کارشناس مسائل افغانستان
در سال 2001 زمانی که امریکا به کشور مسلمان افغانستان لشگرکشی کرد و کودکان و زنان افغانستانی را به قتل رساند و این اشغالگری و جنایت 20 سال زیر پوتینهای آنها ادامه داشت، بسیاری از رسانههای مسلمان و حقطلب در این دوران و در حالی که غولهای رسانهای غربی چشمشان را به این جنایات بسته بودند، گهگاهی خبرهایی از جنایات رخ داده در افغانستان را به گوش جهانیان میرساندند اما مسألهای که از ابتدای اشغال افغانستان از چشم رسانهها دور مانده و خیلی کم به آن توجه شده، تجاوز و هجوم وحشیانه امریکا به فرهنگ و سنتهای ملت مسلمان افغانستان است که این تهاجم نرم مکمل تهاجم نظامی آنها بوده و اثرات آن بسیار عمیقتر و مخربتر از جنایات آنها در حوزه تهاجم سخت است.
این تهاجم فرهنگی در هیچ جای دنیا به این شدت و گستردگی اتفاق نیفتاده؛ امریکاییها به این مهم پی بردهاند که برای پیروزی در این تهاجم، یکی از مسائلی که بسیار حائز اهمیت است و در اولویت باید هدف بگیرند، جایگاه زن در فرهنگ مسلمانان است و باید از پنجره مسائل زنان وارد شوند و نقاط قوت زن مسلمان مثل حیا، نجابت، وفاداری و... از او بگیرند و از طرفی افغانستان را درگیر مفاسد اخلاقی گستردهای کرده و از سویی دیگر مانع شکلگیری خانواده به معنای اسلامی و شرقی آن و پرورش جوانانی در دامن مادرهای باایمان شوند؛ جوانانی که در مقابل زیادهخواهیهای آنها در عالم و بویژه در افغانستان میایستند.
مشابه این تهاجم فرهنگی را ما در کشورهای تحت اشغال مثل سومالی، عراق،... و چه در کشورهای مسلمانی که به اشغال نظامی درنیامده اما مورد تهاجم فرهنگی امریکاییها قرار گرفتهاند مثل ایران، پاکستان، ترکیه و... نیز دیدهایم اما گستردهترین شکل این تهاجم را در افغانستان مشاهده میکنیم و برای اینکه بهتر با این هجوم وحشیانه به مردم نجیب افغانستان آشنایی پیدا کنیم، به برخی از بخشهای این تهاجم نرم و عناصر سرسپرده اشغالگران میپردازیم.
البته این نکته را نیز باید در نظر داشته باشیم که پس از فرار اشغالگران از افغانستان، شبکه مزدوران و تربیتشدگانشان در دوران اشغال چه در داخل افغانستان چه در خارج افغانستان هنوز به فعالیت جدی علیه ملت افغانستان ادامه میدهند.
در این میان در عرصه موسیقی خوانندگان زن یکی از مهمترین نقشها را در هویتزدایی از زنان مسلمان افغانستان و ترویج فساد بر عهده داشتند که میتوان به معروفترین آنها مژگان عظیمی و آریانا سعید اشاره کرد. آنها در این دوران از هیچ اقدامی برای قبحشکنی و ترویج فساد در جامعه ملت مسلمان افغانستان دریغ نکردهاند، مثلاً در موردی آریانا سعید با حضور در ورزشگاه و خوانندگی و رقاصی خشم بخش زیادی از مردم افغانستان را برانگیخت و یا مثلاً مژگان عظیمی با خواندن قطعه موسیقی آیه، به اسلام و مقدسات توهینهای بسیاری کرده است. همچنین این دو فرد با سر شبکه امریکاییها در دو کشور ایران و افغانستان یعنی مصی علینژاد ارتباط دارند و در برنامه او در صدای امریکا نیز با وی مصاحبه داشتهاند.
