استاد دانشکده مطالعات بینالمللی جکسون دانشگاه واشنگتن
پایان رسمی جنگ به رهبری ایالات متحده در افغانستان تعدادی سؤال از جمله اینکه چگونه این کشور میتواند یک اقتصاد کارآمد بسازد، بر جای میگذارد. اکنون که کمکهای ایالات متحده از بین رفته و کمکهای بینالمللی تا حد زیادی قطع شده است، افغانستان چه گزینههایی دارد؟ یک امکان در منابع طبیعی است. افغانستان دارای منابع معدنی غیرسوختیک به ارزش تخمینی بیش از یک تریلیون دلار است. هزاران سال این کشور به دلیل سنگهای قیمتی خود، یاقوت، زمرد، تورمالین و لاجورد، شهرت داشت. استخراج این مواد معدنی به صورت محلی، چه بهصورت قانونی و چه غیرقانونی، در معادن عمدتاً کوچک و صنایع دستی همچنان ادامه دارد. با این حال، ارزش بسیار بیشتری به ذخایر آهن، مس، لیتیوم، عناصر خاکی کمیاب، کبالت، بوکسیت، جیوه، اورانیوم و کروم مربوط میشود.
درحالیکه فراوانی کل مواد معدنی قطعاً بسیار زیاد است، درک علمی از این منابع هنوز در مرحله اکتشافی است؛ حتی با درک بهتر از میزان سودآوری استخراج آنها، وجود این منابع شروعی برای یک اقتصاد جدید نخواهد بود. به عنوان یک زمینشناس که گستره منابع آنها را مطالعه کرده است، تخمین میزنم حداقل 7 تا 10 سال برای استخراج معادن در مقیاس بزرگ جهت تبدیل به یک منبع جدید دارای درآمد اصلی لازم است.
زمینشناسان انگلیسی و آلمانی اولین بررسیهای مدرن را در مورد مواد معدنی افغانستان در قرن 19 و اوایل قرن 20 انجام دادند. اما شوروی در دهههای 1960 و 1970، سیستماتیکترین کار اکتشافی را در سراسر کشور انجام داد و حجم وسیعی از اطلاعات دقیق را به عنوان ستون فقرات مطالعات جدیدتر تولید کرد. از سال 2004 تا 2011، سروی زمینشناسی ایالات متحده بررسی دقیق دادههای موجود را انجام داد و اطلاعات جدیدی از بررسیهای هوایی، بررسیهای میدانی محدود و سروی زمینشناسی افغانستان ارائه کرد. این کار مکانهای معدنی، غنا و فراوانی را بهتر شناسایی کرد.
هیچکس مانند من که این کار را بررسی میکند، نمیتواند تلاشهای اکتشافی در مقیاس بزرگ دانشمندان شوروی را نادیده بگیرد. نقشهبرداری دقیق میدانی و نمونهبرداری عظیم، شامل دهها هزار متر حفاری گمانه و تجزیه و تحلیل آزمایشگاهی انجام شد. با توجه به زمان و پول سرمایهگذاری شده، بهنظر میرسد زمانی که این کشور تحت نفوذ شوروی قرار گرفت، برنامههای سطح بالایی برای توسعه معادن افغانستان در جریان بود. براساس این اطلاعات، USGS 24 منطقه را در کشور ترسیم کرد و فراوانی مواد معدنی آنها را تخمین زد. بستههای داده در تمام 24 حوزه تهیه شد تا شرکتها از آن بهعنوان مبنایی جهت ارائه مناقصه برای بهرهبرداری از هر منبعی استفاده کنند. شرکتهای چینی و هندی علاقه شدیدی نشان دادند و امتیازات واقعی اعطا شد. با این حال، مشاجرات بر سر شرایط قرارداد و نگرانیهای امنیتی از اواخر دهه 2010 باعث توقف فعالیتها شده است.
افغانستان در واقع چقدر از مواد معدنی برخوردار است؟ سعی خواهم کرد با خلاصهای از برآوردهای USGS برای فلزات مورد علاقه مانند مس، آهن، لیتیوم و فلزات خاکی کمیاب به این پرسش، پاسخ دهم. دانشمندان زمینشناسی که بخشی از تلاش USGS بودند اشاره کردهاند ارقام آنها محافظهکارانه و همچنین مقدماتی است. صرف نظر از این، میتوان با اطمینان گفت منابع در کل بسیار زیاد است. مجموع منابع مس برای تمام ذخایر شناخته شده به حدود 57/7 میلیون تن میرسد. با قیمتهای فعلی، ارزش منابع 516 میلیارد دلار است. این منابع کشفنشده هستند؛ شناسایی شدهاند اما بهطور کامل کاوش و ارزیابی نشدهاند. اگر مطالعات بیشتر در مورد سود قابل بازیافت آنها قضاوت کند، آنها افغانستان را در بین پنج کشور برتر از نظر ذخایر مس در جهان قرار میدهند.
نقشه منابع معدنی منتشر شده توسط سازمان زمینشناسی ایالات متحده در سال 2007 تهیه شده است. بزرگترین ذخایر مس که حاوی مقادیر قابل توجهی کبالت نیز میباشد، معدن«عینک» است که در حدود 18 مایلی (30 کیلومتری) جنوب شرقی کابل قرار دارد. پس از حمله اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان در سال 1979، شوروی توسعه معدن را آغاز کرد اما در سال 1989 پس از خروج شوروی از این کشور به حالت تعلیق درآمد. بخش با عیار بالا از کل کانسار عینک 11/3 میلیون تن مس به ارزش 102 میلیارد دلار به قیمت فعلی بازار برآورد شده است.
