صفحات
شماره سه - ۰۱ اسفند ۱۴۰۱
همسایه شرقی - شماره سه - ۰۱ اسفند ۱۴۰۱ - صفحه ۱۵۴

مقاومت امریکایی

معرفی اجمالی شبکه‌ای از همکاران غرب در چند کشور فارسی زبان با تمرکز بر گزارش افسر سیا: اسکات مدل

دکتر بهرام زاهدی

 اسامی برنارد هانری لوی، مصی علی‌نژاد، سناتور لیندسی گراهام، علی میثم نظری، مژگان عظیمی، رحیم رشیدی (معروف به Mr. Kurd) و ده‌ها از این قبیل هر یک معرف بخشی از هجمه و هزینه سنگین غرب برای مبارزه با فرهنگ و هویت اسلامی و امنیت در جهان اسلام هستند اما مجزا دیدن این افراد و پروژه‌هایشان یک خطای راهبردی است. زمانی که ما بتوانیم در یک نگاه جامع و تصویر شبکه‌ای، اتصال این عناصر به یکدیگر را ببینیم آنگاه پیچیده بودن طراحی دشمن و بعضاً غفلت برخی دوستان از این طراحی پیچیده و فراگیر را بهتر درک خواهیم کرد. اساساً بایستی توجه کرد که تقسیم کار یکی از ارکان اساسی پیشبرد منافع گسترده امپریالیسم جهانی در سه سده گذشته بوده است و امروز نیز چه از جهت جغرافیایی و چه از جهت موضوعی نوعی تقسیم کار میان سرویس‌های امنیتی اعضای ناتو قابل ملاحظه است. مثلاً فرانسوی‌ها عمده مسائل غرب آفریقا را خود عهده دار می‌شوند چرا که آن منطقه در دوران استعمار عریان نیز مستعمره فرانسه بود و از جهت موضوعی نیز در بسیاری از نقاط جهان و خصوصاً جهان اسلام موضوعات عمیق فرهنگی- اجتماعی را فرانسوی‌ها عهده دار می‌شوند. حال با چنین چینش نیرویی از سوی جبهه مقابل باید توجه کرد که آنها نیز موضوعات و نیروهای اجتماعی گوناگون در جوامع هدفِ خود را احصا می‌کنند و نهایتاً بر اساس توان و تقسیم کار سعی می‌کنند ضربات متعددی به جامعه هدف وارد کرده و آن را از جهت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و هویتی وادار به تسلیم سازند.
با این مقدمه بحث را با بررسی گزارش اسکات مدل در خصوص براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران دنبال می‌کنیم چرا که در آنجا به مباحث زنان، اقوام و... به گونه‌ای اشاره شده است که ما را به درک ذهنیت افسر اطلاعاتی امریکا نسبت به این مسائل در جهان اسلام آشناتر می‌سازد و سپس به سراغ شبکه لوی و علی‌نژاد و... خواهیم رفت.  
 
 اسکات مدل:
افسر سابق CIA (حوزه‌های تخصصی: امریکای لاتین و خاورمیانه)
مدرس مرکز مطالعات امنیتی دانشگاه جورج تاون: تدریس اطلاعات و روانشناسی، در حال کار روی پروژه‌ای به نام روان‌شناسی تاکتیکی.
مشاور ارشد ستاد فرماندهی عملیات ویژه ایالات متحده امریکا (وابسته به وزارت دفاع امریکا): در زمینه مسائل مقابله با تهدیدات مالی مربوط به گروه‌های تروریستی اعلام شده از سوی امریکا در خاورمیانه و حامیان مالی دولتی برای آنچه امریکا تروریسم می‌نامد.
نویسنده و ارائه دهنده گزارش راهبردی در مورد وضعیت سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران: تهیه شده برای برای کمیته امور خارجه مجلس نمایندگان امریکا، موسوم به گزارش «Iran on Notice» در سال 2017 میلادی.
همکار ارشد سابق مرکز مطالعات استراتژیک و بین‌المللی (Center for Strategic and International Studies یا به اختصار CSIS)
مدیرعامل گروه انرژی راپیدان: یک شرکت مشاوره بازار نفت مستقر در واشنگتن دی سی.
دارای مدرک کارشناسی علوم سیاسی از دانشگاه کالیفرنیا در لس آنجلس و مدرک کارشناسی ارشد مطالعات امنیت ملی از دانشکده خدمات خارجی دانشگاه جورج تاون.
مسلط به زبان‌های فارسی، اسپانیایی و پرتغالی.

