میان می‌آید. حرف از به‌پا خواستن دوباره می‌شود. وقتی که حاضری این پا و آن پا کنی، تا پاهایت نسوزد آن‌قدر قلبت به توانایی‌هایت، به ایمانت گرم است که دست از کار نمی‌کشی و میدان را خالی نمی‌کنی. چشم‌هایت بغض می‌کند و میهنت به تو افتخار. آن وقت است که باز شریان حیات صنعت کشورت جانی دوباره می‌گیرد و احیا می‌شود. آنجاست که به قله دانش و فناوری صعود کرده‌ای و با روایت این صعود پرغرور، سهم شایسته خود را در روایت انقلاب اسلامی پیدا خواهی کرد.در روایت پیشرفت یکی از وجه‌های ممتاز انقلاب اسلامی ایران که روزبه‌روز آشکارتر می‌شود، صعود شرکت‌های دانش‌بنیان ایرانی به قله‌های علم و فناوری است. وقتی قرار بر روایت پیشرفت باشد یک ضلعش آرمان‌ها و انگیزه‌های انقلابی است. آرمان‌هایی که اگر در ذهن و جان دانشمندان و جوانان نخبه میهن‌مان نبود امروزه پیشرفت‌های شگفت‌آورمان در زمینه‌های مختلف دانش و قرارگرفتن را در سطوح بالای فناوری در حوزه‌های مختلف نمی‌دیدیم.
این کارخانه درست‌بشو نیست
کتاب «عملیات احیا»  روایت صعود یکی از این شرکت‌های دانش‌بنیان به قله‌های فناوری و دانش روز است. داستان کارخانه جمکو (شرکت صنایع ماشین‌های الکتریکی جوین) که در یک بازه زمانیف دیگر قادر به پرداخت حقوق کارکنانش نیست و یکی از مدیرانش با هموار کردن مشکلات مونتاژ الکتروموتورها شروع به احیای کارخانه می‌کند.
در روز معارفه مدیرعامل جدید، یکی از کارکنان قدیمی شرکت پیشنهادی به مدیر می‌دهد و می‌گوید: «من جای شما باشم با چند موشک نقطه‌زن اینجا رو با خاک یکسان می‌کنم خاکش رو هم بار کامیون می‌کنم و می‌ریزم توی کویر. این کارخونه درست‌بشو نیست.» او می‌گوید دانش را می‌خریدیم اما قدرت تولید آن را نداشتیم و بعد خودمان آستین بالا زدیم و شروع کردیم به ساختن الکتروموتورها.
اما در این میان از مشکلاتشان با مدیرعامل کارخانه می‌گوید که حمایتشان نمی‌کرد و با تحصن و اعتراض توانستند فرد دیگری را مدیرعامل کنند؛ اما بازهم به درآمد مالی مناسبی نمی‌رسیدند.

مرد میدان
بالاخره بعد از  گذشت مدت زمانی، مدیرعامل جوانی به نام محمد رستمی به کارخانه جمکو می‌آید. کارخانه‌ای با بدهی سنگین به بانک، با وضعیت اسف‌بار سیستم تهویه هوا و پرسنلی خسته و ناامید. او به هر دری می‌زند تا بتواند برای پرداخت بدهی‌های کارخانه از بانک‌ها و طلبکارها مهلت بگیرد. به قول خودشان «توی یه میدون مین گیرکرده بودیم که هرآن ممکن بود منفجر بشه.» مانده بودند با کارخانه‌ای که شصت میلیارد تومان بدهی داشت!
