کشور افغانستان از مهمترین کشورهای معدنی در جهان به شمار میرود. این کشور همانند ایران از جمله کشورهایی است که به دلایل شرایط خاص زمینشناسی، تقریباً میشود گفت در آن ذخایر عمده مواد معدنی نه تمام آنها وجود دارد و شناسایی شده اما عمده ذخایر کشور افغانستان به صورت پتانسیلهای غیر اجرا شده وجود دارند؛ یعنی به مرحله برداشت و کار استخراج نهایی نرسیدهاند. کشور افغانستان جزو کشورهایی است که عمده مساحتش کوهستانی بوده و مساحت هموار آن در منطقه غرب و شمال غربیاش قرار گرفته است و باقی مناطق افغانستان به دلیل اینکه در انتهای نوار غربی هیمالیا قرار گرفته دارای شرایط اقلیمی بسیار سخت و مشکلی میباشد. عمده مناطق کوهستانی است و زمینشناسی بسیار پیچیدهای دارد. تکتونیک فوقالعاده پیچیده و سنگینی در این کشور وجود دارد. نحوه لایههای زمینشناسی و اتفاقات و فرایندهای آن مثل گسلها و لایهبندیهایی که در این سیستم اتفاق افتاده، زمینشناسی این کشور را بسیار پیچیده کرده است؛ همین عامل یعنی وجود این تکتونیک بسیار سنگین در این کشور، باعث شده که کانیسازی به معنای تشکیل کانیهای معدنی و مواد معدنی متنوع در این کشور اتفاق بیفتد. تقریباً با یک اشل کمتر و ضعیفترش، آنچه در کشور ما به لحاظ سابقه زمینشناسی حادث شده است.
ذخایر کشور افغانستان عمدتاً به چهار دسته تقسیم میشوند و این یک تقسیمبندی بینالمللی است. بیشتر از این چهار دسته هم راجعبه ذخایر معدنی افغانستان صحبت خاصی را نداشتیم و نداریم. دسته اول، ذخایر فلزی هستند. دسته دوم بحث نفت و گاز افغانستان است؛ یعنی ذخایر هیدروکربنی کشور افغانستان. دسته سوم ذخایر در واقع غیرفلزی این کشور بوده و دسته آخر که شاید افغانستان را عامه مردم جهان و حتی در کشور خود ما بیشتر به نام این دسته میشناسند، سنگهای قیمتی و نیمهقیمتی افغانستان است که بحث بسیار خاصی دارد.
در مورد دسته اول، افغانستان از جمله کشورهای دارای اهمیت بسیار ویژه حوزه فلزات در جهان است. ذخایر آهن افغانستان به غیر از یک معدن که معدن حاجیگک است و برآوردی حدود یک و نیم میلیارد تن برای این معدن دیده میشود، سایر ذخایر آهن افغانستان صرفاً به صورت یک اطلاعات کلی و عمومی بوده و هنوز فرایند اکتشافی دقیقی راجعبه آنها اتفاق نیفتاده است. اما از آنچه امریکاییها در اطلاعات و اسنادی که از افغانستان منتشر کردند برآورد میشود این کشور بین دو و نیم تا سه میلیارد تن سنگ آهن با عیار مناسب داشته باشد. عمده ذخایری که توسط امریکاییها در اواخر دهه نود میلادی و اوایل قرن جدید در افغانستان کار شد و همچنین روسها در دهه شصت و هفتاد میلادی، عمدتاً در نوار مرکزی و شرقی افغانستان واقع شده است. به هر حال الان جمهوری اسلامی ایران به واسطه کنسرسیوم سنگ آهنی که تشکیل شده، در منطقه غوریان که در نوار غربی و مرز غربی افغانستان قرار میگیرد وارد شده و در این منطقه هم نشانهها و برونزادهایی از سنگ آهن با عیار مناسب دیده شده اما راجع به این منطقه متأسفانه هنوز کارهای اکتشافی راجع به آن انجام نشده که ان شاءالله برنامه هست که بتوانیم ورود کنیم در آنجا و کار اکتشافی انجام بدهیم و به امید خداوند اگر توانستیم به حول و قوه الهی ذخیره مناسبی را در آنجا بهدست بیاوریم و جمهوری اسلامی ایران در حوزه سنگ آهن افغانستان هم ورود مستقیم داشته باشد.
