پژوهشگر حوزه مهاجرین
آبانماه امسال بود که زمزمههای ایجاد یک سازمان نوپا با مأموریت پیگیری مسأله مهاجرت مطرح شد. سازمانی که پس از تصویب کلیات طرح تأسیس آن در مجلس شورای اسلامی و انتشار مفاد طرح، نقدها و نظرات متعددی را به خود جلب کرد که تا همین امروز هم ادامه دارد. شاید در تعریف این سازمان مدیریت و ساماندهی کلیه اتباع و مهاجران موجود در کشور ذکر شده باشد، اما پرواضح است که با توجه به حجم قابل توجه مهاجرین افغانستانی در ایران، میتوان گفت آنها مهمترین مخاطب این نهاد تازه تأسیس خواهند بود. حتی میتوان اینگونه بیان کرد که گویی این طرح بر مبنای وضعیت مهاجرین افغانستانی در کشور و با هدف یکپارچهسازی نهادهای تصمیمگیر در این حوزه و تعیینتکلیف مسائل مرتبط با مهاجرین افغانستانی تدوین شده است. لذا در این دوره زمانی مهم که عزم تغییر و اصلاح سیاستها احساس میشود و به اصطلاح پنجره سیاستی در این حوزه باز است، همفکری و هماندیشی در این زمینه بشدت راهگشا خواهد بود. در روزهای پس از تصویب کلیات این طرح شاهد برگزاری نشستی بودیم که ابتکارعمل برگزارکنندگان نشست ما را بر آن داشت تا در این گزارش مشروحی از این جلسه را برای شما روایت کنیم. برگزارکنندگان جلسه از ابتدا اعلام کرده بودند این نشست با حضور تشکلهای تخصصی، فعالان و متخصصان مسائل مهاجرین افغانستانی با عنوان «مجمع فعالان حوزه مهاجرین» برگزار میشود. هدف از شکلگیری این نشست نیز جمعآوری نظرات فعالان در خصوص طرح مجلس در حوزه اتباع غیرایرانی و همچنین به منظور همافزایی در راستای اصلاح این قانون پیش از تصویب نهایی اعلام شد. تشکلهای مختلفی از جمله اندیشکده شفق، جمعیت افغانستانیهای مقیم ایران، مجموعه دیاران، مؤسسه شناخت و تشکلهای دانشجویی از جمله مجمع دانشجویی انصار و هسته بینالملل سازمان بسیج دانشجویی و همچنین فعالان ایرانی و افغانستانی متعددی در محل مجموعه خانه اندیشهورزان حاضر شده بودند. در ابتدای جلسه کتابچهای از اصلاحات پیشنهادی برگزارکنندگان جلسه نسبت به طرح مذکور توزیع شد که حاصل مجموعهای از جلسات و همفکری تعدادی از فعالان این حوزه بود. جلسه با حضور مدعوین و البته دعوت از دکتر مصطفی جهانبخش از تدوینکنندگان طرح، به خاطر استماع نقدها و نقطه نظرات حاضرین آغاز شد. از همان آغاز، ظرفیت سالن برگزاری جلسه تقریباً تکمیل شده بود. مجری برنامه روند برگزاری جلسه را اعلام کرد تا در ابتدا مدعوین جلسه به ترتیب به بیان نکات خود بپردازند و سپس تعدادی از حضار که از دانشجویان و فعالان مختلف ایرانی و افغانستانی بودند نکات خود را بیان کنند و در انتهای جلسه نیز آقای جهانبخش مطالب خودشان را در پاسخ به مباحث مطرح شده در جلسه بیان کنند. در ادامه مشروح نکات مدعوین در این نشست را میخوانید:
پیمان حقیقتطلب (مدیر پژوهش انجمن دیاران): بزرگترین مزیت قانون سازمان ملی مهاجرت این است که برای مدیریت مهاجران در ایران یک متولی تعیین میکند. در شرایط فعلی بیش از بیست دستگاه به نوعی در مدیریت مهاجرین دخیلاند و این مسأله موازیکاریهای مختلفی را ایجاد کرده است که از آسیبهای بزرگ آن میتوان به تعدد مراکز اقامتی مهاجران در ایران اشاره کرد، بدین معنا که هر دستگاهی برای خودش یک مدرک اقامتی صادر کرده است و هیچ کدام از این مدارک اقامتی آن طور که باید و شاید کارکرد ندارد. لذا میتوان گفت این قانون سعی در یکپارچهسازی امور دارد. یکی دیگر از آسیبهای عدم یکپارچگی، فقدان وجود دادههای آماری دقیقی از مهاجرین است، آنهم در شرایطی که ما با یک جمعیت چند میلیونی از مهاجران با بیش از چند دهه سابقه سکونت در ایران مواجه هستیم. این مسأله یک آسیب بزرگ ایجاد کرده که هم به مهاجران و زیست آنها در ایران ضربه زده و هم باعث نگرشهای خیلی منفی نسبت به مهاجرین شده است. لذا این یکپارچهسازی یکی از مزیتهای مهم این قانون است.
