صفحات
شماره دو - ۰۱ آذر ۱۴۰۱
همسایه شرقی - شماره دو - ۰۱ آذر ۱۴۰۱ - صفحه ۲۷۴

از قاهره تا کابل

مروری بر زندگی و تفکرات أیمن الظواهری

دکتر بهرام زاهدی
مدیر گروه افغانستان موسسه اندیشه سازان نور

کودک کم‌حرف، نوجوان درسخوان، فارغ‌التحصیل پزشکی با نمره بسیار ممتاز از دانشگاه قاهره در 23 سالگی، جوانی که به زبان انگلیسی در دادگاه متهمان اعدام انقلابی انور سادات سخن می‌گفت و مشهور شد و... تا کسی که امریکا 25 میلیون دلار برای دستگیری‌اش جایزه تعیین کرد و درنهایت در 31 جولای 2022 با پهپاد[1] وی را احتمالاً از پای درآورد؛ این همه توصیف‎هایی است که از پاره‌های مختلف زندگی أیمن الظواهری شده است.
در این یادداشت بر آنیم که نگاهی تا حد امکان دقیق و واقع‌گرایانه به ابعاد مختلف زندگی این فرد داشته باشیم.

 أیمن الظواهری در سال 1951 در محله معادی قاهره در یک خانواده بسیار برجسته مصری متولد شد. پدر او استاد رشته داروسازی در دانشگاه قاهره و پدربزرگ پدری‌اش از استادان و مشایخ الأزهر بود. پدربزرگ مادری او نیز از استادان ادبیات در دانشگاه قاهره و از جمله متفکران مصر و جهان عرب و بی‌شک بزرگترین متخصص شاهنامه‌پژوهی در جهان عرب بود. این فرد یعنی «عبدالوهاب محمد حسن عزام» ترجمه عربی شاهنامه فردوسی را تصحیح و چاپ کرد. او همچنین مطالعاتی در خصوص شاعران عارف خصوصاً عطار داشت. از جمله‌های کتاب‌های او (بجز مقدمه بر ترجمه عربی شاهنامه فردوسی) می‌توان به این آثار اشاره کرد: التصوف فی الشعر الإسلامی - 1933م، مهد العرب - 1936م، ذکرى أبی الطیب بعد ألف عام - 1936م، نواح مجیدة من الثقافة الإسلامیة - 1938م، الرحلات - 1939م، دیوان المتنبی - 1944م، مجالس السلطان الغوری - 1944م، التصوف و فرید‌الدین عطار - 1945م، فصول من المثنوى (ترجمه به عربی) - 1948م، الأدب الفارسی - 1948م، موقع عکاظ - 1950م، الأوابد - 1950م، پیام مشرق: لشاعر الهند و پاکستان محمد إقبال (ترجمه عربی پیام مشرق اقبال لاهوری) - 1951م و.... فرزند وی (یعنی دایی أیمن الظواهری) به نام «عبدالرحمن حسن عزام» وزیر خارجه مصر و اولین دبیرکل اتحادیه عرب بود. او در مجامع بین‌المللی درخصوص فلسطین، استقلال لیبی، الجزایر، تونس و... سخن می‌گفت و به همین دلیل انگلیسی‌ها و خصوصاً فرانسوی‌ها درصدد حذف وی از مناصب بالای سیاسی در مصر و جهان عرب بودند. أیمن الظواهری در چنین خانواده‌ای رشد پیدا کرد. وی در رشته پزشکی تحصیل کرد، خواهر دوقلوی او نیز در همین رشته تحصیل کرد و برادر کوچکتر وی نیز مهندس شد. أیمن در 14 سالگی به اخوان المسلمین پیوست و فعالیت‌های سیاسی خود را از نوجوانی آغاز کرد. دستگیری، شکنجه و درنهایت اعدام سید قطب توسط حکومت ناصر تأثیر عمیقی بر أیمن گذاشت و پس از چند سال او در کنار برخی جوانان اخوان گروه جهاد اسلامی مصر را پایه گذاشتند. به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی توسط سادات باعث شد که خالد اسلامی از اعضای جهاد اسلامی مصر در روز رژه ارتش مصر، در مقابل سادات وی را به گلوله بندد و اعدام انقلابی کند. با مرگ سادات دستگیری اعضای جهاد اسلامی آغاز شد.(گفتنی است جریان جهاد اسلامی مصر اساساً تحت تأثیر انقلاب اسلامی بود و مادر خالد اسلامبولی در مصاحبه‌ای بیان کرد که خالد، ایران اسلامی را وطن دوم خود می‌دانست).[2]