یکی دیگر از چهرههایی که در دوران اشغال کشورش حتی در کاخ سفید اقدام به خواندن و رقصیدن کرده و مفتخر به عکس یادگاری با رئیسجمهور امریکا و همسرش شد، مژده جمالزاده است. برخی از این خوانندگان خیلی قبلتر از افغانستان خارج شده و بعضی از آنها نیز در روزهای پایانی اشغال همراه با نظامیان امریکایی از افغانستان فرار کرده و ادامه فعالیتهای خود را در خارج از این کشور دنبال میکنند. البته که دستگاههای غربی هر روز در حال تولید و رونمایی از خوانندگان دیگری نیز هستند و برای ترویج ابتذال به واسطه موسیقی و ابزارهای جنسی، تلاش مضاعفی میکنند. یکی دیگر از این چهرهها که نوظهورتر است، سونیتا علیزاده نام دارد که به عنوان خواننده رپ شناخته میشود.
دنیای شعر در افغانستان دارای هویت و شناخته شده است اما این دیار که محل تولد و ظهور شعرا و عرفای مهمی در جهان اسلام بوده نیز در دوران اشغال مورد تهاجم قرار گرفته است. یکی از معروفترین سربازان پیاده امریکا در این حوزه هرزهسرایی، هدا خموش است که شعرهای او عمدتاً با مضامین جنسی و فوقالعاده زنندهای همراه است. حتی کتاب شعری که منتشر کرده نیز از عنوان تا محتوا زننده و خجالتآور است. لازم به ذکر است که او نیز با مصی علینژاد ارتباط نزدیکی دارد. دو تن دیگر از این شعرا که میتوان نام برد، نیلوفر لنگر همسر مختار وفایی و هدیه ارمغان میباشند که هر دوی آنها هماکنون در بخش فارسی خبرگزاری ایندیپندنت به عنوان گوینده و مجری در حال فعالیت هستند.
یکی از ابزارهایی که همیشه مکمل استعمار و اشغال امریکا علیه تمامی ملتها به کار گرفته شده است، سینماست. هالیوود که غول سینمای جهان میباشد در دوران اشغال و پس از آن نیز با سربازان اشغالگر امریکایی همراه بوده و محتواهای متعددی چه برای مصرف داخلی و همراهسازی افکار عمومی داخل امریکا چه همراهسازی افکار عمومی در سطح بینالملل و در جهت منافع امریکاییها تولید کرده است که در جای خودش مفصل باید به آن تولیدات پرداخته شود. حتی بازیگران مشهور هالیوود نیز به عنوان کنشگر در کشورهای اشغال شده در راستای پیادهسازی سیاستهای امریکا حضور پیدا میکنند که میتوان برجستهترین این چهرهها را آنجلینا جولی دانست که وی در افغانستان حضور و فعالیت چشمگیری داشته است. و اما نکتهای که در اینجا به آن اشاره میکنیم، سینمای افغانستان است. در چند دهه گذشته تاکنون سینمای افغانستان به دلیل عدم وجود ثبات در این کشور هیچگاه شکل جدی نداشته است چه قبل از اشغال چه در دوران اشغال اما با این حال اشغالگران در دوران حضورشان در افغانستان از ایجاد ساختار و تربیت افرادی که سیاستهای آنها را در این بخش پیاده کنند، غافل نبوده و از افرادی در این صحنه نیز رونمایی کردهاند که میتوان به صحرا کریمی و رؤیا سادات اشاره کرد که شاخصترین این چهرهها بودهاند. صحرا کریمی فیلمسازی که حداقلیترین استعداد را در ساخت فیلم و شناخت فرم دارد اما به دلیل نگرش فمنیستی حاکم بر اندیشهاش در این دوران به عنوان رئیس افغان فیلم که مهمترین ساختار حاکمیتی سینما در افغانستان است، منصوب میشود و حتی آنجلینا جولی در نامهای که در رسانهها پخش میشود از این عمل تجلیل کرده و ابراز رضایت میکند اما صحرا کریمی در دوران مسئولیتش جز خیانت به جایگاه زن و مخابره چهره سیاه از فرهنگ ملت افغانستان هیچ کمکی به سینمای این کشور نکرد. رؤیا سادات فرد دیگری است که از او نام بردیم. او نیز همچون صحرا دقیقاً در پازل امریکاییها بازی کرده و از او به عنوان اولین کسی نام میبرند که فیلمش به عنوان نماینده افغانستان در اسکار انتخاب شده است و همچنین مفتخر به دریافت جایزه زن شجاع از همسر ترامپ میباشد. محتواهای تولیدشده توسط وی نیز از دو خصوصیت فمنیسم و سیاهنمایی برخوردار است. هر دوی این اشخاصی که از آنها نام بردیم، در جشنوارههای غربی متعددی شرکت کرده و جوایز نمادینی را درو کردهاند.
