یک سال از فرار طراحی شده نظامیان امریکایی از افغانستان و حکمرانی طالبان گذشت، فرار طراحی شده با این مفهوم که امریکا قطعاً شکست خورد؛ اما فرار امریکا پایان کار، رفتار و سیاستهایش در افغانستان نیست و امریکا در حالت ایستایی سیاستهایش را دنبال میکند. در واقع نظامیان خارج شدند اما سرویس جاسوسی امریکا حضور دارد و به اقدامات تخریبی خود در پوششهای مختلف ادامه میدهد.
از تبعات حضور 20 ساله امریکاییها برای ما میگویید؟
امریکاییها 20 سال این کشور را اشغال کردند و آن را به سمت نابودی و ویرانی زیرساختها بردند، کشتارهای وسیعی از مردم انجام دادند. آنها دولتی را روی کار آوردند که این دولت، ناکارآمد بود. نه اینکه امریکاییها یک دولت انقلابی را نمیگذارند حتی دولتهایی را هم که رهبرانش پایه یا عقبه مردمی داشته باشد، نمیگذارند. نگذاشتند که یک ارتش حرفهای در افغانستان شکل بگیرد یعنی بنا بر این بود دولت و ارتش کاملاً به خود امریکاییها وابسته باشند تا حضورشان را توجیه کنند. از طرف دیگر علت بخش قابل توجهی از ناامنیهای داخل افغانستان؛ خود امریکاییها بودند، زمینهسازی ورود گروههای تروریستیها کاری بود که امریکاییها در طول این 20 سال انجام دادند. زیاد هم دیدید که مراسم عروسی را طی بمبارانهایی تبدیل به عزاداریها کردند. در حوزه فرهنگی و اجتماعی هم کارهای وسیعی انجام دادند؛ تلاش داشتند کشوری را که اسلامی است، جامعهای را که مذهبی-سنتی است، تبدیل کنند به جامعهای با فرهنگ لیبرالیستی، البته خیلی از مردم پذیرای این مسأله نبودند. یکی از پدیدههای شوم دوره 20ساله اشغال امریکا، مسأله گسترش مواد مخدر بود. اگر دقت کنید وقتی امریکاییها آمدند تولید مواد مخدر در آن سال حدود ۲۰۰ تن بود، البته سال قبلش 2هزار تن بود، اما در دوره امریکاییها این میزان به ۱۰ هزار تن رسید و یکی از پدیدههای مصیبتبار در داخل افغانستان به دنبال این مسأله، آمار وسیعی از معتادین بود. در افغانستان اگرچه کشت مواد مخدر وجود داشت، با این حال اما اعتیاد کم بود، در طول این ۲۰ سال حجم معتادین افغانستان متأسفانه رقمی حدود یک دهم از جمعیت را شامل شد. فاجعهآمیزتر از کشت مواد مخدر، خشخاش و کُنار، در دوره اشغال افغانستان شکلگرفتن حدود 5هزار لابراتوار تولید مواد مخدر صنعتی بود که به مراتب فاجعه آمیزتر است و در تخریب آدمها مؤثرتر و در تشویق و ایجاد این مراکز، امریکاییها نقش اول دارند و مافیاهایی که وابسته بودند به امریکاییها و انگلیسیها. این نوع کُنار و خشخاشی که الان تولید میشود مدلی است از نوع انگلیسی که میتواند در افغانستان سه نوبت در سال تولید شود، یعنی حتی اینها مدلی برای تولید مواد مخدر آوردند که بر حجم تولیدشان بیفزایند. بیشترین درآمد را هم باز خود مافیاهای امریکایی، انگلیسی و وابسته به آنها داشتند و همانطور که در ابتدا عرض کردم این باعث شد نزدیک به ۱۰ درصد جمعیت افغانستان امروز معتاد شوند؛ به این ترتیب یکی از معضلات اجتماعی و اقتصادی امروز مردم افغانستان، مسأله اعتیاد است.