در جلسات برگزاری دادگاه جهاد اسلامی، جوانی مسلط به زبان انگلیسی در برابر دوربین‌ها شروع به دفاع از خود و همرزمانش در جهاد اسلامی مصر به زبان انگلیسی کرد و همین سبب شهرت بیشتر این جوان یعنی أیمن الظواهری شد. پایان محکومیت او در زندان مصادف بود با سال‌های جهاد در افغانستان و رفتن عده‌ای از جوانان اسلامگرای جهان عرب به این کشور برای مبارزه با ارتش شوروی و پیدایش پدیده‌ای به نام عرب-افغان.

 عبدالله عزام فلسطینی را می‌توان رهبر عرب-افغان‌ها دانست. وی از مجاهدان داوطلب اخوان‎المسلمین در جنگ شش‌روزه اعراب و اسرائیل، امیر اخوان‎المسلمین اردن و صاحب دکتری در رشته اصول فقه بود. او در دهه 1980 میلادی مؤسسه‌ای به نام مکتب الخدمات المجاهدین در پیشاور تأسیس کرد تا جمعیت چندده هزار نفره مجاهدین عرب که در افغانستان حضور یافته‌اند در آنجا سازماندهی شده و خدمات دریافت کنند. یکی از جوانانی که تحت تأثیر سخنرانی‌های عزام در دانشگاه‌های عربستان، زندگی معمولی خود را رها کرده و به افغانستان آمده بود اسامه بن‌لادن[3] نام داشت که در زمره نزدیک‌ترین یاران عزام درآمد و بعد از ترور عزام در سال 1368 در پیشاور به‌وسیله یک ماشین بمب‌گذاری‌شده[4] عملاً وارث عزام در مورد تشکیلاتی بود که او برای سازماندهی عرب-افغان‌ها تأسیس کرده بود. بن‌لادن که از چندماه قبل تشکیلات مستقلی به نام القاعده را نیز پایه‌ریزی کرده بود موفق شد جمع زیادی از عرب-افغان‌ها را به القاعده جذب کند. او پس از پیروزی مجاهدین در افغانستان در جنگ‌های داخلی شرکت نکرد و به سودان رفت. او به دلیل مخالفت با تصمیمات حکام آل‌سعود در سال 1994 توسط شورای علمای کبار سعودی و عبدالعزیز بن باز تکفیر شد. وی در سال 1995 به دعوت جمعی از سران مجاهدین سابق به افغانستان بازگشت و در جلال‌آباد استقرار پیدا کرد. با پیدایش طالبان و قرارگرفتن جلال‌آباد در حوزه حکومت طالبان، بن‌لادن موفق به جلب رضایت ایشان برای ماندن در افغانستان شد و تشکیلات خود در این کشور را گسترش داد (هرچند طالبان سعی در محدود کردن فعالیت‌های بین‌المللی او داشتند). از سوی دیگر موج مجاهدین مهاجر از مصر نقش مهمی در میان عرب-افغان‌ها داشتند. درواقع پس از اعدام سید قطب در سال 1966 عده‌ای از جوانان طرفدار جنبش اسلامی در مصر، فعالیت اخوان‎المسلمین را محافظه‌کارانه خواندند و در دهه هفتاد میلادی روی به تأسیس گروه‌های جدید آوردند: سازمان آزادی‌بخش اسلامی به رهبری صالح سریه (اهل فلسطین و دارای دکترای روانشناسی)، جهاد اسلامی (به رهبری محمد عبدالسلام فرج)، جماعت اسلامی (به رهبری کرم زهدی) و جماعة المسلمین (معروف به التکفیر و الهجرة