صفحات
شماره دو - ۰۱ آذر ۱۴۰۱
همسایه شرقی - شماره دو - ۰۱ آذر ۱۴۰۱ - صفحه ۲۳۲

داعش دردسری برای امت مسلمان

مروری بر کتاب حقیقت خوارج معاصر

علی اکبری
پژوهشگر حوزه فرق اسلامی

داعش از افراطی‌ترین جریان‌های سلفی- جهادی در قرن 21 است که توانست با طرح ایده خلافت براساس روش نبوی و تأکید بر تحکیم شریعت، چهره جذابی از خود برای جوانان جهان اسلام بسازد.
جریانی که به مرور زمان با کنشگری‌های فراوانی که از خود نشان داد‌، به مخاطب فهماند آنچه که بدان پایبند نیستند، همان روش و سنت نبوی است و درعوض به گفتمان و قرائت ضد انسانی و دینی باور دارند.
کتاب حقیقت خوارج معاصر از جمله آثاری است که به بررسی تاریخی، تبیین گفتمان و نقد داعش پرداخته است. آنچه که کتاب حاضر را از دیگر آثار منتشر شده در این زمینه به نوعی ممتاز می‌کند، جریان فکری است که نویسنده به نمایندگی از آن جریان اقدام به نگارش این اثر کرده است.
مفتی عبیدالله انور از اعضای طالبان (امارت اسلامی) است که تلاش کرده تا براساس دلایل و  مستندات مختلف دینی و تاریخی، جریان خلافت اسلامی را آن گونه که هست به جوانانی که جذب صفوف داعش شده‌اند یا در حال جذب هستند معرفی کند تا بلکه با مطالعه آن در مسیری که بدان قدم گذاشته‌اند، تردید و بازنگری بکنند. در ادامه به مروری بر محتوا و شیوه پرداخت مسأله در این کتاب می‌‌پردازیم.[1]

 
1- محوری‌های اساسی کتاب:
محتوای کتاب در چهار محور اساسی شکل گرفته است.

در این محور ادعای خلافت اسلامی مبتنی بر برپایی حکومت براساس منهج نبوی مورد نقد قرار گرفته و نویسنده با استناد به شواهد متعدد درون دینی اثبات می‌‌کند که نگاه آنان و رفتارشان هیچ شباهتی به سیره نبوی نداشته و در عوض بیشترین شباهت را به خوارج دارد. گروهی که علیه علی (ع) شوریده و با تکفیر بی منطق و ضابطه به کشتار مسلمین اقدام نمودند. در کتاب بیش از 16 صفت مشترک بین خوارج و داعش را ذکر می‌کند تا نشان بدهد گروه داعش همان خوارج است اما درعصر کنونی صفاتی همچون: ریختن خون مسلمانان، حلال دانستن خون اهل ذمه، لعن و طعن عالمان دین، نقض بیعت با امیر و...
آنچه که بیشتر دراین محور مورد نقد و بررسی قرار گرفته، مسأله تکفیر است. نویسنده معتقد است که داعش قائل به کفر تمامی کسانی از اهل قبله است که با خلیفه آنان بیعت نکنند، در حالی که ما باور داریم تا زمانی که اهل قبله خود را مسلمان معرفی نمایند، کافر به شمار نمی‌روند. در ضمن گرفتن بیعت از راه جبر و زور صحیح نبوده و خلاف منهج نبوی است. در خلال این مباحث مفتی عبیدالله انور متذکر می‌شود که فتوای ارتداد در صلاحیت سازمان‌ها و حتی افراد مجاهد نبوده و فقط قاضی شرعی و یا علمای اهل فتوا اجازه صدور حکم در این زمینه را دارند و از این مسأله اثبات می‌کند که داعش صلاحیت فتوا در این مسأله را نداشته و با بررسی اندیشه‌های افراطی آنان پی خواهیم برد که از نقاط ضعف جدی ایشان عدم حضور عالم و متمسک شدن به دلایل ضعیف برای عقایدشان است. مفتی انور در ادامه به شرایط و موانع تکفیر از دید علما می‌‌پردازد تا نشان دهد که داعش بدون ضابطه به تکفیر و کشتار دیگران می‌‌پردازد.[2] او شرایط چهارگانه تکفیر را این گونه ذکر می‌کند:
اثبات اینکه گفتن، کردن یا عقیده داشتن به این کار به استناد از قرآن و سنت کفر است.
 اثبات اینکه این کار از شخص مکلف صادر شده است.
اثبات اینکه حجت و دلیل به آن شخص مکلف رسیده است.
اثبات اینکه موانع تکفیر در شخص معین موجود نیست.