در خصوص مس، افغانستان جزو کشورهایی است که مانند جمهوری اسلامی ایران دارای کمربند مس است. این کمربند از منطقه جمهوریآذربایجان تا منطقه میانه سیستان کشیده میشود. کمربند مس افغانستان تقریباً در منطقه جنوب شرقی، مرکز ، شرق افغانستان و شمال شرق افغانستان کشیده میشود. یکی از مهمترین معادن مسی که میتوانیم راجعبه آن در افغانستان صحبت کنیم، معدن مس«عینک» است. برآوردی که راجع به این معدن میشود صحبتی در حدود 240 تا 250 تن سنگ است چون ذخیره قابل توجه و بسیار ارزشمندی محسوب میشود؛ از جمله معادن بسیار پرحاشیه هم هست چرا که این معدن و همینطور معدن«حاجیگک»در زمینه آهن جزو معادنی بودند که چون کارهای اکتشافی توسط روسها در قدیم و امریکاییها انجام شده همواره هر دولتی در افغانستان عوض میشود، این معادن را به عنوان معادن برند و بولد مطرح میکند بهعنوان اینکه کار مزایده انجام بدهد و بتواند در واقع اخراج این معادن را واگذار کند به کشورهای دیگر. الان هم به هر حال راجع به معدن«عینک» این موضوع وجود دارد همینطور که راجع به معدن«حاجیگک». راجع به معدن«عینک» به هر حال کشور چین از جمله کشورهایی است که بارها و بارها اعلام علاقهمندی و تمایل کرده تا وارد به فعالیت استخراجی این معدن شود. نوار مس کشور افغانستان، اینطور که خدمت شما عرض کردم ایالتهای مهمی که ما برای زونهای مس در کشور افغانستان داریم مناطق کابل و لوگار هستند که این دو منطقه جزو مناطقی است که میشود گفت پتانسیلهای مس در آنها بیشتر از همهجا دیده شده است.
اگر ما از فلزات مهم مس و آهن رد بشویم میرسیم به فلز کروم. از جمله فلزات دیگر در منطقه و ایالت لوگار طلا است. طلای افغانستان از جمله موادی است که دارای قدمت و سابقه تاریخی است، اما باید خدمت شما عرض کنم معدنکاری طلا در افغانستان کاملاً به صورت شدادی و با آیتمها و المانهای قدیمی انجام میشود و معدنکاری نوین و پیشرفتهای ما در زمینه طلا در افغانستان نداریم. عمده زونهای طلای منطقه افغانستان برخلاف معادن مس و آهنش، در منطقه شرق و شمال شرقیاش قرار میگیرد که همین الان هم برخی از این ظرفیتها فعال است و کار میکند. سوای اینها در افغانستان بحث فلزات کمیاب را داریم؛ میتوانیم از برلیوم، لیتیوم، تنگستن و آنتانیوم یاد کنیم. اینها موادی است که در افغانستان نمونههایش دیده شده است. در آنالیزهای آزمایشگاهی، عمده این فلزات کمیاب افغانستان هم در ایالت لقمان، در مرز شرقی افغانستان مشاهده شده است.
یک فلز بسیار مهم دیگری که افغانستان به واسطهاش در جهان مهم است و ذخایرش شاید با توجه به شرایط حال حاضر دنیا، به نوعی استراتژیک میشود اورانیوم است. اورانیوم در ایالت هیرمند افغانستان نمونههایش دیده شده است. سنگ بسترش مشاهده شده و آنچه که دارای اهمیت میباشد این است که ذخایر اورانیوم افغانستان عمدتاً در بخش جنوبی و جنوب غربی هستند که شاید دسترسیاش برای ما به عنوان ذخایر استراتژیک بهنوعی راحتتر باشد.
