کارشناس مسائل جهان اسلام
در 15 مهر 1402 طوفان الأقصی بهپا خاست و بار دیگر مسئله رهایی قدس شریف را در کانون توجه جهان اسلام قرار داد. ملتهای مسلمان و انسانهای آزاده در سراسر جهان با مظلومین فلسطین اعلام همبستگی کردند و دولتها، احزاب، گروههای سیاسی و... نیز در همه جهان بهنوعی با یکی از طرفین ماجرا همدلی کردند. اما موضعگیری و همدلی و همبستگی افغانستان بهعنوان یکی از کشورهای مسلمانی که هرگز رژیم صهیونیستی را بهرسمیت نشناخته است، به کدام سمت و سو بود؟ رویکرد دولت کنونی این کشور به ماجرا چگونه بود؟ پاسخ به این پرسشها از آنجا مهمتر میشود که به یاد داشته باشیم بازار شایعات در خصوص نقش و حضور رژیم صهیونیستی در افغانستانِ پسا اشغال، هرچند غیرعقلانی و مضحک، اما تا حدودی پررونق بود. تنها یکی از موارد شایعه در مرداد 1401 خبر حضور نیروهای رژیم صهیونیستی در فرودگاههای افغانستان بود! 1
چنان که بیان شد، افغانستان هرگز رژیم صهیونیستی را بهرسمیت نشناخته است، چه در دوران پادشاهی، چه در دوران جمهوریت داودخانی، چه دوران کمونیستی و چه پس از آن. عمده مردم افغانستان نیز همواره به آرمان رهایی قدس بهعنوان یک آرمان مقدس نگریستهاند. ناظر به همین احساسات پاک اسلامی مردم افغانستان بود که حتی دولت کمونیستی، بهویژه آخرین رئیسجمهور آن، محمد نجیبالله، سخن گفتن از موضوع فلسطین را در برنامههای خود جای داده بودند. نجیبالله حتی در یک سخنرانی معروف میگوید که چرا اعراب برای جهاد به فلسطین نمیروند و به افغانستان میآیند که البته بهرغم ظاهر زیبا، سخنی برای فرافکنی بوده است و اتفاقاً اعراب حاضر در افغانستان به رهبری عبدالله عزام فلسطینی، افغانستان را علاوه بر مسائل جهادی دیگر، پایگاهی برای تشکل یافتن و آماده شدن برای اقدام در فلسطین میدیدند. (بعد از اخراج ارتش سرخ شوروی از افغانستان، عزام قصد اجرایی کردن این نقشه را داشت، اما در سال 1989 در پیشاور وی و دو فرزندشـ احتمالاً بهدست موسادـ ترور شدند.) گروههای مختلف اسلامگرای افغان نیز در سالهای جهاد و پس از آن همگی مسئله قدس را بهعنوان یکی از مسائل خود یاد میکردند و به همین دلیل چه در دولت مرحوم ربانی یا دولت اول طالبان یا حتی پس از آن در دوران کرزی و غنی، موضع رسمی افغانستان بهرسمیت نشناختن رژیم صهیونیستی و ابراز همدلی با مردم فلسطین بود. مراسم روز قدس نیز معمولاً در کابل، هرات، مزارشریف، قندهار و... گرامی داشته میشد. البته از سال 2004 به بعد (بهویژه در دوران غنی) برخی اخبار از آمد و شد صهیونیستها حکایت داشت از جمله حضور نیروهای ویژه ارتش صهیونیستی در پایگاه هوایی شیندند،2 نزدیک مرز ایران، که البته با درگیری طالبان و نیروهای ناتو در غرب افغانستان مجبور به ترک این پایگاه هوایی شدند.
برخلاف اخبار داغ شایعات در ایران طی سالهای گذشته، طالبان همواره در رادیوی خود (صدای شریعت) و مجلات خود (حقیقت، شهامت و...) از آرمان قدس سخن میگفت و همانطور که گفته شد، اساساً همه گروهها در افغانستان این گفتمان را مطرح میکردند. با اینکه شدت و ضعف آن در گروههای مختلف، متفاوت بود، اما در خصوص طالبان، شاهد حضور پررنگ این گفتمان بودیم. ذبیحالله مجاهد، سخنگوی طالبان، پیش از پیروزی طالبان، از رژیم صهیونیستی بهعنوان «غدهای در پیکر امت اسلامی» یاد میکرد3 و پس از پیروزی نیز این گفتمان ادامه پیدا کرد. حتی حماس از قبلِ پیروزی طالبان رابطه مستقیم با این جنبش داشت. عکس معروف ملا برادر و اسماعیل هنیه متعلق به دوران پیش از پیروزی طالبان است.
