صفحات
شماره دو - ۰۱ آذر ۱۴۰۱
همسایه شرقی - شماره دو - ۰۱ آذر ۱۴۰۱ - صفحه ۲۳۸

گزارش کتاب «آیا طالبان فعلی پیروان حنفیت هستند؟»

پوریا عصار
پژوهشگر حوزه فرق اسلامی

عبدالصبور قندهاری نویسنده سلفی مسلک این کتاب و عضو گروه داعش می‌باشد.
هدف نگارش
این کتاب با هدف اثبات افتراق طالبان از راه و اندیشه ابوحنیفه و همچنین نسل اول این گروه به رشته تحریر در آمده است. طالبان در این اثر متهم به پیروی از ملی‌گرایی، سکولاریسم و دموکراسی شده که دلیل این مسئله، عدم توجه به قرآن، سنت و سیره صحابه عنوان می‌شود. به طور کلی، اصول اعتقادی و رفتاری طالبان  در این کتاب زیر سوال رفته است. نویسنده در موارد متعددی به جنگجویان طالبان اشاره داشته و در صدد است به آنها القا کند خونشان در راه باطل ریخته خواهد شد چراکه به عقیده وی رهبران طالبان کافرند. در ادامه مواضع نویسنده داعشی از زبان خودش درباره طالبان طرح خواهد شد.
طالبان، ملی‌گرایی و حنفیت
ملی‌گرایی یکی از اصول اساسی دموکراسی و سکولاریسم است و ریشه در کفر دارد. علت آن هم این است که به سبب ملی‌گرایی، طالبان به سراغ انتخابات رفته و انتخابات یعنی جاری شدن قوانین الحادی بین المللی. به این سبب ملی‌گرایی باعث خارج شدن مسلمانان از اسلام و عاملی برای اختلاف امت اسلامی می‌شود. با ملی‌گرایی حلال و حرام خداوند را قدرت تعیین می‌کند و دین حق دخالت در امورات مردم را ندارد. طالبان به دلیل این که معتقد به عدم دخالت در سایر سرزمین‌هاست در واقع در حال پناه دادن به کفار می‌باشد. به عقیده طالبان محدوده  آنها فقط سرزمین افغانستان بوده و به اروپا و آمریکا کاری ندارد؛ همین مسئله سبب می‌شود طالبان از فریضه جهاد که در قرآن واجب شده، دست بکشد. با دست کشیدن از جهاد دیگر مقابله‌ای با ظالمینی که در قفقاز، چچن، اویغور، بیت المقدس و میانمار در حال ستم‌افروزی بر مظلومین اند، صورت نمی‌گیرد و این یعنی دور شدن از سیره صحابه. امروزه هندوها، دهریان، مسیحیان و صلیبیان در افزایش در افغانستان اند و اگر طالبان با آنها در صلح باشد و اسلحه در دست نداشته باشد چگونه می‌خواهد قانون اسلامی وضع کند؟ به دلایل  مذکور دین طالبان دین خودساخته حنفی است که توسط سازمان اطلاعات پاکستان به وجود آمده.
حنفیت طالبان و نظام مشترک آنها با دموکرات‌ها
نسل دوم طالبان در قطر اذعان داشتند در طی نشست‌های بین الافغانی، قانون اساسی تنظیم خواهند کرد. قانون اساسی با رای اقلیت و اکثریت است که معنا می‌یابد و این اسلامی بودن و قداستش را نفی خواهد کرد. گنجاندن برخی مواد اسلامی در قانون اساسی هم فقط بخاطر این است که مردم نگویند قانون اساسی اسلامی نیست. قوانین سرزمین‌های سکولار دفترچه‌های کفر هستند و طالبان دنبال همان شکل دولت‌داری است که آمریکا قبلا ایجاد کرده بود.  ملابرادر که تربیت شده سازمان اطلاعات پاکستان است گفت پس از صلح نظام افغانستان اسلامی خواهد بود و این در حالی است که طبق قوانین سکولار اجازه خواهند داد در ادارات، مدارس و دانشگاه زنان حضور پیدا کنند. استانکزی یک بار گفت قوانین فعلی افغانستان را قبول ندارد چون در سایه اشغال تنظیم شده و نگفت قانون اساسی ما اسلام است.