به رهبری مصطفی شکری که اندیشه‌های افراطی آنان مورد اعتراض محمد قطب نیز قرار گرفت). گروه‌های جهاد اسلامی و جماعت اسلامی با مشارکت یکدیگر موفق به ترور انور سادات -امضاکننده معاهده کمپ دیوید با رژیم صهیونیستی- شدند ولی بعد از آن عملیات، حکومت توانست به سرکوب گسترده این دو گروه اقدام کند. بقایای این دو سازمان (بیشتر جهاد اسلامی) خود را به افغانستان رساندند و یکی از شاخه‌های اصلی جریان عرب افغان شدند، البته همچنان شاخص بودن و تمایز ایشان از سایر عرب-افغان‌ها برجسته و واضح بود. جهاد اسلامی به رهبری أیمن الظواهری بعدها با القاعده ادغام شد و سازمان حاصل از این ادغام ابتدا «جبهه بین‌المللی جهاد علیه یهود و صلیبیون» و سپس «قاعدة الجهاد» نامیده شد.

 طرز تفکر ظواهری شدیداً تحت تأثیر میراث فکری اخوان‎المسلمین و بویژه آثار و اندیشه‌های سید قطب و محمد قطب شکل گرفته بود و رویکرد بازگشت به اسلام نخستین و وحدت و تقویت جهان اسلام در مقابل تمدن غرب دو ستون اصلی اندیشه وی در سال‌های جوانی و میانسالی شده بود. أیمن الظواهری نیز در مهم‌ترین کتاب خود با نام «فرسان تحت رایة النبی(ص)» به انقلاب اسلامی ایران تلویحاً به صورت مثبتی اشاره کرده[5] و همچنین پس از شهادت فتحی شقاقی، مجاهد بزرگ فسلطینی و بنیانگذار جنبش جهاد اسلامی فلسطین، پیام مهمی در مورد «شهادت» وی صادر کرد:
«جهاد اسلامی مصر به خاطر شهادت برادر فتحی شقاقی، تسلیت می‎گوید. ما از خدای متعال می‎خواهیم که اعمال صالح و شهادت وی را قبول کند و ما همقطاران وی را در جهادشان حمایت می‎کنیم. ما به برادرانمان و تمام مجاهدان تأکید می‎کنیم که جهاد، راه شهادت است و فتحی شقاقی لیاقت این افتخار را داشت. ما او را یک مجاهد واقعی می‎دانیم که با یهودی‌ها می‎جنگید و حقارت و تسلیم را نپذیرفت. از خدا می‎خواهیم که ما را در راه جهاد حفظ کند.»[6]
این درحالی است که شیفتگی فتحی شقاقی نسبت به امام خمینی(ره) و گرایش کامل وی نسبت به انقلاب اسلامی ایران بر هیچ‌کس پوشیده نبود. علت این امر در این است که برخلاف برخی اقوال مشهور اما غیرکارشناسی از تفکر سید قطب (به عنوان تأثیرگذارترین متفکر بر الظواهری) ضدیت با شیعه در نمی‌آید (هرچند ممکن است کسی متأثر از قطب باشد اما از مجرای تفکری دیگر به ضدیت با شیعه بپردازد، یعنی این‌ دو نه لازم‌الجمعند و نه مانعة‌الجمع، هرچند سیره سید قطب وحدت‌گرایانه بود و دعوت از شهید نواب صفوی و همراهی با او نشانه‌ای از سیره وحدت‌گرایانه او است). در هر صورت مباحث قطب پیرامون جاهلیت و حاکمیت در اسلام و... ارتباطی با تکفیر شیعیان و مسائلی از این دست پیدا نمی‌کند.[7] منوچهر محمدی در کتاب بازتاب جهانی انقلاب اسلامی به این نکته نیز اشاره می‎کند که در منابع مطالعاتی گروه جهاد اسلامی مصر (گروهی که سادات را به هلاکت رساند و خالد اسلامبولی، محمد عبدالسلام فرج و أیمن الظواهری از اعضای آن بودند) کتاب ولایت فقیه یا حکومت اسلامی امام خمینی(ره) و برخی آثار دکتر شریعتی نیز وجود داشته است.