زیرساختهای اقتصادی این کشور را از بین بردند. خوب است مثالی بزنم؛ امریکاییها میگویند ما بیش از هزار و 500 میلیارد دلار هزینه کردیم، امروز تولید برق در افغانستان ۳۰۰ مگاوات است، توزیع برق حدوداً هزار مگاوات است یعنی ۷۰۰ مگاوات از کشورهای همسایه از جمهوری اسلامی ایران این برق میرود. کشوری که تولید برقش ۳۰۰ مگاوات باشد دیگر صنعت، خدمات و معدن فعالی نخواهد داشت. این کارنامهای است که امریکاییها شکل دادند.
بعد از فرار امریکاییها از افغانستان شما شاهد ظهور پدیده داعش شدید. همین الان امریکاییها بخشی از داعش، مدیران داعش و فرماندهانش را از مناطقی مثل سوریه، عراق و از آن مناطقی که الان به صورت گریز و فرار در آنجا مستقرند میآورند به داخل افغانستان، به داخل یمن. اینکه امریکاییها در افغانستان بمباران کردند آن یک بخشی از کار بود، امریکاییها برای اینکه حضور خودشان را در افغانستان مشروع جلوه دهند و ضرورت حضورشان را نشان بدهند. در بسیاری از اقدامات تروریستی امریکاییها مسئولند، اینها بر اساس شایعات نیست، بلکه بر اساس مستندات و اعترافاتی است از کسانی که دستگیر شدند. متأسفانه بخشی از عناصر سازمانهای امنیتی دولت سابق در همکاری با امریکاییها در این مسأله ذینقش بودند؛ در انفجارات و کشتارهای بزرگ.
به نظر شما چرا امریکاییها شکست خوردند؟
این شکست ناشی از چند علت است؛ اول، مبارزات مسلحانه و جهادی بود که علیه امریکاییها به عنوان اشغالگران انجام شد و در این مسأله طالبان نقش داشت، یعنی به عنوان یک واقعیت، طالبان با نیروهای اشغالگر جنگیدند البته دیگران هم جنگیدند. مسأله دوم که به نظر من عامل مؤثرتری بود؛ مسأله بیاعتمادی مردم به امریکاییها بود. امریکاییها و نیروهای متحدش در قالب ناتو بالای ۱۵۰ هزار نیروی نظامی داشتند. مسأله سوم بیتوجهی امریکاییها به هنجارهای جامعه، مسائل فرهنگی و منافع ملی افغانستان بود. امریکاییها به دلیل حس خودخواهی و خودبرتربینی حاضر نیستند منافع دیگران را لحاظ کنند.
تحلیل شما از اتفاقات فرودگاه کابل در هنگام خروج امریکاییها چیست؟
امریکاییها طراحی شده فرار کردند. آنها تلاش میکردند شرایطی به وجود بیاورند که وقتی خارج میشوند هرج و مرج شکل بگیرد؛ در حالی که در دوحه داشتند مذاکره میکردند، در حالی که شعار مذاکرات افغانی- افغانی هم میدادند.
