شاید بتوان خلاصه نگاه طالبان به مسأله زن را در همین سخنان خلاصه کرد. برخی تلاش دارند طالبان را ضد حضور اجتماعی زن یا تحصیل آنان معرفی کنند حال آنکه تصریحات مسئولان دولت سرپرست آنان نشان میدهد که مهمترین مسأله آنان «اختلاط زن و مرد» در محیط اجتماع است ولی حدود و ثغور همین امر، محل نزاع جدی بوده است.
از ابتدای روی کارآمدن طالبان، یکی از مهمترین مسائلی که در مجامع جهانی مطرح شد «حقوق زنان» بود. آنان در اولین اقدام خود «وزارت زنان»را که در دوره بیست ساله حضور امریکا تشکیل شده بود تعطیل و «وزارت امر بالمعروف و نهی از منکر» را به جای آن تأسیس کردند که وظیفه آن در حیطه امور اخلاقی و تخلفات اداری و... است و چهارچوب دهی به مسأله روابط زن و مرد نیز از جمله وظایف آنجاست.
دانشگاههای خصوصی تقریباً یک ماه پس از حضور طالبان فعالیت خود را آغاز کردند. بلافاصله دستورالعملی به همه آنها ابلاغ شد که اجمالاً شامل چند نکته بود:
زنان نباید از مانتوهای روشن استفاده کنند و حتی الامکان رنگ تیره یا مشکی بپوشند. لباسها تنگ نباشند. در صورتی که تعداد دانشجویان دختر و پسر کم است بین آنان پرده کشیده شود والا به دو کلاس جداگانه تقسیم شوند. اگر استاد زن نباشد موقتاً استادان مرد میتوانند به زنها هم درس بدهند. در کارگاههای عملی هم باید تفکیک جنسیتی باشد مگر در مسائل پزشکی زنان که باید مختص به خانمها باشد.
اینها همه مبتنی بر همان تفکری است که میخواهد «تحریک پذیری» و «اختلاط» را تا حد ممکن در محیط اجتماعی کاهش دهد. با این دستورالعمل، پس از مدتی، دانشگاههای دولتی نیز آغاز به فعالیت کردند ولی دبیرستانهای دخترانه همچنان بسته ماندند. گفتنی است افتتاح دانشگاهها و مدارس در افغانستان، بهخاطر مسأله سوخت و سرما، از ابتدای بهار است بجز چند منطقه گرمسیر در جنوب و شرق این کشور که از اواسط زمستان آغاز به کار میکنند.
درباره علوم پزشکی و خصوصاً رشتههای مربوط به زنان، طالبان در دور قبل حکومتشان فقط در این رشتهها برای زنان حق تحصیل دانشگاهی قائل بودند ولی در این دور جدید، محدودیت خاصی در رشتهها قائل نشدهاند. البته شنیدههایی مبنی بر اینکه برخی رشتههای مردانهتر مانند مهندسی عمران، رشتههای فنی و حرفهای و... را میخواهند منحصر در مردان بنمایند. ندا محمد ندیم، سرپرست وزارت علوم طالب گفته بود: «نصاب فعلی دانشگاهها تقریباً ۱۶۰ رشته دارد، در میان این بعضی از رشتهها بود که با شأن، عزت و وقار طبقه اناث و فرهنگ افغانی مطابقت نداشت که از آن جمله بخش انجینیری و زراعت است.»
انتصاب چند زن در بخشهای پزشکی مانند انتصاب خانم دکتر سیمین مشکین به ریاست بیمارستان تخصصی «رابعه بلخی» و خانم دکتر ملالی رحیم فیض و خانم دکتر خدیجه آرین به دو مرکز آموزشی بهداشتی دیگر نیز از جمله اقدامات وزارت بهداشت طالبان در این مدت بوده است.
مسأله حضور اجتماعی زنان به حوزه آموزش و درمان محدود نماند. در مراکز درمانی و آموزشی و برخی ادارات، زنان مثل گذشته ولی با حجاب اسلامی حضور داشتند و فعالیت میکردند ولی در برخی ادارات، آنها موظف به دورکاری بودند و حضورشان در محیط کار تا زمانی که ادعا میشد «دستورالعمل نحوه تفکیک محیط کار زن و مرد» تهیه شود، ممنوع بود. البته آنان حقوق ماهانه خود را دریافت میکردند و از کار اخراج نشده بودند.
