صفحات
شماره سه - ۰۱ اسفند ۱۴۰۱
همسایه شرقی - شماره سه - ۰۱ اسفند ۱۴۰۱ - صفحه ۱۷۴

تئوریسین مقاومت پوشالی

واکاوی فعالیت‎های فیلسوف نویسنده و فیلمساز صهیونیست فرانسوی «برنارد هنری لوی»

مهدی زمانی

برنارد هنری لوی (Bernard-Henri Lévy) که به اختصار از او به‎عنوان BHL نام برده می‎شود، روز 5 نوامبر سال 1948 میلادی، در شهر بنی‎صاف در شمال غربی کشور الجزایر در منطقه تحت قیمومیت فرانسه به دنیا آمد. خانواده ثروتمند وی که از یهودیان سفاردی (یهودیانی که نسل آن‌ها به جامعه یهودی بومی شبه‌جزیره ایبری در ابتدای هزاره دوم میلادی می‌رسد) می‎باشند، چند ماه پس از تولد برنارد به مراکش نقل مکان کردند و در سال 1954 راهی پاریس شدند.
برنارد هنری لوی بیشتر به‎عنوان یک فیلسوف، نویسنده و فیلمساز شناخته می‎شود. این یهودی فرانسوی، در کنار جوانان روشنفکری همچون «آندره گلوکسمن» از بنیان‎گذاران جنبش «فیلسوفان نو» در سال 1977 در فرانسه بود. وی در این سال کتاب «بربریت با یک چهره انسانی» را منتشر نمود که در آن، شباهت‎های بین نازیسم و مارکسیسم را در جستجوی سرچشمه‎های توتالیتاریسم بررسی کرد. لوی چنین استدلال نمود که مارکسیسم ماهیتاً فاسد است.
برنارد لوی در سال 2019 کتاب «امپراطوری و پنج پادشاه: کناره‎گیری امریکا و سرنوشت جهان» را منتشر نمود. لوی در این کتاب از امریکا و غرب دموکراتیک به عنوان جهان نو که از افرادی غالباً صلح‌آمیز تشکیل شده یاد می‎کند. در این جهان کشورها بسان نقش‎آفرینانی عقلانی تصور می‌شوند که مقصود کنش‎های آنان، ایجاد رفاه مادی برای شهروندان‌شان است.
این جهان که بین هویت‌های ملی، فردیت سرگشته و خیزش‎های گروه‌های به حاشیه رفته گرفتار است، در بحران روانی و سیاسی به سر می‎برد. ایده لوی، بسیج کردن منابع جهان نو برای نجات بخش‌هایی از جهان قدیم می‎باشد، اما از دیدگاه وی، از آنجا که جهان نو یا همان «امپراطوری» دیگر نمی‌خواهد سروکار چندانی با جهان قدیم داشته باشد و اهمیتی به سوری‌ها، کردها یا اویغورها نمی‌دهد، به‎نظر می‌رسد این ایده ناکام شده‌ است.
لوی چین، روسیه، ایران، ترکیه و اسلامگرایی رادیکال سنی را «پنج پادشاه» می‌خواند. از نظر وی، این پنج پادشاه بازیگرانی کارتونی ولی وحشتناک هستند که از سردرگمی جهان برای آزار ملل و محدودسازی دسترسی جهان نو سوء استفاده می‌کنند. لوی می‌گوید امریکا که در لحظه عقب‌نشینی و تردید قرار دارد، باید بار دیگر برای آزادی موضع بگیرد و به‎پا خیزد. به نظر لوی، امریکا دهه‌ها ظاهری از یک نظم قابل قبول را در سطح جهان برقرار نموده، اما این «شرافتمندانه‌ترین کار» خود را به خاطر ترکیبی از سیاست‎های مسموم و چالش‎های فناوری کنار گذاشته است.
به باور لوی، ترامپ و زاکربرگ دو تیغ یک قیچی‎اند که دموکراسی را در داخل و هژمونی آن را در خارج نابود ساخته‎اند و این «پنج پادشاه»، خلأ بزرگ ناشی از محو شدن امپراطوری را پر کرده‌اند. به نظر می‌رسد فراخوان لوی برای اقدام امپراطوری، به‎معنای تقاضا از امریکا برای مقابله همزمان با هر پنج پادشاه با فوریت یکسان است.

