طالبان؛ بدون واسطه

مصاحبه اختصاصی ملامحمد یعقوب مجاهد وزیر دفاع امارت اسلامی افغانستان با شبکه طلوع نیوز در کابل - منتشر شده در تاریخ 05/03/1402

جناب وزیر از اینجا شروع می‌کنیم که شما وارث بنیانگذار امارت اسلامی ملا محمدعمر مجاهد هستید. بنیانگذار امارت اسلامی، برای چه هدفی امارت اسلامی را بنیانگذاری کرد و آیا شما الان امارت اسلامی را به همان جهت در حرکت می‌بینید؟
از روزی که سنگ بنای امارت اسلامی افغانستان -که در ابتدا نامش تحریک اسلامی طالبان بود- گذاشته شد و مبارزه شد، همه آنها برای هدفی بود که الان به آن رسیده‌ایم.
 چه هدفی؟
برای رفع شر و فساد، ناامنی، خودسری، تجزیه و مشکلاتی که افغانستان با آن روبه‌رو بود و تقریباً اکثر ملت آنها را با چشم خود مشاهده کردند و یا شنیدند، حرکت اسلامی و مبارزه شروع شد و قربانی داده شد و در نتیجه امنیت آمد، نظام اسلامی حاکم شد و آن مشکلات و اختلافاتی که همه ملت با آن روبه‌رو بود، از بین رفت. الان همگی می‌بینیم که به آن اهداف و مقاصد رسیده‌ایم؛ الحمدالله در کل کشور امنیت سراسری حاکم است، هر کسی به حقوق خودش رسیده، عدالت تأمین شده است و به یک فرمان واحد هستیم؛ لذا اینها تقریباً اهداف شروع تحریک اسلامی طالبان بود و ما به آن رسیده‌ایم.
درست است. حالا بیاییم به زندگی شخصی ملا محمدعمر مجاهد بپردازیم؛ شما به عنوان وارث ایشان در چند کلمه توضیح بدهید که ایشان چه شخصیتی بود؟
ملا محمدعمر مجاهد که پدر من بود، یقیناً شخصیتی بود که امید مسلمانان و افغان‌ها را زنده کرد و در شرایطی که زمینه برای تجزیه افغانستان فراهم بود، این امکان از بین رفت و افغانستان یک کشور واحد ماند و برای این کار تلاش‌های فراوانی صورت گرفت. در مورد شخصیت ایشان، شاید دوستانی که در دوره جهاد و دوره قبلی امارت اسلامی افغانستان همراه ایشان بودند، اطلاعات بیشتری داشته باشند. به هر حال ایشان برای ملت، مجاهدین، علما و طلاب شخصیتی مهربان، اهل حلم، جهادی و ملی بود و برای اسلام و کشور تلاش‌های فراوانی انجام داد.
شما چند سال پدر خود را ندیده‌اید؟
تقریباً 13 سال ما همدیگر را ندیدیم.
 چرا؟
به دلیل اینکه ایشان در منطقه‌ای بودند که در 1.5 کیلومتری آن، پایگاه بزرگ امریکایی‌ها بود -پایگاهی که بزرگترین مقر امریکایی‌ها در جنوب کشور محسوب می‌شد- و با وجود پوشش اطلاعاتی وسیعی که امریکایی‌ها داشتند، زندگی در چنین منطقه‌ای امکان همراهی و دیدار با خانواده و فرزندان را ناممکن می‌کرد.
در طول بیست سال اخیر شما اکثراً مسئولیت نظامی داشتید؛ بفرمایید که در این سال‌ها کجا بودید؟
در طول این بیست سال در کشور بودم و در زمانی که مسئول نظامی بودم، تقریباً 65 درصد خاک افغانستان در حاکمیت ما بود، ولایت‌هایی مثل: زابل، قندهار، هلمند، ارزگان، میدان وردک، لوگر و حتی جلال‌آباد.
 خب پس چطور حتی یک تصویر از شما منتشر نمی‌شد؟ این سؤال پیش نمی‌آید که ملایعقوب مجاهد چطور در همه این مناطق مسئولیت داشته ولی یک تصویر از او منتشر نمی‌شود؟
اگر این تصاویر منتشر می‌شد، ما نمی‌توانستیم به این شکل خدمت کنیم؛ لذا ما به هر روستایی که می‌رفتیم، به شکل فرد عادی می‌رفتیم، به طور مثال یک یا دو ماشین همراه ما بود و ما خودمان را از تعقیبی که در آسمان و زمین بود حفظ می‌کردیم و تلاش می‌کردیم تا تصاویری از ما منتشر نشود.
در بیست سال گذشته شما سابقه مبارزه با امریکا را دارید؛ در طول این بیست سال، امکانات و وسایل لازم برای مبارزه را از کجا تهیه می‌کردید؟
حرف اول این است که در مبارزه مصارف ما همانند مصارف مبارزه دیگران نبود، به طور مثال ما از بشکه زرد استفاده می‌کردیم که با تانک‌های میلیون دلاری امریکا مقابله می‌کرد.
خب سؤال اینجاست که باروت آن را از کجا تهیه می‌کردید؟
باروتش را خودمان می‌ساختیم. همان افرادی که آنها را درست می‌کردند، الان نیز با ما همکاری می‌کنند و همراه و رفیق ما هستند.
یعنی همه آن تجهیزاتی که شما در مبارزه استفاده می‌کردید برای خودتان بوده است؟ اما شما در این بیست سال متهم به حمایت از سوی پاکستان، ایران، روسیه و چین بوده‌اید.
اینها شایعاتی بوده‌اند که گفته می‌شود؛ خود من تقریباً 5 سال آخر مسئول صحنه بوده‌ام. [و این‌گونه نبود.]
شاهدی بهتر از شما نیست!
ما هیچ کمک نظامی از این کشورها که شما نام بردید و یا کشورهای دیگر دریافت نکرده‌ایم، حتی یک اسلحه کلاشنیکف هم دریافت نکردیم، نه کمک مالی و نه کمک دیگری. این فقط تبلیغاتی بود که در مقابل ما می‌شد و این تلاش‌ها برای بدنامی ما صورت می‌گرفت و در عمل چنین چیزی وجود نداشت.