 در ادامه موانع چهارگانه تکفیر را هم نام می‌‌برد:
جهل: شخص متهم از فرضیت این حکم خبر نداشته باشد.
خطا: از شخص متهم اشتباهاً چیزی صادر شده باشد.
اکراه: کسی شخص متهم را بر کفر مجبور ساخته باشد.
تأویل: شخص متهم قول یا عمل خود را تأویل می‌کند.
نگارنده براساس اقوال علما و سیره سلف نشان می‌دهد که داعش از منطق دینی خارج شده و لاف جهاد براساس شریعت را می زند و منهج خلافت اسلامی که مدعی آن هستند به منهج مروان بن الحکم و ابوالعباس السفاح شباهت دارد تا منهج نبوی.[3]
 
نگارنده براساس مستندات تاریخی از زمان شکل‌گیری القاعده تا بحران سوریه و درگیری بین گروه‌های سلفی- جهادی در آنجا را به صورت مختصر در این محور بیان می‌کند. وی مبتنی بر شواهدی اثبات می‌کند که بدنه اصلی و فکری داعش تشکیل شده از بعثی‌هایی است که پس از صدام با ظاهرسازی خود را در بدنه گروه‌های اسلامگرا جا داده و مدعی مبارزه با استکبار شدند.
در بخش‌های متعددی از کتاب، نویسنده گزاره‌هایی همچون حسینی و قریشی بودن خلیفه داعش، پایبند بودن به بیعت با امیر (بن لادن، ایمن الظواهری)، پیروی از عالمان دینی همچون ابومحمد مقدسی، ابوقتاده فلسطینی، ضد استکبار جهانی بودن آنها را مورد تردید و انتقاد قرار می‌دهد. انور معتقد است که داعش علیه استکبار (متشکل از بت زمان ا‌مریکا و همفکران صلیبی و صهیونی‌اش) مبارزه نکرده بلکه در پازل آنها بازی می‌کند. نشانه آن هم کشتار مسلمین در کوچه، بازار و مساجد است در حالی که اولویت مبارزه برای مجاهدین همچون بن لادن رویارویی با استکبار و کفر جهانی
است.
استکبار می‌خواهد تا بین مسلمین تفرقه بیندازد و امت را از هم بپاشد و داعش بخوبی آرزوی آنان را برآورده کرد. با کشتار مردم بیگناه (همچون قبیله شعیطات در سوریه، بوکمال، رقه و...)، توهین به علمای اسلام (مانند توهین ابومحمد العدنانی سخنگوی داعش که شیخ مقدسی و ابوقتاده را حمیر العلم خطاب کرد)، کشتار مجاهدین دیگر و خانوادهایشان در سوریه (مانند کشتن ابومحمد الفاتح و خانواده‌اش که از اعضای جبهه النصره بودند)، کشتن خبرنگاران، حمله به بیمارستان‌ها، عملیات‌های انتحاری و... موجب شد تا علاوه بر اختلاف بین امت اسلامی، چهره‌ای زشت و تند از اسلام را به دیگر جهانیان انتقال دهد و در پروژه اسلام‌هراسی نقش ایفا کند.
 