 در صفحه بیوگرافی لوی در تارنمای شخصی او، وی به‎عنوان فردی حامی رژیم صهیونیستی توصیف شده و آمده است: درباره رابطه برنارد هنری لوی با اسرائیل بسیار گفته و نوشته شده؛ برای بیش از ۴۰ سال، این متفکر هرگز از تفکر جسورانه در مورد آینده دولت یهود دور نشده است؛ هرچه که مخالفان او بگویند فرقی نمی‌کند، او صدایی منحصر به فرد در خاورمیانه در حمایت از اسرائیل است؛ مترقی و مبتکر، و صدایی که توسط اسرائیلی‌ها و فلسطینی‌ها شنیده می‌شود و مورد احترام است.
وی در سال ۱۹۶۷، نخستین سفر خود را به اسرائیل انجام داد؛ جنگ ۶ روزه هم در ژوئن آغاز شد اما او که به فرانسه بازگشته بود، با حضور در کنسولگری اسرائیل در پاریس آمادگی خود را برای حضور در این جنگ اعلام داشت و به عضویت نیروهایی درآمد که هدف خود را نابودی ائتلاف کشورهای عربی بیان می‌کردند. جنگ زود تمام شد و لوی نتوانست وارد میدان جنگ شود، اما این تحولات جرقه‌ای بود برای علاقه‌مندی وی به مسائل مربوط به خاورمیانه که هرگز از بین نرفت.
در همان دوره، لوی جوان مقاله‌ای را با عنوان «صهیونیست‌ها در فلسطین» در حمایت بی‌قید و شرط از وجود دولت اسرائیل نوشت. موضوع دیگر البته تمایل او برای صلح با فلسطینی‌هاست. او ضرورت ایجاد یک کشور مستقل فلسطینی را به دلایل اخلاقی و سیاسی بیان می‌کند، دولتی که در کنار اسرائیل و در صلح با آن زندگی کند. البته امروز بیش از هر زمان دیگری مسأله دو دولتی در سرزمین‎های اشغالی به‎عنوان اصلی‎ترین راهبرد در مقابله با مقاومت فلسطینیان مطرح گشته و برجسته شده است.
هنری لوی از دهه ۱۹۷۰ هر زمان که اسرائیل در خطر افتاد، به‎سرعت برای کمک حاضر شد و حتی در دهه ۱۹۸۰ با شروع جنگ در لبنان، اخبار جنگ را برای روزنامه لوموند پاریس پوشش می‌داد. لوی که بعضاً از او به‎عنوان یکی از سرشناس‎ترین متفکران صهیونیسم یاد می‎شود، از سال ۲۰۰۰ مرکزی را برای تأملات فلسفی در بیت‌المقدس ایجاد کرد.
لوی که در طول زندگی‎اش سفرهای زیادی به اسرائیل داشت، در  ماه می سال ۲۰۰2 نیز دکترای افتخاری دانشگاه تل‌آویو را دریافت نمود و در سخنرانی‌اش به این مناسبت گفت: «هرگز به نظرش اسرائیل اینقدر تنها نبوده که به آن انگ شیطان‌پرستی و نازی زده شود. همه کشورهای در حال جنگ دارای نقص در رفتار هستند اما سزاوار این سیل نفرت نیستند.»
او در سال ۲۰۰۶ و در جریان جنگ 33 روزه بین اسرائیل و لبنان هم آنجا حاضر بود و برای روزنامه لوموند فرانسه و روزنامه نیویورک تایمز امریکا گزارش‎هایی تهیه می‎کرد. خوش‎رقصی‎های لوی برای رژیم صهیونیستی موجب شد تا دانشگاه عبری اورشلیم نیز در سال ۲۰۰8 دکترای افتخاری دیگری به وی اعطا کند. لوی در سال ۲۰۱۰ از سوی نشریه صهیونیستی جروزالم پست، به عنوان چهل و پنجمین چهره پرنفوذ یهودی دنیا معرفی شد. بسیاری از هواداران برنارد هنری لوی معتقدند که وی یکی از بزرگترین متفکران فرانسوی و یهودی حال حاضر در دنیاست.
برنارد هنری لوی، سومین دکترای افتخاری خود را در 16 می سال 2017 از دانشگاه برایلان که در حومه تل‎آویو واقع است دریافت نمود؛ اما داستان دکتراهای افتخاری لوی به همین‎جا ختم نمی‎شود. وی در روز 17 ژوئن سال 2018 نیز چهارمین دکترای افتخاری خود را از دانشکده آکادمیک نتانیا که در غرب سرزمین‎های اشغالی واقع شده، دریافت کرد.
 
