مناقشات آبی ایران و افغانستان در 20 سال گذشته؛ سیاسی یا حقوقی؟

مصاحبه با جبار وطن فدا، مدیرکل دفتر رودخانه‌های مرزی و منابع آبی مشترک شرکت مدیریت منابع آب ایران و معاون کمیسار آب هیرمند

آیا افتتاح و آبگیری سد کمال‌خان قابل پیشگیری نبود؟ آیا با توجه به معاهده 1351 هیرمند، نمی‌شد از طریق کمیساران آب هیرمند طوری عمل کرد که اصلاً این سد افتتاح یا ساخته نشود؟
من از ابتدای بحث تشکیل کمیساران حضور داشتم، حدود بیست سال است که به‌عنوان کارشناس  یا کمیسار و هم اکنون نیز به‌عنوان معاون کمیسار خدمت می‌کنم. دو بخش اصلی را باید مجزا از هم ببینیم، یکی بحث تشکیل کمیساران و روند اجرایی معاهده هیرمند است و دیگری تأسیسات سد انحرافی کمال‌خان. درباره بحث کمال‌خان و کارکردهای این سد، هم برای ایران و هم برای افغانستان ملاحظات زیادی وجود دارد. اگر بخواهیم به دید جامعی دست پیدا کنیم باید عام‌تر از حوزه وزارت نیرو، کمیساران و حتی یک ایرانی نگاه کنیم زیرا این موضوع کل منطقه پایین دست رودخانه هیرمند در دو کشور ایران و افغانستان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. گرچه طبق ماده 5 معاهده هیرمند طرف افغانستانی حق ندارد اقدامی انجام دهد که ایران را بعضاً یا کلاً از حقابه خودش محروم سازد و عملکرد این سد  طی دو سال گذشته عملاً نقض کننده این بند معاهده محسوب می شود.
من وارد سابقه تاریخی شاید بیش از صد ساله حقوقی بین ما و افغانستان نمی‌شوم، اما در حال حاضر قرارداد 1351 هیرمند براساس مطالعات کمیسیون دلتا به‌عنوان یک سند حقوقی رسمی بین دو کشور پذیرفته شده، به‌طوری که هم دولت‌ها امضا کردند، هم پارلمان‌های دو کشور صحه گذاشتند، البته تا اوایل دهه هشتاد، معاهده اجرا نشده بود. این موضوع شاید ناشی از رویدادهای سیاسی دو کشور هم بوده یعنی انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی در ایران و در آن طرف هم اشغال افغانستان توسط شوروی سابق و کودتاهای بعد از ظاهرشاه باعث شده بود تا شرایط برای اجرای معاهده فراهم نباشد ولی در دهه هشتاد به چند دلیل این معاهده عملیاتی شد، هم شرایط اقلیمی و خشکسالی‌ها باعث شد که وارد این موضوع شویم، هم دولت‌هایی که تشکیل شده بودند به‌دنبال این بودند که قراردادهای فیمابین از جمله معاهده 1351 هیرمند را عملیاتی کنند. معاهده می‌تواند عامل مهمی برای همکاری دو کشور باشد و این از منافع معاهده برای هر دو کشور است. در حال حاضر افغانستان غیر از ایران و رود هیرمند، با هیچ کدام از کشورهای همسایه‌اش برای سایر رودخانه‌های مرزی خود، قراردادی ندارد و این می‌تواند موجب اختلاف‌های دائمی بین آنها بشود. من در اهمیت و نقش معاهدات دوجانبه در رودخانه‌های مرزی یک نکته‌ و مثال واقعی را مطرح می‌کنم. ما در مورد رودخانه ارس، با شوروی سابق ‌قراردادی با سابقه نزدیک به صد ساله (1921) داریم. بر اساس این قرارداد طی پنجاه سال گذشته از سال 1350 تا 1400، پنجاه اجلاس سالانه برای بهره‌برداری مشترک از سد ارس و نیروگاه های برقابی ارس و میل - مغان بین ایران و شوروی سابق و پس از آن با کشور آذربایجان برای رودخانه ارس برگزار کرده‌ایم. با وجود اینکه حکومت‌ها در هر دو کشور دستخوش تغییر شده ولی این قرارداد باعث شده تا همکاری‌ها ادامه پیدا کند.