این کارنامه امریکاییها تا زمان اشغالگری است. امروز امریکاییها دارند چه رفتاری انجام میدهند؟ آیا از اهمیت افغانستان برای امریکاییها کاسته شده است؟
نه، امروز همچنان اهمیت دارد. امریکاییها نمیگذارند که افغانستان به سمت ثبات پایدار و امنیت برود. حرکت افغانستان به سمت سازندگی یعنی حضور کشورهای رقیب امریکا مثل چین، روسیه و حتی جمهوری اسلامی ایران در افغانستان. امریکاییها امروز بزرگترین حامی داعشاند؛ داعشی که در درون خود مجموعههای تروریستی دیگری را هم خلق میکند و طی یک سال اخیر ما شاهد گسترش حضور ساختاری، جغرافیایی و تنوع عملیاتی اینها در نزدیکی مرز ایران هستیم. بطور کلی امریکا به دنبال ایجاد آشوب در داخل افغانستان است. اقدام سوم سازماندهی بخش قابل توجهی از نیروهای نظامی رژیم گذشته است. حدود 7هزار نفر از آنها را به امریکا بردهاند، آموزش و سازماندهی میکنند و در آینده میخواهند اینها را به کار بگیرند. مسأله دیگر سرقت امریکاییها در اموال مردم افغانستان است. شما وقتی نگاه میکنید پولهایی که از افغانیها بلوکه کردند به اتهام اینکه نسبت به طالبان موضع دارند، در حالی که امریکاییها در دوحه با طالبان مذاکره میکردند، توافقاتی را انجام دادند و مدعی هستند که در چهارچوب توافقات از افغانستان خارج شدند. شما میبینید در شرایط سخت به وجود آمده قدرت خرید مردم واقعاً پایین آمده است، از طرف دیگر چون درآمد وجود ندارد مردم مجبور هستند اموال زندگیشان را بفروشند.
به طور کلی امریکاییها برای ایجاد فتنه، جنگهای مذهبی بین شیعه و سنی و قومیتها تلاش میکنند. در یک سال اخیر سعی کردند قوم هزاره و تاجیک را تحریک کنند تا با طالبان درگیر شوند. یعنی امریکاییها در تلاش هستند که از طریق ایجاد فتنههای مذهبی و قومی، بیثباتی و درگیری را در داخل افغانستان ایجاد کنند. یکی از اقدامات دیگر این بود که تلاش کردند به نوعی طالبان را با جمهوری اسلامی ایران درگیر کنند.
ما به عنوان جمهوری اسلامی ایران از طرفین خواستیم بیایند بنشینند و صحبت کنند. رهبران مقاومت را در تهران نشاندیم که به سمت مصالحه بروند و گفتیم که برونرفت بحران از مسیر سیاسی است. تشویق کردیم که رهبران مقاومت افغانستان با طالبان برای حکومت ملی گفتوگو کنند و بتوانند برای مقابله با تروریسم بجنگند و از سرزمین افغانستان دفاع کنند.
از اقدامات امریکا در افغانستان علیه ایران هم میگویید؟
امریکاییها حمایت کردهاند تا حرکتهایی در مرز صورت بگیرد. فضای مجازی هم که الان تحت حمایت امریکاییهاست، تلاش سنگین دارد، مسأله ایرانهراسی را در افغانستان و افغانهراسی را در داخل ایران تقویت کند. اینکه شما میبینید حمله میشود به سفارتخانه ما یا به سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در هرات و تبلیغ کنند که مردم افغانستان نسبت به ایرانیها یا بالعکس موضع دارند، کلیپهایی پخش میشود از وضعیت مهاجران افغانی، با هدف ایجاد درگیریاند. در حقیقت امریکا تلاش دارد جمهوری اسلامی را نیز در آن باتلاق درگیری با طالبان که گیر کرده بودند، دخیل کند.
آیا ایران از مقاومت مسلحانه در افغانستان حمایت میکند؟
ما به رهبران طالبان هم گفتیم ایران رابطه دیرینهای با همه رهبران افغانستان و گروههای جهادی داشته و بعد از حاکمیت طالبان هم رفت و آمدها وجود داشته و دیدار و جلساتی داشتیم. این را به مسئولین طالبان هم گفتیم و تأکید کردیم که از رهگذر روابط ما به نفع خودشان استفاده کنند و به سمت تفاهم پیش بروند. سؤال این است آیا امروز به نفع آنها است یا خیر؟ فکر میکنم در این فضا ورود به عرصه نظامی در داخل افغانستان با توجه به بحرانهایی که وجود دارد، به مصلحت نیست. مثلاً شرایط امروز داعش مطرح شد، اگر طالبان بیایند مردم را در موضوع امنیت درگیر کنند به نفعشان است. به عنوان مثال در کشورمان بسیج ایجاد شد و یکی از مسئولیتهای بسیج دفاع و برقرار کردن امنیت در کوی و برزن بود. ضمن اینکه در حوزه اجتماعی هم میتواند نقشآفرینی کند. ما به آنها گفتیم که آنها هم از چنین ظرفیتهایی استفاده کنند. باور طالبان این است که آنها باعث شدند امپراطوری و سلطه 20 ساله امریکاییها از هم بپاشد و شکست خورده از افغانستان خارج شوند. ارزیابی طالبان این است که آنها این کار را انجام دادند. امروز با دیپلماسی فعال تلاش میکنیم که تشویق شوند از طریق یک گفتمان ملی دولت مشارکتی تشکیل دهند و اگر به این سمت کشیده نشوند، مردم ناامید میشوند.
