شماره پنج - ۱۱ دی ۱۴۰۲
همسایه شرقی - شماره پنج - ۱۱ دی ۱۴۰۲ - صفحه ۱۱۸

عضو هیأت بازدید کننده از افغانستان: خشکسالی مقصر است، نه افغانستان

مصاحبه با عیسی براهویی از بزرگان قومی سیستان و عضو هیأت بازدید کننده از هیرمند

جناب براهویی، از سفرتان به افغانستان بفرمایید. چه شد که تشریف بردید؟ همراه با چه کسانی بودید و روز به روزِ این سفر چه اتفاقاتی افتاد؟
بنده به اتفاق تعدادی از معتمدین، مسئولین کشور و مهندسین فنی امور آب، در رأس هیئتی -فکر کنم معاون وزیرشان بود که مسئولیت آن هیئت را به عهده داشت- به‌سمت نیمروز رفتیم؛ همدیگر را در نیمروز ملاقات کردیم و مهمانشان شدیم. روز اول جلسه‌ای با گروه طالبان داشتیم و هر کسی نظری در مورد آب داشت. بیشترین بحثمان در مورد سد کجکی بود. همه خواهان این بودیم که آن را بازدید کنیم و آبش را ببینیم تا راستی‌آزمایی بشود. در نهایت این‌ها گفتند که ما از مسیرهایی شما را می‌بریم تا از نزدیک ببینید که آبی نیست. روز بعدش ما به‌سمت چخان‌سو رفتیم؛ منطقه‌ای خشک و بی‌آب بود. کل منطقه را تا شب بازدید کردیم و روز بعدش به‌سمت چهاربرجک رفتیم؛ در چهاربرجک هم اثری از آب نبود. ما در مسیر، روستاهایی را دیدیم که خالی از سکنه شده بود و تعدادی از دام‌ها تلف شده بودند.
نهایتاً شب به‌سمت نیمروز برگشتیم. روز سوم ما عازم سفر شدیم و به‌سمت قندهار رفتیم. آنها به حساب مُصر بودند که ما مسیر را ببینیم. خاشود را هم دیدیم. در خاشود خبری از آب نبود. درست است که در آن فصل از سال آب نیست؛ ولی اثری از کاشت هم نبود. بعد به‌سمت دلارام رفتیم. آنجا چاه‌هایی را دیدیم که دوستان حفر کرده بودند و با پنل‌های خورشیدی و موتورهایی که داشتند، کشاورزی می‌کردند. بیشتر کاشت آنجا پنبه بود. نهایتاً ما از آنجا به‌سمت گریش و موسی‌قلعه رفتیم. موسی‌قلعه رودی دارد که شاخه‌ای از شاخه‌های هیرمند است؛ آنجا هم اثری از آب نبود. کسانی که کشاورزی می‌کردند هم بیشترشان چاه داشتند؛ یعنی طوری نبود که آنها بخواهند از آن آب استفاده کنند و کاشت داشته باشند. رودهای ارغنداب، ارغستان، ترنک و نوزاد، شاخه‌هایی است که به هیرمند وصل می‌شوند؛ با این حال ما در آنجا آبی ندیدیم. بعداً ما به قندهار رفتیم و آنجا جلسه‌ای داشتیم. در آخر به‌سمت کابل رفتیم و با وزیر امور خارجۀ‌شان صحبتی داشتیم. بیشتر مسئولین کشورِ افغانستان سیاست‌ها و راهکارهایی داشتند که سیاسیون باید می‌داشتند. آنها راهکارهایشان را پیشنهاد دادند و بعد مهندسین فنی نظر خود را گفتند. وقتی نوبت ما شد، گفتیم که مردم ایران و افغانستان به‌خصوص نیمروز و سیستان با هم برادر هستند. حتی من به آقای وزیر امور خارجۀ‌شان گفتم که ما به‌عنوان طایفۀ براهویی در افغانستان هم فامیل داریم. من یادآور شدم که در سال‌های قبل، دو یا سه بار برای مسائل ریش‌سفیدی به نیمروز رفته‌ام؛ حتی به آنها گفتم که تعدادی از قوم‌های ما با شما همکار هستند. به آنها گفتیم که ما کاری به معاهده و مسائل فنی نداریم، ما درخواست برادری از شما داریم که اگر امکان دارد آبی به‌سوی ما رها کنید. نهایتاً آنها هم استقبال کردند و وزیر امور خارجۀ‌شان گفت: «ما دو کشور مسلمان هستیم و باید هوای همدیگر را داشته باشیم».
