صفحات
شماره دو - ۰۱ آذر ۱۴۰۱
همسایه شرقی - شماره دو - ۰۱ آذر ۱۴۰۱ - صفحه ۴

پیام مستقیم به امریکا از نشست مسکو

علیرضا کمیلی
نشست مسکو درباره همسایگان افغانستان 16 نوامبر گذشته با یک بیانیه پایانی که به امضای نمایندگان کشورهای روسیه، چین، پاکستان، ایران، هند، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ترکمنستان و ازبکستان رسیده بود پایان یافت. این بیانیه از چند جهت تأمل‌برانگیز بود.
مقایسه اجمالی این بیانیه با بیانیه نشست وزرای شش کشور همسایه افغانستان بعلاوه روسیه که شهریور سال قبل در اسلام‌آباد انجام شد و همچنین بیانیه نشست وزرای امور خارجه کشورهای همسایه افغانستان که آبان سال قبل در تهران برگزار گردید و همچنین بیانیه پایانی نشست مشاوران امنیت ملی هشت کشور منطقه که آبان سال گذشته در دهلی برگزار شد نشان می‌دهد که در همه آنها چند مسأله مشترک درباره افغانستان وجود دارد: نگرانی‌های امنیتی از داخل افغانستان خصوصاً تحرک گروه‌هایی چون داعش، مسأله مهاجرت گسترده و لزوم کنترل آن، لزوم تشکیل دولتی فراگیر و همه شمول از اقوام مختلف، توجه به حقوق اقلیت‌ها و زنان، لزوم پرهیز از راه‌حل نظامی، مداخله خارجی و جنگ داخلی و....
اما بیانیه نشست روسیه ضمن تأکید بر موارد فوق، رویکردی ایجابی‌تر و تعاملی‌تر از گذشته دارد و دولت سرپرست امارت را به‌عنوان واقعیت کنونی که همکاری و همراهی با او می‌تواند مسائل فعلی افغانستان را کاهش داده و از روند مهاجرت یا توسعه خشونت سازمان یافته بکاهد در نظر می‌گیرد و بر لزوم تعامل جدی‌تر با او تأکید می‌کند. در کنار آن نیز، بر لزوم عدم اجازه به کشور ثالث خارجی برای ورود نظامی مجدد به افغانستان، پافشاری می‌نماید. شاه‌بیت این بیانیه و سایر موضع‌گیری‌های همسایگان و قدرت‌های منطقه درباره افغانستان را می‌توان «حفظ ثبات» در این کشور دانست. چیزی که مردم افغانستان بشدت نیازمند آن می‌باشند.
گرچه بعد از سال‌ها جنگ میان طالبان و امریکا و با وجود کشته شدن هزاران نفر از طرفین، برخی هنوز تئوری ابزار مستقیم امریکا بودن این جریان را فریاد می‌کنند ولی امروز که همه رقبای امریکا خصوصاً ایران، چین و روسیه، به دنبال استقرار اوضاع در افغانستان و همراهی با دولت مستقرش هستند، بهتر می‌توان به ماهیت ضد امریکایی جریان حاکم کنونی بر افغانستان پی برد. برخورد رسانه زده با پدیده‌های واقعی، مسأله‌ای است که امروز دامن برخی از نخبگان ما را هم گرفته است. تحلیل‌هایی که می‌خواهند مبتنی بر داده‌های وهمی و حدس و گمان، مشاهدات عینی و متقن را نیز منکر شوند کم نیستند و بعید هم نیست که بخاطر برخی دینامیک‌های قومی، برای این دست تحلیل‌های بی‌پایه، هورا هم کشیده شود ولی هیچ مبنای استدلالی در آنها موجود نیست.
سران روسیه، چین و ایران، بارها و بارها در این 15 ماه با مسئولان سیاسی و امنیتی دولت سرپرست امارت دیدار داشته‌اند ولی در کمال تعجب شاهد هستیم که آنچه در رسانه‌ها بزرگنمایی می‌شود، دیدار کمتر از یک ساعته مسئول استخبارات امارت با مسئولان امنیتی امریکاست! این یعنی برخی، تلاش دارند تا آنچه دوست دارند روایت شود نه آنچه هست! بعلاوه توزیع گسترده دروغ‌هایی که احتمالاً با نام عملیات روانی ساخته و پرداخته می‌شوند نیز نشانگر وجود دست‌هایی پنهان برای بازگرداندن مجدد غرب به این کشور مظلوم و جنگ‌دیده است. طبیعی است که غرب نمی‌خواهد رقبای مهم او در افغانستان جای پا داشته باشند و در کمال تأسف، مهمترین ابزارهای او، «ناامن‌سازی» و «فشار اقتصادی» است.
چنانچه در این بیانیه نیز تأکید شده، غرب و امریکا در اقدامی ضدانسانی، اموال مردم افغانستان را توقیف کرده و از کمک‌های پرحجم گذشته خود نیز دست کشیده‌اند و طبعاً کشوری که دوسوم بودجه سالانه‌اش را کمک‌های خارجی تشکیل می‌داده، دچار فشار اقتصادی جدی شده است. امروز واضح شده که این مسأله به‌عنوان ابزاری برای بازگشت مجدد غرب به افغانستان مورد استفاده قرار می‌گیرد. در واقع، باید اذعان کرد که غرب، حیات مردم افغان را گروگان گرفته تا بتواند دولت موقت طالبان را مجبور به پذیرش شروط خود سازد چرا که اینک آنان مشغول مدیریت کشور و زندگی مردم هستند و زمینه پذیرش فشارها خیلی بیشتر از زمانی است که در کوه‌ها، مشغول مبارزه نظامی مستقیم با ناتو و امریکا بودند.