درباره درگیریهای مرزی هم توضیح میدهید؟
ما طولانیترین مرز را با افغانستان داریم و این مرز یکی از کریدورهای قاچاق و انتقال مواد مخدر به سمت اروپا بود که ما در این راه شهید هم دادیم. از طرف دیگر امروز مرزهای ما تجاری و پرتردد است. در مرز دوغارون نزدیک به هزار ویزا صادر میشود. تعداد زیادی کامیون در انتظار عبور از مرز هستند. ما به دنبال این هستیم که مرزها را اقتصادی کنیم. بسیاری از نیروهای جدید افغانستان که در مرز مستقر شدهاند، با قواعد مرزی آشنایی ندارند و به مسائلی ورود میکنند که موجب درگیری میشود.
متأسفانه دیوارکشیهایی هم که انجام شده با توجه به توپوگرافی منطقه نیاز به اصلاحاتی دارد. ما برای مرزها چند طرح را در نظر گرفتهایم. نخست اینکه امنیت مرزها باید تقویت شود و ما به دنبال این هستیم که این اقدام بتواند طالبان را مسئولیتپذیر کند. ضمن تقویت امنیت مرزها نیازمند هوشمند کردن و مدیریت واحد مرزها هم هستیم و این موضوعات در دستور کار قرار دارند.
نظر شما درباره مسأله حقابه چیست؟
این مسأله بین ایران و طالبان نیست، مسأله ایران و افغانستان است و فقط برای امسال هم نیست. معاهده 1351 تغییر ناپذیر است و مسئولین هیأت حاکمه افغانستان هم بر این مسأله اذعان و اعتراف کردهاند. در مورد معاهده، طالبان هیچ بحثی ندارد. موضوع سد کمال خان که در طول این چند سال طراحی شد به گونهای بوده که در صورت تجمیع آب به شیوه دیگری به مسیر دیگر منتقل میشود. متأسفانه این اتفاق امسال هم افتاد و حدود یک میلیارد متر مکعب آب هدر رفت. نه به سیستان رسید نه به مردم منطقه افغانستان و هر دو ملت متضرر شدند.
هیأت حاکمه افغانستان گفتند متخصصین ما میگویند سد هنوز آببندی نشده و به جای آنکه منحرف شوند، گاهی دریچهها را باز کنیم. تأکید وزیر نیرو در گفتوگوی چند روز پیش هم در کابل بر این مسأله بود که طالبان هم قبول دارد اما سال آبی نرمال نیست. آنچه در توافق با طالبان بود این است که چنین اتفاقی دیگر نخواهد افتاد. در این مسأله، هم مردم ما و هم اهالی نیمروز متضرر شدند.
نظر شما درباره ترور ایمن الظواهری چیست؟
بنده در سفر اخیرم راجع به این موضوع سؤال کردم و تنها جوابی که دادند، این بود که کشته شدن ظواهری و حضورش در افغانستان با هماهنگی طالبان نبوده و آنها کمیته تحقیقی را در نظر گرفتند که به این مسأله رسیدگی کند.