نکته دیگراینکه چند دهه است یک نگاه خیلی امنیتی و منفی را نسبت به مهاجرین شاهد هستیم که همواره آنها به شکل تهدید نگریسته شدهاند و آنقدری که باید و شاید به فرصتهای آنها و ارزشهای وجودیشان برای جامعه ایران پرداخته نشده است و متأسفانه وقتی در متن این قانون هم عمیق میشویم، روح سیاستهای قبلی جاری و ساری است که این مسأله به نظر من یکی از نکات منفی قانون است. برای مثال در این قانون بیش از 30 بار کلمه اخراج تکرار شده، ولی کلمه جذب سه بار تکرار شده است، یا کلمه امنیتی سیوپنج بار تکرار شده، ولی کلمه فرهنگی فقط 9 بار تکرار شده است که این نمودی از بازتولید ادبیات سیاستهای گذشته در مورد مهاجران است. این بزرگترین پاشنهآشیل این قانون است که باید تعدیل شود. قانون باید سازکاری ایجاد کند که متناسب با شرایط روز جامعه و مهاجران در کشور باشد و به تناسب باید آن سیاستها را تعیین کند که یک جایی سیاست پذیرشی و نگاه مثبت حاکم شود و یک جایی اگر نیاز است به این حجم از اخراج تأکید شود. البته دکتر جهانبخش که بهعنوان دبیر، قانون را اصلاح میکند، شنونده نظرات مسئولان در ارگانهای مختلف است و سعی میکند بهترین نظر را در قانون بیاورد ولی در نهایت تصمیمگیری با همان مسئولین کمیسیون است و ایشان و بقیه کارشناسان ارگانهای مختلف حق رأی ندارند، اما در تدوین پیشنویس میتوانند دخالت داشته باشند. یک نکته دیگر که لازم است در مورد ایشان ذکر کنم این است که من خودم در جلسهای که با ایشان داشتم مشاهده کردم واقعاً دلسوزانه و از دید یک مهاجر به قضیه نگاه میکند و باید این مسأله را درک کنیم که قانوننویسی بسیار سخت است.
سید داوود سجادی: درباره طرحی که پیشنویس آن آماده شده است میتوان گفت انشاءلله یک اقدام خوب و راهبردی برای مهاجرین خواهد بود؛ البته فعلاً نمیشود نقد جدی و دقیق به این کار مطرح کرد، به دلیل اینکه طرح فعلی پیشنویس است و ممکن است در ادامه مطالبی به این طرح اضافه شود، اما از نگاه بنده یک مسأله این است که گویا در این طرح تکلیف بعضی اصطلاحات و تعاریفی که در ابتدا آمده در ادامه مشخص نشده است. مثلاً از اصطلاحات مختلفی مثل پناهجو، پناهنده، آواره و مهاجر غیرقانونی استفاده شده است، درحالیکه بعضی از این اصطلاحات مثل پناهجو در ادامه فقط یکبار در متن آمده، یا پناهنده در ادامه چهار بار آمده و آواره اصلاً تکرار نشده است. همچنین در بحث مربوط به اقامت (که خود اقامتها تفکیک شده و اقامت مدتدار و موقت مطرح شده است)، دوباره از واژه اتباع خارجی استفاده شده است و هیچ اشارهای به پناهجو یا پناهنده نمیشود و به نظر میآید حداقل تکلیف و وضعیت پناهنده در این طرح مشخص نیست.
