قندهار1

محمد شریفی
دانشجوی کارشناسی ارشد فرهنگ و ارتباطات

فیلم قندهار فیلم اکشن امریکایی محصول 2023، به کارگردانی ریک رومن وو و تهیه‌کنندگی جرارد باتلر است. فیلم از جایی آغاز می‌شود که ما تام هریس را به عنوان یک نیروی استخدامی سیا می‌بینیم که قصد دارد در پوشش یک تکنیسین شرکت ارتباطاتی سوئیسی در تأسیسات هسته‌ای ایران، واقع در شهر قم اختلال ایجاد کند. او موفق به انجام این کار می‌شود و سیا می‌تواند تأسیسات هسته‌ای ایران را منفجر کند. تام هریس در ادامه موفق می‌شود به دوبی فرار کند تا به لندن بازگردد. در دوبی رومن چالمرز را ملاقات می‌کند، او یکی از مأموران ارشد سیا است که به او مأموریت جدیدی در رابطه با تأسیسات هسته‌ای طالبان می‌دهد و تام برای اینکه بتواند هزینه تحصیل دخترش را پرداخت کند، این مأموریت را نیز می‌پذیرد و به همراه مترجم افغانی‌اش «محمد دود» که با سیا همکاری می‌کند وارد افغانستان می‌شوند. اما زمانی که وارد افغانستان تحت حکومت طالبان می‌شود، هویتش لو می‌رود و مأموریت او لغو می‌شود. سرویس‌ اطلاعاتی ایران از یک سو و از سوی دیگر سرویس اطلاعاتی پاکستان به منظور باج‌گیری هر یک به دنبال دستگیری تام هستند و برای این منظور از نیروهای طالبان هم استفاده می‌کنند. تام به همراه محمد در تلاش هستند تا به سمت نقطه استخراج، واقع در یکی پایگاه‌های قدیمی سیا برسند و از آن طریق از افغانستان خارج بشوند. در این بین با نیروهای طالبان، نیروهای ایرانی و نیروی زبده اطلاعات پاکستان کحیل نصیر درگیر می‌شوند. تام موفق می‌شود هلیکوپتر نیروهای ایرانی را منفجر کند. در ادامه مسیرش به سمت نقطه استخراج، با خیانت یکی از جنگ‌سالاران پاکستانی که قرار بود به تام کمک کند، توسط طالبان دستگیر می‌شوند. اما رومن چالمرز با همراهی کماندوهای افغان و در پوشش داعش می‌توانند او را نجات دهند. رومن در ادامه مسیر کشته می‌شود و در پایان فیلم به نظر می‌رسد کحیل توانسته با کمک طالبان تام را متوقف و دستگیر کند، با این حال تام می‌تواند او را زخمی کند و با دخالت سیا نیروهای طالبان با پهپاد بمباران می‌شوند و تام و محمد می‌توانند فرار کنند. در پایان فیلم، ما تام را می‌بینیم که به لندن بازگشته و دخترش را در آغوش می‌گیرد.
فیلم «قندهار» را به جد می‌توان فیلمی به غایت ایدئولوژیک دانست که استخراج رمزگان و نشانه‌های ایدئولوژیک آن نیاز به بررسی بسیار مفصل دارد اما می‌توان به برخی از آن‌ها اشاراتی داشت.
طبق معمول فیلم‌های اینچنینی، بر اقتدار نیروی نظامی امریکا تأکید ویژه‌ می‌شود. سازمان سیا در ایران، افغانستان و دوبی نفوذ اطلاعاتی بسیاری دارد. پهپادهای سیا در سراسر فیلم، چه در ایران و چه در افغانستان می‌توانند ریزترین جزئیات را رصد کنند و در موقع نیاز (انتهای فیلم) با پیشرفته‌ترین سلاح‌های نظامی دشمنان را به خاک و خون بکشانند (نیروهای سیا در داخل امریکا، مانند خدا می‌توانند همه چیز را از طریق پهپادهایشان ببینند و بر همه چیز نظارت کنند و در صورت نیاز دخالت کنند). قدرت و نفوذ اطلاعاتی سیا به حدی است که می‌تواند یک پایگاه هسته‌ای ایران را به طور کامل و به سادگی نابود کند. تأکید بر چنین اقتداری توأمان است با ضعیف نشان دادن نیروهای ایرانی و نیروهای طالبان. تام می‌تواند خود به تنهایی یک هلیکوپتر ایرانی را منفجر کند یا در طول فیلم از دست آن‌ها در خاک افغانستان بگریزد. یا از حماقت نیروهای ایرانی استفاده کند و به سادگی به تأسیسات هسته‌ای ایران نفوذ کند و آن‌ها را دست بیندازد. البته یک استثنائی وجود دارد و آن مربوط است به نیروی اطلاعات پاکستان و مأمور زبده آن‌ها. تلاش شده شخصیت کحیل نصیر جذاب و مثبت ترسیم شود، هرچند که او هم در نهایت از تام شکست می‌خورد اما این ارزیابی مثبت‌تر می‌تواند ناشی از روابط بهتر پاکستان با امریکا باشد.