از ذخایر فلزی اگر رد بشویم به ذخایر نفت و گاز افغانستان میرسیم. یکی از اولین ارگانها و سازمانهای دولتی ایالات متحده، زمانی که این کشور به افغانستان حمله کرد و آن را به اسارت خودش درآورد، سازمان زمینشناسی این کشور بود که این خیلی جالب توجه است. چطور میشود یکی از اولین ارگانها سیستم زمینشناسی و مهندسی معدن امریکا باشد؟ حالا این یک بحث داخل پرانتزی بود. عمده ذخایر بحث نفت و گاز افغانستان را کار شناسایی و پیجویی و برآورد ذخیرهاش را امریکاییها انجام دادند. عمده این ذخایر در منطقه نوار شمالی، نه فقط بخش شمال، پیدا شده است. آنچه برآورد میشود چیزی بالغ بر حدود شش و نیم میلیارد تن نفت میباشد. به نظر میرسد ذخیره چند برابر این عدد است حداقل شاید ذخیره سه تا چهار برابر این عدد در افغانستان بابت بحث ذخیره هیدروکربنی دیده میشود. آنچه خود امریکاییها عنوان میکنند این است که اگر کشور افغانستان ظرفیت نفتی خودش را بتواند فعال کند اینها میتوانند در روز یک چیزی حول و حوش 300 تا 400 هزار بشکه نفت تولید کنند. یکی از دلایل اصلی که ایالت متحده ورود کرده بود، حالا سوای فلزات خاصی مثل تنگستن و عناصر نادر خاکی و عناصر کمیاب، همین بحث ذخایر نفت و گاز است.
الان از جمله ذخایر مهم هیدروکربنی دیگر افغانستان که از دیرباز در این حوزه دارای کار است بحث معادن زغالسنگ افغانستان میباشد. معادن زغالسنگ افغانستان عمدتاً عین معادن نفت و گازشان در نوار شمالی است. اگر از شمال غرب تا شمال شرق یک حالت نیمدایره کوچکی رسم کنید و یک قطری را از آن ببرید تقریباً در منطقه شمال، ما ذخایر کشف شده زغالسنگ را داریم. آنچه در واقعیت است ذخیرهای در حدود کمتر از 100 میلیون تن، زغالسنگ است اما برآورد میشود با یکسری ضرایب اگر ما بخواهیم راجع به آن صحبت کنیم ذخیره احتمالی زغالسنگ افغانستان در حدود 500 میلیون تن باشد که از جمله ذخایر قابل توجه کشور افغانستان هم محسوب میشود. بخصوص با توجه به شرایطی که در جهان پیش میرود میتواند ذخایر زغالسنگ افغانستان از جمله تارگتهای مناسب برای سرمایهگذاری در خصوص ذخایر غیرفلزی باشد. ذخایر غیرفلزی افغانستان آنچنان کار اکتشافی خاصی راجع بهشان انجام نشده اما اطلاعاتی که ما داریم به واسطه اطلاعاتی که روسها و امریکاییها منتشر کردند، افغانستان دارای ذخایر باریت و سلستین است.
منظور شما از ذخایر غیرفلزی چیست؟ چون هم نفت و گاز غیرفلزی محسوب میشوند و هم سنگهای قیمتی.
ببینید ذخایر نفت و گاز و زغالسنگ در جهان، کلا طبقهبندی و کلاسبندی جدایی دارد. درست است که غیرفلزی محسوب میشود اما به دلیل ارزش و اهمیتی که بهواسطه بحث انرژی در جهان دارند، اشل آنها جدا است. اصلاً فعالیت و کارشان هم جدا از حوزههای دیگر است. همانطوری که در همه جای دنیا میبینید اصلاً بحث نفت و گاز کاملاً از بحث حوزه معدنکاری جدا اتفاق میافتد. منظور از ذخایر غیرفلزی، ذخایری است که عناصر و کانیهایی که در آن وجود دارد شاخصهای فلزی را ندارد. مثل چه؟ مثل سنگهای ساختمانی. الان در افغانستان به هر حال با توجه به شرایطی که هست، بحثهای شن و ماسه دارای اهمیت شده است. چون بههرحال یک مقدار بحثهای ساختوساز در آنجا در حال افزایش است و ذخایر شن و ماسهشان میتواند دارای اهمیت شود. اما آنچه در ذخایر غیرفلزی افغانستان عمدتاً برایمان دارای اهمیت است و از دیرباز هم دارای اهمیت بوده، بحث سنگهای ساختمانی مانند ایران است؛ تشابهات زیادی بین ما و افغانستان روی بحث ذخایر معدنی وجود دارد. سنگهای ساختمانی افغانستان یکی از شاخصترینهایشان سنگ مرمر کابل است. مرمر کابل جزو مرمرهای بسیار ارزشمند است. از مرمرهای بسیار باکیفیت در جهان است. عمده بازارش هم تا جایی که بنده اطلاع دارم و اطلاعات من در حد شنیدههاست، در کشورهای حوزه خلیجفارس است؛ مشتری بسیار خوب این سنگ در واقع محسوب میشوند.