تزریق تدریجی دلار در شرایط کنونی به افغانستان که طبق گفته امریکایی‌ها برای موارد مشخصی چون دستمزد کارکنان دولت و معلمان و برخی کمک‌های بشردوستانه صورت می‌گیرد می‌تواند به‌عنوان ابزار جذب تلقی شود. یعنی چماق تحریم و ناامنی و هویج کمک‌های جزئی موردی می‌تواند دولت سرپرست طالبان را در میانه میدان مواجهه با غرب، امیدوار نگاه دارد تا زمانی که یا غرب از آنان ناامید شود و یا آنان به غرب اعتماد کنند.
با وجود  این به‌نظر می‌رسد رقبای غرب نیز اینک به طور جدی‌تری وارد عرصه افغانستان شده‌اند. تأکید چند ماه قبل پوتین در دیدار با رئیس‌جمهور تاجیکستان -که در این مدت تندترین مواضع را علیه طالبان داشته- مبنی بر تلاش روسیه برای بازگشت افغانستان به «شرایط عادی» یک پیام جدی مبنی بر تصمیم کشورهای رقیب امریکا به عدم اجازه به بازگشت شرایط گذشته بود که بیان آن در تاجیکستان هم به‌عنوان یک پیام خاص به این کشور نیز تلقی شد. به عبارت دیگر، روسیه به‌طور شفاف اعلام کرد که اجازه دخالت مجدد غربی‌ها در امور افغانستان را نخواهد داد.
آنچه در این مدت، مایه تعجب شده و برخلاف تحلیل‌های سابق برخی افراد که مدعی بودند «طالبان کاملاً پاکستانی و در مشت سیستم امنیتی آنهاست» می‌باشد، بروز اختلافات جدی میان دولت سرپرست امارت با دولت کنونی پاکستان و بالا گرفتن مناقشات آنهاست تا جایی که براساس شنیده‌ها این کشور قصد شرکت در نشست مسکو را نداشته است. به نظر می‌رسد نفوذ امریکا در ساختار دولت کنونی پاکستان و انجام چند عملیات پهبادی با استفاده از خاک این کشور در افغانستان و برخی مسائل مرزی عامل اختلافات جدی کنونی شده‌اند که پس از حذف عمران خان و روی کار آمدن دولت شهباز شریف با فشار امریکا، بیشتر هم شده است. سفر چند روز قبل وزیر خارجه پاکستان را می‌توان در راستای همین مذاکرات تلقی نمود. طبیعی است که پاکستان اینک نفوذپذیری طالبان را بسیار کمتر از گذشته می‌بیند و درصدد نوعی بازطراحی در روابط خود با این جریان است. چیزی که خود را در واسطه گری آنان برای انجام مذاکرات صلح میان دولت پاکستان و طالبان این کشور نشان داد. البته کاهش نفوذ پاکستان بر طالبان امر جدیدی نیست و حداقل به یک دهه قبل بازمی‌گردد.
انتقادات صریح طالبان به پاکستان هم البته جدید نیست و از روز اول، مواضع برخی سران امارت از جمله ذبیح‌الله مجاهد، سخنگوی دولت طالبان و یعقوب مجاهد، وزیر دفاع آنان و بعضی دیگر، در نقد رویکردهای پاکستان قابل تأمل بود. بعلاوه، انتقاداتی که روزهای اول تشکیل دولت سرپرست، از زبان سران امارت علیه رویه سابق آی اس آی در زندانی کردن برخی سران طالبان، تحویل آنها به امریکا و تعامل غیرصادقانه با آنان به بیرون نشر یافت و در شبکه‌های اجتماعی نیز بازتاب گسترده یافت هم نقضی دیگر بر تئوری پاکستانی بودن مطلق دولت سرپرست امارت اسلامی افغانستان می‌باشد.
گرچه برخی در داخل کشور، صراحتاً این سخن رهبر انقلاب را قبول ندارند ولی ایشان بارها تأکید کرده‌اند که امریکا در افغانستان «شکست مفتضحانه» خورد و از این کشور خارج شد و نشانه دروغ گویی‌اش در ادعای مبارزه با تروریسم هم این بود که پس از او دقیقاً جریانی حاکمیت را در دست گرفت که آنها مدعی بودند برای نابودی او در سال 2001 وارد افغانستان شده‌اند و در این کار توفیقی حاصل نکردند. حالا، کشورهای منطقه و قدرت‌های چین، روسیه و ایران، به این باور مشترک رسیده‌اند که باید ثبات را در افغانستان کنونی حفظ کرد و اجازه نداد که مجدداً به بهانه مبارزه با تروریسم یا دروغ‌هایی از این دست، دخالت خارجی و جنگ و خونریزی در این کشور رخ بدهد. اینجاست که هوشیاری مردم و کشورهای منطقه بیش از گذشته مورد نیاز است تا به بهانه یک دستمال، قیصریه را به آتش نکشیم!

 

جستجو
آرشیو تاریخی