مسأله دیگری که البته برداشت بنده از متن است، این است که در این طرح بحث اقامت مدتدار صرفاً به یکسری افراد یا گروههای خاص تعلق میگیرد، یعنی برای اقامت موقت انواع متنوعی تعریف شده است، مثل اقامت موقت از طریق تحصیل، اشتغال و دیگر روشها که میتواند سیل کثیری از اتباع افغانستانی را پوشش دهد که از سالهای خیلی دور جزو مهاجرین ساکن در جمهوری اسلامی هستند و با میزبانی ما مواجهه شدند و هر کدام بعضاً بیست سال یا سی سال است که در این کشور ساکناند یا حتی در ایران متولد شدهاند، اما روح این قانون، گویای آن است که افرادی که این سالها به صورت قانونی در ایران زندگی کردهاند نهایتاً میتوانند اقامت موقت کسب کنند و آن اقامت مدتدار به آنها تعلق نخواهد گرفت. البته در این طرح اتفاقات خوبی هم افتاده است، مثلاً بحث اردوگاههای مراقبتی و میهمانشهرها را در این طرح مشاهده میکنیم که امیدوارمان میکند در آینده انشاءلله اتفاقات خوبی برای جامعه مهاجرین رخ ده، اما این موضوع باید در این طرح شفاف شود که افرادی که طی این سالها به صورت قانونی در ایران زندگی کردهاند مشمول کدام بخش از اقامت میشوند و آیا اقامت موقت یا اقامت مدتدار شامل آنها میشود؟
سید مهدی حسینزاده: بنده نماینده کاراته مهاجرین ایران هستم که چندین دوره قهرمان آسیا، مسابقات بینالمللی و لیگ برتر کاراته در ایران بودهام و همچنین مربی و داور ممتاز کاراته ایران و عضو هیأت رئیسه شورای عالی ورزش مهاجران ایران هستم. در خصوص ورزش و این طرح پیشنویس باید عرض کنم در ایران بیش از صد هزار ورزشکار مهاجر در رشتههای مختلف فعالیت دارند و ما بارها شاهد افتخارآفرینی مهاجرین در میادین آسیایی و جهانی بودهایم، اما در خصوص ورزشکاران فقط اقامت موقت در این طرح ذکر شده است. یعنی برخلاف کشورهای مختلف که در آن کشورها اگر شخصی یک مقام کشوری یا بینالمللی برای آن کشور کسب کند برای آن شخص اقامت مدتدار در نظر گرفته میشود، در این طرح فقط اقامت موقت مطرح شده و هیچ اقامت ویژه و حتیالامکان دریافت بیمه برای ورزشکاران ذکر نشده است.
مسأله دیگر حضور شخص وزیر ورزش و جوانان یا معاون وزیر بهعنوان نمایندهای از طرف وزارت ورزش و جوانان در شورای عالی مهاجرت است. وزارت ورزش و جوانان باید یکی از ارکان اصلی شورای عالی مهاجرت باشد. همچنین پیشنهاد میشود نمایندهای از ورزشکاران مهاجر نیز در شورا حضور داشته باشد. در حوزه ورزش مهاجرین ،باید یک تیم پناهندگان تشکیل شود که بتوانند از ایران به مسابقات جهانی و المپیک اعزام شوند، اما متأسفانه طی چهار دهه اخیر نتوانستهایم ورزشکارانمان را به میادین بینالمللی و المپیک اعزام کنیم، اما کشورهای مختلف این کار را کردهاند، مثلاً در همین المپیک اخیر سه یا چهار نماینده در المپیک حضور داشتهاند ولی متأسفانه این مسائل در طرح ذکر نشده است. ما نخبگان مهاجر زیاد داریم و کسانی بودهاند که طی چهار دهه حضور فعال در میادین ورزشی داخلی یا بینالمللی، نه شغلی داشتهاند و نه بیمهای برایشان در نظر گرفته شده است. از دکترجهانبخش خواهش میکنم کاری انجام دهند که ورزشکاران مهاجر در ایران مثل ورزشکاران مهاجر سایر کشورها احساس امنیت کنند.