به بخش دیگری برویم. در طول این بیست سال، فراز و نشیب زیادی وجود داشت؛ فکر می‌کردید روزی برسد که دوباره حکومت در دست شما باشد؟
این امید را داشتیم؛ البته نه به این شکلی که الان به این هدف رسیده‌ایم، چون در پیش روی خودمان سختی‌ها را می‌دیدیم و در این فکر بودیم که چگونه این اتفاق صورت می‌گیرد که الحمدالله بدون جنگ، تخریب شهرها -که برای آن خیلی نگران بودیم- و مشکلات دیگر به این هدف رسیدیم.
شما تصور نمی‌کردید که اینچنین شود، اما شما بدون جنگ و تقریباً در ده روز، بیشتر مناطق افغانستان را در دست گرفتید. دلیل و علت آن چه بود؟
علت این بود که نگهداری نظام سابق افغانستان کاملاً از طرف امریکایی‌ها بود و زمانی که امریکایی‌ها دست از افغانستان کشیدند، ادارات خود به خود سقوط کردند، چون دیگر نه توانی برای مبارزه و نه دستوری برای جنگ داشتند و نه حتی هدف و باوری وجود داشت که به خاطر آن خودشان را قربانی کنند.
در دوحه مذاکراتی جریان داشت که شما با امریکایی‌ها توافق کردید و حکومت افغانستان را لایق گفت‌و‌گو ندانستید و به همین دلیل شما به مبارزه روی آوردید؛ با این مسأله موافقید؟
ما در طول روند مذاکره، مذاکرات را بر دو بخش تقسیم کرده بودیم: اول مذاکرات با خارجی‌ها؛ دوم مذاکرات بین‌الافغانی. منتها جمع‌بندی ما این بود تا زمانی که مذاکره با خارجی‌ها صورت نگرفته باشد و با وجود اشغال خارجی، افغان‌ها نمی‌توانند به نتیجه برسند.
چرا به این فکر رسیدید؟
تاریخ این مسأله را ثابت کرده و این عملاً برای ما مشخص بود که تمام اختیارات سیاست خارجی و داخلی دولت در دست خارجی‌ها بود؛ پس اگر با فرد مقتدر و صاحب اختیار امور، گفت‌و‌گو و مذاکره نکنیم و به نتیجه نرسیم، مذاکره با بقیه، ضایع کردن وقت است.
به عنوان شخصی که در رأس نظام هستید، بگویید که در توافق دوحه چه چیز پنهان و ناگفته‌ای وجود دارد؟
هیچ چیز پنهانی وجود ندارد. همین توافقی بود که صورت گرفت و برای عملی کردن توافقنامه برخی از مکانیزیم‌ها وجود داشت، مثلاً اگر قرار بود خارجی‌ها از یک پایگاهی به جای دیگر منتقل شوند، در بین راه مشکلی برای آنها ایجاد نشود و طالبان آنها را متوقف نکند و یا به طور مثال در زمان مذاکرات، حملات کاهش پیدا کند و به پایگاه‌های بزرگ حمله صورت نگیرد تا برای مذاکرات مشکلی به وجود نیاید. تمام موضوعات مورد گفت‌و‌گو به تفصیل وجود دارد و یک نقطه پنهان هم وجود ندارد و به نظر من این تبلیغاتی است که امریکایی‌ها به وسیله آن تلاش می‌کنند تا هم ملت را نسبت به ما بی‌اعتماد کنند و هم به آن کشورهایی که رقیب آنها هستند، نشان دهند که مسائل مخفی وجود دارد.
بعد از به قدرت رسیدن امارت اسلامی اگر شما دیده باشید، هر روز در بین مردم این حرف‌ها تکرار می‌شود که در این توافق، موارد پنهان و پیوست‌هایی وجود دارد. چرا؟
بله و من هم گفتم که این صحبت‌ها برای استفاده آنها در رقابت‌هایی است که با کشورهای همسوی خود دارند و یا اینکه می‌خواهند ملت را به شبهه و بی‌اعتمادی بیندازند.
چه کسانی این کار را انجام می‌دهند؟
در رأس این کار امریکا و متحدانش برای این کار تلاش می‌کنند.
هدفشان ناکامی امارت اسلامی است یا هدف دیگری دارند؟
شک و شبهه و بی‌اعتمادی ایجاد کردن هم گامی برای ناکامی امارت اسلامی است.
در بین امارت اسلامی و مردم؟
در بین امارت اسلامی و مردم و همچنین در بین امارت اسلامی و کشورهای دیگر.
در طول آن بیست ماه مذاکره، بارها شما و امریکا یکدیگر را به نقض توافقنامه دوحه متهم کردید؛ مسأله اصلی چیست؟
متن توافقنامه همان زمان در رسانه‌ها منتشر شد و همه هموطنان می‌توانند مطالعه کنند و مشخص است که چه کسی از توافقنامه سرپیچی کرده است. در همان زمان هم که توافقنامه امضا شده و زمان خروج امریکایی‌ها مشخص شده بود، آنها سرپیچی کردند و صدها بار توافقنامه را نقض کردند و ما به دلیل منافع ملی کشور، در بعضی از موارد با سعه‌صدر با آنها رفتار کردیم.
جناب وزیر! من سه مثال از این توافقنامه را برای شما بیان می‌کنم: اول، حکومت فراگیر؛ دوم، عدم استفاده تروریست‌ها از خاک افغانستان برای تهدید دنیا؛ سوم، حقوق بشر، که الان نیز کشورها شما را به عدم رعایت آن متهم می‌کنند.
اولاً در توافقنامه چیزی به عنوان حقوق بشر وجود ندارد؛ دوماً ما به عدم استفاده از خاک افغانستان علیه کشورهای خارجی پایبندیم و این جزو اصول ماست و ما به هیچ گروه و فردی اجازه نمی‌دهیم که از خاک افغانستان علیه هیچ کشوری استفاده کند.