 برنارد هنری لوی در کتاب خود با عنوان «عصر تاریکی چپ: مقابله با بربریت جدید» مواضع صریح خود در دشمنی با اسلام را مطرح می‎نماید. منتقدان کتاب بر این باورند که وی در این کتاب تروریسم، اسلام‎گرایی و ذهنیت عربی را با یکدیگر یکی دانسته تا ادامه خشونت استعمارگرایانه را در خاورمیانه توجیه کند. لوی که حجاب زنان مسلمان را وسیله‎ای برای انسانیت‌زدایی از آنان معرفی کرده، اسلام ایده‎آل خود را اسلام موجود در اقلیم کردستان عراق معرفی می‎کند. وی به صراحت تأکید می‎کند که: «حجاب یک دعوت است به تجاوز جنسی!»
بی‎شک این اندیشمند فرانسوی، یکی از مخالفان سرسخت جمهوری اسلامی ایران نیز می‎باشد، کما اینکه این موضع خود را بارها و بارها در مقاطع گوناگون عیان کرده است. لوی وظیفه غرب می‌داند که با هر قدرتی که ارزش‌های اروپایی-امریکایی را به چالش می‌کشد، تا سرحد نابودی مبارزه کند. در این میان، جمهوری اسلامی ایران به عنوان نماد مقاومت و پایداری در مقابل ارزش‌ها و سیاست‌های غرب، همواره مورد اتهام و نفرت لوی قرار گرفته است.
برنارد لوی تاکنون از هیچ اقدامی در سوریه، عراق، افغانستان و حتی جمهوری آذربایجان برای مقابله با رویکرد شیعی و نظام جمهوری اسلامی دریغ نکرده. وی در سال 2009 بارها در مقالات خود به حمایت از آشوبگران فتنه 88 در ایران پرداخت و از آن‎ها به‎عنوان «ایرانیانی که برای دموکراسی می‎جنگند» یاد کرد و خواستار بازشماری صادقانه آرا شد.
لوی مخالف جدی توافق هسته‎ای با ایران بود. وی چند سال پیش در یکی از نوشته‌هایش در تارنمای نشریه صهیونیستی «تبلت» از بایدن به دلیل تشویق اوباما به گفت‌وگوی هسته‌ای با ایران و امضای توافق برجام انتقاد کرده. لوی در این یادداشت، به خروج امریکا از افغانستان در دوره بایدن و حتی حمایت نکردن دولت امریکا از کردستان تاخت و آن را انزواگرایی شرم‌آور واشنگتن دانست.  به ‎نظر می‎رسد که لوی در این زمینه تفاومت چندانی میان ترامپ و بایدن قائل نیست، زیرا به‌طور کلی کاهش فشار و رویکرد سخت نظامی را نادرست ارزیابی می‌کند. موضع او در قبال روسیه در جنگ اوکراین نیز به همین نحو است.
برنارد لوی که در سال‎های متمادی رفاقتی بسیار صمیمی با ساکنان مختلف کاخ الیزه داشته، طی ماه‎های گذشته نیز در حمایت از اقدامات آشوبگران در ایران و برجسته‌سازی برخی از رهبران این انقلاب پوشالی در خارج از کشور کم نگذاشت. لوی حتی از اعتبار و نفوذ خود در دولت فرانسه استفاده کرد تا دیداری برای مسیح علی‎نژاد، چهره شناخته‎شده اپوزیسیون خارج کشور با امانوئل مکرون رئیس‌ جمهور فرانسه که کشورش یکی از اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد می‎باشد فراهم کند.
لوی پیش از این نیز ضمن حمایت قاطع از اغتشاشگران، زنان ایران را که به بهانه حجاب دست به اعتراض زدند افرادی شجاع نامید که باعث حیرت جهانیان شده‌اند. وی مدعی شد اعتراض آن‌ها برای مدت طولانی آرام نخواهد شد.
برنارد هنری لوی در تحلیلی که در تارنمای نشریه یهودی «تبلت» در مورد اعتراض‌های ایران و با عنوان «زنان در مقابل آخوندها» منتشر کرد، تأکید دارد: زمان آن فرا رسیده که غرب با شجاعت از معترضان حمایت کند و دست از حمایت از نظام ایران بردارد، زیرا رژیم ایران و عمالش برای سرکوب شورش مو، دست از کار نخواهند کشید.
وی در این نوشتار با تعابیری خشن، به توصیف وضعیت کنونی ایران و مقابله نظام با اغتشاش‌ها پرداخته و با خوشحالی «ایران را بر لبه یک پرتگاه» تصور کرده است. لوی همچنین برای رسیدن به اهدافش، در هر چند سطر یک بار از نام مهسا امینی استفاده کرده است.
لوی می‎نویسد: چیزی که حتی برای ناامیدترین ناظران هم قابل مشاهده است، قدرت جنبشی است که به نظر می‌رسد برای رسیدن به اهدافش حاضر به توقف در هیچ مورد نیست. خواسته آنها این‎بار مانند سال ۲۰۰۹، یک انتخابات شفاف یا مانند سال ۲۰۱۹ کاهش قیمت سوخت نیست؛ آنها خواهان سرنگونی نظامی هستند که نمی‌تواند چیزی را که می‌خواهند به آنها ارائه دهد.
لوی در پایان یادداشت خود می‎نویسد: ما در مورد اوکراین خیلی خوب عمل کردیم؛ ما با وحدت در مقابل پوتین ایستادیم. در مقابل این توهین جدید (نظام جمهوری اسلامی ایران) نیز باید همین عزم را داشته باشیم. ما باید بیش از هر زمان دیگری بگوییم: «با دشمنان رادیکال خود هیچ‌گونه توافقی نداریم.»
لوی در رابطه با دیدار مسیح علی‎نژاد با امانوئل مکرون در نشریه فرانسوی قاعده بازی، ضمن توصیف مسیح علی‎نژاد به‎عنوان «روح انقلاب در ایران» می‎نویسد: در کنار مسیح علی‌نژاد با روح شورش در ایران آشنا می‌شوم. من او را شجاع می‌دانم؛ او فوق‌العاده است. من این زن فعال را تحسین می‌کنم که از هیچ چیز و هیچ‌کس نمی‌ترسد؛ او در زمان خداحافظی ابراز داشت دفعه بعد می‌خواهد یک عکس سه نفره با دوستم سلمان رشدی بگیرد.
لوی در توضیح دیدار علی‌نژاد با مکرون پشت درهای بسته نیز گفت: رئیس‌جمهوری فرانسه بیان کرد که در مواجهه با شورشی از این نوع، رئیس یک دولت دموکراتیک نمی‌تواند بی‌تفاوت باشد؛ اما ناگهان این فعال زن (علی‌نژاد) گفت: «آقا این یک شورش نیست، یک انقلاب است.» وی موجب شد که کاخ الیزه نیز از واژه انقلاب برای تحولات ایران استفاده کند. لوی اعتراف می‌کند که مکرون پیش از آن هیچ علاقه‌ای به شرکت در این ماجراجویی نداشت، اما این زن ایرانی موجب آن اتفاق شد.