طالبان، حقوق سکولار زنان و ادعای نظام اسلامی
رهبران طالبان بارها به غرب اطمینان دادند که نسبت به حقوق زنان متعهد هستند. غربی‌ها نیز در رسانه‌های خود این سخنان را بزرگنمایی کرده تا حساسیت‌ها ناظر به این گروه کاهش یابد. در سکولاریسم و دموکراسی فرقی بین انسان‌ها نیست و بر اساس جنسیت، دین، ایمان، عقیده و تقوا نمی‌توان آنها را طبقه‌بندی کرد. این در حالی است که با توجه به آیه 34 سوره نساء مردان بر زنان مسلط هستند و مسئول هزینه‌های زندگی. رهبران طالبان با اجازه دادن به زنان برای کار کردن در ادارات و... در مخالفت صریح با قرآن عمل می‌‎کنند و نباید آنها را پیرو مکتب ابوحنیفه بدانیم. اعطای حقوق به زنان تقلید از نظامی است که سال 2002 توسط آمریکا در افغانستان برقرار شد.
فتوحات طالبان و حقیقت شعار آزادی کشور
روز استقلال در کشورهایی تجلیل می‌شود که اصول دموکراسی و سکولاریسم در آنجا حاکم است و این روز، روز آزادی از دین و خدا و پذیرش نوکری ملحدان است. روز استقلال در افغانستان توسط امان الله بنا نهاده شد و او نهال دموکراسی را توسط روسیه در افغانستان کاشت. از این دوره بود که آموزش‌های سکولار برای زنان فراهم شد و بدحجابی، ملی‌گرایی نیز حاصل همین دوره است. روز استقلال به تقلید آمریکایی‌ها گرامی داشته می‌شود و این در حالی است که آمریکا روز آزادی از شریعت مسیحیت و به رای گذاشتن امور را روز آزادی نامیده است. اینها ارتباطی با دین حنفی ندارد.
طالبان، دوستی و کمک گرفتن از کفار
خداوند متعال بارها در قرآن، مسلمان را نسبت به دوستی با کفار انذار داده است. این انذار در آیات 105، 109، 120 سوره بقره، 118، 119 سوره آل عمران و 9 سوره ممتحنه دیده می‌شود. از محتوای این آیات اینگونه بر می‌آید که کفار هرگز تحمل دیدن راحتی مسلمانان را ندارند و از آنها راضی نمی‌شوند مگر اینکه از آنها پیروی کنند. این در حالی است که امروزه در سراسر افغانستان موسسات زیادی با هزینه آمریکا فعالیت می‌کنند که قصد اجرای قوانین کفری را دارند. عباس استانکزی در یک مصاحبه اذعان داشت: «آمریکا می‌تواند پس از خروج از افغانستان، مهندسان و پزشکان خود را به اینجا اعزام کند تا فرزندانمان را آموزش دهند و کشور را آباد کنند.» ابوحنیفه کسی نبود که از آیات فوق روی برگرداند.
طالبان و تعطیلی شریعت
بر اساس آیه 54 سوره مائده، مومنان در برابر مومنان فروتن‌اند و در برابر کافران سرسخت. در راه خدا جهاد می‌کنند و از هیچ سرزنش‌کننده‌ای نمی‌ترسند. طالبان باعث شده تا مردم قسمت تکفیر را از سیاست اسلام نادیده بگیرند. آنها در اجرای حدود الهی و شریعت ناتوانند و مدت‌هاست که حدود شرعی را بر زانی، شراب‌خوار، جادوگر، قطاع‌الطریق و لواط‌کار اجرا نکرده‌اند. آنها این کار را انجام نمی‌دهند تا عوام از آنها راضی باشند. امروز خلافت اسلامی با افتخار شدیدترین رفتار را با مرتدان دارد و معتقدان به قوانین دموکراسی را تکفیر می‌کند و برخورد تند خلافت اسلامی ریشه در قرآن و حدیث دارد. در ارتداد طالبان و سوء‌استفاده از حنفیت هیچ شکی نیست و آنها به جای عمل به دین، سعی می‌کنند به قوانین سازمان اطلاعات پاکستان پایبند باشند.