این سیاست طالبان به وضوح در مقابل سیاستی بود که امریکاییها ذیل اسناد بالادستی خود برای افغانستان گذشته تهیه کرده بودند و وزارت زنان موظف به تطبیق آن بود که طبق آن باید حداقل 30 درصد از کارکنان همه ادارات را زنان تشکیل میدادند. این سیاست در همان زمان هم مورد انتقاد بخش مهمی از مردم افغانستان قرار گرفته بود. از همین رو امریکاییها و غربیها نسبت به این تصمیمات طالبان بیشترین موضعگیری منفی را داشتند تا جایی که شرط تداوم حمایتهای مالی خودشان را برطرف کردن همه محدودیتهای اعمال شده برای زنان اعلام کردند.
حضور اجتماعی زنان در بازارها و اماکن عمومی هنوز شامل محدودیتهای خاصی نشده است و زنان آزادانه در همه بازارها و اماکن شهری حضور مییابند و نوع برخورد مأموران امر به معروف با آنان که وجه تمایز آنها روپوشهای سفید بلند است نیز نهایتاً در حد تذکر زبانی به بدحجابهاست. شهرهای بزرگتر خصوصاً کابل هنوز هم شاهد حضور دخترانی است که گاه موهای شان تا کمرشان بیرون ریخته است و برخورد خاصی هم با آنها نمیشود. البته سخنگوی وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان از استخدام «محتسبان زن» یا همان نیروهای تذکردهنده زن برای مواجهه با این پدیده خبر داده است.
این به معنای عدم برخورد سلیقهای اعضای امارت با زنان نیست. مثلاً در یکی از خبرها از زبان مفتی محمدالله آخوندزاده مسئول امربهمعروف استان قندوز در پی شکایت برخی زنان، از برخورد با عوامل خودسر طالبان که با زنان برخورد داشتهاند سخنانی نقل شده است. طالبان ادعا کرده که شیوه مواجهه او با زنان بدحجاب، تذکر به والدین اوست چرا که تذکر به یک زن نامحرم در محیط سنتی افغانستان امری خلاف عرف است، لذا هیچ برخورد فیزیکی یا دستگیری درباره این زنان اتفاق نخواهد افتاد.
پس از مدتی، برخی پارکها یا اماکن تاریخی که نوعاً با حصارها یا دیوارهایی محدود شدهاند بین زنان و مردان تفکیک شدند. این تفکیک مورد استقبال زنان قرار گرفت چرا که حضور برخی جوانان لاابالی مانع حضور آنان میشد و در فضای سنتی افغانستان نیز مردان از حضور زنان و دخترانشان در این محیطها ابا داشتند. این پارکهای شهری نیز اخیراً متأسفانه حتی با وجود تفکیک به روی زنان بسته شدند چرا که طالبان مدعی شد تخلفهایی رخ داده و مردها در میان زنها حضور یافتهاند.
پس از انتشار چند فیلم مستهجن که توسط موبایل از داخل حمامهای زنانه شهر هرات گرفته شده و در اینترنت توزیع شده بود، حمامهای زنانه نیز در اکثر استانها از فعالیت منع شدند.
آخرین اقداماتی که طالبان در چند ماه اخیر انجام داد بستن دانشگاها به روی دختران بر اساس حکم شرعی رهبر خود، هبتالله آخوندزاده بود! البته این اقدام گرچه در پایان سال تحصیلی صورت گرفته و بسیاری از دانشگاهها دروسشان به پایان رسیده بود ولی بازتابهای گسترده داخلی و بینالمللی داشت. پس از آن هم حکم عدم امکان ثبت نام زنان در کنکور سال جدید دانشگاههای خصوصی صادر شد که نشان داد طالبان میخواهد حضور تحصیلی زنان را محدود در اماکن دولتی بکند که کنترل و نظارت بر آنها توسط خود او راحتتر انجام میشود.
ندا محمد ندیم، آخرین سرپرست وزارت علوم افغانستان دلایل بسته شدن دانشگاهها به روی دختران را در چهار بند چنین توضیح میدهد: «وجود خوابگاههای زنان، آمدن آنان از یک ولایت به ولایت دیگر بدون محرم، رعایت نشدن حجاب از سوی دانشجویان و ادامه یکجا بودن دانشجویان دختر و پسر از دلایل بسته شدن دانشگاه بهروی دختران بوده است.»