در خصوص آیتم آخر از ذخایر افغانستان که عمده مردم در جهان و ایران، افغانستان را با این شاخصه میشناسند سنگهای قیمتی و نیمهقیمتی است. بحث معدنکاری سنگهای قیمتی و نیمهقیمتی و جواهرات در افغانستان دارای قدمتی بالای شش هزار سال است؛ یعنی ما با یک فرایند و کاری مواجه هستیم که آثاری از شش هزار سال پیش به این ور راجع به آن وجود دارد. این نشان میدهد دارای اهمیت بسیار بالایی است. در حال حاضر بهترین، باکیفیتترین و مهمترین لاجورد جهان مال افغانستان است. در منطقه بدخشان اگر اشتباه نکنم، لاجورد بسیار باکیفیت و مهم و با ارزش است. بازار فوقالعادهای هم در جهان دارد. زمرد افغانستان، در منطقه پنجشیر، دره پنجشیر، بسیار باکیفیت است به حدی که بعضی از آنها برابری میکند با زمردهای کلمبیا. یعنی شما به لحاظ کیفیت ببینید که عیار و تراز این زمرد در چه حدی دارد قرار میگیرد. یاقوت سرخ افغانستان که در منطقه کابل قرار گرفته دارای ارزش بالایی است. یکی از بهترین یاقوتهای سرخ جهان است. در زمینه سنگهای قیمتی، افغانستان کشوری است که از دیرباز دارای جایگاه بوده و الان هم دارای جایگاه خاصی است اما مسألهای که ما در حوزه سنگهای قیمتی داریم بحث قاچاق و فساد در این بخش است.
عمده پتانسیلهای معدنی کشور افغانستان که به معرض عملیاتی کامل رسیدند اکثراً به صورت شدادی و بسیار با روشهای سنتی و قدیمی اتفاق میافتد. آنچه در افغانستان در اشل معدنی که بتواند در آن معدنکاری نوین پیشرفته با شرایط استخراجی مشابه کشور خودمان، در تراز معدنکاری قابل قبول صورت بگیرد، در حال حاضر در دو معدن«عینک» و معدن«حاجیگک» اتفاق میافتد که به هر حال یکسری بیسها و کارهای ابتدایی و اصولی که راجع به کار معدنکاری مثل بحث شناسایی، پیجویی، اکتشاف، راهسازی، جادههای دسترسی و... که اتفاق افتاده برای این دو معدن است. سایر پتانسیلهای معدنی در افغانستان هنوز به عرصه عملیاتی کامل نرسیده است.