داعش بیش از 20 انتقاد را به جریان طالبان (امارت اسلامی) وارد کرده که نویسنده آنها را در کتاب ذکر کرده و به بررسی و پاسخ آنها پرداخته است. نقد‌هایی همچون: ارتباط با ایران، مصالحه با دولت پاکستان، عدم باور به شرک شیعیان، مشروع بودن دولت‌های خلیج، باور به دیپلماسی و روابط خارجی و...
مفتی عبیدالله انور در کتاب با ادله مختلفی انتقادات را پاسخ می‌دهد و معقتد است که تمام فعالیت‌های خلافت و حکومت اسلام باید براساس منهج نبوی باشد، در حالی که خلافت اسلامی از آن به دور است. در سیره نبوی ما شاهد هستیم که نمایندگانی را به نقاط مختلفی که مسلمان نبودند به عنوان سفیر ارسال می‌کرد تا در ارتباط و تعامل باشند و آنان را به حق دعوت کنند.[4] یا زمانی که پیامبر اسلام (ص) وارد مدینه شدند با یهودیان آنجا پیمان صلح نوشته و به آن پایبند بودند.[5] با این حال داعش چگونه معتقد است که نباید سفیر ارسال کرد یا با دیگران وارد مصالحه نشد؟ آیا این نگاه دور از سیره نبوی نیست؟  از طرفی علمای سلف معتقدند که نباید در برابر کفار کوتاه آمد و عقب‌نشینی کرد اما همان‌ها فتوا داده‌اند که اگر قدرت و توانایی مقاومت را ندارید بدون اینکه تحت حاکمیت آنها دربیایید، می‌توانید جنگ را متوقف کرده و پیمان آتش‌بس امضا کنید.[6]  نگارنده در ادامه می‌‌گوید: دلیلی ندارد هرکس را که به  قبله مشترک و آموزه‌های دیگر باور دارد مشرک و خارج از دین تلقی کنیم. آنچه که در این محور شاهد آن هستیم، پاسخ‌های متعدد نگارنده به انتقادات داعش براساس اقوال فقهای اربعه اهل سنت است و در همین جاست که مخاطب متوجه خواهد شد داعش نه تنها قائل به تقلید و پیروی از سلف نیست بلکه اجتهاد بدون ضابطه‌ای را هم در پیش گرفته است.
در بخش دیگری از این محور داعش به شبهاتی که علیه خودش وارد بوده، پاسخ داده که در کتاب آن پاسخ‌ها مورد بررسی قرار گرفته است. داعش برای ادعای‌های خود همچون: کشتار مرتدین بر کفار اولویت دارد، در هر جا که سلطه یابیم ابتدا شریعت را اجرا می‌کنیم، خلافت اولویتش حفاظت از جان و مال مردم عراق است، فقط داعش است که ضد طاغوت است و... به دلایلی تمسک کرده که نویسنده در کتاب آنها رد و اثبات می‌کند که دلایل‌شان ضعیف بوده و درمیدان واقعی هم خلاف آنچه را که می‌گویند عمل کرده‌اند.
به عنوان نمونه:
داعش در مناطق مختلف سوریه دست‌های مردم را که به دلیل گرسنگی اقدام به سرقت می‌کردند می‌برید. در حالی که علمای امت اتفاق دارند که در ایام گرسنگی و خشکسالی، حد سرقت نافذ نیست.
داعش می‌‌گوید نمی‌توان آنها را خوارج خواند، چرا که حریص در عبادت و پایبند به سنت‌اند و از طرفی عملیات‌های استشهادی نشان از ایمان قوی آنان دارد. در رد این دلیل مفتی انور می‌‌گوید: عبادت‌های زیاد و پایبند به سنت دلیل بر داشتن منهج صحیح نیست. از طرفی در احادیث از نشانه‌های خوارج آمده که به عبادات حریص‌اند و اعمال خود را کامل برمی‌شمرند و دیگران را حقیر می‌دانند. درخصوص دلاوری و شجاعت هم باید بگوییم که از نشانه‌های ایمان صحیح نیست. خوارج هم در برابر علی (کرم الله وجهه) با دلاوری جنگیدند، اما این دلیل بر حقانیت‌شان نیست.[8]
 
 نویسنده معتقد است که داعش با زور رسانه‌ای خود و با استفاده از فریب‌های ‌هالیوودی‌اش حقایق را پنهان می‌کند تا عواطف جوانان را مورد تأثیر قرار داده و از آنها سوء استفاده کنند. وی مطرح می‌کند که:
چرا داعش باید یک نوجوان را با اتهام جعلی فراری دادن یک زن سوری، اعدام کند درحالی که دروغ محض بوده و آن نوجوان از اعضای دیگر گروه‌های جهادی بودند که خلافت داعش را قبول نکردند.
چرا داعش قبر صحابی و اولیا الله همچون حضرت یونس (ع) را تخریب و آن را رسانه‌ای می‌کند اما نمی‌گوید که ترکیه زمانی که برای انتقال جسد سلیمان شاه وارد منطقه منبج سوریه که در کنترل داعش  بود وارد شدند، به رویارویی نظامی نپرداخت و مقبره را از بین نبرد؟
این جریان با انتشار قتل عام‌های خود در رسانه درصدد بودند تا با انتقال رعب و وحشت  به مردم آنها را بترسانند در حالی که آنچه که به تبع آن ترس به وجود آمد نفرت مسلمین و حتی غیرمسلمین از آموزه‌های اسلام و مجاهدین دیگر بود.
علاوه بر این داعش با ساخت حساب های مجازی در رسانه به نشر اخبار کذب علیه دیگر گروه مجاهدین پرداخته و با بیان خواب و رؤیا (همچون دیدن رسول الله (ص) در خواب توسط یکی از آنها و تأیید حرکت ابوبکر بغدادی و مژده به حکومت جهانی آنها) و ترویج شعار‌های احساسی (همچون از بین بردن مرزهای سایکس پیکو، مبارزه با روافض و...)  جوانان را فریب می‌دهند.
به عنوان نکته پایانی، می‌توان کتاب حاضر را از منابع مناسبی برشمرد که به مخاطب درخصوص شناخت دو جریان داعش و طالبان کمک‌های ویژه‌ای خواهد کرد.

 

 

جستجو
آرشیو تاریخی