[8] ظواهری همچنین عملکرد القاعده عراق و داعش در کشتار شیعیان را محکوم کرده و آن را حرام شرعی دانسته بود.[9] الظواهری احتمالاً اولین کسی از بین چهره‌های سرشناس جهان عرب بود که از واژه خوارج برای توصیف داعش استفاده کرد. شاخه‌های مختلف القاعده در نقاط مختلف جهان نیز ادبیاتی متفاوت از ادبیات تکفیری داعش داشتند (بجز جریان زرقاوی و تعداد کمی دیگر که پیشتر مورد اشاره قرار گرفت مورد نقد بن لادن و الظواهری بودند)، در این رابطه شایسته است که به بیانیه جماعت اسلامی مقاتله لیبی (شاخه القاعده) به عنوان یک نمونه توجه کنیم و آن را با ادبیات یکسره ضدشیعی و تکفیری داعش مقایسه کنیم. جماعت اسلامی مقاتله در اولین بیانیه خود می‌گوید:
«... و سلامی پر از برادری، محبت، نصرت و دوستی تقدیم به تمام طیف‌های مجاهدی که دفاع از دین اسلام و مستضعفین را در هرگوشه‌ای از جهان اسلام برپا کرده‌اند تا مجد و عزت را به امت بازگردانند و آنان را از چنگال کسانی که کرامت آنان را از بین برده و مقدساتشان را به حراج گذاشته‌اند، رهایی دهند...»[10]
اما باید به این نکته مهم نیز توجه داشت که در سال‌های پس از حمله امریکا به عراق و افغانستان و خصوصاً در مسأله سوریه، ادبیات ظواهری نسبت به ایران غیردوستانه شد و خصوصاً از عملکرد رسانه‌های ایران صریحاً گله کرد با وجود این در دام ادبیات تکفیری نیفتاد. درخصوص مفهوم دشمن نزدیک و دور نیز برخلاف برخی اقوال رایج وی قائل به قلمداد کردن شیعه به عنوان دشمن نزدیک نبود بلکه حکومت‌های فاسد مانند مبارک را دشمن نزدیک دانسته بود و در یکی از جملات معروف خود خطاب به مبارزان مصری که از ایجاد انقلاب در مصر ناامید شده بودند، گفته بود: «راه قدس از قاهره می‎گذرد.»[11] وقایعی مانند سرکوب خشونت‌بار نهضت اسلامی الجزایر (جبهه اسلامی نجات) پس از پیروزی اسلامگرایان در انتخابات توسط ارتش‌های فرانسه و الجزایر ظواهری را بر این عقیده راسخ کرده بود که راه دستیابی به حکومت اسلامی تنها از لوله تفنگ می‌گذرد و فعالیت‌های مدنی و انتخاباتی توسط ارتش‌های غربی و غرب‌گرا سرکوب خواهند شد، با وجود این در نقد خود نسبت به حماس که طی نامه‌ای به رهبران حماس آن را اعلام کرده بود، حضور در انتخابات را به‌ کلی رد نکرده، بلکه لازمه حضور در انتخابات را وجود یک قانون اساسی اسلامی می‌داند. همچنین او پس از پیروزی اخوان‎المسلمین در مصر با وجود اختلاف‌نظرهای زیادی که با اخوان بر سر موضوع اسلام و دموکراسی (بحث بر سر اینکه مشروعیت حاکمیت اسلامی از خداست یا مردم؟) داشت اما در تماس‌هایی، ایشان را به این موضوع فراخواند که بلادرنگ یک ارتش جدید انقلابی برای مصر تشکیل دهند، در غیر این صورت ارتش مصر مجدداً به طریقی کار را از دست اسلامگرایان خارج خواهد کرد. الظواهری با توجه به اثرپذیری عمیقی که از آثار سید قطب داشت تشکیل حکومت اسلامی به شیوه نیمی اسلامی-نیمی سکولار را بدون نتیجه می‌دانست و خواهان حرکت اسلامگرایان مصری به سمت