 نشست مؤسسه هادسون درباره تأثیرات فشار حداکثری بر ایران در 6 مه‌2020 با حضور اسکات مدل، محسن سازگارا و دو پژوهشگر مؤسسه هادسون.
 
گزارش «Iran on Notice: The Future of U.S. Policy Toward Iran»
یا «ایران زیر نظر (اخطار برای ایران): آینده سیاست ایالات متحده در قبال ایران»
(مشتمل بر: مقایسه وضعیت امنیتی در چهار مقطع زمانی و توصیه‌هایی برای تغییر رفتار جمهوری اسلامی ایران)
نوشته اسکات مدل1
مدل در سال 2017 گزارش خود را به مجلس امریکا ارائه و در آنجا تأکید کرد که جمهوری اسلامی ایران علی رغم همه مشکلات، یک نظام در حال فروپاشی نیست و باید با افزایش کمی و کیفی فعالیت‌ها علیه این نظام، آن را به نقطه‌ای رساند که امکان تغییر رفتار (و در متنی دیگر امکان براندازی و تغییر ساختار) وجود داشته باشد.
گزارش اسکات مدل Scott Modell در مقابل کمیته امور خارجه مجلس نمایندگان در تاریخ 16 فوریه 2017 ارائه شده است که بخشی از آن را ترجمه و ارائه می‌کنیم2:
[خطاب به حاضران:] «رئیس رویس Royce، عضو عالی رتبه انجل Engel، اعضای کمیته، با تشکر از شما که امروز این فرصت را در اختیار من گذاشتید تا این گزارش را به اطلاع برسانم. انتخاب دونالد ترامپ و ظاهراً تمایل تیم امنیت ملی او در رابطه با تند کردن سیاست ایالات متحده در مقابل ایران، این اجازه را به ما می‌دهد تا توصیه‌هایی در چگونگی سیاستی سختگیرانه را مد نظر قرار دهیم، سیاستی که برعکس رویکرد ملایم‌تر و آشتی جویانه‌تر پرزیدنت اوباما در این هشت سال گذشته می‌باشد. هدف‌گیری یک رویکرد سخت‌تر باید به طرف پایگاه پوسیده پشتیبانی مردمی رژیم، کوشش‌هایی برای بالا بردن فشار قوانین بین‌المللی، استفاده از مشکلات غیر قابل حل رژیم در داخل و پایه‌گذاری برنامه‌ای چند ساله جهت تغییر رفتار رژیم باشد. گرچه، علیرغم تمام کمبودها و عدم موفقیت‌ها، جمهوری اسلامی در لبه پرتگاه سقوط نیست. بر اساس جدول زیر، شرایط برای یک «بهار پارسی» یا حتی اصلاحات اساسی وجود ندارند.

چرخش نشانگرهای تغییر در ایران

توصیه‌های زیر بحثی در مورد فشار رو به تزاید نظامی و غیرنظامی [بر روی ایران] است تا رفتار رژیم را در طول زمان، معتدل کند. اگر این توصیه‌ها به اجرا گذاشته شوند وزن تصمیم مشاور امنیتی سابق، فلین Flynn در اخطار دادن به ایران، بیشتر می‌شود و در روند کار، دستگاه امنیت ملی ما را تقویت کرده و پیام روشنی می‌فرستد که ما مصمم هستیم ایران را برای اقدامات غیرقانونی و بی‌ثبات کننده‌اش به حساب پس دادن واداریم.