 از دیدگاه این مدیر کارآمد «مشکل بزرگ مثل یک «کوه» است که اگر فتحش کنی مشکلات کوچک‌تر مثل «تپه» می‌شوند و به آنها مسلط خواهی شد.» او با رسیدگی به وضع ظاهری محیط کار و وضع ظاهری کارکنان، برای آنها حس زنده شدن و دلگرمی و نشاط می‌آورد؛ اعتماد و اتکال به خداوند همراه تلاش و کار فراوان از خصوصیات این مدیر برجسته است. او آن‌قدر مسیر تهران و مشهد و جوین را رفت‌وآمد کرده بود که پاهایش آبله بسته بود. اما او به این فکر می‌کرد که این کارخانه می‌تواند آبروی ایران باشد. «زیرا بیشتر صنایع کشور وابسته به الکتروموتور هستند. از پتروشیمی و فولاد تا صنایع نظامی مثل اژدر و زیردریایی. حتی جایگاه سوخت. گلوگاه بیشتر کارخانه‌ها الکتروموتورشان است.» او به قراردادهایی می‌رسد که برای شرکت چند‌میلیارد ضرر داشتند. او متوجه بده‌بستان‌هایی در زمان مدیریت قبلی می‌شود که مشکوک بودند و با واسطه‌گری، الکتروموتورهایی که از جمکو می‌خریدند را با قیمت هنگفتی به کارخانه‌های دیگر می‌فروختند. رستمی بالاخره با پیگیری‌های فراوان و تحویل الکتروموتورهای نیمه‌کاره می‌تواند جانی دوباره به رگ‌های خشک کارخانه بدهد و حقوق کارمندان را بعد از شش ماه دوندگی پرداخت کند.
می‌رود سراغ دستگاه‌های خراب که گوشه انبارها خاک می‌خوردند، بعد هم بچه‌های دست به آچار را جمع می‌کند و تازه متوجه می‌شوند برخی از این دستگاه‌ها چه کاربردی داشته‌اند و از آنها غافل مانده بودند. بعد از راه‌اندازی دستگاه‌ها به تمیزکاری محیط کارخانه می‌پردازند و از خانواده‌های کارگران و کارمندان برای درخت‌کاری کمک می‌گیرند.
مهندس رستمی دفتر بازرگانی را درحالی‌که هیچ‌گونه امکاناتی نداشت اما در‌عوض طلبکارهایی داشت که حتی با شرخر به‌دنبال تسویه‌حسابشان بودند، با‌ درایت خود از گرداب مشکلات نجات می‌دهد. او یکی‌یکی شرکت‌های واسط را کنار می‌زند و سعی می‌کند به‌طور مستقیم با خریداران در ارتباط  باشد. «دستِ ‌دندان‌گردها را از فروش موتور و واسطه‌گری در خرید اجناس قطع کردیم. به قول مهندس رستمی: حفره‌های مالی شرکت و سوراخ‌های نشتی پول بسته شد. تا دیروز شرکت جمکو آب می‌ریخت توی بشکه‌ای که کفش سوراخ بود.»این کتاب به فضای واقعی کشور در عرصه صنعت توجه دارد و چالش‌ها، مشکلات، نقصان‌ها، کمبودها و تنگ‌‌نظری‌ها، صریح و بی‌ملاحظه بیان می‌شوند و راهکارهای برون‌رفت از ورشکستگی، رکود و رسیدن به قله‌های موفقیت هم ذکر می‌شوند.

کتاب کار مدیران
رستمی به فاز 19 پالایشگاه عسلویه می‌رود و با دلجویی از آنها سنگ بنای بخش خدمات فنی مهندسی جمکو را پایه‌گذاری می‌کند. او آنقدر در این قسمت و خدمات پس از فروش دقیق و منظم است که تعریف از خدمات فنی مهندسی جمکو در نیروگاه‌ها می‌پیچد.«روزی که مهندس رستمی، هادی گلرخیان مسئول بخش خدمات پس از فروش را به اتاق صدا می‌زند و از کار جدید صحبت می‌کند، گلرخیان می‌گوید: مهندس فکر نمی‌کنید این کار ما نیست، مگه الکیه؟ یاتاقان ژورنال این موتورها چند تکه است. اونجا تشعشعات داره. یه اشتباه کوچیک کافیه تا نیروگاه بره روی هوا.»مهندس رستمی در جواب او می‌گوید: «تا کی این کشور باید برای کارهای فنی‌-مهندسی دستش جلو خارجی‌ها دراز باشه؟ ما چی‌مون از اونها کمتره؟ از پس نیروگاه بعثت هم که خوب براومدیم. بهترین نیروهای فنی رو به خط کن. ان‌شاءالله سربلندمون می‌کنن.»