فعالیتهای امریکا در حوزه معادن و ورود سازمان زمینشناسی آنها به چه صورت بود؟
یکی از اولین سازمانهای دولتی ایالات متحده که وارد افغانستان شد، سازمان زمینشناسی ایالات متحده است. یکی از اولین ارگانهایی بود که آنجا پا گذاشت، دفتر ایجاد کرد و شاید برایتان قابل توجه باشد که کارشناسهایی را در افغانستان آموزش داده و حتی اینها را امریکا برده است. یک تیم شاید چندین ده نفری را بردند و آموزش دادند و با اینها کار کردند و الان هم تقریباً از آن تیم شاید افراد بسیار کمی هستند که در افغانستان باقی ماندند. این سازمان USGS نام دارد. سازمان زمینشناسی ایالات متحده که یکی از مهمترین ارگانهای زمینشناسی جهان است. USGS در حال حاضر یکی از رفرنسهای اصلی یا یکی از دو رفرنس اصلی زمینشناسی و اکتشافات معدنی در جهان محسوب میشود. در حال حاضر جامعترین و بهروزترین اطلاعات زمینشناسی جهان در این سازمان و ارگان وجود دارد. اینها آمدند ورود پیدا کردند و یک سازکار اجرایی راجع به بحث اکتشافات معدنی راه انداختند و شروع به فعالیت کردند. گزارشهایی که امریکاییها از افغانستان بیرون دادند، اطلاعات شاید ناقصی است. یعنی شاید وقتی این اطلاعات را نگاه میکنیم، میبینیم که در مرحله اول آنچنان اطلاعاتی راجع به این جریان نداریم اما من با توجه به اطلاعاتی که دارم و یکسری مستندات و مدارکی که دست ما رسیده و آنها را بررسی کردیم، با قاطعیت کامل به شما میگویم که ایالات متحده کاملاً کشور افغانستان را مورد ارزیابی معدنی و زمینشناسی قرار داده است. امریکاییها بسیاری از مناطق افغانستان علیالخصوص نوار شمال، شمال شرقی و مرکز و تا حدودی جنوب و جنوب غربی را کاملاً کار مطالعاتیاش را انجام دادهاند. قسمتی که امریکاییها شاید کمتر در آن ورود کردند و کار اکتشافیشان شاید حالا عمرش قد نداده یا اهمیتی برایشان نداشته، نوار غربی افغانستان است. در اینجا امریکاییها کار زمینشناسی علیالخصوص بحثهای ژئوفیزیک و ژئوشیمی بسیار کمی را انجام دادند؛ یعنی در این دو حوزه که از زیرشاخههای مهم کار اکتشافات معدنی است و شاید بشود گفت دادههای اصلی را ما از این دو بخش به دست میآوریم، امریکاییها تقریباً در این منطقه نوار غرب و شمال غرب آنچنان کار نکردند. اما اگر بخواهم خیلی راحت با شما صحبت کنم باقی افغانستان را واقعاً شخم زدند و اطلاعات بسیار خوب و کاملی راجع به آن بهدست آوردند و اطلاعاتشان کامل است. عمده آنچه که ما اطلاع داریم از وضعیت امریکاییها در افغانستان این است که آنها عمده فعالیتشان در حوزه معادن فلزی، معادن عناصر کمیاب و عناصر نادر خاکی و علیالخصوص در بحث ذخایر انرژی افغانستان در منطقه شمال بوده است. اورانیوم نیز شامل این بخش میشود. کار اطلاعاتی فوقالعاده قوی کردند و اطلاعات بسیار جامعی هم راجع به این بخش به دست آوردند.
اشراف امریکا در حوزه معادن افغانستان فقط محدود به قسمت شناسایی و رصد و جمعآوری داده است؟
سوال خوبی است. آنچه از بیرون دیده میشود این است که آنها ورود به کار اجرایی و عملیاتی در اشل بزرگ نداشتند، اما اطلاعاتی که به ما از کانالهای غیررسمی رسیده این است که برعکس اینها در یک سری از جاهای خاص و یکسری از موارد خاص مثل عناصر نادر خاکی، فلزات کمیاب و این جور موارد ورود داشتند و یکسری فعالیتهای اجرایی هم انجام دادند اما آنچه که ما داریم راجع به این موضوع به صورت رسمی میبینیم این است که خیر، اینها در واقع بیشتر روی همان بحث شناخت ذخایر، فرایندهای زمینشناسی و اکتشاف مقدماتی یعنی پیجویی و... را انجام دادند. اینها سازکارهایی تنظیم کرده بودند که دارای پتانسیل بود. افراد تحت آموزش را به ایالات متحده، جایی مثل دنور میبردند و آنجا کارهای آموزشی هم برایشان انجام میدادند. آنچه که بنده راجع به فعالیت معدنکاری امریکا در افغانستان میدانم تقریباً در این حد قرار میگیرد، یعنی بیشتر از این آنچنان اطلاعاتی ندارم. آخرین فعالیتهایشان هم تقریباً مربوط به 2006 تا 2007 بوده که راپورتها و اطلاعاتی که ما میبینیم، گزارشهای نهاییشان عمدتاً برای این بازه زمانی است.