 برنارد هنری لوی  ماجراجویی جدی خود را از شبه قاره هند آغاز نمود، جایی که او در روز دوم اکتبر سال ۱۹۷۱ و در پوشش خبرنگار روزنامه فرانسوی «کمبات» به شبه قاره هند رفت تا در نبرد بنگالی‌ها برای جدایی  ناحیه شرقی پاکستان حضور یابد. لوی همراه با اولین واحدهای نظامی ارتش هندوستان وارد داکا پایتخت فعلی کشور بنگلادش شد. این نبرد خونین منجر به جدایی ناحیه شرقی از پاکستان و تشکیل کشور مستقل بنگلادش گردید. طبق برخی گزارش‎ها، قریب به ۳ میلیون تن در این درگیری‎ها کشته شدند. لوی مدتی به‎عنوان مشاور نخستین دولت بنگلادش را همراهی می‎کرد.
در ماه می سال 1992، برنارد هنری لوی و چند تن از دوستانش وارد سارایوو محاصره شده، پایتخت فعلی کشور بوسنی و هرزگوین می‎شوند. لوی پس از بازگشت به فرانسه، درخواست کمکی از نخستین رئیس جمهور بوسنی و هرزگوین، علی عزت بگوویچ، به فرانسوا میتران، رئیس جمهور وقت فرانسه ارائه می‎دهد. این پیام و اصرار لوی، رئیس جمهور فرانسه را متقاعد می‎سازد تا سفر تاریخی خود را به سارایوو انجام دهد. لوی با دو تن از دوستانش، اولین مستند خود را با نام «یک روز در مرگ سارایوو» می‌سازد که در 20 دسامبر 1992 از شبکه 3 فرانسه پخش می‎شود.
لوی از سپتامبر 1993 تا مارس 1994، تقریباً تمام وقت خود را به فیلمبرداری مستند «بوسنی» اختصاص می‎دهد. این فیلم که در خط مقدم نبرد و در شهر سارایوو محاصره شده تهیه گشته، در غارهایی که ساکنان شهر در آن پناه گرفته‌اند، تصویربرداری شده است. لوی در سال 2002 و با منابع بنیاد آندره لوی، جشنواره بچه سارایوو را راه‎اندازی می‎کند که هدف آن به‎ظاهر کمک به کودکان بوسنی برای بازسازی جامعه‎ای است که در اثر جنگ، مرگ و تشنگی انتقام از هم پاشیده شده است. اما به راستی هدف برنارد لوی یهودی از این همه توجه به کشور اسلامی بوسنی و هرزگووین چیست؟!
لوی در سال 2011 نیز در جریان تجزیه کشور سودان به دو کشور سودان و سودان جنوبی، نقش فعالی ایفا می‎کند. اما لوی ماجراجویی آفریقایی خود را این بار در کشور لیبی ادامه می‎دهد. جرقه جنگ داخلی لیبی، در فوریه سال ۲۰۱۱ در شهر بنغازی پایتخت لیبی زده می‎شود، یعنی دقیقاً همان جایی که چند دهه پیش، استقلال لیبی در آن اعلام شد. اما در ماه مارس بود که ناتو وارد معرکه لیبی گردید. بعدها باراک اوباما رئیس‌جمهوری وقت امریکا که تمایلی به مداخله در معرکه لیبی نداشت، اعتراف کرد این کار بدترین اشتباه او در دوران ریاست جمهوری‌اش بوده است. با وجود اینکه ایالات متحده به‎ظاهر تمایلی به ماجراجویی در لیبی نداشت، ولی فرانسه و بریتانیا، پیش از این تصمیم خود را گرفته بودند و واشنگتن را هم مجبور به همراهی کردند.