افغانستان همچنین دارای منابع سنگ آهن در سطح جهانی است که در کانسار «حاجیگک» در ولایت بامیان متمرکز شده است. حاجیگک حدود 2100 میلیون تن سنگ معدنی با عیار بالا دارد که 61 تا 69 درصد وزنی آن آهن است. در سطوح کنونی قیمت، این ارزش 336/8 میلیارد دلار را نشان میدهد که افغانستان را در میان 10 کشور برتر جهان، در آهن قابل استخراج قرار میدهد.
منابع لیتیوم در استان نورستان که به صورت رگهای وجود دارد، زمینشناسان شوروی را با مقدار سنگ سخت تحت تأثیر قرار داد. (لیتیوم نیز از آب نمک استخراج میشود.) براساس برآوردهای USGS، این منبع در شرایط امروزی قابل توجه بوده اما متوسط است؛ زیرا اکتشاف برای چنین ذخایری در سراسر جهان در دهه گذشته افزایش یافته است.
در نهایت، عناصر خاکی کمیاب در جنوب استان هلمند وجود دارند. این ذخایر عمدتاً حاوی سریم، با مقادیر کمتری از لانتانیم، پرازئودیمیم و نئودیمیم با ارزشتر هستند که در مجموع حدود 1/4 میلیون تن متریک است. دو مورد پرازئودیمیم و نئودیمیم، در سطوح قیمتی بالایی در حدود بیش از 45000 دلار در هر تن متریک هستند و آهنرباهای استثنایی را که در موتورهای خودروهای هیبریدی و الکتریکی مورد استفاده قرار میگیرند، میسازند اما فراوانی این عناصر نسبت به سایر کشورها زیاد نیست.
با توجه به علم معدن، آنچه درون زمین است از آنچه در بالای آن قرار دارد، حائز اهمیت کمتری میباشد. واقعیتهای بازار، امنیت، شرایط قرارداد، زیرساختها و نگرانیهای زیستمحیطی بیش از فراوانی محض برای توسعه منابع اهمیت دارند. در میان این عوامل، شاید مهمترین مورد در حال حاضر تقاضای جهانی شدید برای فلزات، بویژه مس، لیتیوم و عناصر خاکی کمیاب باشد که برای بازارهای روبه رشد انرژیهای تجدیدپذیر و وسایل نقلیه الکتریکی ضروری
هستند.
یک شرکت چینی حدود 10 سال پیش این کمپ معدنی را در مس عینک افغانستان ساخت تا کارگران یک معدن مس برنامهریزی شده را که هرگز شروع به تولید نکرد، اسکان دهد. مردم جلو در کاوش باستانشناسی شرکت میکردند. اینکه افغانستان بتواند استخراج این عناصر را آغاز کند یا نه، به اقدامات دولت جدید طالبان بستگی دارد. ذیل وزارت معادن سابق، یک قرارداد 2/9 میلیارد دلاری برای بخشی از ذخایر مس عینک به دو شرکت دولتی چینی
اعطا شد.
قرارداد 30 ساله امضا شده در سال 2007 دارای نرخ حق امتیاز بالایی براساس استانداردهای جهانی بود و مستلزم آن که ذوب و فرآوری سنگ معدن به صورت محلی انجام شود. از دیگر شرایط ساخت نیروگاه زغال سنگ 400 مگاواتی و راه آهن تا مرز پاکستان بود. همچنین مقرر شده بود که 85 تا 100 درصد کارمندان، از نیروی کار ماهر گرفته تا پرسنل مدیریتی، برای مدت هشت سال از تاریخ شروع کار، اتباع افغانستان باشند. اگرچه در ابتدا با این شرایط موافقت شد، اما بعداً شرکتها این شرایط را سنگین اعلام کردند و توسعه را متوقف کردند.
با وجود اینکه برای بسیاری از مناطق ذخایر سنگ، راه وجود دارد اما افغانستان فاقد جادههای با کیفیت خوب، راهآهن و برق است. شرکتهای معدنی با چنین چالشهایی غریبه نیستند، با این حال وضعیت در این مورد به دلیل زمینهای ناهموار و طبیعت محصور در خشکی کشور تشدید میشود. راه آهن، بویژه، برای حمل سنگ معدن، خام یا تصفیه شده، به بازارهای خارجی ضروری است.
نگرانیهای زیست محیطی و فرهنگی نیز وجود دارد. استخراج معادن میتواند تأثیرات عمدهای بر کیفیت زمین و هوا و همچنین حوضههای آبخیز داشته باشد و این یک نگرانی خاص در افغانستان فقیر است اگر مطابق بهترین شیوهها تنظیم نشود. اجرای چنین استانداردهایی مورد نیاز است و در بسیاری از کشورهای کمدرآمد مشکلساز بوده است.
در نزدیکی ذخایر مس عینک، مکان بزرگی از آثار بودایی، مجسمهها، معابد و استوپاها قرار دارد. همچنین سایتهای معدنی عصر برنز وجود دارد که منابع باستانشناسی مهمی را تشکیل میدهند. برای افغانستان، منابع آن میتواند خزانهای برای سرمایهگذاری خارجی بلندمدت، ایجاد مهارت و توسعه زیرساختها باشد که همه برای یک اقتصاد پایدار ضروری است.
اما یک سؤال اساسی این است که کدام شرکتها درگیر خواهند شد؟ همچنین افغانستان در مرکز مبارزات ژئوپلیتیکی قرار دارد که هند و پاکستان همچنین چین، ایران و ایالات متحده را درگیر میکند. اینکه اکنون این معادن، در کنترل طالبان است، باعث نمیشود مواد معدنی این کشور کمتر سرمایهگذاری شود.