پژوهشگر حوزه فرق اسلامی
آنچه در طالبان دیدم
ابراهیم ایرانی نام یک داعشی است که شرحی از خاطرات خود در دوران عضویت در طالبان را برای اعضای داعش نقل کرده که مبتنی بر آن طالبان کافر خوانده میشود.
او ابتدا با ذکر این نکته که اساس همه جهاد و آرزوی همه مجاهدان تمکین اجرای شریعتالله است توضیح میدهد که بسیاری از مجاهدان هجرت کردند و سختیهای فراوانی را به جان خریدند تا حتی در یک منطقه بسیار کوچک هم که شده امکان اجرای شریعت و احکامالله را پیدا کنند. وی سپس با ذکر شرایط حاکمیت طالبان بر قسمتهایی از افغانستان از جمله بخشهایی از ولایت هلمند بیان میدارد که طالبان با وجود تمکین در اجرای شریعت نسبت به بسیاری از احکام بیتوجه بوده و حتی خلاف آن عمل میکرده است. به عنوان نمونه عدم اعدام اسرایی که به زعم او مشرک و مرتد بودند آن هم بهخاطر مصالح سیاسی طالبان با پاکستان و ایران از جمله موارد بسیار مهمی است که نشاندهنده عدم التزام طالبان به حدود الهی است. همچنین وی، این امر که طالبان خود در امر تولید تریاک و توزیع آن دخالت داشته و مانع از خرید و فروش مواد مخدر در شهرهای تحت سیطره خود نبوده از دیگر دلایل محکم عدم التزام طالبان به شریعت میداند.
از طرفی عدم اطلاع و آگاهی بسیاری از اعضای طالبان حتی در سطح امرا و علمای دینی از احکام شریعت و عقاید دینی از جمله موضوعات بغرنج وی در دوره عضویت در طالبان بوده است. او با ذکر خاطرات متعدد نسبت به ناآگاهی فرماندهان و جنود طالبان نسبت به احکام شرعی یا مماشاتشان با کفار و مرتدین و عدم اجرای حدود الهی درباره آنان احساس ناراحتی میکند. نکته دیگر اینکه رواج دعانویسی و سحر و جادو در میان جنود و حتی علمای دینی طالبان از دیگر نقاط اختلاف و درگیری وی با دیگر اعضای طالبان بوده است. در مجموع میتوان گفت که ذکر این خاطرات به جهت این بوده است که بسیاری از اعضای داعش را نسبت به کافر دانستن و وجوب قتال با طالبان قانع نمایند و رهبران داعش با انتشار این خاطرات و امثله متعدد آن در پی دستیابی به این مقصود بوده است.
شناخت تطبیق حدود الله
داعش در گزارشی که در آن به توضیح و تشریح حدود الهی از منظر خود کرده است به حدود گناهانی مانند زنا و دزدی و... پرداخته است.
داعش معتقد است که مهمترین کارویژه حکومت اجرای احکام و شریعت الهی است که نشاندهنده اطاعت شما از فرامین الله است. لذا حکومتی که نسبت به این حدود و شریعت کوتاهی کند دیگر اسلامی نیست.
در ضمن این توضیح کنایه وار از عدم اجرای این حدود توسط طالبان ابراز ناراحتی کرده و در پایان نیز آشکارا اعلام کرده است که هرکس نسبت به این حدود بیتفاوت باشد و با وجود تمکین، این حدود را اجرای ننماید کافر است و قتال با وی حلال میباشد و خون و مالش مباح است.
این به وضوح نشان میدهد که داعش بر سر مسأله اجرای حدود تا حدودی شبیه به خوارج فکر میکند و بسیاری از گروههای دیگر اسلامگرا را به دلیل این رویکرد خود کافر و بیدین میخواند که منجر به شکاف و دشمنی فراوان میان داعش و آنان میشود که از جمله آن دشمنی با طالبان است.
بنا بر ادعای داعش فرزندان بسیاری از بزرگان طالبان در مدارس بیدین پاکستانی درس میخوانند و این نشاندهنده عدم توجه آنان به مسأله آموزش حدود الهی و تربیت اسلامی نسل بعد است.
طالبان جدید
داعش در این جزوه[1] با استناد به تفسیری که ابن تیمیه از اسلام ارائه میدهد ایمان را در قول و عمل میداند به این معنا که ایمان هم قول قلبی و لسانی و هم عمل به جوارح است و اگر کسی به یکی از شرائع خداوند سبحان عمل نکند دال بر بیایمانی و کفر اوست.
همچنین با طرح بحق طائفه ممتنعه که اشاره به قومی دارد که به یکی از شرائع قطعی خداوند سبحان که ظاهر و متواتر است عمل نمینماید طالبان را جزو همین دسته به شمار آورده و آن را جماعتی کافر و مرتد میداند. به عنوان مثال داعش جنگ میان ابوبکر با مانعان زکات را که پس از به خلافت رسیدنش رخ داد از جمله مصادیق جنگ و کافر دانستن طائفه ممتنعه میداند و طالبان را به دلیل آنچه که دوستی با روافض (شیعیان) یا کفار و مرتدان میخوانند یا به دلیل کشت حشیش و مخدرات و عدم قیام به بعضی از شرایع دینی جزو طوایف ممتنعه و لذا کافر میداند. بدین ترتیب به عقیده داعش اگر گروهی با قدرت و شوکت از یک حکم شرع امتناع کند، حتی اگر به وجوب آن هم اعتراف کند، طائفه ممتنعه و مرتد است، خون و مالش حلال و جنگ با آن واجب است.