اما همین جهانیان می‌گویند که در افغانستان ده‌ها گروه تروریستی وجود دارد که امارت اسلامی با آنها در ارتباط است. در همین گزارش اخیر سازمان ملل نیز از القاعده و تحریک طالبان پاکستان (تی.تی.پی) نام برده‌اند.
اینها همه تبلیغات است. این ده‌ها گروه که می‌گویند چه گروه‌هایی هستند؟ قبلاً نیز بعضی رسانه‌ها می‌گفتند که در افغانستان بیست گروه وجود دارد، برای اینکه مبارزه ما را زیر سؤال ببرند و مذاکرات را ناکام کنند؛ می‌خواستند نشان دهند که مذاکره با طالبان و امارت اسلامی بی‌نتیجه است، چون گروه‌های زیادی وجود دارند و جنگ ادامه پیدا می‌کند، اما برای جهانیان و ملت ثابت شد که آن گروه‌ها چه شدند.
جناب مجاهد، شما چگونه به کابل آمدید؟ کمی درباره اتفاقات آن روزها توضیح دهید. فرماندهی بر عهده شما بود؟
در زمان سقوط ولایت نیمروز، شیخ ملاهبت‌الله آخوند‌زاده به ما اجازه گرفتن ولایات را نداده بود تا ملت دچار مشکل نشود. در قدم اول جنگ در هلمند شروع شده بود که در آن زمان ما اراده گرفتن ولایات را نداشتیم و در آن زمان والی فعلی ولایت نیمروز با من در ارتباط بودند و گفتند: ما به زندان خیلی نزدیکیم، اگر تلاش کنیم می‌توانیم زندانیان را آزاد کنیم. بعد من اجازه دادم که برای آزاد کردن زندانیان تلاش کنند، اما برای گرفتن ولایت کاری انجام ندهند؛ به هر حال آنجا مورد توجه بیشتر امریکایی‌‎ها و ناتو قرار گرفت و آزادی زندانیان هم تقریباً صورت نگرفت و جنگ
آغاز شد.
 در آن زمان مسئولان ولایت‌های مختلف با من تماس می‌گرفتند و می‌گفتند که ما خیلی به ولایت نزدیکیم و به راحتی می‌توانیم آن را تصرف کنیم، اما از طرف ما اجازه داده نمی‌شد. در نیمروز وضعیتی پیش آمد که با من تماس گرفته شد که ولایت سقوط کرده است و مردم خارج شده‌اند و من دستور دادم که شما خودتان را به اطراف و محدوده ولایت نزدیک کنید و همانجا بمانید. نیروهای ما می‌گفتند که همه به سمت ایران فرار کرده‌اند و تانک‌ها، وسایل نقلیه و اسلحه‌ها را هم با خودشان برده‌اند. آنها نگران شده بودند و می‌گفتند که منطقه خالی است و کسی حضور ندارد و ما به این شرط اجازه دادیم که پیش بروند ولی اگر یک نظامی در مقابل آنها ایستاد، توقف کنند و درگیر نشوند. به هر حال ما به ولایت رسیدیم و کسی در مقابل ما وجود نداشت و بالاخره ولایت نیمروز گرفته شد و همچنین جریان سقوط همه ولایات به این صورت آغاز شد.
زمانی که ما به کابل نزدیک شدیم و سایر ولایات اکثراً سقوط کرده بودند، من با ذبیح‌الله مجاهد و سایر دوستان در تماس بودم و بیانیه‌ای آماده و منتشر کردیم که ما با زور و جنگ اراده ورود به کابل را نداریم و مجاهدین را در اطراف کابل متوقف کردیم تا تصمیمی برای ورود به کابل گرفته شود؛ همچنین امریکایی‌ها، دفتر ما در قطر و اداره کابل تلاش می‌کردند تا یک تفاهمی در تسلیم شدن کابل ایجاد شود. همان زمان که ما داشتیم فکر می‌کردیم که چه تصمیمی بگیریم، برای ما اطلاعاتی آمد که اشرف غنی صبح از کابل خارج شده است و بقیه سران حکومت نیز یا از کابل خارج شده‌اند و یا در حال خارج شدن هستند و ما شب تصمیم گرفتیم که وارد کابل شویم.
شما چه زمانی اطلاع پیدا کردید که رئیس جمهورغنی رفته است؟
دقیقاً یادم نمی‌آید، طرف‌های شب بود و برای ما خبر می‌آمد و شهروندان و برخی از سرانی که درکابل سکونت داشتند درخواست می‌کردند که وارد شوید چون چپاول آغاز شده است.
کرزی هم از همان سرانی است که از شما درخواست کرده؟
خیر به من خبری از جناب کرزی نرسیده و من اطلاع ندارم.
کرزی گفته بود که من از این­ها درخواست کرده بودم که شما وارد کابل شوید تا چپاول صورت نگیرد؛ به این دلیل دارم این سؤال را می‌پرسم.
به من نگفته است، شاید با بزرگان دیگر گفت‌و‌گو کرده باشد. در آن وضعیت من نیز در قندهار بودم و در همان شب حرکت کردم.
کجا بودید که دستور می‌دادید؟
در قندهار بودم؛ چند روز قبل قندهار گرفته شده بود.
بگذریم. حالا که 22 ماه کامل از حاکمیت امارت اسلامی می­ گذرد، شما وضعیت را چگونه ارزیابی می­ کنید؟
خوب ارزیابی می­ کنم و امید پیشرفت‌های دیگری نیز دارم؛ البته امارت اسلامی پیشرفت­ ها و دستاوردهایی دارد که فکر نمی‌کنم در طول بیست سال گذشته اتفاق افتاده باشد، در برخی موارد حتی یک قدم هم برداشته نشده بود، به طور مثال در ممنوعیت مواد مخدر. در زمینه مسائل اقتصادی هم با وجود همه تحریم‌ها و مشکلات، پیشرفت خوبی داشته‌ایم و این دومین سالی است که بودجه را با درآمد داخلی تأمین می­ کنیم؛ در بخش تأمین امنیت هم که وضعیت برای همه مشخص است. همچنین در مورد ارتش هم پیشرفت­ هایی اتفاق افتاده که البته در حال تکمیل شدن است و الحمدلله نیروی پلیس هم منظم و درست شده است و بخش استخبارات هم فعال است و جلوی دشمنان مخفی را گرفته؛ پروژهای بزرگی هم مانند کانال قوش­تپه است که کار روی آن جریان دارد و در مجموع به نظر من در دو سال اخیر پیشرفت‌های زیادی داشته‌ایم.