توصیه شماره 1: تغییراتی کلی در صدای امریکا VOA و رادیو فردا (که زیرمجموعه رادیو اروپای آزاد است) بدهید. به خاطر برنامه‌های آبکی، روحیه پایین و حضور مخرب توجیه‌کنندگان رژیم که کارکرد بهتری از خود رژیم برای توجیه برنامه اتمی ایران دارند، تعداد مخاطبانشان به پایین‌ترین حد رسیده است. هیچ بهانه‌ای برای این موارد وجود ندارد، به خصوص با در نظر گرفتن اعتبار پایینی که رسانه‌های وابسته به دولت دارند. هدف حمله تبلیغاتی رسانه‌های فارسی زبانی که سرزنده باشند، ... اصلاحات پیشنهادی به شرح زیر است:
صدای امریکا و رادیوفردا، علاوه بر تغییرات در برنامه‌ها، باید سیاست سفت و سختی در گزینش‌های استخدامیشان داشته باشند. میزان بررسی سوابق افراد که در حال حاضر انجام می‌گردد ناکافی است، حتی برای ایرانیانی که مستقیماً از صدا و سیمای جمهوری اسلامی و یا وزارتخانه‌های ایران می‌آیند. برای یک مأمور اطلاعاتی کارکشته مثل مأمورین وزارت اطلاعات ایران، نفوذ کردن در صدای امریکا و رادیوفردا کار آسانی است، تا بتوانند برنامه‌های ضد رژیم را بی‌خاصیت کنند.

صدای امریکا و رادیوفردا را با سیاست‌های امریکا در امور ایران، عمیقاً ادغام کنید. برنامه‌های صدای امریکا و رادیوفردا باید چیزی ماورای صرفاً برنامه‌های خبری باشد. آنها باید سکویی برای این موارد باشند:
توضیح سیاست امریکا
بهره‌برداری از اختلافات درونی رژیم
تقویت رفرمیست‌ها و دعوت برای انتخاباتی آزاد و عادلانه
تضعیف پشتیبانی بین‌المللی برای ایران
و زیر نور قرار دادن ارتباطات ایران برای بی‌ثبات کردن منطقه.
صدای امریکا باید برنامه «پنجره‌ای به طرف واشنگتن» در مورد سیاست امریکا به وجود آورد.

تأثیرات شکاف‌های موجود در ایران را یکپارچه کنید: با اینکه جنبش سبز کاملاً مرده یا در حیاط نباتی است، اعتراضات به‌طور منظم در تمام ایران در حال اتفاق میباشد. رسانه‌های فارسی زبان باید بر روی این معترضین نور کافی بتابانند، از کارگران خشمگین کارخانه‌ها و گروه‌های قومی تا فعالین حقوق زنان و معلمین به فقر کشیده شده. حتی گرچه این اعتراضات محلی و زودگذر است، ما باید کمک کنیم تا این «خوشه‌های نارضایتی بی‌ارتباط با یکدیگر» به هم متصل شده و منتج به رفتاری قوی‌تر در ضدیت با رژیم گردد. کنگره باید دولت را موظف کند تا به ارائه گزارش منظم از ارزشیابی برنامه‌های رسانه‌های فارسی‌زبانی که خرج آنها را امریکا می‌دهد، بپردازد.
توصیه شماره 2: از اصلاحات ذکر شده در بالا برای رسانه‌های فارسی زبان باید به طریقی استفاده کرد تا آنها مانند سر پیکانی در حمله تبلیغاتی علیه ایران باشند. علاوه بر نور تاباندن به ارتباط با تروریسم و فساد، کوشش‌هایی که با رهبری امریکا انجام می‌گردد باید بر روی کنترل کردن خشم و تنفر و تمایل به صحبت صریح علیه ایران متمرکز گرددد.
زنان: جنبش زنان در ایران، بیشتر درباره پس گرفتن دوباره حقوقی می‌باشد که قبلاً داشتند. شیرین عبادی، برنده جایزه نوبل، قبل از انقلاب اسلامی سال 1979 یک قاضی بود. امروز، زنان بر طبق قانون، از قاضی شدن منع گردیده‌اند. هیچ گروه اجتماعی در جمهوری اسلامی به اندازه زنان متضرر نشده‌اند و هیچ مقوله دیگری انرژی پنهانی که حقوق زنان و تساوی جنسیتی دارد،
ندارد.

