به شما خوشامد و خسته نباشید میگویم. صحبتهای عامه مردم هم درهنگام تمجید وهم هنگام مذمت قطعاً بیمبالغه نیست. درافغانستان همیشه فساد بوده ولی فساد در دوره جمهوریت بیشتر از دوره گذشته بود. در زمان ظاهرشاه، فساد اداری و رشوهستانی زیاد بود. دردو سال اول داوودخان ابعاد و گراف فساد پایین آمد اما دوباره بالا رفت. بعد از کودتای پرچم عناصر خلقی تا جایی که ما میدانیم، رشوه نمیگرفتند. حزب دموکراتیک خلق هم زیاد دست درازی نکرد. خشونت کردند، آدم کشتند و با اشغالگر همدست شدند ولیکن احساس ما این است که درصدد جمع کردن ثروت نشدند. پس از سقوط دکتر نجیب، مجاهدین هیچ گاه حکومتی نیافت که بر اوضاع سراسر کشور مسلط باشد. پس از اختلافات نتیجه این شد که در افغانستان 700 حکومت شکل گرفت. چه بسا حتی یک قریه در اختیار یک حزب نبود. در این دوره قمندانها مردم را تحت فشار میگذاشتند. از مردم، مصرف خود را میگرفتند. جنگ دوام داشت تا در سال 73 پدیده طالبان ظهور کرد. ادعا این بود که اسلام و شریعت را حاکم بسازیم و با فساد مبارزه کنیم. آنها در سال 74 هرات را گرفتند و در سال 75 کابل را. درآن دوره ما چیزی دال بر وجود فساد احساس نکردیم تا اینکه طالبان شکست خورد. در این مدت 20 سال فساد از دورههای گذشته اعم از فساد اداری، اخلاقی، پخش گسترده فیلمهای ضد ارزشی و مبتذل و... بیشتر شد.
در دوره جمهوریت، خود کرزای آدم معتبر و پاک نفسی بود اما ادارهاش بسیار ضعیف بود. هیچ کسی از کرزای نمیترسید. کرزای با کسی برخورد جدی نکرد.
آیا در پولی که خارجیها به افغانستان آوردند نیز فساد وجود داشت؟
قسمت زیادی از پول سرازیر شده به افغانستان را خود خارجیها پس بردند. از در آوردند، از دریچه بیرون کشیدند. سعی میکردند پروژهها را به خارجیها یا اتباع و عوامل خودشان بدهند. خیلیها، در وزارت داخله، در وزارت دفاع و وزارتخانههای دیگر، هر وزیر از افراد مورد اعتمادش یک مأمور خریداری تعیین میکرد. مأمور خریداری مطابق نرخ روز بازار و با تبانی برخی کسبه، جنس بدل را به جای جنس گران و اصل برای وزارتخانه فاکتور میکرد و مابهالتفاوت را به عنوان فایده خودش برمیداشت. از دور دوم حکومت آقای کرزای فساد برملا شد. رفته رفته وضعیت طوری شد که با پول هر کاری انجام میشد و بدون پول هیچ کاری انجام نمیشد. اگر خارجیها پولی را که به افغانستان آمد، بنام متخصص و کارشناس دزدی نمیکردند، افغانستان خیلی آبادتر از این بود. برخی از خارجیها در یک ماه 60 هزار دلار معاش میگرفتند. لقمه کلانی از این پول را خود خارجیها برداشتند. بخشی دیگر را به افراد مورد نظر خودشان میدادند. شاید شما رسوایی کابل بانک را شنیده باشید که در سطح بینالمللی صدا کرد. پول و اعتباری را که مردم در بانک گذاشته بودند، خالی کردند و بردند در خارج برای خود سرمایهگذاریهای شخصی کردند.