محمدرضا زهرایی: این طرح ظرفیتهای بسیار خوبی دارد، به این خاطر که بعد از چهل سال این امکان پیش آمده تا یک تمرکزی روی بحث مهاجرین صورت بگیرد و سیاستها همگرا شوند که این نقطه آغاز بسیار خوبی است. در این سالها همواره سیاستهای اتخاذ شده در مورد مهاجرین پراکنده بوده و رویکردها نیز کوتاهمدت بوده که این مسأله، هم برای مهاجرین و هم خود جمهوری اسلامی آسیب داشته است، اما میتوان گفت جمهوری اسلامی در این طرح، هم سرنوشت آینده مهاجرین را طراحی میکند و هم سرنوشت آینده خود را از حیث جایگاهش در نظام جهانی رقم میزند. به همین خاطر ضرورت دارد در همین فرصت کم که جزئیات این طرح در کمیسیونهای مجلس شورای اسلامی در حال بررسی است، بتوانیم از فرصتها استفاده کنیم و نگاه نمایندگان محترم و دستگاهها را تغییر دهیم و اصلاح کنیم. موضوعات زیاد است ولی یک بحث مهم، تأکید بر سیاست بازگشت و مطرح کردن اقامتهای کوتاهمدت سه ساله، پنج ساله و 10 ساله و عدم ورود به بحث تابعیت در این قانون است. این مسأله سبب پررنگ شدن سیاست بازگشت در این طرح میشود. رویکرد بازگشت باعث میشود باز ما در همان چرخهی قرار بگیریم که مهاجرین را کوتاهمدت ببینیم و آنها را جزو جامعه ایران نپذیریم. متأسفانه ما بههم ریختگیهای فراوانی در مورد قوانین مهاجرتی داریم و قوانین موجود هم به درستی اجرا نشده و این مسأله اختلالهایی را به وجود آورده که باعث چرخش مجدد به سمت رویکرد بازگشت شده است. در صورتی که جامعه ما دچار تحدید جمعیتی است و اینکه میگوییم آینده جمهوری اسلامی به این قانون گره خورده است، به همین دلیل است. ما در وضعیت تهدید جمعیت به علت کاهش جمعیت فعال کشور هستیم و هماکنون بیش از پنج میلیون نفر مهاجر داریم و اگر دنبال سیاست جذب به منظور افزایش جمعیت فعال کشور نباشیم، در آینده خسارت بزرگی خواهیم دید.
محمد رسول رستمی: یکی از مسائل اصلی این است که متن این طرح میتوانست طور دیگری باشد. وقتی روح متن با نگاه امت واحده، با نگاه اسلامی و انسانی ما و نگاه حضرت آقا در تضاد است، حالا اگر یک بند آن هم تغییر کند، اهمیتی ندارد. نقد اصلی ما روی کلیات قانون است. البته نباید از اتفاقات مثبتی که در این قانون وجود دارد چشمپوشی کنیم. شاید مهمترین اتفاقی که در قانون رخ داده، این است که بالاخره یک سازمانی در حال تشکیل شدن است و بالاخره جمعیت حداقل پنج ملیونی مهاجرین بهتر و بیشتر دیده میشوند؛ این نکته مثبتی است که در قانون وجود دارد. اما در این قانون نقاط ضعف جدی وجود دارد؛ البته من حقوقی نیستم و دوستان حقوقی اشکالات مهمی را مطرح میکنند، از جمله اینکه اساساً متن قانون نزدیک به متنهای حقوقی نیست؛ ولی من وارد مباحث حقوقی نمیشوم و موارد اولویتدار دیگر را مطرح میکنم. یکی از غیرانسانیترین مادههای این قانون، ماده 22 است، یعنی وجود عبارت «تعقیب قضایی» به صرف اینکه به یک مهاجر اتهامی زده شود. یعنی این مهم نیست که این اتهام وارد است یا خیر، و قاضی رأی به عدم تعقیب میدهد یا نه، به محض اینکه به کسی اتهامی زده شود، دیگر به آن مهاجر اقامت سه ساله داده نخواهد شد. این مسأله جای نگرانی دارد و به طور جدی باید پای حذف این مورد از قانون ایستاد.