گروه‌های قومی: بعضی از این اقوام در جمهوری اسلامی به حدی حقوق شان نادیده گرفته شده که اجازه ندارند نام فرزندشان را بر اساس زبان بومی خودشان بگذارند. رژیم از ساختن مسجد برای سنی‌ها در تهران جلوگیری کرده است، علیرغم جمعیت بیش از یک میلیونی آنها در آن شهر گرفتاری آذری‌ها، بلوچ‌ها، و دیگر اقلیت‌های قومی، محورهای مهمی در ناکارایی جامعه مدنی در ایران است..
بحران‌های اجتماعی: ناکارآمدی رژیم، بحران‌هایی را در مقولاتی همچون بخش سلامت تا بخش رفاه به وجود آورده است، هرکدام از این مسائل، باعث بوجود آمدن جنبش‌هایی کوچک ولی سازمان داده شده، گشته‌اند. آلودگی هوا در تهران و دیگر شهرهای بزرگ، تشعشع امواج مضر که دولت برای جلوگیری از پخش امواج تلویزیون‌های ماهواره‌ای بکار میگیرد، نرخ بالای بیکاری جوانان، اعتیاد به مواد مخدر، و شیوع فحشا، به رکوردهای جدیدی رسیده است...»

چهره صهیونیست مرموز فرانسوی یعنی برنارد لوی از سال‌ها قبل در رابطه با مسائل افغانستان و کردستان عراق و لیبی و فلسطین و سودان و... فعال بود. ارتباطات او با خانواده مسعود پیشینه قدیمی دارد و در تابستان 1400 نیز احمد مسعود در نامه‌ای سرگشاده خطاب به وی، عاجزانه خواست که او واسطه شود و ماکرون را به سمت حمایت آشکارتر و جدی‌تر از جریان وی به پیش ببرد. ملاقات مصی علی‌نژاد و لوی در اوج اغتشاشات سال 1401 و سپس ملاقات ماکرون و مصی علی‌نژاد گوشه‌های دیگری از فعالیتهای وی را نشان می‌دهد. مصی علی‌نژاد و علی میثم نظری نماینده به اصطلاح مقاومت در امریکا نیز بده بستان فراوانی در فضای مجازی دارند. چهره‌های فاسد و ضد دینی مثل مژگان عظیمی و سمیرا خیرخواه نیز با علی‌نژاد پخش مستقیم در یوتیوب و اینستاگرام و... داشته‌اند. دیگر دوست مسعود و علی میثم نظری یعنی فهمی دشتی که به طرز مشکوکی کشته شد با رحیم رشیدی یا به تعبیر دونالد ترامپ Mr. Kurd پخش مستقیم داشته است. (توجه کنید به نقش لوی در تعامل میان پنج شیر و جریان‌های فاسد در کردستان عراق و نیز توجه به دست گذاشت روی مسائل زنان و مسائل اقوام طبق نوع نگرش اسکات مدل که در وقاع نوع نگرش سازمان سیا به این نحو مسائل را نمایندگی می‌کند.) سناتور لیندسی گراهام نیز به عنوان یکی از سرسخت‌ترین دشمنان اسلام‌گرایی و جمهوری اسلامی ایران، حاکی این جریانات و لابی گر برای افتتاح دفتر مقاومت پنج شیر در واشنگتن بود. باز در اروپا با محوریت فرانسوی‌ها آریانا سعید خواننده زن افغان (که در زمان حاکمیت غنی و امریکایی‌ها، در استادیومها بین دو نیمه فوتبال برای تماشاگران بی‌حجاب آوازه خوانی و رقاصی می‌کرد) به کنگره اروپا رفت و خواند و حرفهای سیاسی تندی مطرح کرد.
سپس زر امیرابراهیمی در همان کنگره حاضر شد و خبر از آغاز انقلاب زنانه در آینده نزدیک در ایران داد. در اروپا امثال هدی خموش و نیلوفر فولادی و... فعال شدند و هدی خموش (شاعر هرزه سرای افغانستانی) در نروژ به عنوان نماینده زنان افغانستان سخن کفت! در پشت صحنه جریان مسعود نیز امرالله صالح ایستاده است که روابط آن با نهادهای امنیتی امریکا واضح است. در همین ایام در شاخه‌ای دیگر از این جریان پیچیده شبکه‌های ایران اینترنشنال و افغانستان اینترنشنال با پول عربستان سعودی فعالیت می‌کنند (در یک ساختمان) و خط رسانه‌ای کلی تمجید از غرب و غربگرایان و زدن اسلام و اسلام گرایان را دنبال می‌کنند. (افغانستان اینترنشنال در تابستان 1400 با خط قهرمان‌سازی از احمد مسعود کار خود را شروع کرد و در کنار بی‌بی‌سی فارسی و ایندیپندنت فارسی که سردبیری آن را کاملیلا انتخابی فرد به عهده داشت یک جریان رسانه‌ای را شکل دادند). هم زمان مریم سما نماینده زن ایران ستیز مجلس پیشین افغانستان سر از آلبانی در آورد و در کنار دیگر مریم (مریم رجوی) تیرانا نشین شد و سپس موجی بسیار سنگین از ایران هراسی و افغان هراسی به صورت حرفه‌ای در فضای مجازی ایران و افغانستان دنبال شد. مجامع بین‌المللی رینا امیری و نازنین بنیادی و سیما ثمر و شیرین عبادی و... در هر فرصتی علم کردند و تقریباً به شکلی واحد به موضوعات زنان و اقوام در ایران و افغانستان دامن زدند.