از وضعیت فعلی راضی هستید؟
بله راضی هستم.
22 ماه می­ گذرد و هیچ کشوری تاکنون شما را به رسمیت نشناخته است!
خیر، از این راضی نیستم که هیچ کشوری ما را به رسمیت نشناخته است، با شرایطی که از سوی جهانیان برای به رسمیت شناختن مطرح می‌شود، فکر نکنم کمبودی وجود داشته باشد؛ اما آنها برای به دست آوردن اهداف و خواسته‌هایشان فشار می­ آورند و ما درهیچ شرایطی برخلاف منافع اسلامی و ملی تسلیم نخواهیم شد.
مگر دنیا از شما چه می­ خواهد؟
دنیا از ما چیزهایی را می­ خواهند که در برخی از موارد شرعاً نمی‌توانیم قبول کنیم.
به طور مثال؟
به طور مثال قرائتی از آزادی که نه اسلام آن را قبول دارد و نه منافع ملی ما؛ همچنین در بخش‌های دیگری مثل اقتصاد نیز خواسته­ هایی دارند.
جناب مجاهد شما به خواسته­ های دنیا اشاره کردید؛ بجز ایجاد حکومت همه‌شمول، تعامل با دنیا، حقوق زنان و تحصیل آنها و مسأله آزادی که به صورت عمومی مطرح شده است، دنیا خواسته دیگری را از شما داشته است؟ یعنی مثلاً در مجالس خصوصی و پنهانی از شما چیزهای دیگری خواسته شده است؟
همین مسائل هستند که شما اشاره کردید؛ دراینها ما می‌خواهیم مطابق شرایط خودمان گام برداریم؛ البته این شرایط را ما از خودمان نساخته‌ایم، بلکه شرایطی است که برمبنای عقیده ماست، برمبنای شریعت اسلامی و همچنین منافع ملی ماست و البته خواسته مخفی وجود ندارد.
از چهار خواسته‌ای که من ذکر کردم کدام­ یک مخالف شریعت اسلامی و سنت نبوی است؟
شما یک به یک نام ببر!
به طور مثال حکومت همه‌شمول و فراگیر.
درباره حکومت همه‌شمول، آنها یک تعریفی دارند و ما تعریف دیگری داریم. تعریف آنها این است که به خواسته آنها حکومت تشکیل شود، به طور مثال به دستور آن­ها فلان شخص باید وزیر باشد، فلان شخص باید رئیس باشد، فلان شخص والی و دیگری قوماندان باشد. در جریان مذاکرات نیز در مسائل داخلی به خارجی‌ها اجازه دخالت
نمی‌دادیم.
اینکه حکومت شما چگونه باید باشد، چگونه باید تشکیل شود، چه کسی باید در حکومت باشد و چه کسی نباشد، روند تعلیم باید چگونه باشد، در مورد آزادی بیان چه نوع برخوردی با مردم داشته باشیم و... به صورت کلی سیاست ما همواره این­گونه بوده که افغان‌ها باید خودشان درباره این موارد تصمیم بگیرند.
تعریف شما از حکومت همه‌شمول چیست؟
تعریف ما از حکومت همه‌شمول این است که در آن، تمام ملت افغانستان... (قطع حرف توسط مجری)
کدام مردم؟ صرفاً کسانی که عضو تحریک هستند یا بقیه که عضو تحریک نیستند را هم شامل می‌شود؟
چه عضو تحریک باشند چه عضو تحریک نباشند.
در تمام وزرا به من نشان بده که شخصی خارج از بدنه تحریک باشد، شاید یکی وزیر اقتصاد موجود باشد و وزیر تجارت و سوداگری، به غیر از این­ها فرد دیگری هست؟
ما تلاش کردیم و چون حالت ابتدایی است و در ابتدای همه انقلاب‌ها، شرایط طوری است که اگر تقسیم را شروع کنیم، هرج و مرج می­ شود؛ اما اگر به ما زمان داده بشود و این روند ادامه پیدا کند، من امیدوارم و یقین دارم که باید تنوع ایجاد شود.
یعنی چه تنوعی ایجاد بشود؟
مثلاً در بخش‌های فنی کسانی باید سر کار بیایند که کار را به نحو احسن پیش‌ببرند.
افراد فنی امارت اسلامی یا کسانی که از دایره تحریک امارت اسلامی بیرون هستند؟
در مجموع نظر من این است که باید چنان تصویری ارائه کنیم که افغانستان یک ملت واحد است و بس.
برای این کار برنامه‌ریزی شده است؟
برای این کار در برخی موارد کارهایی شده و جریان دارد که البته به نظر من کافی نیست. نظر من این است که رسانه رسالت خودش را ادا کند، ارتش رسالت خودش را ادا کند، پلیس رسالت خودش را ادا کند، مدرسه و دانشگاه هم رسالت خودشان را ادا کنند؛ همچنین شخصیت‌ها و گروه­ ها و اقوامی که در بین ملت پذیرفته شده‌اند، آنها باید به اندازه مسئولیت و توان خودشان تلاش کنند تا نام‌های مختلف در افغانستان از بین برود و ملت یکپارچه بشود.
جناب مجاهد ملت افغانستان بعد از چند دهه، از جنگ خسته شده‌اند و آرزوی صلح دارند؛ به نظر شما این آرزو چقدر محقق شده است؟
الحمدلله الان 100 درصد ملت افغانستان در امنیت‌اند و جنگ و مبارزه، اشغال و بمباران و مشکلات دیگر نیست و تنها مشکلاتی در بخش اقتصاد وجود دارد که به لطف خدا امیدواریم که آن هم حل شود. در مورد مسائل امنیتی مشکل جدی نداریم که روی آن
حساب کنیم.