می‌توان گفت: «عملیات احیا» می‌تواند کتاب کار مدیران و درس‌نامه مدیریتی بومی تلقی شود و پر از نکات و ظرایف مدیریتی است.
کتاب را با بغض و اشک ورق می‌زنم با غرور و خودباوری به بخشی می‌رسم که مهندس نویدفر که در بخش خدمات پس از فروش جمکو مشغول فعالیت است می‌گوید: «او و بچه‌های تیمش را به نیروگاه اتمی بوشهر می‌برند. به محفظه رآکتور و حوضچه اورانیوم. در آنجا گروهی روسی را می‌بینند که دوهفته‌ای مشغول تعمیر اساسی موتورها بوده‌اند.»
«آن‌ها حضورشان را طوری تنظیم می‌کنند که گروه روسی مشغول تعمیر باشند تا از کارشان سر دربیاوردند.» «بچه‌ها آستین بالا زدند و با دقتی که زمان جداسازی داشتیم و مدلی که خودمان پیدا کرده بودیم فلایویل را ساعت کردیم... کارشناس‌های نیروگاه که جواب تست‌ها و کیفیت کار را کنار تلاش شبانه‌روزی ما دیدند، خیلی خوششان آمد و نگاهشان به ما عوض شد.»
روایت پسرفت در کنار پیشرفت
«عملیات احیا» می‌خواهد به ما بگوید: تاریخ همیشه مدیون چنین آدم‌هایی‌ است که تسلیم شرایط نشده‌اند و با خودباوری و تلاش راه پیشرفت را باز گذاشته‌اند و این اطمینان را به دیگران داده‌اند که اگر ما از پسش برآمدیم یقین بدارید شما هم می‌توانید.کتاب «عملیات احیا» که توسط انتشارات راه‌یار منتشر شده است روایت رنج کارگران و رنج نظام اسلامی از مدیران ناکارآمد و دنیازده و ترسو و غرب‌گرا و خائن است، روایت مهم‌ترین چالش کشور یعنی عدم شایسته‌سالاری در انتخاب مدیران و وادادگی منصوبان است؛ خود این روایت پسرفت در کنار پیشرفت است. روایت اینکه چگونه مدیری جهادی و تیمی همدل و باانگیزه، با شناخت دقیق مسائل سازمان و برنامه‌ریزی و کار خالصانه و ساماندهی نیروهای انسانی، توانسته است ناممکن‌ها را ممکن ساخته و صعود به قله‌های دانش و فناوری و موفقیت را برای یک شرکت ورشکسته و در حال نابودی به ارمغان بیاورد. این کتاب در جهت افزایش امید و اعتماد به‌نفس جامعه  بسیارمفید است.

دانش ساخت موتورهای سنکرون
آنها آن‌قدر پیشرفت می‌کنند تا به دانش ساخت موتورهای سنکرون می‌رسند، دانشی که در آن روزها در انحصار چهار کشور دنیا بود و چون کشور ما تحریم بود حتی این موتور را به ما نمی‌فروختند چه برسد برای تعمیر آن به ایران بیایند. مهندس رستمی در جریان ساخت این موتور می‌گوید: «یکی از بچه‌های خط تولید روی رینگ داغ موتور سنکرون ایستاده بود و کفشش دود می‌کرد. این پا و آن پا می‌کرد که پاهایش نسوزد؛ ولی دست از کار نکشید و میدان را خالی نکرد. به همکارهایم بی‌ادعا افتخار کردم، به همکارهایم که پای ‌کار آمدند برای سربلندی جمکو، برای سربلندی ایران.» «بچه‌های ما بعد از ساخت این موتور به خودباوری رسیدند. «به خودِ خودشان که می‌تواند رسیدند.»

جستجو
آرشیو تاریخی