ماده بعدی ماده 41 است، که ما آن را با اصطلاح «قانون مادرایرانی» میشناسیم. ما ازسال 1310 با بحث مادران ایرانی در چالش هستیم، تا اینکه درسال 1385 یک سری چالشهای دیگری مطرح شد و اصلاح قانون را به تعویق انداخت و این روند ادامه یافت تا سال 1398 که قانون جدید به تصویب مجلس رسید. به دوستان عرض کردم که از سال گذشته یک هجمهای وارد شده است که این قانون باید حذف شود و برای دوستان خیلی زشت بود که قانونی که سال 1398 تصویب شده است حذف شود، آنهم در شرایطی که حدوداً یکسال طول کشیده تا قانون عملیاتی و اجرایی شود، این موضوع را نمیتوانستند به وضوح بگویند و در این قانون، با تغییر یک کلمه تابعیت به اقامت این را اضافه کردند. در حالی که در این مدت 105هزار نفر در سامانه ثبت نام کردند و صرفاً برای 14هزارنفر شناسنامه صادر شده است. من اگر جای مجلس بودم، به جای لغو این قانون، به علت تعلل فاحش در اجرا و پیشرفت صرفاً 12 درصدی قانون، دولت را توبیخ میکردم و البته ایرادات اجرای آن را نیز میسنجیدم. ما در این فرایند 105هزار فرزند دو تابعیتی با پدر غیرایرانی شناسایی کردهایم که غالباً هم در سیستان و بلوچستان ساکناند. اگر ما میخواهیم مسأله فقر را مطرح کنیم، و اگر به دنبال رفع فقر در سیستان و بلوچستان با روشهای مختلف فقرزدایی هستیم، باید بدانیم که فقرزدایی و رفع فقر مطلق، با ساختن سرویس بهداشتی حل نمیشود. آن 55 هزارنفری که شناسنامه دریافت نکردهاند اساساً شناسایی نشدهاند، لذا در حوزههای مختلف چالش دارند، از قبیل آموزش، بیمه درمانی و... و این یعنی شناسنامه فقط یک تکه کاغذ نیست، و مسأله مادران ایرانی یکی از مهمترین مسائلی است که دوستان باید تلاش کنند در آن تغییر ایجاد کنند. وقتی که ما دستور از رهبری داریم برای آموزش اتباع غیرقانونی، دیگر چه کسی بالاتر از رهبری باید بگوید که این کار انجام شود. البته آقای جهانبخش و دوستان نگاه مثبت دارند و فرمودند تلاشهایی صورت گرفته است و این مسأله برای ما مهم است.
سید حبیبالله حسینی: بنده دانشجوی مقطع دکتری حقوق بینالملل از دانشگاه قم هستم و افتخار داشتهام با دوستان در نگارش کتابچه اصلاحات پیشنهادی طرح همکاری داشته باشم. راجع به نقطه قوتی که برخی دوستان مطرح کردند، قسمت بزرگتر مسأله این است که در بخش بینالملل ما میبینیم، یعنی ترویج فرهنگ جهانوطنی در مقابل هجمههای رسانهای و جنگ ترکیبی طراحی شده علیه ملتها و دولتهاست. اگر به این مسأله توجه شود، خیلی از مشکلات و مسائل برای ما شفاف میشود. بدین معنا که بزرگترین نقطه قوت این طرح در صورت اصلاح، این است که نشان میدهد نظام مقدس جمهوری اسلامی ایرانی به بلوغ سیاسی خودش رسیده است؛ درواقع یک مجموعه وقتی به بلوغ فکری و عقلی میرسد که بتواند در سیاستگذاری پتانسیلها و ظرفیتهای خودش را در عرصه جهانی و بینالمللی تشخیص بدهد، لذا این از معیارهایی است که قانونگذار محترم باید روی آن دقت کافی را داشته باشد. درباره نقاط ضعف طرح نیز اینگونه عرض کنم که به طور خلاصه بر انتخاب عنوان سازمان انتقاداتی وارد است، بر ساختار سلسله مراتب سیاسی سازمان که قرار است زیرنظر وزارت کشور باشد، انتقاداتی وارد است. اما یکی از معایب کلان و گسترده طرح، همانطور که آقای دکتر زهرایی نیز اشاره کردند، بحث سیاست بازگشت است. با آن پیش زمینهای که در مورد جنگهای ترکیبی و نگاه جهانوطنی مطرح شد، نتیجه میگیریم که در اینجا تصمیمگیرندگان باید به نوعی با مسأله مواجه شوند که در نهایت مسأله به نفع مجموعه فارسیزبانان با فرهنگهای مختلف خاتمه پیدا کند. درحالیکه کشورهای رقیب در این حوزه فعالانه قانونگذاری و حرکت میکنند، مثلاً در عرصه بینالمللی حضور مهاجران در تیمهای ملی خیلی پررنگ است، ما به این مسائل توجه جدی نداشتهایم. حتی تداوم این نگاه ظرفیتمحور نسبت به مهاجرین میتواند در جنگ اقتصادی و در مقابله با تحریمهای امریکا نیز مؤثر باشد.