در افواه گزارشها و شنیدههایی است که میگویند امریکا معادن طلای افغانستان را خالی کرده است. شما قضاوت مستندی در مورد این ندارید؟
چون خودم یک معدنکار هستم و کارم معدن است، عمدتاً تا زمانی که این را به چشم خودم نبینم و داده و داکیومنتی راجع به آن نبینم، چیزی نمیتوانم بگویم. آنچه که راجع به این موضوع میدانم این است که بهطور کلی اینها هدفشان بخشهای خاصی در افغانستان بوده است، علیالخصوص به صورت بسیار مشخص در حوزه نفت و گاز افغانستان، چون شما زمان دادههایی را که امریکاییها منتشر میکنند، میتوانید متوجه شوید؟ شما زمانی این را میتوانید متوجه شوید که حجم دادهای را که بیرون داده میشود مقایسه کنید با ذخایر چیزهای دیگر. شما دادهها و اطلاعاتی که امریکاییها راجع به حوزه نفت و گاز و زغال سنگ افغانستان بیرون میدهند و بعد از آن فلزات، وقتی با چیزهای دیگر مقایسه میکنید کاملاً مشخص است که اینها تارگتشان کجا بوده است. راجع به فعالیت معدنکاریشان میگویم گزارشهای زیادی بیرون نیست حتی خود افغانها هم هیچ دادهای راجع به فعالیت امریکاییها در کشورشان ندارند، یعنی فعالیت اجرایی در حوزه معدنکاری و نکته جالبتر هم این است که امریکاییها دادههایی را که جمعآوری کردند به خود افغانیها هم ندادند. از کجا من این را میگویم؟ زمانی که بچههای مجموعه کنسرسیوم خواستند ورود پیدا کنند به بحث منطقه غوریان و معادن آهن آن منطقه، ما چیزی دستمان نداشتیم. هیچگونه اطلاعات معدنکاری نداشتیم! این نشان میدهد که اینها خودشان هم دستشان به لحاظ بحث دادههای زمینشناسی و اکتشافی تقریباً از آنچه که امریکاییها انجام دادند، خالی است.
در حوزه قاچاق و معضل فساد در حوزه ظرفیتهای معدنی افغانستان توضیح دهید.
اساساً افغانستان جزو کشورهایی است که سیستمش فسادخیز است و میشود گفت این موضوع حالت نهادینه در این کشور پیدا کرده است. بحث معدن هم در افغانستان از این ماجرا مستثنی نیست. ما متأسفانه این موضوع را در افغانستان با شدت بالا داریم. آنچه ما در مورد بحث سنگهای قیمتی و نیمهقیمتی در افغانستان داریم کاملاً قاچاق است و به هیچ عنوان دارای مجرای رسمی و مشخص نیست. سنگهای قیمتی افغانستان بخش عمدهاش به پاکستان قاچاق میشود. بخش دیگرش به کشور ما قاچاق میشود. ایران از جمله مصرفکنندگان سنگهای قیمتی و نیمهقیمتی افغانستان است، بازار مشهد، بازار تهران، بازار سیستان و بلوچستان و خیلی از بازارهای دیگر ما در حوزه جواهرات، مصرفکننده سنگهای قیمتی و نیمهقیمتی افغانستان هستند، علی الخصوص سه ماده لاجورد، زمرد و یاقوت. این سه ماده به صورت بسیار مشخص در بازار ما وجود دارد و از افغانستان به صورت قاچاق هم میآید. دلایل عمدهای دارد، یکی از دلایل شاید برمیگردد به مشکلاتی که خود ما در قوانینمان داریم. ما در حال حاضر در کشورمان بحث سنگهای قیمتی و نیمهقیمتی را در ردیف کالای چهار یا کالای لوکس داریم؛ کالای چهار یا لوکس، وارداتش به کشور اکیدا ممنوع است و هیچ گونه وارداتی ندارد. حتی اگر خارج شود تخصیص ارز به آن بابت این ردیف از کالا به دلیل ماهیتش امکانپذیر نیست. طبیعتاً و قاعدتاً بازار به سمت قاچاق میل پیدا میکند. این میل نه تنها از سمت ما، بلکه از سمت خود افغانها هم وجود دارد. افغانها ترجیحشان این است که این موضوع را به صورت چمدانی انجام دهند؛ چرا؟ به خاطر اینکه سازکار آن سمت با توجه به تغییرات عمده و زیادی که اینها در بحث موضوعات گمرکیشان دارند، دردسرساز و مشکلساز میشود برای افرادی که دارند بهعنوان اسماً تاجر در این حوزه فعالیت میکنند. نمونهای از فساد بخش تجاریاش را خدمت شما عرض کردم.