اما ارتباط لوی با این ماجرا چیست؟ لوی در مارس 2011 به بنغازی رفت و با مخالفان قذافی دیدار کرد. وقتی لوی از بنغازی به پاریس بازگشت، به‌سرعت با «نیکلا سارکوزی» رئیس‌جمهوری وقت فرانسه دیدار کرد و گفت: سرنگونی قذافی تنها راه‌حل برای لیبی است. شگفت‌آور این بود، سارکوزی و لوی که تا پیش از آن دیدگاه‎های متضادی داشتند، در این مورد با هم موافق بودند و لوی ناگهان به عنوان فرستاده سارکوزی در امور لیبی تعیین شد! لوی حتی مخالفان لیبی را کنار «هیلاری کلینتون» وزیر امور خارجه ایالات متحده نشاند. اگرچه اوباما هنوز مردد بود، اما کلینتون به‎سرعت نقش خود را در زمین بازی لوی پیدا کرد و بی‎درنگ کاخ سفید را نیز با خود همراه ساخت.
لوی بعدها در مستندش «سوگند طبرق» اعتراف کرد که چگونه یک رئیس‌ جمهور محافظه‌کار فرانسه را برای مداخله ناتو و صدور قطعنامه ۱۹۷۳ شورای امنیت سازمان ملل علیه لیبی متقاعد کرد. البته دستپخت لوی برای لیبی چنان شور بود که گروه‌های مختلف معارض هنوز ۱۰ سال پس از مرگ قذافی حتی نتوانسته‎اند یک دولت فراگیر تشکیل دهند. فرانسه، بر اساس دروغ‌های لوی ساعاتی پیش از رأی‌گیری شورای امنیت سازمان ملل متحد در مورد قطعنامه ۱۹۷۳، مداخله نظامی در لیبی را در روز ۱۷ مارس ۲۰۱۱ رهبری کرد و جنگ و تهدید ناپایانی را علیه امنیت مردم لیبی به همراه آورد.
طبق آن‎چه بیان شد، بی‎شک یکی از کارویژه‎های لوی تجزیه کشورهای اسلامیست! لوی در سال 2015 و به بهانه ساخت مستند «پیشمرگه» راهی کردستان عراق می‎شود. دو سال بعد نیز در سال 2017 و پس از همه‎پرسی استقلال کردستان عراق، عکس‎های لوی با مسعود بارزانی رئیس وقت اقلیم کردستان عراق منتشر می‎شود، تا بیش از پیش نقشه لوی برای تجزیه همسایه غربی ایران آشکار شود. پس از اغتشاشات داخلی ایران نیز وی ضمن محکوم کردن حملات موشکی سپاه پاسدران انقلاب اسلامی به مقرهای گروها‎ی تروریستی حزب دموکرات کردستان ایران (حدکا) و سازمان کردستان حزب کومونیست ایران (کومله) در اقلیم کردستان عراق، حمایت همه‎جانبه خود را از آن‎ها اعلام
می‎دارد.
مصر، سوریه و البته روسیه تکه‎های دیگر پازل ماجراجویی‎های لوی را تشکیل می‎دهند. وی در سال 2008 و همزمان با تنش میان روسیه و گرجستان، به حمایت از مهره کشورهای غربی در گرجستان می‎پردازد. لوی در سال‎های 2014 و 2015 با حضور در کیف، از مخالفان روسیه در اوکراین حمایت می‎نماید و پس از آغاز جنگ اوکراین در سال 2022 نیز ضمن حضور در خط مقدم درگیری‎ها در پوشش مستندساز، کشورهای غربی را به خط مقدم حمایت از اوکراین علیه روسیه می‎کشاند. مستند وی درباره جنگ اوکراین که با هدف حمایت از نیروهای اوکراینی در برابر روسیه ساخته شد، با عنوان «درود بر اوکراین» ابتدای سال 2023 منتشر گردید.