شما یک­بار در صحبت­ های خود فرموده بودید که حریم هوایی افغانستان در اشغال است و جناب ذبیح‌الله مجاهد هم این مسأله را مطرح کرده بودند؛ آیا صلح در زمان اشغال حریم هوایی تکمیل می‌شود؟
حریم هوایی نقض شده و در اشغال است.
از طرف چه کسانی؟
از طرف امریکایی‌ها.
از کجا می‌آیند؟
دفعه قبل هم توضیح داده بودم و چون نمی‌خواهم ناراحتی ایجاد شود و روابط ما با آن کشورها کم­رنگ شود، توضیح بیشتر نمی‌دهم؛ اما به طور واضح خواسته ما این است و هم در جلسات به صورت مکرر از آنها خواسته‌ایم و هم از طریق رسانه‌ها مطرح کرده‌ایم که هیچ­کس نباید به حریم هوایی افغانستان تجاوز کند و این نقض آشکار توافق­نامه دوحه است، اما آنها این را مدنظر نگرفته‌اند.
شما گفتید: من به آن کشورها اشاره نمی‌کنم تا مبادا روابط خراب شود؛ آیا الان روابط شما با آنها خوب است؟
تا روابط بیشتر خراب نشود.
و با همین وضعیت باید ادامه داد؟
باید منافع ملی افغانستان را در نظر بگیریم؛ در جایی که سیاست نرم و مذاکرات صلح کارمی‌کند، ما باید سیاست نرم را به کار بگیریم و در جایی که آن سیاست کاربرد ندارد و سیاست سخت­گیرانه و زور و اسلحه کارساز است، آن را باید به کار بگیریم.
بپردازیم به دوره حاکمیت دوباره امارت اسلامی؛ عفوی که از طرف رهبر امارت اسلامی افغانستان اعلام شد، برای چه کسانی است؟
این عفو برای تمام کسانی است که ما با آنها در طول بیست سال در حال جنگ و مقابله بودیم و هر نوع مقابله‌ای علیه یکدیگر انجام دادیم. عفو برای این اجرا شد تا دیگر درب جنگ، مشکلات و آوارگی در افغانستان بسته شود و امنیت، آسایش و خوشحالی حاکم شود و هر کسی در خانه خود همراه خانواده خودش زندگی خوشحالی داشته باشد، تا دامن جنگ دوباره پهن نشود و این امنیتی که الان به افغانستان برگشته است از بین نرود.
چقدر به فرمان عفوعمل شد؟
تا اندازه‌‎ای که من اطلاع دارم و تلاش کرده‌ام که اطلاعاتی کسب کنم، صد درصد به این عفوعمل شده است.
گزارش‌های انتقادی در مورد عفو را نشنیده‌اید؟
بله، در این مورد باید توضیح بدهم که عفو در سطح نظام صورت گرفته و به صورت عمومی از بالا تا پایین نظام، هیچ فردی این عفو را نقض نکرده و از دستور رهبر هیچ نوع سرپیچی صورت نگرفته است؛ البته شاید در برخی از مناطق برخوردهای شخصی و انفرادی و عقده‌ای صورت گرفته باشد.
آیا اینها را باور دارید؟
بله باور دارم.
در مورد مخالفت­ های داخلی امارت اسلامی که به عنوان گروه­ ها و شکاف‌ها مطرح می­ شود جواب شما چیست؟
به طور جدی این مسأله را رد می­ کنم. علیه ما و امارت اسلامی از قبل تلاش­ هایی صورت می­ گرفت و بازهم ادامه خواهد داشت و همچین خبرهایی نشر می‌شود. با توجه به اطلاع زیادی که من دارم و مدت زیادی که در حال کار و خدمت بوده­ ام، هیچ نوع شکاف، مخالفت و مقابله‌ای که به ضرر نظام باشد وجود ندارد و این تنها تبلیغات علیه نظام
است.
مسأله دیگری که باید زودتر می‌پرسیدم این است که جامعه جهانی حقوق بشر را برای خود خط قرمز می­ داند و شما متهم به نقض آن هستید. به عنوان نمونه در پنجشیر نیروهای شما متهم به کشتار هستند. شاید شما در آن زمان توضیحاتی ارائه کرده بودید، اما مردم علاقه‌مند به شنیدن دوباره آن هستند.
مطالبی که دراین زمینه منتشر شده، فقط و فقط براساس گزارش‌های غلط و شایعات بی­ اساس بوده است و خواهش و تقاضای ما این است که آنچه منتشر می­ شود، بر اساس منابع رسمی و معتبر باشد و سعی کنند با حفظ بی‌طرفی و بنابر اطلاعات موثق و دقیق گزارش خود را ارائه و منتشر کنند. مثال یا شواهدی ارائه کنند که در کجای پنجشیر این اتفاق افتاده، درچه زمانی و چگونه و به چه شکلی و با چه کسانی صورت گرفته است. به نظر من این گزارش‌ها اصلاً براساس واقعیت نیست.
خب. شما جلوتر به حکومت همه‌شمول اشاره کردید و گفتید برای این کار اقداماتی صورت می­ گیرد؛ در وزارت دفاع چه تعداد از کارمندان سابق همکارتان هستند؟ تعداد نیروهای ارتش شما چقدر است و تا چه اندازه می­ خواهید آن را افزایش دهید؟
در شرایط فعلی تعداد نیروهای ارتش حدود 150 هزار نفر است که ما فعلاً در حال آموزش و مرتب­ سازی آنها هستیم. یعنی تعدادی را می­ گویم که واقعاً وجود دارد(کنایه به ارتش خیالی جمهوریت). کارمندان دولت سابق همراه ما هستند و حتی در دفتر من و در دفتر رئیس ستاد ارتش افغانستان و درهمه وزارت دفاع وجود دارند. اگر از مقر وزارت دفاع بازدید کنید، آنجا افراد متخصص زیادی حضور دارند و مشغول انجام وظایف خود هستند و هیچ مشکلی ندارند.