اسلامی کردن قانون و نیروهای مسلح و... در این کشور بود. اساساً برای شناسایی تفکر ظواهری باید به تفکر پیشینیان او (نظیر قطب) و متحدان او (نظیر بن لادن که او خود نیز متأثر از سید قطب و محمد قطب بود) توجه کرد. بن‌لادن در آخرین پیام صوتی حیات خویش و در دوران شکوفایی قیام‌های ناشی از بیداری اسلامی در تونس و مصر و... جوانان جهان اسلام را به مطالعه کتاب «مفاهیم ینبغی أن تصحّح» محمد قطب فراخواند. خوشبختانه این کتاب -فارغ از نقاط ضعف و قوتش- به‌دوراز اندیشه‌های تکفیری و وهابی است و به صورتی خردمندانه راه‌حل‌هایی برای توجه مسلمانان به معانی کلمات قرآنی و احیای روح قرآنی در جامعه ارائه می‌دهد.
بن‌لادن اهل مطالعه کتاب‌هایی در مورد تاریخ سیاسی-اقتصادی جهان و حرکت عمومی قافله بشریت در طول تاریخ نیز بود. اگر ما به فهرست کتاب‌های موجود در کتابخانه او در ابیت‌آباد پاکستان که امریکایی‌ها آن را منتشر کردند، توجه کنیم می‌بینیم که کتاب «ظهور و سقوط قدرت‌های بزرگ»[12] پل کندی یکی از منابع مطالعاتی او بوده است.[13] کندی در این کتاب عامل تضعیف اقتصادی را مؤثرترین عامل در فروپاشی قدرت‌های بزرگ می‌داند به همین جهت می‌بینیم که بن‌لادن در چندجای مختلف چنین نگرشی را در مورد آینده امریکا از خود بروز می‌دهد. او یک‌بار گفته بود که اگر امریکا در پاسخ به عملیات یازده سپتامبر سکوت کند هیمنه ابرقدرتی خود را از دست می‌دهد و اگر به افغانستان حمله کند درگیر یک «نبرد فرسایشی» خواهد شد که درنتیجه آن اقتصاد امریکا تضعیف شده و درنهایت دچار سرنوشتی مانند شوروی خواهد شد و درجایی دیگر در سال 2010 گفته بود: «ما به دهمین سال جهاد رسیده‌ایم و امریکا و متحدانش هنوز به دنبال سراب هستند و در دریای بی‌ساحل گم شده‌اند... آنها خیال می‌کردند جنگ آسان خواهد بود و در چند روز یا هفته به اهداف خود خواهند رسید بنابراین ازنظر مالی آماده نبودند و حمایت مردمی هم ندارند تا جنگ را برای یک دهه یا بیشتر ادامه دهند... وضعیت امریکا به مویی بند است، فقط کافی است کمی دیگر صبور باشیم، با صبر پیروزی از آن ما است.»[14] او وضعیت امریکا در عراق را نیز تا حدی مشابه افغانستان می‌دانست و به همین دلیل با وجود اینکه صدام و حزب بعث را کافرانی می‌دانست که به‌جای خدا خود را معبود مردم دانسته‌اند، [15] نیروهای خود را به ضربه زدن به امریکایی‌ها در خاک عراق فرا می‌خواند... علی ای‌حال در چنین فضایی و با چنین افکاری بود که ظواهری آخرین سال‌های حیات خود را نیز به شکلی مخفیانه عمدتاً در مناطق قبایلی مرز میان افغانستان و پاکستان گذراند و احتمالاً پس از سقوط حکومت اشرف غنی و تشکیل دوباره حکومت طالبان وارد کابل شد و باز احتمالاً در صبح روز 31 جولای 2022 توسط پرتاب موشک هلفایر پهپاد امریکایی در بالکن منزلی در محله شیرپور کابل کشته شد. طالبان چنین مسأله‌ای را تأیید نکرده است و برخی دوستان الظواهری نیز در توئیت‌ها و صفحات خود خبر از زنده بودن وی داده‌اند... ‌الله اعلم.