 داستان لوی و افغانستان، از ارتباط او با شاه احمد مسعود و نخستین دیدارش با او در سال 1982 آغاز می‎شود که این داستان تا امروز نیز ادامه داشته. مسعود پسر در بیانیه خود به زبان فرانسوی از برنارد لوی به‎عنوان «دوست دیرینه پدرم که اکنون دوست من نیز شده» یاد می‎کند. احمد مسعود در یادداشت خود برای روزنامه واشنگتن پست می‎گوید: «در سال 1998، زمانی که من 9 ساله بودم، پدرم، فرمانده مجاهدان، احمد شاه مسعود، سربازان خود را در غاری در دره پنجشیر در شمال افغانستان جمع کرد. همان طور که دوست پدرم، فیلسوف فرانسوی برنارد هنری لوی، برای آنها سخنرانی می‎کرد، نشسته بودند و گوش می‎دادند. لوی گفت: «وقتی برای آزادی خود می‎جنگید، برای آزادی ما نیز مبارزه می‎کنید.» پدرم در حالی که علیه رژیم طالبان می‎جنگید هرگز این را فراموش نکرد.»
طبق برخی گزارش‎ها، لوی درست یک سال پیش از به قدرت رسیدن طالبان، به ولایت پنجشیر افغانستان سفر کرده و با احمد مسعود و شبه نظامیان تحت فرمان او دیدار می‎کند؛ دیداری که می‎توان آن را نقطه عطفی در تشکیل جبهه مقاومت ملی افغانستان به رهبری احمد مسعود پس از به قدرت رسیدن طالبان دانست. مقاومتی پوشالی که تئوریسین آن، صهیونیست فرانسوی، برنارد هنری لوی می‎باشد.
با توجه به آن‎چه بیان شد، برنارد هنری لوی، در خاورمیانه بیش از یک فیلسوف، نویسنده یا فیلمساز، به‎عنوان یک شخصیت مرموز و منفور شناخته می‎شود. تاکنون توصیفات بسیاری از وی در رسانه‎ها منتشر شده؛ پایگاه خبری «میدل ایست مانیتور» از لوی به‎عنوان فردی منفور و غیرقابل پذیرش برای بیشتر مردم خاورمیانه یاد می‎کند. دکتر نادیا حلمی، عضو هیأت علمی دانشگاه بنی سویف مصر نیز در یادداشتی که برای مرکز پژوهشی «دیپلماسی مدرن» نگاشته، از لوی به‏عنوان «آشوب‎ساز خاورمیانه» نام می‎برد. به هر حال، مردم افغانستان باید مراقب خواب‎های شوم این تئوریسین مقاومت پوشالی برای کشورشان باشند.