برآورد شما از نقش افغانستان در حوزه مواد معدنی در آینده جهان چیست؟
جهان به سمتی میرود که هر روز نیازش به انرژی بیشتر میشود. علاوه بر آن نکته تأسفباری برای نوع بشر وجود دارد، آن هم اینکه متأسفانه ذخایر معدنی ثابت هستند. ذخایر معدنی دیگر تولید نمیشوند. الان مسأله مهم این است که چه کشوری بازیگر حوزه انرژی و معادن افغانستان، بالاخص معادن فلزی خواهد بود؟ چین هجمه بسیار سنگینی را شروع کرده تا بتواند به حوزه معدنکاری افغانستان ورود کند. چین ارزش این ذخایر را بهخوبی میداند. شناسایی ذخایر، خودش دادههای بسیار ارزشمندی است که اگر به صورت کامل در اختیارت باشد و توانمندی و قدرت این را هم داشته باشی که بازی سیاسی کشوری را به هم بریزی! این به نظر من نتیجه طبیعیاش خیلی مشخص است که هدف آن کشور از به دست آوردن این اطلاعات چه بوده است. درست است که ما تولیدکننده انرژی محسوب میشویم اما در حال حاضر کشوری هستیم که دارای صنایع مادر مثل فولاد، مس، نفت و گازیم. باید به فکر این باشیم که به عنوان یکی از بازیگران اصلی حوزه انرژی و معدن افغانستان ورود کنیم، چرا؟ چون این کشور، کشوری است که اولاً هممرز ماست، ثانیاً در دسترسترین ذخایر را برای ما دارد. هیچ کشوری را مثل افغانستان به لحاظ بحث دسترسی ذخایر نداریم. هم دارای مرز بسیار مناسبی با آنها هستیم و هم به لحاظ مساحت و مسافت دارای ارتباط راهآهن با آنها هستیم.
بنابراین میتوانیم از پتانسیل این کشور استفاده کنیم. اگر ما استفاده نکنیم مطمئن باشید کشورهای بزرگی مثل چین، امریکا و روسیه نخواهند نشست و قطعاً برنامه دارند و برنامهشان را هم وارد فاز اجرایی کردهاند که بتوانند از حوزه معادن افغانستان به نفع خودشان استفاده کنند. الان ما در جهان نیاز به ذخایر فلزی، ذخایر مس، ذخایر نفت و گاز داریم، الان در جهان نیاز به ذخایر اورانیوم داریم، ذخایر فلزات نادر خاکی و فلزات کمیاب چیزی مثل لیتیوم الان در بازار جهانی، ارزشش از الماس بالاتر است. شما با چنین کشوری طرف هستید، حالا درست است که با جغرافیای خشن و سختی علیالخصوص در نواحیای که دارای پتانسیلهای معدنی در مناطق شمال شرقی، شمال، مرکز و جنوب و جنوب شرقش است مواجه هستید، اما به هر حال این وضعیت زمینشناسی و شرایط سخت محیطی، چیزی از ارزش ذخایر افغانستان کم نمیکند. ما با کشوری طرف هستیم که به لحاظ بحث وضعیت حوزه مواد معدنی در جهان میتواند تعیینکننده باشد. چرا؟ چون دارای ذخایر قابل توجه و با عیارهای بسیار خوبی در این زمینه است و ذخایرش بکر هستند، یعنی دست نخورده است.