طالبان و منابع مالی غیر شرعی آن‌ها
پس از سقوط حاکمیت ملاعمر، طالبان مستقیما به کنترل سازمان اطلاعات پاکستان درآمد و همچنین به فعالیت‌های اقتصادی نامشروع مبادرت ورزیدند. رهبران طالبان مشغول قاچاق مواد مخدر بوده و نیاز خود را از درآمد حاصل از آن تامین می‌کنند. آنها مردم را نیز مجبور به این کار کرده و از آن زکات و عشر هم جمع‌آوری می‌کنند. آنها نمی‌دانند همه مسکرات در اسلام حرام است. طالبان به صورت غیر شرعی از خودروها مالیات و حق عبور می‌گیرد. در اسلام گرفتن مالیات به صورت جزیه از مسلمانان حرام است. جزیه باید از ذمی‌ها گرفته شود یعنی همان کفاری که در سرزمین‌های مسلمانان زندگی می‌کنند. در کنار اینها یکی از مهم‌ترین منابع مالی طالبان، کمک‌های آمریکا و موسسات آن است. چندی پیش شیاطین آمریکایی دست به افشاگری زدند که دیگر هزینه سفرهای خارجی رهبران طالبان را نمی‌دهند. امروزه غرب ملحد در لباس طالبان به امت اسلامی ضربه می‌زند اما جنگجویان طالبان، هنوز جان خود را فدای توطئه‌های کفار می‌کنند.
طالبان، صوفیان و خرافات و بدعت‌ها
در مناطق تحت کنترل طالبان برنامه‌های کفار آزادانه اجرا شده و صوفیان به رقاصه‌گری پرداخته و آنها هیچ کاری به این گروه ندارند. فلسفه یونان و منطق آموزش می‌دهند و در حال تحریف دین‌اند. ازدواج، سخت‌ترین کار در این مناطق است و جوانان مشغول انواع فسادند. آیا ابوحنیفه مردم را به تشکیل چنین جامعه‌ای تشویق می‌کرد؟ بدعت‌هایی نیز در این مناطق رواج پیدا کرده و از آنها می‌توان به تجلیل از روز مولود پیامبر، برگزاری مراسم ختم، اعمال شرک‌آلود زیارت و تجارت و جادوگری به اسم تعویذنویسی اشاره کرد. اینها کفریات را به اسم مذهب حنفی به خورد مردم می‌دهند.  
طالبان و شیعیان
همه اهل سنت در تکفیر شیعیان اجماع دارند. ابوحنیفه، شافعی، مالک بن انس، احمد بن حنبل، بخاری، ابن تیمیه و... همگی سخنانی ناظر به کافر بودن شیعیان و کسانی که به صحابه توهین می‌کنند ایراد نموده‌اند فلذا در این مسئله شکی وجود ندارد. این در حالی است که طالبان شیعیان را بارها برادر خطاب کرده و آنها را منسوب به اسلام دانسته‌اند. همچنین نظام آخوندهای ایرانی را جمهوری اسلامی خطاب کرده و در دفاع از ایران، ما را خوارج و تکفیری می‌دانند. ابوحنیفه و اهل سنت از آنها بیزارند.
