در یک نگاه کلی به تاریخ روابط میان ایران و پاکستان (از سال 1947؛ سال استقلال پاکستان) تاکنون میتوان گفت میان این دو کشور چه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و چه پس از آن، روابطی مثبت برقرار بوده است که گاهی اوقات بسیار نزدیک و دوستانه و گاهی کمتر دوستانه بوده است اما هرگز به صورت دو همسایه متخاصم نبودهاند. البته این دو کشور با توجه به دغدغهها و نیز عمق راهبردیای که در افغانستان داشتهاند در این حوزه به نوعی به رقابت و گاهی همکاری با یکدیگر پرداخته و مسائل افغانستان خصوصاً در چهل سال جنگ و جهاد و اشغالگری امریکا و... به متغیری اثرگذار بر روابط میان ایران و پاکستان تبدیل شده است.
قدرتگیری مجدد طالبان و شکلگیری دولت دوم طالبان در افغانستان چگونه و چطور بر روابط میان ایران و پاکستان اثرگذار خواهد بود؟
برای پاسخ به این پرسش باید به سه ضلع روابط پاکستان- طالبان، ایران-طالبان و ایران-پاکستان توجه کرد که درواقع دو مورد اول مقدمه برای فهم سومی ناظر به تأثیر طالبان بر آن هستند.
1- پاکستان- طالبان: با سقوط دولت عمرانخان در پاکستان و بر سر کار آمدن شهباز شریف قابل پیشبینی بود که روابط میان پاکستان و طالبان دچار برخی تنشها شود. تنشهای مرزی متعدد و یکبار بمباران محلی در نزدیکی خوست توسط ارتش پاکستان (به بهانه حضور طالبان پاکستان در آن نقطه و...) حتی احتمال ایجاد جنگ –خصوصا با تحریک و هماهنگی امریکا- بین دو کشور تا حدی محتمل شده است. امریکا از ایجاد چنین جنگی منافع زیادی خواهد برد که تنها یکی از آنها ایجاد اختلال جدی در فرایندهای اقتصادی مدنظر چین در منطقه است. جنگ میان افغانستان و پاکستان پروژههای یک کمربند یک جاده و کریدور اقتصادی چین و پاکستان را تهدید میکند و به این شیوه رقیب اقتصادی و نظامی بسیار مهم امریکا در سطح جهان را دچار مشکل میکند. شعله چنین جنگی آسیای مرکزی، روسیه و ایران را نیز متأثر خواهد کرد و این نیز هدفی دیگر از اهداف امریکا را محقق خواهد کرد. همچنین در خود افغانستان نیز مجالی برای بازیگری مجدد امریکا و ناتو و نزدیکان به غرب را فراهم خواهد کرد. پس تنش موجود و فزاینده میان پاکستان و طالبان قابل ملاحظه است و بسیار خطرناک برای کل منطقه.
سخنگوی وزارت امور خارجه امریکا گفته است که پاکستان حق دارد در دفاع از خود در برابر تروریسم اقدام کند. «ند پرایس» در ۱۳ دی 1401 در یک نشست خبری گفته آنان از اظهارات مقامات پاکستان و بیانیه اخیر کمیته امنیت ملی این کشور در مورد تهدیدهای امنیتی علیه پاکستان آگاه هستند. «ند پرایس» در پاسخ به سؤال خبرنگاری در مورد اظهارات اخیر مقامهای نظامی پاکستان گفته است: «مردم پاکستان از حملات تروریستی بهشدت آسیب دیدهاند؛ بنابراین پاکستان حق دارد از خود در برابر هراسافکنی دفاع کند.»
در همین راستا مجموعهای از اتفاقات رخ داده میان پاکستان و افغانستان در راستای یک طرح امریکایی برای بالا بردن تنش تحلیل شده است:
١-زندانی کردن مهاجرین افغان ٢-افزایش تعرفه واردات برخلاف توافق قبلی ٣- عدم تمدید ویزای افغانها ٤-ارسال تجهیزات سنگین نظامی به مرز ٥-ادعای مقامات مبنی بر حمله به افغانستان ٦-کاهش روابط دیپلماتیک و فراخوان کاردار ٧-بستن دو گذرگاه مرزی با افغانستان ٨-ممنوعیت صدور کالاهای افغانستان از کراچی ٩-بمباران خاک افغانستان و منطقه مرزی گوشته.
همچنین تضاد میان شهباز شریف و دولتش (مورد حمایت نسبی غرب و عربستان سعودی) با عمران خان و حزب تحریک انصاف که دولت محلی در خیبرپختونخوا را برعهده دارد میتواند از انگیزههای داخلی دولت شهباز شریف برای تشدید این مشکلات باشد چرا که میتواند به این بهانه دولت محلی را تحت فشار بگذارد.