بنابراین افغانستان به نظر بنده به عنوان کسی که تا حدودی روی این حوزه کار کرده و در حوزه این کشور، فعالیت کوچکی را برای بحث شناسایی داده انجام داده است، میتواند با توجه به ظرفیت، پتانسیلها و اعدادی که راجع به حوزه مواد معدنی و تنوعی که مواد معدنیاش دارد، قطعاً میتواند یکی از بازیگران مهم در عرصه تأمین مواد معدنی در جهان در آینده نه چندان دور باشد. این برآورد بنده از وضعیت و نقش افغانستان در حوزه مواد معدنی در آینده جهان است.
اگر نکتهای باقی مانده است در خدمت شما هستیم.
افغانستان، کشوری است که در زیرساخت به صورت وحشتناکی دچار مشکل است، علیالخصوص زیرساختهایی که صنعتی و معدنی هستند. افغانستان در حوزه راهآهن و برای جابهجایی و حمل حجمها و احجام بزرگ فلهای و با اعداد بزرگ در حوزه معدن دارای خلأ است. افغانستان در زیرساخت جادهای دارای مشکل وحشتناک است. بسیاری از نقاط افغانستان که دارای پتانسیلهای معدنی هستند اصلاً جادهکشی ندارد، یعنی اصلاً ما جاده خاکی نداریم که بخواهیم حتی برای شناسایی آن منطقه برویم. خود همین جزو مشکلات است. افغانستان در زیرساخت آب دچار مشکل است، در زیرساخت برق دچار مشکل وحشتناک است، در زیرساخت سوخت کلاً تعطیل است.
وقتی اینها را کنار هم میگذارید، ریسک فعالیت معدنکاری در افغانستان با ضریب بسیار بالایی افزایش پیدا میکند. یکی از مسائلی که داریم بحث ترانزیت است. ما روی حوزه ترانزیت با افغانستان در حوزه مواد معدنی باید سازکارها و صحبتهایمان را مشخص کنیم. این را ما باید انجام دهیم. در حوزه سنگهای قیمتی یکی از مشکلات، خود ما هستیم یعنی قوانین داخلی خود ما است که یک مشکل دارد. یک مشکل که نمیشود گفت، دیوار بزرگی را جلوی این ماجرا کشیدهاند. شرکتهای بزرگ معدنی هندوستان تقریباً در حدود سال 2010 اگر اشتباه نکنم(عدد سال را مطمئن نیستم)، در آن حول و حوش آمدند و وارد شدند به حوزه معدن آهن«حاجیگک»؛ یعنی اینکه بیایند آن معدن را بگیرند و فعالیت کنند. به نظر شما چه شد که هندیها آنجا نتوانستند کار کنند؟ درحالیکه آن معدن هم دارای منطقه مناسبی است. جادهاش دسترسی دارد، هم هندیها تا حدودی کار کردند و یک سری جادههای دسترسی به خود معدن را کشیدند و کار کردند. دلیل اینکه هندیها نتوانستند فعالیت کنند مشکل هویتی آن منطقه است. مردم آن منطقه اجازه فعالیت به هندیها ندادند. به چه خاطر؟ به خاطر اینکه اینها را افراد کافری میدانستند. این جور مسائل در افغانستان وجود دارد. شاید برای ما که مسلمان هستیم مشکلی ایجاد نکند و بتوانیم کار کنیم، اما به هر حال این مسأله قومیت و ملیتی در افغانستان وجود دارد و گره در کارها میاندازد. در بسیاری از مناطق افغانستان زمانی که میخواهید کار کنید سوای اینکه باید هماهنگیها و همکاریهای لازم را با حوزه مرکز انجام دهید باید بروید با مردم همان منطقه هم هماهنگ باشید. اینها کار را در بحث اجرا و عملیاتی شدن دچار مشکل میکند.
بحث دیگر، تأمین امنیت در افغانستان است. تأمین امنیت در افغانستان مسأله سخت و فوقالعاده پیچیدهای است. آنچه از گزارشهای غیررسمی به ما رسیده این است، امریکاییها فقط در جاهایی که فعالیتهای کار معدنشان را انجام دادند، به صورت صددرصد نیروهای نظامیشان در آنجا مستقر بودند و چتر حمایتی داشتند. این نکته مهمی است.