طالبان و دموکرات‌ها
طبق منابع اسلامی، دموکراسی دین جدید کفرآمیز بوده که روی بی‌دینی استوار است.کسی که در نظام دموکراسی کاندیدا شده و یا رای داده باشد از دایره امت اسلامی خارج و جان و مال او حلال است و جنگیدن با کسانی که به نظام دموکراسی اعتقاد دارند، جهاد فی سبیل الله می‌باشد.  کسی هم که معتقدان دموکراسی را برادر خطاب کند مرتدین قرار دارد. طالبان اصول دموکراسی سکولار را پذیرفته و سربازان این نظام کفری را برادر خطاب کرده است. آنها با کلمات دینی جنگجویان خود را فریب می‌دهند و متاسفانه مقلدان نابینای طالبان نیز فریبشان را می‌خورند. رهبری طالبان حساسیت‌ها را در برابر نظام دموکراسی کاهش می‌دهد تا راه برای این خائنان هموار شود. این رفتار آنها بر خلاف نسل اول طالبان است.
اسامه بن لادن و پاکستان
نسل دوم طالبان نه تنها نظام‌های سکولار را مرتد نمی‌دانند بلکه پاکستان، قطر و سایر کشورهای کفری را نیز در زمره کشورهای اسلامی یاد می‌کنند. اسامه بن لادن با استفاده از آیات 65 سوره نساء و 22 سوره مجادله پاکستان را تکفیر کرده و با آیه 76 سوره نساء استدلال می‌کند نماز بر جنازه سربازان پاکستانی جایز نبوده و نباید در قبرستان مسلمانان دفن شوند. او دلیل جنگ با ارتش پاکستان را نیز شتافتن آنها به سوی کمک به آمریکا عنوان نموده و با استناد به آیه 51 سوره مائده با اینکار در زمره کفار قرار خواهند گرفت.  حکومت فعلی پاکستان فرقی با حکومت قبلی نداشته و همچنان اسیر آمریکا و دموکراشسی است. امروزه جنگجویان طالبان به اسم اسامه بن لادن افتخار می‌کنند در حالی که رهبرانشان وی را جزو خوارج و تکفیریان می‌دانند.
اسامه بن لادن و بیزاری از تفکر ملیت
اسامه بن لادن حمله به کشور دیگر را بر خلاف اصول سکولاریسم، جهت اقامه شریعت و دفع ظلم جائز می‌دانست. او کسانی را که تابع قوانین بین المللی بودند، تکفیر می‌کرد. او رهبران حماس را به‌خاطر پذیرش قوانین بین المللی تکفیر کرد. او در دفاع از مومنان فلسطین به امریکا حمله کرد.
آیا اسامه بن لادن در پاکستان شهید شد؟
اسامه بن لادن در هر نقطه‌ای که شهید شده باشد یا به مرگ طبیعی جهان را ترک کرده باشد، هرگز در ایبت‌آباد پاکستان شهید نشد. این مسئله یک صحنه‌سازی بود. نسل دوم طالبان با این شایعه، می‌خواست مجاهدین را مرتبط با پاکستان و امریکا نشان دهد. پاکستان با رسانه‌هایش طوری افغان‌ها را فریب داده که گویا فقط با دولت دموکراتیک افغانستان دشمنی دارد و با طایفه منصور در سازش به سر می‌برد. کفار غربی با منسوب کردن رهبر طایفه منصور به پاکستان، می‌خواستند اسامه را بدنام کرده و او را ابزار دست بیگانگان معرفی کنند.
حکیم الله محسود و تکفیر نظام پاکستان
حکیم الله محسود با تمسک جستن به آیه 44 سوره مائده، نظام پاکستان را تکفیر می‌کند. او در یک سخنرانی با محکوم کردن قاضی حسین، وطن‌پرستی را نفی کرده و آن را محبت نداشتن نسبت به اسلام و گراییدن به سکولاریسم می‌داند. قاضی حسین نظام پاکستان را مشروع می‌دانست. این درحالی است که طالبان امروز خود را منسوب به حکیم الله محسود و شعارهایش می‌داند.