به نظر شما این وضعیت فساد با سفارتهای خارجی نیز ارتباط داشت؟
اینجا یک ابراهیم عادل بود که وزیر معدن بود. نسبتاً موفق بود و همین قرارداد معدن مس با چینیها در دوره او اتفاق افتاد. متقاضیانی از دیگر کشورها شامل امریکا و شرکتهای غربی هم وجود داشت ولیکن او به خاطر علایق وطنی به این نتیجه رسید که چین بیشترین فایده را میدهد. در دوره بعد وقتی من با او [درباره علل توقف توافقنامه] صحبت کردم گفت ما قرارداد را قبول داریم، خارجیها قبول ندارند. این یعنی سلطه خارجی. در رأس آن هم امریکا بود که در هر امری مداخله میکرد. عبدالکریم خرم، وزیر وقت اطلاعات و فرهنگ به مجلس نمایندگان احضار شد. از او سؤال شد که چرا جلوی پخش سریالهای مبتذل تلویزیون طلوع را نمیگیری؟ گفت جلسه را خلوت کنید طوری که خبرنگار نباشد. بعد گفت من چند دفعه کوشش کردم جلوی پخش این سریالها را بگیرم اما زورم نرسید؛ [از خارج] تلفن میآمد که چرا جلوی آزادی بیان را میگیرید!
به نظر شما چرا با فساد برخورد جدی نمیشد؟
به نظر من آقای کرزای خودش به فساد آلوده نبود ولی در کنترل قدرتمندها ناتوان بود و سلطه نداشت. هیأتهایی هم که برای مبارزه با فساد تعیین میکرد بعد از مدتی خودش به فساد آلوده میشد. ولی من اشرف غنی را پاک نمیدانم. اگر میخواست، میتوانست جلوی اطرافیانش را بگیرد ولی عمداً نمیخواست. خودش هم میخواست از قِبل اینها چیزهایی را برای انتخابات و غیره ذخیره کند. پول جمع میکرد برای انتخابات. غنی در انتخابات اخیر بسیار پول خرج کرد. مجموعاً حامد کرزای یک آدم دارای شخصیت و معتبر بود که ضعیف بود. اما اشرف غنی محکم بود، تمایل شدیدی به دیکتاتوری داشت و دیکتاتورهم شده بود ولی خودش درصدد این بود که وقتی دریچهای به رویش باز شد، سریع اطرافیانش را با یک مهارتی دخیل کند تا پولی ذخیره کند برای دوره بعد انتخابات.
از سال 2006 که امریکا تصمیم گرفت رفته رفته نیروهایش را خارج کند، آیا تغییری در فساد اتفاق افتاد یا خیر؟
حضور خارجیها کم شد ولی مهارت داخلیها در ربودن، اختلاس کردن و دزدیدن بیشتر شد. یاد گرفته بودند چطور وقتی رشوه میگیرند، یا اختلاس میکنند رد پایش را گم کنند.
در بعضی از ژورنالهای علمی مطرح شده بود که به بخشی از مردم افغانستان معاش و حقوق داده میشد در حالی که اصلاً وجود خارجی نداشتند. یک نفر اعلام میکرد من هزار کارمند دارم ولی 200 تا داشت، معاش 800 تای دیگر را هم میگرفت. آیا این صحت داشت؟
بله، این واقعیت داشت. مخصوصاً در وزارت معارف. رقم معلمین در کشور بالاتر از حدود 250 هزار در سطح کشور اعلام شده بود اما بعدتر مشخص شد تعداد زیادی از آنها معلمین خیالی هستند.
آیا امریکا و کشورهای خارجی که به افغانستان پول تزریق میکردند و هزینهها را میدادند، متوجه این فساد نبودند و با آن برخورد نمیکردند؟
افرادی را وظیفهدار کرد ولی همانها کاررا به جایی نبردند.
نخواست یا نتوانست؟
من باورم بیشتر این است که نتوانست.
در افغانستان احزاب مختلفی اعم از شیعه و سنی وجود دارد. آیا واکنش این احزاب به فساد تفاوت داشت. البته من سؤالم بیشتر ناظر به شیعیان است. چه واکنشهایی داشتند؟ آیا خدای نکرده خودشان هم آلوده شدند؟
افراد جنگندهشان احزاب جهادی دوره اشغال شوروی اعم از شیعه و سنی، عمدتاً دهاتی، بیسواد و فقیر بودند. همین افراد در اوایل فداکاریهایی داشتند، خیلیها شهید شدند. اما درهمان جریان جهاد هم عدهای پاک نبودند. برای به دست آوردن مال و زندگی بهتر آمده بودند. درهفت سال دوم آن 14 سال، خیلی از مجاهدین آلوده شدند و این آلوده شدن تا دوره جمهوریت هم ادامه داشت.