سردبیر
در همه شمارههای دانشمند، بهموازات آنکه روایت پیشرفت «در» جغرافیای ایران را بهعنوان اولین اصل و اولویت تولید مطالب در نظر داشتهایم، تلاش کردهایم تا روایتمان از پیشرفت، مرکزمحور نباشد. سخت معتقدیم که اگر ایران بخواهد آبادتر و پیشرفتهتر باشد، این رشد باید به وسعت «همه جغرافیای ایران» رخ دهد؛ بنابراین برای نشاندادن ارزش تحقق چنین اتفاقی، باید همانطور که در پرداخت مسائل و چالشها قائل به عدالت رسانهای و فریبدادن متوازن هستیم، در روایت موفقیتها و حرکتهای رو به پیشرفت هم باید این اولویت و نگاه را رعایت کنیم.
کشور با انسانهایش ساخته میشود و مهمترین کارکرد رسانه هم آیینگی و ضریب دادن به انسانهاست و ما در تمام 18 شماره گذشته مجله، بهقدر وسع خودمان تلاش کردیم تا روایت پیشرفت انسان ایرانی را در گوشهگوشه این خاک پوشش بدهیم.
«ویرانهایست این جهان. عمر کفاف نمیدهد که آباد کنیم و غیرت، رخصت نمیدهد که رها کنیم. اینگونه رهاکردن نشانهی دنائت است و جاهلانه مرمتکردن نشانهی رذالت. پس آبادسازی یکگوشهی گمِ جهان به دست ما، آبادسازی کل عالَم است به دست همگان...»
این جملات را استاد نادر ابراهیمی در رمان « مردی در تبعید ابدی» از قول صدرالمتألهین، ملاصدرای شیرازی نوشته است. حالا چند نسل بعد از ملاصدرای شیرازی، دیار شیراز صدها آدم با غیرت درون خودش پرورش داده است که هر یک آبادی یک گوشه این کشور را به عهده گرفتهاند. روایتخانهی این شماره دانشمند، تنها یک بیت از هزاران بیت بوستان روایت پیشرفت شیراز را سروده است؛ روایت آدمهایی که برایآنکه «ایران خانه خوبان شود»، رنجهای بسیاری بردهاند و خوندلها خوردهاند.
شاید یکی از مصداقهای نزدیک و باورکردنی این سخنان نادر ابراهیمی، دکتر ملکحسینی، «پدر کبد ایران» باشد؛ کسی که نهتنها در پهنهی جهانی برای ایران افتخارآفرینی کرده است، بلکه با ماندن در جغرافیای شهر خودش شیراز، آنجا را در زمینه تخصصی خودش چنان پیشرفته و آباد کرده که آوازهاش نهتنها ملی که حتی جهانی شده است. بیمارستان بوعلی و نسلی از جراحانی که دکتر ملک حسینی و اساتید برجسته آنجا تربیت کردهاند، امروز نه فقط به اهل شیراز و ملت ایران خدمات بینظیر درمانی میدهند، بلکه شیراز را قطب توریسم سلامت ایران نیز کردهاند و پذیرای بیماران زیادی از کشورهای منطقه نیز هستند.
گرچه درباره ابعاد گوناگون زندگی و تلاشهای علمی و درمانی دکتر ملکحسینی میتوان بسیار نوشت، اما در این شماره وجه توجه ما به این شخصیت علمیِ جهانی، «ماندن و ساختن» او بوده است. در همین ساختن هم، نگاه ویژه ما بر شاگردپروری و مرکزیت دادن او به شیراز بوده است؛ وجه بسیار ویژه و شاخصی که او را از بسیاری دیگر از نخبگان و دانشمندان ایرانی متمایز میکند. گرچه با وجود تلاشهای چندماهه، نتوانستیم با ایشان مصاحبهی اختصاصی داشته باشیم و از مطالب گذشته ایشان استفاده کردهایم، اما به بهانهی روایت ایشان، به چند نفر دیگر از اساتید ممتاز بیمارستان بوعلی شیراز که قطب پیوند اعضای خاورمیانه است نیز پرداختهایم.
امروزه نسل ملکحسینیها، علاوه بر پزشکی، در عرصههای متعدد فناورانهی پیشرفت کشور وارد شدهاند. روایتخانه برای اینکه نشان بدهد که این مسیر سرزنده و پرطراوت در آن بوم همچنان ادامه دارد، میزبان روایت چند شرکت دانشبنیان شیرازی دیگر هم بوده است؛ جوانانی که توالی درخشش ارادههای پولادین برای ساختن کشورمان هستند و ردپای خدمات فناورانه آنان را میتوان از چاههای نفت لب مرز تا شهر به شهر ایران عزیزمان لمس کرد. روایتخانه این شماره به همت جوانانی از دفتر ادبیات پیشرفت حوزه هنری استان فارس جمعآوری شدهاند تا ارزش کاملشدن حلقه روایتگری در هر بوم را نشان دهند.
گسترش روایتهای بوممحور در زمینه پیشرفت، غیر از آنکه کمک میکند تا جوانان هر منطقه به داشتههای خود بیشتر آگاه شوند و افتخار کنند، قطعاً در سیاستگذاری حکمرانی نیز تأثیرگذار خواهد بود. در سالهای اخیر در مصاحبههای متعددی که با شرکتهای دانشبنیان داشتهایم، این دیالوگ تلخ را بارها شنیدهایم که «برای پیشرفت کارهایمان، راهی جز آمدن به تهران نداریم». گرچه این حرف قاعده نیست؛ اما در بسیاری از مصاحبهها بهصورت مستقیم و غیرمستقیم میشنویم که وقتی شرکت در سطح بالا رشد میکند و ارتباطات و مشتریهایش به سطح ملی و نهادهای سطح بالا میرسد، دوریشان از تهران، چالش بزرگی برای آنها میشود.
حل این مسئله را قطعاً باید از سمت حکمران پی گرفت تا بخشهای مختلف دولت، مسئولیت و وظیفهی تقویت مجموعههای دانشبنیان استان خودشان را جدی بگیرند. در واقع اگر دغدغهی جدی مهاجرت به سمت مرکز را داریم، سوای اینکه در تقسیم بودجه باید عدالت را به شکل ویژه رعایت و مطالبه کنیم، باید به ایجاد قابلیتها و ظرفیتهای رشد منطقهای و نامتمرکز دانشبنیان هم توجه ویژهای داشته باشیم تا شرکتها بعد از رشد اولیه، بهخاطر برقراری ارتباط یا آگاهکردن بخشهای دولتی از توانمندیشان، مجبور به مهاجرت به سمت مرکز نباشد.