طالبان فعلی و پاکستان
امریکا در زمان اشغال افغانستان توسط روس‌ها، به مجاهدین از طیق سازمان اطلاعات پاکستان، کمک‌رسانی می‌کرد. اسلام‌آباد با حمایت از طالبان در پی بهتر اجرا شدن پروژه امریکایی دموکراسی در افغانستان است. آنها دست به پاکسازی افراد مخالف با دموکراسی نیز در طالبان زدند. در ساختار طالبان فرماندهانی وجود دارند که در گذشته جاسوس آی.اس.آی و سیا بوده‌اند و از جمله آنان می‌توان به عباس استانکزی اشاره داشت. پاکستان سعی در به کنترل در آوردن رسانه‌های طالبان نیز داشته و مخفی کردن مرگ ملا محمد عمر از ابتکارات آنها بوده است. آنها از طریق این رسانه‌ها به سود سکولاریسم بهره می‌برند. رهبری طالبان به دستور طالبان فتوای قتل آن دسته سرانش را که عقیده سالم داشته‌اند صادر نموده است. به دستور امریکا در رسانه‌های وابسته به دولت افغانستان علیه نظام مرتد پاکستان تبلیغ می‌شود اما در واقع، این دو نظام از یک قانون پیروی می‌کنند.      
نام‌های جدانشدنی ملاعمر و اسامه بن لادن و مذاهب آنها
غرب با قوانین خود و پیروی برخی از آن سبب بروز شکافی عمیق در بین مسلمانان گشته است. ملامحمد عمر و اسامه بن لادن در برابر کفر متحد شدند و خود را قربانی کردند. ملامحمد حنفی مذهب بود اما نسبت به مهاجرین عرب عصبیت نداشت و آنها را وهابی خطاب نمی‌کرد.  این دو علیه چهره‌های کفر و  سکولاریسم قیام کردند و هیچگاه مسئله ملی‌گرایی سبب نشد کسی چون ملامحمد پشت عرب‌های مهاجر که فریضه جهاد را به جای می‌آوردند، نایستد. دین اسامه بن لادن اسلام بود و ملامحمد هیچگاه او را وهابی خطاب نکرد. طالبان در برابر کسانی ایستاده که قوانین کفر بین المللی را قبول ندارند و همه جهان را تحت یک رهبری می‌خواهند.
طالبان اکنون پیروان کدام مذهب و دین هستند؟
مرجئه گروهی در صدر اسلام بودند که صرف ایمان قلبی را کافی می‌دانستند و عمل را در ایمان فاقد اثر. طالبان نیز بر این باورند که با صرف شهادتین شبه نظامیان سازمان اطلاعات پاکستان و سازمان سیا و نظامیان پاکستانی و افغانی مسلمان‌اند. آنها به‌خاطر اینکه ما نظامیان افغان و پاکستانی را به‌خاطر تفکر دموکراتیک‌شان تکفیر می‌کنیم، تکفیری و خوارج می‌نامند. با توجه به آیات 2-4 سوره انفال و 1-10 سوره مومنون اعمال جزء ایمان است و تفکر مرجئه طالبان سبب ترویج بی‌بندوباری، ترک واجبات و انجام محرمات و تعطیل شدن امر به معروف و نهی از منکر خواهد شد. این حنفیت خودساخته طالبان است که معتقدان به نظام دموکراسی را تکفیر نمی‌کند.         
اوصاف خوارج در بین طالبان
از علامت‌های خوارج این است که به کفار کاری ندارند اما مومنان را به قتل می‌رسانند. طالبان نیز مجاهدین داعش را به قتل می‌رساند اما به پیروان دموکراسی کاری ندارد. از دیگر علامت‌ها می‌توان به امان دادن به شیعیان اشاره کرد که به عقیده ابوحنیفه و اهل سنت کافر هستند.        