امریکاییها برای تغییر زیست زنان مسلمان در افغانستان با شعارهایی مبنی بر حضور اجتماعی زن در دوران اشغال این کشور زنان زیادی را تربیت کرده و در دستگاههای مختلف به کار گرفتند و میتوان افغانستان را از حیث حضور زنان در سیاست برجسته دانست که حتی در خود کشورهای غربی نیز به این اندازه نبوده است. یکی از زنانی که در این دوران به عنوان معاون وزیر دفاع شناخته میشد، منیره یوسفزاده نام دارد. وی نقش تربیت و بکارگیری زنان را در ارتش افغانستان بر عهده داشت و روشی مشابه بکارگیری زنان در ارتش امریکا را برای زنان مسلمان افغانستان پیش میبرد و تلاش میکرد تا بانوان را به سمت کارهای خشن و سخت مردانه سوق دهد. او نیز همچون دیگر دستنشاندههای استعمار پس از پایان اشغال از افغانستان گریخته و میهمان پر و پا قرص رسانههای فارسی زبان شد.
یکی از افراد شاخص دیگری که میتوان در صحنه سیاست افغانستان در دوران اشغال از او نام برد، فوزیه کوفی است. او که سالها در پاکستان زندگی میکرد در دوران اشغال افغانستان با عنوانهای حقوق بشری به افغانستان بازگشته و کمکم به عنوان نماینده مجلس به صحنه سیاست وارد شد و حتی خواهر و برادرانش را نیز در حاکمیت جای داد. همچنین شنیدههای مبنی بر فساد گسترده وی و خانواده او در دوران اشغال افغانستان مطرح است. وی همچنین یکبار مورد سوءقصد قرار گرفت که از آن جان سالم به در برده و هماکنون نیز در انگلیس زندگی کرده و میهمان پای ثابت برنامههای بیبیسی فارسی است و همچنین در پارلمان اشغالگران انگلیسی نیز حضور پیدا کرده و علیه حکومت فعلی افغانستان سخنرانی کرده است.
یکی دیگر از زنانی که در دوران اشغال به عنوان نماینده مجلس شهرت داشت، شکریه بارکزی است. او که همسرش نیز در این دوران به جرم اختلاس چند میلیون دلاری بازداشت شد، یکبار مورد سوءقصد قرار گرفت و او نیز چون فوزیه کوفی جان سالم به در برد و پس از آن به عنوان سفیر افغانستان در نروژ منصوب شد. او هماکنون در آلمان ساکن بوده و میهمان شبکههای فارسی زبان است و دائماً به حکومت فعلی افغانستان حمله میکند.