یعنی از وزارت دفاع فردی به عنوان کارمندِ سابق اخراج نشده؟
هیچ کسی اخراج نشده است.
خب، این 150 هزار نیروی ارتش مخارجی دارند که پول می­ خواهد، این هزینه را قبلاً خارجی‌ها تأمین می­ کردند، الان این هزینه‌ها از کجا تأمین می‌شود؟
در این سال ها جنگ بود و طبیعتاً جنگ، مصارف هنگفتی دارد؛ اما الان الحمدلله امنیت و صلح حاکم است و مشکل جدی امنیتی نداریم و تنها و تنها بر آموزش، نظم و مرتب‌سازی ارتش کار می­ کنیم و برای این موضوع مصارف زیادی خرج نمی‌شود که نیاز به کمک‌های دیگران داشته باشد؛ لذا با همین بودجه‌ای که از طرف امارت اسلامی اعلام می­ شود و به وزارت دفاع تعلق می­ گیرد، کار خودمان را پیش می‌بریم.
از صفحات مختلف شما اخبار بازسازی خودروهای نظامی و زرهی منتشر می‌شود دراین خصوص آماری که می­ توانید به ما ارائه کنید چقدراست؟
آمار دقیقی الان همراه من نیست، ولی همه را به اطلاع ملت رسانده‌ایم. دربخشی که پیشرفت کرده‌ایم، به تعداد هزاران وسیله و اسلحه بازسازی کرده‌ایم، وسایل مختلفی که بعضی از زمان امریکایی­ ها مانده و همچنین خیلی از وسایل هم از زمان روس‌ها مانده است، مثل اسلحه‌های بزرگ و سنگین که بسیاری یا تعمیر شده‌اند و یا درحال بازسازی‌اند و تلاش می­ کنیم که هیچ­کدام از آنها خراب باقی نماند.
برخی از تجهیزات نظامی افغانستان در کشورهای همسایه هستند و از شما شنیدیم بالگرد و هواپیما‌اند و شما خواستار تحویل گرفتن آنها شده بودید. چگونه آنها را باز پس می­ گیرید؟
این یکی از خواسته‌های ب­حق ملت است و هیچ افغانی از این حق نمی‌گذرد و نباید بگذرد. ما با توجه به منافع ملی پیشرفت­ هایی داشته‌ایم و در ملاقات­ های خصوصی با همسایگان، تقاضای خود را مطرح کرده‌ایم و نامه‌نگاری‌هایی هم صورت گرفته است؛ اما آنها می­ گویند: از طرف امریکایی‌ها تحت فشار هستیم و آنها به ما اجازه نمی‌دهند که تجهیزات را تحویل شما بدهیم؛ البته این دلایل، قابل قبول نیست.
دراین اواخر درگیری‌هایی با همسایگان صورت­ گرفته؛ طبق اطلاعات من با پاکستان بیش از 20 بار وهمچنین با ایران نیز درگیری­ های مرزی وجود داشته است. چرا؟
هدف ما جنگ و درگیری با هیچ همسایه‌ای نیست. افغانستان به تازگی از چند دهه درگیری خارج شده و یک کشور جنگ­زده است؛ به همین خاطر منافع ملی ما ایجاب می­ کند که تحت هیچ عنوانی با هیچ کشوری وارد جنگ و درگیری نشویم، اما درهر صورت بسیاری از اوقات گزارش‌های دقیق و شواهدی موجود است که در برخی از موارد مجبور به ورود شده‌ایم.
مثالی بیان کنید.
به عنوان نمونه در برخی از مرزها بعضاً پیش آمده است که شهروندان عادی مورد اصابت قرار گرفته و شهید شده‌اند.
با کدام همسایه؟
با پاکستان پیش‌ آمده است و همچنین با ایران و بقیه همسایگان. به عنوان مثال در برخی مناطق مرزی برای ما سوأل پیش می‌آید که نیروهای آنها چرا سیم خاردار می‌کشند یا مشغول جاده‌سازی و ایجاد پاسگاه‌های مرزی هستند و این کارها در خاک افغانستان انجام می‌شود؟ این کارها نباید صورت بگیرد تا منجر به درگیری نشود. پیام ما برای همه همسایگان این است که افغانستان و نظام کنونی آن، بلکه همه ملت افغانستان با هیچ همسایه‌ای خواستار جنگ، درگیری، ایجاد مشکلات و برهم‌زدن روابط نیست.
همه این مشکلاتی که فرمودید راهکار نظامی دارد یا راه دیپلماتیک هم وجود دارد؟
به نظر من راه‌حل همه مشکلات در مجموع دیپلماتیک است و باید برای رسیدن به آن تلاش شود؛ البته در بعضی موارد که اجباری صورت بگیرد، باید برخورد نظامی هم داشت تا مشکل همان‌جا حل شود. الان که با ایران چند روز درگیری پیش‌آمد، گزارشاتی می‌رسید که از طرف آنها خمپاره و توپ شلیک می‌شود و ما باز هم این موضوع را با آنها مطرح می‌کردیم که: این کار را انجام ندهید که نه به نفع شماست و نه به نفع ماست؛ اما بالاخره مجبور به عکس‌العمل شدیم تا از خاک خود دفاع کنیم و این حق ماست و ما به هیچ صورتی نمی‌توانیم از حق خود بگذریم و نه می‌توانیم در این مورد هیچ‌گونه معامله‌ای انجام دهیم؛ اگر یک وجب از خاک ما را کسی بخواهد اشغال کند، با او به صورتی برخورد می‌کنیم که گویا تمام کشور ما را اشغال کرده است.