عقاید بی‌دینی و سکولاریسم در بین طالبان
بر اساس سکولاریسم همه انسان‌ها با یکدیگر برابر بوده و مسیحی و یهودی و هندود و مسلمان حقوق یکسانی دارند. طالبان طبق این عقیده شیعیان را مشرک نمی‌داند. بر اساس این آموزه‌ها نمی‌توان به کسی ملحد و مرتد گفت. این درحالی است که طبق آیه 139 آل عمران صفت برتری نسبت به مومنان داده شده است. آنها نه تنها پیرو حنفیت نیستند بلکه نمی‌توانیم به اسلام نیز منسوبشان کنیم.
پنجه‌های وحشی الحاد دموکراتیک در پشت حنفیت طالبان
هدف طالبان گسترش دین نبوده و در پی عمل به قوانین دموکراسی است. آنها هیچ‌گاه با قوانین کفری مقابله نکرده و هیچ‌گاه شیعیان را به اسلام دعوت نکرده‌اند. در مذهب حنفیت توجیهات زیادی برای اجرای قوانین دموکراتیک وجود دارد. طالبان حنفی، شیعیان، مسیحیان، هندوها و یهودیان ریز چتر یک مذهب جدید به اسم دموکراسی جمع شده و در مقابل مومنانی که وهابی خطابشان می‌کنند، به چاپ کتاب مبادرت ورزیده‌اند.
تقلید مذاهب از نگاه قرآن و حدیث
در آیه 31 و 32 سوره روم خداوند کسانی را که به تفرقه دامن می‌زنند به مشرکین تشبیه کرده است. مقلدان فرقه‌ها به مذهب خود دل خوش کرده و آن را افضل از سایر فرق می‌دانند. ما مسلمان هستیم، بدون هیچ پیشوند و پسوندی. در آیات 159 سوره انعام، 103 آل عمران و 59 سوره نساء و احادیث نبوی بخش بخش شدن دین اسلام تقبیح شده است. طالبان موجودیت فرقه‌ها را جائز می‌داند.
تقلید از نظر علمای حنفی
از نگاه طالبان، کسانی که از مذاهب تقلید نکنند، بدتر از کفار هستند. این در حالی است که علمای مختلف حنفی چون علامه الوسی، ابوجعفر الطحاوی، عبدالبر، عینی، زیعلی، ابوزید قاضی عبیدالله الابوسی، سلطان باهور، حافظ ذهبی، زمخشری و... تقلید را به صورت محکم رد می‌کنند و اهالی آن را جاهل می‌دانند.
جهل به چه می‌گویند و جاهلان کیستند؟
جهل و نادانی، بی‌اطلاعی از دین اسلام است. در نظام سکولار، کسی که مدرک تحصیلی داشته باشد، باسواد خطاب می‌شود، اما اگر همین آدم نماز نخواند، جاهل نیست. نظام سکولار مردم را از دین دور کرده است. امروزه مردم آیات قرآن را می‌شنوند و به آن پشت می‌کنند؛ همانطوری که در آیه 22 سوره سجده آمده، با شنیدن آیات قرآن باز هم از قوانین نظام کفر تبعیت می‌کنند.
دموکراسی و سکولاریسم، جاهلیت معاصر
طالبان انتخابات را قبول دارد و این یعنی از دموکراسی پیروی می‌کند. دموکراسی یک دین حدید و کفر است. دموکراسی بر اساس آیه 116 سوره انعام رد می‌شود. وقتی یک قانون در برابر قانون خدا قرار بگیرد نمی‌توان آن را اسلامی نامید. طالبان امروزه، اجرای حدود الهی را تعطیل کرده است.
دموکراسی و اهل سنت
طالبان امروز از کلام افرادی چون ابومصعب الزرقاوی استفاده می‌کند در حالی که او گفته: «بدون شک که کاندیدای انتخابات، مدعی خدایی هستند. کسی که به آنان رای می‌دهد، بدون شک که غیر خدا را به خدایی می‌گیرد. در دین خداوند، حکم این افراد خروج از اسلام است.» کسی که از این نظام پیروی کند مرتد است.

جستجو
آرشیو تاریخی