در برخی سکانس‌های ابتدایی فیلم که در ایران می‌گذرد، لحظاتی وجود دارد (البته پنهان و جزئی است) که در آن از حیث نشانه‌ای، بر عنصر خشونت تأکید می‌شود. به عنوان مثال بعد از انجام مأموریت نفوذ به تأسیسات هسته‌ای، تام به همکارش می‌گوید: اینکه ما رو با جرثقیل حلق‌آویز نکردند، یعنی نجات پیدا کردیم (تأکید بر عنصر اعدام، به عنوان نشانه‌ای منفی از عناصر خشن حکومت بنیادگرای جمهوری اسلامی از منظر فرد غربی). یا در خیابان‌های ایران چنین تصاویری نشان داده می‌شود: پرچم امریکا با مجسمه آزادی اما در شمایل شیطان، کودکان خوشحال در کنار هواپیماهای جنگی ایرانی، نیروهای نظامی پاسدار (تأکید بر جنگ و خشونت توسط حکومت مستقر در ایران). در یکی دیگر از سکانس ها نیروهای ایرانی به شکل بسیار خشنی خبرنگار انگلیسی را دستگیر می‌کنند و ما او را مجدد پشت میز بازجویی و با حجاب اسلامی می‌بینیم (خشونت و اجباری بودن حجاب در ایران).
برساخت مفهوم «خشونت بنیادگرایی اسلامی» در جغرافیای افغانستان پررنگ‌تر است. وقتی تام و مترجم افغانی‌اش محمد وارد افغانستان می‌شوند، دو نفر اعدام شده‌اند (مجدد تأکید بر عنصر اعدام) و محمد به تام می‌گوید: به افغانستان جدید خوش آمدی (افغانستانی که طالبان بر آن حکومت می‌کند). کحیل که بر طالبان مسلط است و نفوذ شدیدی دارد (ادعا می‌شود که اطلاعات پاکستان باعث استقرار آن‌ها بر حکومت شده و این نفوذ از همینجا آمده است) به آن‌ها گوش زد می‌کند نباید زن‌ها را کتک بزنند و باید با دنیا هماهنگ بشوند. در سکانس دیگر محمد دود، یکی از آشنایان قدیمی‌اش را می‌بیند. او که خانوم جوانی است، اشک می‌ریزد و می‌گوید همه چیزشان را از دست داده‌اند و دیگر اینجا جایی ندارند. محمد از او می‌خواهد به امریکا برود اما او می‌گوید باید برای آزادی جنگید و نمی‌تواند اینجارا ترک کند.
درباره محور خشونت، ارتباط افغانستان و ایران به منظور دستیابی به سلاح هسته‌ای و همکاری با هم پررنگ است.
امریکا و اروپا، بهشت روی زمین و جایگاه نجات است. در فیلم مدام و از قول شخصیت‌های مختلف این موضوع به انحای مختلف بیان می‌شود. به عنوان مثال این طور بیان می‌شود که تام خوشحال است که محمد با خانواده‌اش به امریکا رفته و نجات پیدا کرده است و محمد می‌گوید نتوانسته فرزند دیگرش یعنی احمد را با خود ببرد و در این دیار کشته شده. یا در گفت‌وگوی محمد با آن خانم آشنای قدیمی، به او می‌گوید باید به امریکا برود. در جای دیگر کحیل از مافوق خود می‌خواهد او را به اروپا و جایی چون لندن یا فرانسه اعزام کند.
تام به عنوان عامل سیا، نجات دهنده معرفی می‌شود. او وفادار به مترجم افغانی‌اش محمد است و می‌خواهد او نجات پیدا کند. همچنین او چهره‌ای قهرمان، جذاب، مهربان و عاشق خانواده معرفی می‌شود. موسیقی فیلم به عنوان عنصر دراماتیک همواره همراه اوست. محمد، به عنوان یک فرد افغانی و مسلمان مادامی در امان است که تحت امر و فرمان تام باشد.
رویکرد فیلم نسبت به اسلام‌گرایی اما تفاوت جدی دارد با آنچه در قیاس با فیلم‌های مشابه دیده‌ایم. رویکرد این فیلم که در سال 2023 تولید شده است، محافظه‌کارتر شده به نسبت فیلم‌های مشابه در سال‌های گذشته. احتمال می‌رود دلیل این موضوع انتقادهای جدی در غرب در رابطه با اسلام‌هراسی بوده است یا ارتباط ایالات متحده با برخی کشورهای اسلامی. تلاش شده در طول فیلم  تروریسم اسلامی از نظر  آنها شامل داعش  و القاعده و طالبان، چیزی جدا از اسلام در نظر گرفته شوند. به عنوان مثال محمد به عنوان یک چهره مسلمان، نماز می‌خواند و موسیقی فیلم به عنوان عنصر دراماتیک همراه اوست. رومن چالمرز به عنوان یک مأمور سیا، مسلمان شده، نماز می‌خواند و تسبیح دارد. وقتی کشته می‌شود هم شهادتین می‌خواند و موسیقی و دوربین کاملاً با او همراهند. در جای دیگر، کحیل (همان طور که ذکر شد او عنصری مثبت ارزیابی می‌شود) به کودکی که طالبان به او آموزش داده، برخورد می‌کند. کحیل می‌گوید آنچه در ذهن او فرو کرده‌اند، ربطی به ایمان و اسلام ندارد و به او خاطرنشان می‌کند که او تاکنون قرآن نخوانده است. این تغییر استراتژیک در رویه ساخت فیلم می‌تواند به دنبال همراهی جمعیت مسلمان جهان با سیاست‌های کلی امریکا و همراهی آن‌ها به منظور مخالف با طالبان و جمهوری اسلامی با این بیان که اسلام نسبتی با اقدامات این حکومت‌ها ندارد، باشد. چرا که حتی یک مأمور سیا هم می‌تواند مسلمان باشد و شهید شود!

 

جستجو
آرشیو تاریخی