حجتالاسلام سیدثارالله ظهوری: اگر کسی که با مفاهیم انقلاب اسلامی و آموزه الهی امام آشنایی داشته باشد این متن را بخواند، احساس میکند در یک کشور سکولار تدوین شده است، نه یک کشور اسلامی با معارف بلند و با افق بلند تمدن اسلامی. اگرچه کشورهای سکولار هم منفعت را امری دوجانبه میبینند، اما در این نوشتار به منفعت به عنوان یک امر یکجانبه نگاه شده است و کلاً نگاه حاکم بر آن، مادی است.
یک تذکر جدی هم دارم به همه دوستانی که حضور دارند، که این قضیه را ساده نبینیم، از قانون قبلی 91 سال میگذرد؛ آمدیم و این قانون هم تا سالها رفت و اجرایی شد، آنوقت چه کنیم؟
نگاه حمایت از عموم مردم در این نوشتار کجاست؟ من با ویژه خواندن نخبگان و خواص مشکل دارم؛ چرا خواص مزایای ویژه داشته باشند؟ فقط سرمایهگذاران و نخبگان هنری و علمی باید خاص در نظر گرفته شوند؟ پس مردمی که نخبهپرور بودهاند چه میشوند؟
نکته دیگر اینکه از نظر بنده این سازمان اگر زیرمجموعه وزارت کشور باشد، هیچ فرقی با اداره اتباعِ موجود نخواهد داشت. در این صورت نگاهها، متولیان و محدودیتهای این سازمان جدید نیز تفاوتی با قبل نخواهد داشت؛ فقط صرفاً این تغییر ایجاد میشود که تا الان امور با بخشنامه پیش میرفته است و از این به بعد با قانون مجلس اداره میشود. چرا این سازمان، مستقیم زیرنظر ریاست جمهوری نیاید؟ چرا مثل سازمان برنامه، رئیس سازمان معاون رئیس جمهور با اختیارات وسیعتر نباشد؟ مسائل و چالشهای ساختاری را باید با نگاه بلندمدت حل کرد، با توجه به تغییر رئیس جمهوری و با تغییر وزرا باید درباره ساختار سازمان اظهارنظر کرد.
سیددانیال فاطمی: اول از جمهوری اسلامی ایران تشکر میکنم. خواهش من و بلکه این جمعیت بالای پنج میلیونی مهاجر از مجلس انقلابی و دولت انقلابی جلوگیری از غلبه نگاه امنیتی به نگاه فرهنگی، اجتماعی و انقلابی و انسانی است که متأسفانه بشدت در این طرح مشهود است. همچنین در تکمله نکات حاج آقای ظهوری باید عرض کنم که یکی از مسائل مهم، عدم توجه به نقش مهاجرین در اجرای این قانون است. نقش مهاجرین در این سالها از دفاع مقدس تا سازندگی بعد از جنگ و حتی تحقق اهداف بینالمللی انقلاب اسلامی کاملاً مشهود است، اما نقش مهاجرین در این طرح کاملاً نامشهود است.
مصطفی جهانبخش: باعث افتخار است که درخدمت شما هستم. این طرحی که نوشته شده است چند دغدغه داشت: اولاً اینکه رویکرد کوتاه مدت را به رویکرد بلندمدت تبدیل کند، یعنی مثلاً مجوز اقامت هرساله نباشد و سه ساله، هفت ساله و ده ساله بشود. دوماً اینکه نگاه تهدیدمحور به مهاجرین را کم کند. البته من نمیگویم نگاه تهدیدمحور در این لایحه وجود ندارد، چون برای تحقق این هدف، ما نیازمند طی کردن یک فرایند هستیم، این طرح نیز قسمتی از همین فرایند است که باید طی بشود. سوماً این طرح به دنبال استخراج اطلاعات اتباع افغانستانی است، هم از این جهت که برای حاکمیت جمهوری اسلامی ایران مناسب است و هم برای اتباع خارجی، بویژه برای اتباع افغانستانی مفید است.
من یک گلهای هم از دوستانی که اینجا هستند دارم. در زمینه بازنمایی خدمات اتباع افغانستانی به جامعه ایران اقدامات مؤثری صورت نگرفته است. باید این فعالیتها پررنگ شود. لذا پله اول، فرهنگسازی است تا مسیر حرکت حاکمیت تسهیل شود.