سؤالی دیگر: جهان از شما درخواست مبارزه با تروریسم دارد؛ این مبارزه در چه مرحله‌ای است؟
بحث اول این است که تروریسم تعریف مشخصی ندارد و هر کشوری که دارای دشمنی باشد آن را تروریسم می‌نامد؛ روس‌ها تروریسم را به گونه‌ای تعریف می‌کنند و امریکایی‌ها به گونه‌ای دیگر؛ پس در قدم اول باید برای تروریسم یک تعریفی در سطح جهانی مشخص شود که همه کشورها بر این تعریف متفق باشند و در آن زمان می‌توان در این مورد اظهار نظر کرد، اما افراد یا گروه‌هایی که با کشوری دشمنی دارند و می‌خواهند از خاک افغانستان علیه آن کشور و امنیت آن کشور استفاده کنند، ما آماده مبارزه علیه آن‌ها هستیم و هیچ زمانی به آنها اجازه چنین کاری را نخواهیم داد.
بر اساس تعریف هر کشوری که علیه ما ادعا دارد، چرا باید برای تروریست‌ها اینجا زمینه و پناهگاه فراهم شود؟ تجربه دوره اول امارت هم این مسأله را تأیید می‌کند.
خیر، ما این را قبول نداریم که ما به آن‌ها پناه داده‌ایم؛ اگر ما افراد و گروه‌هایی را اینجا آورده باشیم و مهمان کرده باشیم و آنها را تحت حمایت و آموزش قرار داده باشیم، در این صورت می‌‌توانند ادعا کنند که شما مخالفان ما را در افغانستان آموزش می‌دهید. افغانستان کشور پهناوری است که دارای کوه‌ها، بیابان‌ها و روستاهای بسیاری است و امکان دارد فردی در جایی مخفی شود و این امکان در پاکستان، ایران و دیگر همسایگان و کشورهای دیگر نیز وجود دارد.
پاکستان به صورت مکرر این ادعا را مطرح می‌کند که پس از به قدرت رسیدن امارت اسلامی در افغانستان، حملات گروه تحریک طالبان پاکستان (تی.تی.پی) در پاکستان افزایش یافته است.
اگر این گروه در افغانستان حضور داشته باشند، قاعدتاً باید حملات آنها به نیروها و پاسگاه‌های مرزی پاکستان صورت بگیرد، اما چگونه ممکن است که آنها در افغانستان حضور داشته و سپس از افغانستان به پاکستان وارد شده و خود را به مرکز پاکستان و اسلام‌آباد و شهرهای بزرگ برسانند؟ اگر پاکستان در حکومت 63 ساله خود باز هم نمی‌تواند آنها را کنترل کند و جلوی حملات آنها را بگیرد، پس چگونه این اشکال را بر ما وارد می‌کند؟
اما در هر زمانی که تریبون سازمان ملل برای پاکستان فراهم شده است، این ادعا را مطرح کرده و علاوه برآن خواستار میانجی‌گری طالبان به عنوان بی‌طرف شده‌اند.
یک بحث خواست آنان است که بحثی مجزاست، اما بحث دیگر رویکرد ماست که رویکردی واقعی است که به آن متعهد هستیم و به هیچ وجه نمی‌خواهیم مخالفان هیچ کشوری را اینجا مورد حمایت قرار دهیم؛ البته امکان دارد اشخاصی نیز اینجا باشند ما هم از وجود آنها بی‌اطلاع هستیم.
پس پاکستان چه می‌خواهد و با این ادعاها به دنبال چیست؟ بدنامی امارت اسلامی یا چیز دیگر؟
این سؤال باید از آنها پرسیده شود که با طرح کردن این اتهامات بی‌اساس چه هدفی را دنبال می‌کنند.
از طرفی مسأله مهم دیگر این است که چرا ارتباط بین جامعه جهانی و امارت اسلامی تیره است؟
از جهتی تعامل وجود دارد؛ در بسیاری از کشورها سفارتخانه داریم و روابط خیلی تیره نیست، اما به هرشکل روابط ما تا حدود زیادی با کشورهای غربی تیره است؛ درحالی‌که ما تلاش کردیم با آن‌ها ارتباط برقرارکنیم و به نظر من در مجموع این به نفع افغانستان نیست که روابط ما با آن‌ها تیره باشد. در هر صورت اگر کشوری بخواهد با ما در ارتباط باشد، دروازه ما به روی او باز است؛ خود ما هم در تلاش هستیم تا اگر اطلاعات نادرست برای آنها ابهامی ایجاد کرده باشد، واقعیت را برایشان آشکار و تبیین کنیم.
کشورهایی که اجازه بازگشایی سفارتخانه‌ها را به امارت اسلامی داده‌اند، می‌گویند این مسأله برای حل مشکلات مهاجرین است؛ آیا می‌توان این تعامل را به فال نیک گرفت؟
اگر در همه کشورها مهاجرین وجود داشته باشند و در آنجا به اندازه‌ای مشکلات داشته باشند که سفارتخانه‌ها را به خاطر آنها باز کرده باشند و دیپلمات‌ها به همین دلیل مستقر شده باشند، این مبحث جداگانه‌ای است؛ اما به هرحال امکان دارد که به دلیل برخی ملاحظات داخلی، این توجیهات را انجام داده باشند.
 خب، پس اصل، تعامل است یا چیز دیگری است؟
به نظر من تا حد زیادی اصل، تعامل است.
پس چرا این کشورها تعامل را پنهان می‌کنند؟
امکان دارد دلیلش، فشار برخی کشورها بر آنان باشد، چون آنها نمی‌خواهند که کشوری با ما تعامل داشته باشد.
گه‌گاهی پاکستان در تریبون‌های جهانی به نمایندگی از افغانستان صحبت می‌کند؛ چرا؟
به نظر من هیچ‌کس این حق را ندارد که بدون اعطای نمایندگی و رضایت یک کشور، آن کشور را نمایندگی کند؛ این یک عملکرد خودسرانه است و باید جلوی آن گرفته شود. ما خودمان می‌توانیم کشورمان را نمایندگی کنیم و به هیچ کسی نیاز نداریم که نماینده ما بشود.