من در جواب گفتم: «انتظار ما از شما فراتر از آب است؛ مسائل و مشکلاتی وجود دارد؛ اما ما از شما توقع برادری داریم».
بعد از این صحبت‌ها ما به مشهد برگشتیم. وزیر امور خارجۀ افغانستان گفت: «ما دو سری آب را رها کردیم؛ اما به دلیل خشک بودن رودخانه‌ها و تبخیر بالا، آب به جایی نرسیده. اگر بارانی که ما پیش‌بینی کرده‌ایم، در آبان‌ماه ببارد، بستر رودخانه‌ها خیس شود و آبی جاری بشود، ما هم سد کجک را به‌سمت ایران رهاسازی می‌کنیم. ان‌شاءالله که آب به نیمروز و سیستان هم برسد.
در مدتی که آنجا حضور داشتید، حواشی داخل رسانه‌ها وجود داشت؛ نمی‌ترسیدید که این حواشی در سفر شما تأثیر داشته باشد؟
متوجه منظورتان نمی‌شوم.
منظورم این است که خبری منتشر نشد تا سفر شما نیمه‌کاره بماند؟
چرا؛ روز اولی که ما به افغانستان رفتیم، رفتار رسمی با دوستان طالبان داشتیم و آنها هم همین‌طور بودند. افراد تیم سعی می‌کردند با رفتار خوبشان، حس برادری و صمیمیت را بیشتر کنند؛ اما متأسفانه فضای مجازی بر تعدادی از دوستان تأثیر گذاشت و آنها گلایه می‌کردند. بحث آنها این بود که طالبان ما را برده‌است و جاهایی که خودمان می‌دانستیم خشک است، چرخانده‌اند. روی همین حساب فضا تا حدودی نامتعادل می‌شد.
ما کاری به دولت‌های قبلی طالبان نداریم؛ حالا با طالبی سر و کار داریم که خودش دست برادری‌اش را به‌سمت ما دراز کرده‌است؛ ما هم باید دست برادری را با برادری جواب بدهیم. باید فضا را طوری مساعد کنیم تا ببینیم این برادریِ دوطرفه نتیجه می‌دهد یا نه. وقتی که نتیجه نداد، بالأخره ما کشوری داریم که از هر لحاظی کارشناس دارد و مسئولین قوی داریم که تصمیم می‌گیرند. اینکه بخواهیم زود فضا را متشنج کنیم و کاری کنیم که رها شود، به هیچ نتیجه نمی‌رسیم. باید صبر کنیم و به آنها فرصت بدهیم.
آیا بازدیدهای فنی در سفر انجام شد؟
بله؛ آن صحبت‌هایی که در مورد رودخانه‌ها کردم، نیاز به کارشناس نداشت و ما هم می‌دیدیم که واقعاً خشک است؛ ولی در سد کجک کارشناس‌های‌ فنی‌ ما، آقای وطن‌فدا و آقای دکتر بارانی به اتفاق حاج‌آقا مرحمتی به داخل آب رفتند و سنجش دقیقی را انجام دادند.
در ایستگاه، میانگین سالانه هم بود؟
فکر کنم میانگین سالانه طوری است که ماه‌های مختلف سال باید سنجیده شود. برای اولین بار بود که این سنجش انجام می‌شد. من کارشناس فنی و مهندس آب نیستم؛ ولی طبق اندازه‌گیری‌ای که دوستان کرده بودند، میانگین سالانه از حد نرمال سال آبی پایین‌تر بود. ولی اینکه دوستان افغان‌ می‌گفتند که مُدهِش است، اشتباه بود.
 معنی مدهش چیست؟
 مدهش یعنی فاجعه‌آور و بی‌آبی شدید. چیزی که من متوجه شدم، با توجه به قراردادی که سال ۱۳۵۱ تنظیم شده، گفتند: «اگر سال آبی، مدهش باشد، طرف ایرانی نمی‌تواند ادعایی برای حقابه‌اش بکند». این‌ها مدهش را روی این حساب می‌آوردند؛ یعنی وضعیت ما بحرانی است.

جستجو
آرشیو تاریخی