نماینده‌گان سوسیالیست و دموکرات پارلمان اروپا، یازده زن افغان را نامزدان جایزه آزادی اندیشه ساخاروف معرفی کردند.
  آناهیتا دادخدا خبرنگار زن دیگر ایران اینترنشنال در دوشنبه فعال شد و در مورد افغان‌ها نیز کارهای تبلیغی را شروع کرد. (وی با اشکان صفایی خبرنگار ایران اینترنشنال در رژیم صهیونیستی و نیز خبرنگار کان نیوز متعلق به رژیم اخیراً ازدواج کرده است). در همین اثنا شعار تغییر شکل یافته عبدالله اوجالان –سرکرده حزب کمونیست پ.ک.ک- یعنی ژن، ژیان، آزادی (زن، زندگی، آزادی) در اغتشاشات ایران مطرح شد و جریان‌های غربگرای افغان نیز از آن حمایت کردند. پیشتر صحرا کریمی –رئیس افغان فلم- و کتایون شهابی نیز کار مشترکی را تولید کرده بودند و نشانه دیگری از این نوع تعاملات میان غربگرایان در ایران و افغانستان را نشان داده بودند. (کتایون شهابی تهیه‌کننده فیلمی بود که صحرا کریمی آن را کارگردانی کرده بود. کتایون شهابی در سال 1390 به اتهام همکاری با بی‌بی‌سی فارسی بازداشت شده است. او از اعضای هیأت داوران بخش مسابقه جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ بوده است).
 بنیاد هیفوس هم در هر دو کشور فعال شده بود و در ایران ماجرای معروف دستگیری خانم هما هودفر مربوط به این بنیاد بود...
اگر بخواهیم ارتباطات میان این افراد و نهادها را به صورت کامل بر شماریم مثنوی هفتاد من کاغذ خواهد شد و تنها در این وجیزه به این نکته اشاره کردیم که غربی‌ها برای فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی و امنیتی خود هم برنامه و راهبرد مشخصی دارند و هم شبکه‌های به هم متصلی که عدم توجه به آنها ما را از اصل بازی جاری در منطقه یعنی تقابل میان هویت اسلامی و جاهیلت مدرن غافل خواهد کرد.
اگر نامی برای این شبکه زیبنده باشد، نام شبکه مقاومت امریکایی است که در واقع در تمام جهان اسلام و با استفاده از همه ظرفیت‌های پیدا و پنهان غرب و شرق به مقاومت –نه در برابر استعمار و استعمارگران و اشغالگران- بلکه در برابر فرهنگ و هویت اسلامی می‌پردازد و با به اصطلاح مقاومت خود برای نظام لیبرال سرمایه‌داری جهانی جاده را هموار می‌کند.
امید که در پرتو تعالیم دین مبین اسلام و فراست و کیاست در مواجهه با دشمنان اسلام بتوانیم در مسیر ساخت تمدن نوین اسلامی گام برداریم.

 

جستجو
آرشیو تاریخی