پاکستان برای افغانستان چگونه همسایه‌ای است؟
اگر پاکستان منافع خود را در یک افغانستان آباد، آزاد و مستقل ببیند و آن را جست‌وجو کند، در این صورت برای افغانستان همسایه خوبی است.
نظر شما درباره خط فرضی دیورند چیست؟
این خط را قبول نداریم!
آیا این کفایت می‌کند؟
بله، همین کفایت می‌کند.
پیگیر آن هستید؟
زمانی که ملت بخواهند، پیگیری می‌کنیم؛ اما در حال حاضر ملت و کشور ما در شرایطی نیست که با طرح مسأله‌ای، سبب ایجاد مشکلات دیگری بشویم.
در نشست امارت با جهانیان، آنها می‌گویند: طالبان تعهد می‌دهد ولی عمل نمی‌کند. چرا؟
من فکر نمی‌کنم تعهدی از طرف ما صورت گرفته باشد و به آن عمل نشده باشد؛ البته امکان دارد بعضی از مباحث دارای چند بُعد باشند، یعنی آنها یک برداشت داشته باشند و ما برداشت دیگری؛ یا امکان دارد در بعضی اوقات سوء تفاهم ایجاد شود، اما به صورت کلی امارت اسلامی اگر تعهدی می‌دهد و وعده‌ای می‌کند، حتماً به آن وفا می‌کند.
جناب مجاهد! دستاوردهای اقتصادی امارت اسلامی در ۲۲ ماه گذشته چیست؟ این مسأله خصوصاً از آن جهت دارای اهمیت است که یکی از دلایل مهم مهاجرت و ترک وطن جوانان است؛ برای اشتغال جوانان در پروژه‌های بزرگ چکار کردید؟
در مورد پروژه‌های بزرگ کارهای زیادی صورت گرفته است، یعنی تلاش و کوشش در جریان است، مانند کانال قوش‌تپه که یک مثال واضح است؛ همچنین پروژه شاهراه کابل-قندهار در حال حاضر با سرعت در جریان است؛ امروز در مورد باسازی جاده سالنگ هم بحث شد و این پروژه هم در اسرع وقت باسازی می‌شود. ما با توجه به امکانات‌مان، با تمام توان تلاش می‌کنیم تا مشکلات اقتصادی را حل کنیم؛ البته این واضح است که مشکلات اقتصادی کم و بیش وجود دارد و ما هم تأیید می‌کنیم، اما برای حل این مشکلات باید همه افغان‌ها دست به کار شوند.
تاجران افغانی متعددی هستند که در خارج ساکن‌اند و در میان آنها سرمایه‌گذاران میلیاردر وجود دارد؛ برای اطمینان آنها که به خانه برگردند و سرمایه‌گذاری کنند، چکار کرده‌اید؟
اگر امنیت جانی آن‌ها ملاک باشد، ما در این زمینه تلاش کافی انجام داده‌ایم و شاید کسی شکایت نداشته باشد؛ اگر هم در مورد کار و بار و تجارت آن‌ها باشد و رفت و آمد آنها در مسیرهای طولانی الحمدالله با امنیت صد درصد تأمین است.
یعنی فرصت سرمایه‌گذاری برایشان فراهم است که بازگردند؟
به نظر من در ۵۰ یا ۴۰ سال گذشته چنین فرصتی فراهم نشده است که در حال حاضر فراهم شده است.
سؤال دیگر، در مورد سفر شما به امارات متحده عربی است؛ آنجا با افغان‌های زیادی دیدار کردید و در کنار آن با تام وست هم دیدار کردید. در طی سفر آیا ملاقات‌های پنهانی نیز وجود داشت؟
هیچ ملاقات پنهانی دیگری وجود نداشت، ما فقط به دعوت آن‌ها به آنجا رفتیم و درمورد بهبود روابط دو کشور و همکاری‌های دوجانبه صحبت کردیم؛ ضمناً در کنار دیدارهای مختلف با مسئولین امارات متحده عربی، ملاقاتی هم با تام وست صورت گرفت.
در ملاقات با تام وست در مورد چه موضوعاتی صحبت کردید؟
با تام وست در مورد آسمان افغانستان و مصونیت آن که توسط آنان نقض می‌شود، صحبت کردیم؛ همچنین در موارد دیگری آنها سؤال داشتند و ما در مورد آن صحبت کردیم.
امریکا در زمان حاضر دوست است یا دشمن؟
در حال حاضر نشانه‌ای دال بر دوستی از آنها ندیده‌ایم.
یعنی دشمن است؟
آنها هنوز هم در مسیر دشمنی با ما در حرکت هستند و در همان موقف ایستاده‌اند.
امریکا از افغانستان چه می‌خواهد و افغانستان از امریکا چه می‌خواهد؟
ما از امریکا می‌خواهیم که افغانستان را به عنوان کشوری مستقل و آزاد در بخش‌های مختلف فرهنگی، سیاسی و اقتصادی به رسمیت بشناسد؛ آنها نباید تلاش کنند که افغانستان را تحت کنترل و تسلط خود نگه دارند یا اهداف خود را بر ملت افغانستان تطبیق
 نمایند.
سؤال آخر: آیا جوانی غیر از طالب می‌تواند این امید را داشته باشد که روزی در امارت اسلامی به ریاست برسد، مثل شما وزیر بشود یا حتی به مقام ریاست الوزراء برسد؟
بله قطعاً می‌تواند. در حال حاضر دانشجویانی که در سه سال گذشته در دانشکده افسری آموزش دیده بودند -که دو سال از این آموزش نیز در دوره حاکمیت امارت بوده است- و مدارک خود را تحویل گرفتند، من دستور دادم که این دانشجویان باید همین‌جا منصوب شوند، زیرا همزمان با فارغ‌التحصیلی این افسران جوان، افراد بسیاری نیز بازنشسته می‌شوند و ما نیاز به نیروهای جدید آموزش‌دیده داریم. ما حتی کسانی را که در خارج آموزش نظامی دیده‌اند، به کار گرفته‌ایم و الان مشغول کار هستند که تعدادشان صدها نفر
 است.
جستجو
آرشیو تاریخی