در این میان نقش متغیر تی.تی.پی (تحریک طالبان پاکستان) نیز بسیار مهم است. به دلایل متعدد تاریخی و سیاسی و اجتماعی مناطقه پشتوننشین شمال پاکستان مستعد ایجاد چنین گروهی و مبارزه این گروه با دولت مرکزی پاکستان بوده است (به بهانه ظلم پاکستان بر مردم آن منطقه و یا به خطر وجود حقیقت ظلم دولت مرکزی بر مردم آن منطقه که جداگانه بایستی این مسأله را بررسی کرد). به هر روی اکنون تحریک طالبان پاکستان نیز پس از سالها تشتت به نوعی بازیابی درون گروهی دست زده است و روابط پیچیده طایفهای و منطقهای میان مردم دو سوی خط دیورند نیز باعث میشود که نوعی پناهگاه برای طالبان پاکستان در افغانستان ایجاد شود هرچند طالبان بارها تعهد دادهاند که از خاک افغانستان اقدامی علیه همسایگان یا دیگر کشورها رخ نخواهد داد.
البته نباید از یاد برد که در صورت افزایش فشار از سوی پاکستان نسبت به افغانستان به هرحال طالبان افغانستان میتوانند با کمک بیشتر به طالبان پاکستان نوعی ابزار برای مقابله با پاکستان داشته باشند. ایفای نقش میانجی بین دولت پاکستان و تحریک طالبان پاکستان نیز دیگر صورت ممکن و متصور برای آینده این مسأله غامض است و احتمالاً این نوع ایفای نقش مطلوبترین و بهترین شیوه برای طالبان افغانستان باشد و در مناطقه قبایلی پاکستان نیز آرامش و صلح را به ارمغان بیاورد (پیشتر دولت پاکستان از طریق میانجیگری طالبان افغان توانست مذاکراتی با طالبان پاکستان انجام دهد، ولی نتیجه این مذاکرات پس از یک آتشبس یک ماهه که در 9 دسامبر 2021 به اتمام رسید، با شکست روبهرو شد).
تی.تی.پی پس از حملات ارتش پاکستان در ماه جون 2014 بنام عملیات «ضرب عضب» توانسته بود پایگاههای خودش را در استانهای شرقی افغانستان برقرار کند ولی از همان زمان، مورد تهاجم نیروهای نظامی و امنیتی افغانستان، نیروهای امریکایی و ارتش پاکستان از آن طرف مرز قرار گرفته بود. بسیاری از افراد رده بالای طالبان پاکستان توسط پهبادهای امریکا کشته شدند و یا بهوسیله نیروهای امنیتی افغانستان دستگیر شده بودند. ولی پس از عقبنشینی امریکا و از بین رفتن دولت غنی در اگوست 2021 شرایط متفاوت شد. در همین شرایط بود که ضاربان ناشناسی سخنگوی سابق طالبان پاکستانی را در 9 ژانویه 2022 در استان ننگرهار ترور کردند، نام وی مفتی «خالد بلتی» بود که بهنام محمد خراسانی معروف بود. این حادثه، رهبری و افراد دیگر طالبان پاکستانی را شوکه کرد، یعنی کسانی که با اجازه حکومت طالبان افغان با امنیت زندگی میکردند. داعش هم یکی از متهمان ترور مذکور است. در دسامبر 2014، پس از حمله به آموزشگاه عمومی ارتش در پیشاور بهوسیله دسته فضلالله در تی.تی.پی، بلتی به عنوان سخنگو مسئولیت این حمله را قبول کرد. وی گفت «ما این آموزشگاه را هدف قرار دادیم چونکه ارتش خانوادههای ما را مورد هدف قرار میدهد. میخواهیم همین دردی را که ما حس میکنیم آنها هم حس کنند». بلتی در لیست تروریستهای جهانی سازمان ملل متحد بوده و در پاکستان هم بهعنوان دشمن پاکستان شمرده
میشد.
2. ایران- طالبان: روابط میان ایران و طالبان از سالها پیش روابط پیچیدهای بوده است و اشکال و رنگهای مختلفی را به خود گرفته است اما به هر روی اکنون این روابط، روابطی نسبتاً مثبت است و چالشی جدی میان ایران و طالبان وجود ندارد هرچند مسائل حل نشده بسیاری هنوز روی میز است (آب، رسمیت طالبان و...). مسأله مقابله با داعش نیز از اهداف مشترک ایران و طالبان است که در شرایط کنونی گسترش همکاری برای این هدف مشترک یک ضرورت به نظر میرسد. برای تحقق چنین امری بایستی از اقدامات بیدلیل برهمزننده روابط اجتناب کرد، به عنوان مثال رأی مثبت نماینده جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل به قطعنامه ضدطالبان این سازمان (پیشنهادی آلمان و با موضوع حقوق بشر و حقوق زنان) از زمره همین دست اقدامات مخرب است که نه تنها در عمل برای مشکلساز است بلکه ایستادن در کنار این نوع مباحث حقوق بشری غربیها با بنیادها و مواضع اصولی ما نیز سازگار نیست. غربیها نظراً و عملاً شایستگی ورود به این مباحث را نداشته و ندارند و اقدام عجیب دستگاه سیاست خارجی ما آن هم در زمان فتنه اخیر -که با طعم حقوق بشر و حقوق زنان طراحی شده است- اقدامی ناسازنده و ناپخته بود و کمتر از دو هفته بعد نیز عین چنین قطعنامهای باز هم با محوریت آلمان علیه جمهوری اسلامی ایران صادر گردید!