مریم سما یکی دیگر از چهرههای پرحاشیهای است که مسائل زیادی در رسانهها و افکار عمومی درباره روابط خارج از عرف وی با افرادی در ارگ ریاستجمهوری افغانستان شنیده میشد و همچنین ارتباط ویژه او با سفارت انگلستان بارها مطرح شده بود که پخش تصویری از وی در سفارت ملکه بر این اخبار صحه گذاشت. البته او با سخنرانیهای تندش علیه ایران نیز شهرت پیدا کرد و حتی میتوان او را یکی از ایرانستیزترین افراد در دوران اشغال شناخت. او پس از فرار از افغانستان به آلبانی رفته بود که پس از مدتی، خبری مبنی بر دستگیری وی توسط پلیس آلبانی به دلیل حمل حجم زیادی اسکناس تقلبی مطرح شد و شنیدهها حاکی از آن است که وی هماکنون ساکن کانادا است.
فرد دیگر یک قهرمان پوشالی دیگر است. در روزهایی که خبر فتح تکتک شهرهای افغانستان توسط نیروهای طالبان به گوش میرسید و اشغالگران امریکایی در حال فراری دادن آخرین نیروها و مزدوران خود از این کشور بودند، توسط رسانههای غربی و رسانههای جریان غربگرا در ایران هر روز از یک قهرمان رونمایی میشد و پس از چند روز آن قهرمان که قرار بود مقاومتی جدی را در مقابل طالبان هدایت کند، ناگهان محو میشد. یکی از این قهرمانان که در این ایام از وی پردهبرداری کردند، فردی بود به نام سلیمه مزاری. وی که از قوم هزاره متولد ایران و دانشآموخته دانشگاه تهران بود، در دوران اشرف غنی و در راستای رویکرد مخرب فرهنگی که با محوریت شعارهای به اصطلاح حقوق زنان، افراد زیادی را به قدرت رسانده بود تا اهداف خاصی را پیش ببرد، در ولایت بلخ به عنوان ولسوال یا همان فرماندار یکی از شهرستانها منصوب شد.
در آن ایام تصاویر نمایشی از وی که در کنار عدهای نیروی مسلح که با اسلحه ژستهای خاصی گرفته است، دیده میشد و برای وی در رسانهها حماسهسراییها میکردند اما به یکباره شنیده شد که ولایت بلخ نیز چون دیگر ولایات و شهرها در کوتاهترین زمان ممکن به دست نیروهای طالبان فتح شده است و ابتدا خبرهایی مبنی بر اسارت و کشته شدن وی پخش شد که بعداً مشخص شد وی سراسیمه به سمت ازبکستان فرار کرده است اما ازبکستان از ورودش جلوگیری کرده و او سپس با شتاب به کابل رفته و از آنجا به امریکا فرار کرده است.
او هم پس از فرار به امریکا یکی از میهمانان پای ثابت شبکههای فارسی زبان است. همچنین در فضای شبکههای اجتماعی نیز به حکومت فعلی افغانستان دائماً حمله میکند. در مطالب و سخنان او پیداست که وی خود را از علاقهمندان به قوم هزاره میداند و در عموم مطالب منتشرشده از وی در این فضا، مسأله قومگرایی و اختلافافکنی و توهین به دیگر اقوام افغانستان بسیار پررنگ است. او حتی بر مبنای همین نگاه قومپرستانه با دیگر مخالفان حکومت فعلی نیز مثل احمد مسعود دشمنی میکند. همچنین وی شدیداً الفاظ رکیک و زشتی را در سخنانش نسبت به مخالفان یا منتقدان به کار میبرد و بارها نیز با احکام شریعت اسلام مخالفت ورزیده است. او با اینکه از نظر ظاهری اندک پوششی را هنوز رعایت میکند و همچون دیگر همقطارانش کشف حجاب نکرده است اما تقابل او با اسلام کاملاً نمایان است. مثلاً او با فرد معلومالحالی چون اسد بودا که او نیز چهرهای شناختهشده و کاملاً ملحد میباشد و بارها به عقاید مسلمانان توهین کرده و خشم ملت مسلمان افغانستان را برانگیخته، ارتباطی صمیمی دارد.