اساساً دولت سرپرست طالبان درباره بخش خصوصی آزادی عمل بیشتری را داده است. مثلاً شبکههای ماهوارهای از ابتدا فعالیت عادی خود را داشتند با این تفاوت که حق پخش رقص و آوازهای گذشته را نداشتند. پس از مدتی پخش همه فیلمهای خارجی در این شبکهها ممنوع شد. علت این مسأله معلوم نیست که آیا به مسأله حجاب مربوط بوده یا خیر چرا که فیلمهای شبکه خانگی ایرانی که از حجاب بازتری برخوردارند و نیز فیلمهای اسلامی ترکیه که باز هم شامل حجابهای متنوع و حتی بدون حجاب هستند نیز شامل این محدودیت شدند و فیلمهای افغانی ساخته شده در این بیست سال هم که نوعاً با چهارچوبهای شرعی حجاب ساخته نشده بودند و عملاً شبکههای خصوصی سریال و فیلمهای مناسب پخش نداشتند.
پس از مدتی، درباره مجریان زنی که به صورت زنده برنامه اجرا میکردند نیز محدودیتهایی ایجاد شد. به آنها گفته شده بود که باید از ماسک استفاده کنند تا بخشی دیگر از صورتشان نیز پوشیده باشد ولی حضور آنان به طور کلی در تلویزیونها منع نشد و برنامههای آنان ادامه داشت. البته درباره بازی کردن نقش طنز توسط زنان در برنامههای تلویزیونی نیز تذکر داده شد و ممنوعیت آن اعلام شد.
در همین ایام، خبری مبنی بر اجباری شدن برقع یا همان چادرهایی که همه بدن و صورت زنان را میپوشاند و در بخشهای مهمی از افغانستان نیز هنوز، فرهنگ رایج است منتشر شد که با موضعگیری سخنگوی وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان یعنی عاکف مهاجر نفی شد. وی تصریح کرد که حجاب اسلامی از منظر ما فقط برقع یا چادر نیست. وی تنگ و نازک و معطر و مزین نبودن را بهعنوان ویژگیهای حجاب مطلوبشان ذکر کرد. گفتنی است هم اینک نیز چادر به عنوان حجاب رایج در افغانستان نیست و اکثر زنان با مانتو و روسری یا مقنعه در محیطهای شهری تردد میکنند.
این در حالی بود که تلویزیون دولتی افغانستان که نام تلویزیون ملی را دارد از همان ابتدا با قطع پخش موسیقی و عدم حضور مجریان زن همراه شده بود و سختگیریها درباره نمایش زنان حتی با حجاب کامل نیز بیشتر بود. البته گزارشهای خبری و میدانی که از جامعه افغانستان توسط این شبکه پخش میشد محدود نبود و زنان نیز در آنها حضور داشتند.
یکی از چهرههای علمی طالبان بهنام عبدالحکیم حقانی در کتابی تحت عنوان «نظام امارت اسلامی» نگرشهای خود را به خوبی ترسیم میکند که گرچه نگرش همه امارتیون نیست ولی میتواند نماینده فکر سنتی موجود در طالبان باشد. وی زمانه حاضر را جاهلیت مدرن مینامد و معتقد است که این نوع تبرج و حضور زن که غربیها آن را توسعه دادهاند خلاف عزت انسانی زن و شریعت اسلامی است.
وی برای نشان دادن تفاوت وضعیت زنان در این عصر حاضر با گذشته، به نقل قولی از جناب عایشه میپردازد که گفته بود: «اگر پیامبر(ص) میدانست که زنان چه کارهای نوپیدایی کردهاند، هرآیینه آنان را از خارج شدن منع میکرد، چنانکه زنان بنی اسرائیل منع شده بودند.» سپس از عینی، شارح صحیح بخاری، نقل میکند که گفته است: «اگر عایشه رضیالله عنها میدید که زنان این زمان چه بدعتها و منکراتی را پدید آوردهاند، حتماً مخالفت شدیدتری نشان میداد، بهخصوص زنان مصر که در میانشان بدعتهایی است که به وصف نمیگنجد و منکراتی است که جلوگیری از آنها دشوار است.» و نتیجه میگیرد که وقتی در زمان شارح بخاری یعنی سال 855 چنان بوده وای به حال ما در این روزگار!
چنانکه گفته میشود درباره این سیاستها در بدنه طالبان اختلاف نظرهایی وجود داشته است. به عنوان مثال، در ابتدای سال 1401 بنا بود بر اساس وعده چند ماه قبل طالبان دبیرستانهای دخترانه نیز ذیل یک آییننامه که عدم اختلاط معلمان مرد با دختران را تضمین میکند آغاز به کار کنند و حتی روز اول مدارس اعلام شد و دختران به مدرسه رفتند ولی همان روز، دستورالعملی فوری به دست وزیر آموزش و پرورش طالبان رسید که ممنوعیت حضور دختران دبیرستانی را تداوم میبخشید! گفته میشود حتی خود وزیر هم از این مسأله بیخبر بوده است.