گزیده بیانیه احمد مسعود به زبان فرانسه 1

14 آگوست 2021
پاریس، برای مردم افغانستان و همه مستضعفان زمین، همیشه پایتخت آزادی در جهان بوده است. در آوریل 2001 در پاریس بود که پدرم تنها سفر خود را به غرب قبل از اینکه چند ماه بعد در آستانه 11 سپتامبر توسط دژخیمان به دست تروریست‌ها ترور شود، انجام داد. در پاریس بود که او بزرگترین جایزه را برای مبارزه مادام‌العمر خود با افراط‌گرایی دریافت کرد: استقبال پاریسی‌ها در حالی که لبخند بر لبانشان داشتند.
نام او با نام مردم آزادیخواه و مبارزان بزرگ مقاومت شما همراه خواهد بود و این برای همیشه به معنای مقاومت، آزادی و برادری خواهد بود. در پاریس است که به یاد او در 27 مارس، در کوچه‌ای نزدیک زیباترین خیابان پایتخت شما و جهان، خیابان شانزه لیزه، پلاکی به نام او افتتاح شده است. مایلم از همه دوستان فرانسوی افغانستان تشکر کنم، از دوست دیرینه پدرم که اکنون دوست من نیز شده است؛ «برنارد هنری لوی» و همچنین می‌خواهم از سفیر دیوید مارتینون که سفر من به فرانسه را ترتیب داد تشکر کنم: بدون تلاش‌ها و حمایت‌های بی‌دریغ او، این سفر امکان‌پذیر نبود. فرانسه، رهبران سیاسی آن، انسان‌دوستان، پزشکان، روشنفکران مشهور آن، همه آنها در طول تهاجم شوروی در کنار ما بودند. پاریسی‌ها، من می‌خواهم با تمام وجود به شما بگویم: «پاریس دوست ماست! فرانسه دوست ماست!» پاریسی‌ها، ما واقعاً هرگز یکدیگر را ترک نکرده‌ایم.