تجربه 18 سال برگزاری اجلاس‌های کمیساران بین ایران و افغانستان از سال 1383 تاکنون نیز درس‌های جدیدی به ما داده است. نکته اول و مهم این است که ملزومات معاهده باید اجرایی شود. یکی از آنها این است که باید ایستگاه دهراوود در بالادست سد کجکی به‌عنوان مکانیزم تعریف شده در معاهده برای اندازه‌‌گیری و تعیین سال آبی نرمال در افغانستان احیا شده و امکان بازدید و اندازه‌گیری برای طرف ایرانی فراهم شود تا اختلافات کارشناسی رفع شود. مشابه همین، باید ایستگاه‌هایی در طرف ایران و در پایین‌دست تأسیس شود تا معلوم شود چقدر آب تحویل ایران شده است.
در سال‌های گذشته ما شاهد بودیم که طرف افغانستانی به‌دنبال احداث و بهره‌برداری از سد کمال‌خان بوده است. فلسفه اولیه اعلام شده جهت احداث سد کمال‌خان تنظیم آب برای اراضی کشاورزی در پایین‌دست بوده است، این رویکرد می‌تواند کارکردهای مثبتی از جمله تنظیم آب برای اراضی کشاورزی پایین‌دست سد کمال‌خان در افغانستان داشته باشد. طرف مقابل هم همواره این موضوع را مطرح کرده که ما سد کمال‌خان را برای ممانعت از ورود آب به ایران نمی‌سازیم، بلکه به‌دنبال تنظیم آب هستیم ولی ویژگی‌های این سد از جمله دریچه‌ها  یا سرریز آن که به سمت گودزره و داخل افغانستان است و اینکه هیچ سرریزی به سمت مسیر طبیعی رودخانه و هامون‌ها ندارد و همچنین رویکرد مدیریت و بهره‌برداری این سد  طی دو سال گذشته، به نظر می‌رسد نقض غرض بوده و مغایر با اهداف اعلام شده قبلی است.
قبل تر ما به مشخصات فنی طرح سد کمال‌خان دسترسی نداشتیم، اما در سال‌های اخیر که اطلاعات ما تکمیل‌تر شد و متوجه نوع عملکرد انحرافی سد شدیم، ملاحظات فنی را به طرف مقابل منعکس نموده و چندین یادداشت اعتراض رسمی از طریق وزارت امور خارجه در این خصوص به طرف افغانستانی داده شد و در تمامی جلسات کمیساران این موضوع مطرح شده است. حتی با استفاده از ظرفیت‌های سیاسی دو کشور، جلسات ویژه‌ای هم علاوه‌بر جلسات متداول کمیساران برای این منظور با طرف مقابل برگزار شده و در این جلسات پیشنهادات لازم برای بازنگری سیمای طرح کمال‌خان و مهندسی ارزش آن مطرح شده است. این پیشنهادات اصلاحی از طریق مجاری دیپلماتیک نیز به طرف مقابل منعکس و پیگیری
 شده است.
همچنین درخواست مطالعات ارزیابی اثرات زیست‌محیطی سد هم به طرف افغانستانی داده شده است. طرف مقابل در پاسخ به اعتراضات همواره ادعایش این بوده که ما کاری برخلاف معاهده انجام نمی‌دهیم و فقط می‌خواهیم آب را تنظیم کنیم ولی متأسفانه برخلاف این اظهارات طرف افغان، سال گذشته پس از بهره‌برداری سد کمال‌خان، سیلاب ورودی به سد از طریق سرریز جانبی آن منحرف شد و ما شاهد انحراف آب به میزان حدود یک میلیارد مترمکعب به شوره‌زار گودزره بودیم.
موضوع آب هیرمند بین ایران و افغانستان تنها موضوع مشترک بین دو کشور نیست، موضوعات متعدد دیگری از جمله تعاملات تجاری و اقتصادی بین دو کشور، بندر چابهار و ترانزیت، سوخت و انرژی، مسائل پزشکی، بهداشتی، آموزشی، مهاجرین و سایر موارد وجود دارد و انتظار این است که به موازات پیگیری حقوقی و فنی مسأله آب هیرمند، در تعاملات دوجانبه فیمابین همه این موارد مدنظر قرار گیرد. افغانستان باید توجه کند که در پایین‌دست‌ کمال‌خان در منطقه زرنج و ولایت نیمروز، مردم افغانستان نیز از این سیاست آسیب می‌بینند.
جستجو
آرشیو تاریخی