از طرفی یک بار شیرعباس استانکزی، معاون وزیر خارجه دولت سرپرست طالبان نیز با انتقاد از تداوم ممنوعیت ورود زنان به مدرسه و دانشگاه گفت: «تعلیم بر مرد و زن فرض است. علمای گرام اینجا هستند هیچ کسی از فرضیتاش انکار کرده نمیتواند این مطلق فرض است هیچ کسی هیچ دلیلی ندارد که بگوید این را نمیپذیرم دلیل شرعی ندارد دهها و صدها فتوا موجود است ملک ما از علمای جید پر است و همه به این موافق اند. باید هرچه زودتر زمینه تعلیم مساعد شود و هرچه زودتر دروازه مکتبها و مدرسهها در افغانستان به روی همه باز شوند.»
این سخنان، علاوه بر آنکه بازتاب گستردهای داشت، توسط برخی تحلیلگران به عنوان نمادی از مخالفت بخشی از بدنه طالبان با محدودیتهای اعمال شده برای زنان توسط رهبری طالبان دانسته شد. گفته میشود دو سه نفر از علمای سرشناس طالب بر رهبری امارت اسلامی فشار آوردهاند تا این حکم را صادر کند والا بخش مهمی از بدنه با این رویکردها و شدت عمل مخالفاند گرچه همگی به اجرای احکام اسلامی و لزوم حجاب برای زنان مسلمان تأکید دارند.
آخرین اظهار نظری که برخی آن را به عنوان مخالفت چهرهای کاریزماتیک و مهم از بدنه طالبان با سیاستهای حوزه زنان در امارت اسلامی تلقی کردند نیز سخنان چند وقت پیش وزیر کشور دولت سرپرست، سراجالدین حقانی بود. وی گفته بود: «برخی هستند که خودشان را برحق میدانند و تصمیماتشان را درست میدانند؛ اما آنها دولت و ملت را به سمت خطر میبرند. کسانی هستند که بر قدرت سلطه دارند و سیاستهایش را تغییر نمیدهند و به هیچ کسی و هیچ ملتی گوش نمیدهند چراکه فکر میکنند تنها آنها درست میگویند. این وضعیت غیرقابل تحمل است. ملت افغانستان حقی بر ما دارند... ملت افغانستان حتی اگر راه درست را نروند و از دین دور باشند پس مسئولیت ما کجاست. ما روز گذشته مسئولیتی غیر از مسئولیت امروز بر دوشمان داشتیم. اگر اینگونه با ما مردم تعامل کردیم آیا انتظار دارید بهتر با ما برخورد کنند؟»
در مجموع معلوم شده که بین دو طیف یعنی علمای سنتی و اکثریت بدنه طالبان در حوزه زنان اختلاف نظر وجود دارد. این اختلاف نظر نه در اصل حجاب و لزوم مراعات ارزشهای اسلامی که در شیوه سخت گیرانه کنونی و ممنوعیتهای اعمال شده است. گرچه طالبان امروز در تطبیق شریعت با دولت سابق خود تفاوتهای مهمی داشتهاند که اجازه حضور زنان در عمده عرصههای دانشگاهی و شغلها از جمله این تمایزات است ولی اینکه کدام جریان خواهد توانست نگرش خود را غلبه بدهد فعلاً مشخص نیست. جریانی که معتقد است نباید با سختگیری بیش از اندازه و فشار بر مردم، بدنه اجتماعی همسو با دولت سرپرست را از بین برد یا جریانی که بدون توجه به شرایط اجتماعی، خواستار اجرای شریعت به نحوی سختگیرانه است؟!
بهنظر میرسد گفتوگوهای نظری حضوری و مجازی علما و متفکران جهان اسلام با علمای طالبان در حوزه زنان میتواند راهگشا باشد چرا که برخی علمای سنتی که در فضای پشتونیسم زیست کرده و حضور اجتماعی زنان را در محیط خود شاهد نبودهاند، میخواهند همان فرهنگ را در همه افغانستان اجرا کنند و توقعاتشان از بدنه مردم، بیش از حدود فقهی و مبتنی بر رویکردهای سختگیرانه است لذا اثبات اینکه این توقعات فراتر از شریعت و با رویکرد خاص خودشان است ضروری است. اینکه صرفاً جریانات غربگرا و لیبرال در حوزه حقوق زنان از طالبان مطالبهگری کنند میتواند به عکسالعمل لجوجانه یا تأخیر در جواب به این فشارها منجر شود لذا حضور جریانات اسلامگرای جهان اسلام در این حوزه ضروری است.