اما از منظر تأثیری که روابط ایران و طالبان بر سهگانه مناسبات ایران-طالبان-پاکستان دارد باید گفت که بایستی جمهوری اسلامی ایران از هرگونه ورود آشکار و غیر ضروری به مسأله نزاع میان پاکستان و افغانستان اجتناب کند و در عین حال طرفین را به خویشتنداری و حفظ مناسبات سازنده همسایگی و اخلاق اسلامی در خصوص مسائل مهاجرین، مرزها، تعرفهها و... دعوت کند. همچنین با بیاعتبار شدن نظریه گروه نیابتی بودن طالبان برای پاکستان با اصلاح محاسبات خود بحث گسترش مناسبات با کابل را به شکل جدیتری دنبال کند. پس از این امر جمهوری اسلامی ایران میتواند به نوعی نقش کدخدایی و میانجیگری را به صورت جدیتری میان افغانستان و پاکستان ایفا کند. تشکیل اتحادیهها یا ائتلافهای موضوعی (فرهنگی-تمدنی، اقتصادی، سیاسی، امنیتی و حتی نظامی) میان این سه کشور و یا ائتلافهای بزرگتری با حضور این سه کشور به همراه چین، روسیه، ازبکستان و... نیز در آن شرایط ممکن خواهد بود و به نظر بسیار سودمند برای هر سه کشور باشد.
3.ایران- پاکستان: چنانچه پیشتر گفته شد، پیشینه روابط دو کشور پیشینه مثبتی است و اکنون نیز در وضعیت مناسبی از جهت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قرار دارد هرچند مسائل مهمی مثل طرح لوله گاز صلح به صورت حل نشده باقی است و ناظر به گسترش مناسبات اقتصادی آسیایی که روندی فزاینده را سپری میکند میتوان اینگونه مسائل را نیز بار دیگر در قالب طرحهای جامع و بههم پیوسته مطرح کرد. اما در رابطه به تأثیر طالبان بر روابط میان ایران و پاکستان باید گفت که هر دو کشور علاقهمند به نزدیک ساختن بیشتر صاحبان قدرت در افغانستان به سوی خود هستند و شاید از این منظر نوعی رقابت بین طرفین وجود داشته باشد ولی سطح این رقابت بهگونهای نیست که تولیدکننده بحران یا مشکلی جدی بین طرفین باشد (الا در صورت وقوع جنگ میان پاکستان و افغانستان که پیشتر به آن اشاره کردیم). ناامنی در افغانستان نیز قطعاً به ضرر هر دو کشور ایران و پاکستان است و میتوان ناظر به این هدف مشترک راهبردهای منطقهای خوبی را پیش گرفت. ادامه وضعیت سخت اقتصادی در افغانستان نیز برای دو کشور مشکلساز خواهد بود و منطقی است که ایران و پاکستان بکوشند راه برونرفتی برای وضعیت نسبتاً قفل شده مناسبات میان افغانستان و جهان بیابند و برای این کار میتوان اقدام مشترک میان ایران، پاکستان، چین، روسیه، ازبکستان، ترکمنستان و قطر مفید فایده باشد. احتمالاً در شرایط کنونی ارتش پاکستان علاقهمندی بیشتری به همکاری با جمهوری اسلامی ایران برای آرامسازی بلوچستان (در دو سوی مرز) نشان دهد چرا که در شرایط حساسی قرار گرفته و ادامه فعالیت گروهکها در بلوچستان میتواند مورد طمع بیشتر سرویس اطلاعاتی هند یا حتی رژیم صهیونیستی و... برای ناآرامسازی پاکستان قرار گیرد و بایستی ذیل توافقات صورت گرفته میان بخشهای نظامی جمهوری اسلامی ایران و پاکستان این مسأله را نیز دنبال کرد.
به عنوان جمعبندی اگر نکتهای است بفرمایید.
در نهایت میتوان گفت که طالبان افغانستان و شکلگیری دولت دوم ایشان اثر منفی بر رابط ایران و پاکستان نداشته است و با اتخاذ راهبردهای صحیح و جامع میتوان همین وضعیت را منشأ اثر مثبت بر روابط دو کشور قرار داد هرچند در این مورد نیز حتماً بایستی ملاحظه کرد که دولتمردان کنونی افغانستان احساس همآوا شدن ایران با پاکستان در رابطه با منازعات میان پاکستان و افغانستان را نکنند چرا که چنان وضعیتی سوقدهنده ایشان به سمت کشورهای رقیب یا متخاصم با جمهوری اسلامی ایران خواهد گردید.