یادداشت احمد مسعود در واشنگتن پست2

18 آگوست 2021
در سال 1998، زمانی که من 9 ساله بودم، پدرم، فرمانده مجاهدان، احمد شاه مسعود، سربازان خود را در غاری در دره پنجشیر در شمال افغانستان جمع کرد. همان‌طور که دوست پدرم، فیلسوف فرانسوی برنارد هانری لوی، برای آنها سخنرانی می‌کرد، نشسته بودند و گوش می‌دادند. لوی گفت: «وقتی برای آزادی خود می‌جنگید، برای آزادی ما نیز مبارزه می‌کنید.» پدرم در حالی که علیه رژیم طالبان می‌جنگید هرگز این را فراموش نکرد. او تا لحظه‌ای که در 9 سپتامبر 2001 به دستور طالبان و القاعده ترور شد، برای سرنوشت افغانستان و همچنین برای غرب می‌جنگید. اکنون این مبارزه مشترک در این ساعات تاریک و پرتنش برای وطنم بیش از هر زمان دیگری ضروری است.
من امروز از دره پنجشیر می‌نویسم، آماده هستم تا راه پدرم را دنبال کنم، با مبارزان مجاهدی که آماده هستند تا بار دیگر با طالبان مقابله کنند. ما انبارهای مهمات و اسلحه داریم که از زمان پدرم با صبر و حوصله جمع‌آوری کرده‌ایم، زیرا می‌دانستیم ممکن است این روز فرا برسد. ما همچنین سلاح‌های حمل شده توسط افغان‌ها را داریم که در 72 ساعت گذشته به درخواست من برای پیوستن به مقاومت در پنجشیر پاسخ داده‌اند. ما سربازانی از ارتش منظم افغانستان داریم که از تسلیم شدن فرماندهان خود منزجر شده و اکنون با تجهیزات خود راهی تپه‌های پنجشیر می‌شوند. اعضای سابق نیروهای ویژه افغان نیز به مبارزه ما پیوسته‌اند. اما این کافی نیست. پرچم جبهه مقاومت ملی بر فراز هر موضعی که آنها تلاش کنند به اهتزاز درخواهد آمد، همان‌طور که پرچم جبهه متحد ملی 20 سال پیش به اهتزاز درآمد. با این حال می‌دانیم که نیروهای نظامی و تدارکات ما کافی نخواهد بود. آنها به سرعت از بین می‌روند مگر اینکه دوستان ما در غرب بتوانند بدون تأخیر راهی برای تأمین ما بیابند. ایالات متحده و متحدانش میدان نبرد را ترک کرده‌اند، اما همان‌طور که فرانکلین دی. روزولت به کمک بریتانیایی‌های محاصره‌شده قبل از ورود ایالات متحده به جنگ جهانی دوم گفت، امریکا همچنان می‌تواند یک «زرادخانه بزرگ دموکراسی» باشد. برای این منظور، من از دوستان افغانستان در غرب می‌خواهم که در واشنگتن و نیویورک، کنگره و دولت بایدن برای ما شفاعت کنند. ما را در لندن، جایی که تحصیلاتم را به پایان رساندم و همینطور در پاریس، جایی که یاد و خاطره پدرم در بهار امسال با نامگذاری مسیری برای او در باغ‌های شانزه لیزه گرامی داشته شد، شفاعت کنند. بدانید که میلیون‌ها افغان در ارزش‌های شما شریک هستند. ما مدت‌ها برای داشتن یک جامعه باز جنگیده‌ایم، جامعه‌ای که در آن دختران بتوانند دکتر شوند، مطبوعات ما بتوانند آزادانه گزارش دهند، جوانان ما بتوانند برقصند و به موسیقی گوش دهند یا در مسابقات فوتبال در استادیوم‌هایی شرکت کنند.
مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، من و مبارزان مجاهدم از پنجشیر به‌عنوان آخرین سنگر آزادی افغانستان دفاع خواهیم کرد. اما ما به سلاح، مهمات بیشتر و تدارکات بیشتر نیاز داریم. امریکا و متحدان دموکراتیک آن فقط مبارزه با تروریسم را با افغان‌ها مشترک ندارند. ما اکنون تاریخ طولانی‌ای داریم که از آرمان‌ها و مبارزات مشترک تشکیل شده است. هنوز کارهای زیادی وجود دارد که می‌توانید برای کمک به آرمان آزادی انجام دهید. شما تنها امید ما هستید!

احمد مسعود در معرفی برنارد هنری لوی در سفر لوی به افغانستان3:
امروز در کنار یکی از دوستانی قرار داریم که اکثر مجاهدین دوران مقاومت که در کنار قهرمان ملی (احمد شاه مسعود) بودند پروفسور را به یاد دارند. ایشان را در سال 1982 برای اولین بار همراه قهرمان ملی دیدم. در بسیاری از همکاری‌ها و کمک‌های تحصیلی و صحی همین برادر و دوستان دیگر همکاری کردند. فرانسه نقش خاصی در تاریخ ما و شما بازی کرده. قهرمان ملی از یک مدرسه تقریباً فرانسوی (بنام استقلال) فارغ‌التحصیل شده بود و فرهنگ آزادیخواهی مردم فرانسه یکی از چیز‌هایی بود که احمد شاه مسعود را تحت تأثیر قرار داده بود.

 

جستجو
آرشیو تاریخی