چندی قبل از حمله پهپادی امریکا به الظواهری سایت شورای روابط خارجی امریکا در یادداشتی با عنوان مقابله با تهدید تروریستی در افغانستان، اطلاعات جالب توجهی در این زمینه منتشر کرد[16]. در این یادداشت آمده بود که:
«افغانستان با هر کشور دیگری که القاعده در آن فعالیت می‌کند متفاوت است، زیرا این گروه با طالبان همنوایی دارد. رهبران القاعده رابطه تاریخی نزدیکی با برخی از رهبران طالبان مانند سراج‌الدین حقانی دارند، حقانی وزیر کشور طالبان بوده و نام او در لیست تروریستی امریکا است. موقعیت دولتی حقانی تقریباً معادل مشاغلی مانند رئیس اف‌بی‌آی و وزیر امنیت داخلی امریکا است که به او قدرت عظیمی در افغانستان داده است و او را به تهدیدی جدی برای ایالات متحده تبدیل کرده است. از آنجا که افغانستان به پناهگاه القاعده تبدیل شده است تهدیدات علیه منافع ملی امریکا نیز افزایش خواهد یافت. احتمالاً القاعده اردوگاه‌های آموزشی تروریستی بیشتری را در افغانستان ایجاد خواهد کرد، البته القاعده به دلیل بهبود همکاری (داخلی) اطلاعاتی ایالات متحده و اقدامات امنیت داخلی، برای انجام یک حمله برنامه‌ریزی شده متمرکز علیه سرزمین ایالات متحده مشکل خواهد داشت. اما عوامل القاعده می‌توانند حملاتی را علیه اهداف ایالات متحده و غرب در آفریقا، اروپا، خاورمیانه و جنوب آسیا انجام دهند یا الهام‌بخش باشند.» سابقه درگیری میان امریکا و نیروهای مشترک طالبان و القاعده در سال‌های اول اشغال افغانستان و سخت‌تر بودن آن جنگ‌ها نیز موجب می‌شد که امریکا به‌شدت از حضور شخصی مانند الظواهری در افغانستان احساس بیم کند. مهم‌ترین این نوع درگیری‌ها نبرد شاهی کوت یا به قول امریکایی‌ها عملیات آناکوندا بود که ناتو در آن متحمل تلفات بسیاری شد. در همان سال ایسنا به نقل از منابع روسی خبر از کشته شدن 100 نیروی ویژه امریکا در این جنگ داده بود.

 ختم سخن اینکه در این یادداشت کوتاه تلاش شد که به ابعادی کمتر بازگو شده از زندگی، خانواده، تحصیلات، بیانیه‌ها و... أیمن الظواهری اشاره شود. به نظر می‌رسد که توجه به وجوه مختلف زندگی الظواهری و حتی عملکردها و اندیشه‌های نزدیکان او یک ضرورت مطالعاتی و پژوهشی برای درک عمیق‌تر شخصیت، افکار و چشم‌اندازهای او است و بدون این قبیل توجهات، سخن گفتن در خصوص وی و برخی از مهمترین تحولات رخداده در جهان اسلام در طول حدود سی سال اخیر دچار لغزشگاه‌هایی پژوهشی خواهد بود، هرچند این وجیزه نیز هرگز ادعای معرفی و یا حتی ادراک کامل مسأله را ندارد.

جستجو
آرشیو تاریخی