در سفر برخی چهرههای طالبان به ترکیه در سال 1401 نیز دیداری میان ذبیحالله مجاهد و اسماعیل هنیه در 4 آبان 1401 انجام گرفت.
حماس در تابستان 1400 اخراج آمریکا و پیروزی طالبان را تبریک گفت و چنان که سیمور هرش، عبدالباری عطوان و برخی از نویسندگان بهخصوص عربزبان گفته بودند از اتفاق رخداده در افغانستان روحیه تازهای گرفت. خالد مشعل در 27 مهر 1402 در گفتوگویی با العربیه اظهار کرد: «طالبان امریکا را شکست داد. ما نیز اسرائیل را شکست خواهیم داد.»4
اما بسیار مهم است ببینیم با آغاز عملیات طوفان الأقصی موضعگیری رسمی طالبان چه بوده است و چگونه به قضیه نگاه کرده است؟
وزارت امور خارجۀ امارت اسلامی افغانستان در روز آغاز عملیات طوفان الأقصی (7 اکتبر) با صدور بیانیهای موضع رسمی کابل را چنین اعلام کرد: «... هر نوع دفاع و مقاومت مردم فلسطین را برای آزادی سرزمین و مقدسات خویش حق مشروع آنها میداند. امارت اسلامی افغانستان از حق مشروع، تاریخی و قانونی مردم فلسطین برای داشتن یک کشور مستقل در سرزمین تاریخی فلسطینیها اعلام حمایت مینماید و از کشورهای اسلامی، سازمان همکاریهای اسلامی، جامعه جهانی و بهخصوص کشورهای تأثیرگذار در منطقه میخواهد تا جلوی خشونت نیروهای اشغالگر اسرائیلی را در برابر مردم بیگناه فلسطین گرفته و برای حل قضیۀ فلسطین بر مبنای اعطای حقوق مشروع فلسطینیها دست به کار شوند.» 5
نکته مهم اینجاست که این بیانیه به «حق مشروع مقاومت» و «کشور مستقل فلسطین در سرزمین تاریخی فلسطینیها» اشاره میکند، برخلاف بیانیۀ خیلی از کشورهای جهان اسلام که نظریه دودولتی را دنبال میکنند.
در 22 مهر نیز امارت اسلامی بیانیه دیگری صادر و در آن باز هم بر غاصب بودن صهیونیستها تأکید کرد.
مردم افغانستان که در ماه مبارک رمضان در پویش «سنفطر فی القدس» (و ایام دیگر بهویژه روز قدس) احساسات پاک خود را نسبت به فلسطین ابراز کرده بودند، پس از عملیات طوفان الأقصی نیز اقدام به شادی در کنار نماد قدس شریف در کابل کردند.6 (نمادهای قدس در افغانستان در دوران امارت اسلامی احداث شدهاند.) همچنین تظاهراتهای زیادی را در سراسر افغانستان در همبستگی با مردم غزه شاهد بودهایم. وزیر داخله امارت اسلامی، سراجالدین حقانی، نیز در همین ایام در مراسم افتتاح یکی دیگر از نمادهای قدس گفت: «آزادی قدس بهدست نیروهای فلسطینی قطعی است.»7 برادر کوچک او، انس حقانی، نیز وضعیت کنونی را بیانگر فروپاشی نظم جهانی از منظر اخلاقی دانست.
امیرخان متقی، وزیر خارجه امارت اسلامی، هم در دیدار با هیئت اتحادیه علمای جهان اسلام در 10 آذر 1402 گفت: «وضعیت جاری، شهادتها، هجرتها و قربانیها در این کشور ما را اندوهگین ساخته است، اما مقدمه پیروزی همیشه چنین قربانیها میباشد.»8
اشتیاق مردمی برای حضور در غزه و حمایت از مردم فلسطین نیز بسیار بالاست. در همین راستا فیلمی از نیروهای طالبان در فضای مجازی پخش شد که رژیم صهیونیستی را به انجام عملیاتهای گسترده شهادتطلبانه تهدید میکردند. 9
رسانه رسمی امارت اسلامی نیز در این ایام چندین یادداشت مهم منتشر کرد. در یکی از این یادداشتها به قلم طلحه مبارز بدخشانی میخوانیم:
«اسارت، شهادت و به بند کشاندن اطفال، زنان، پیر و برنای آنها یک امر عادی میباشد. نیروهای اشغالگر از هیچ نوع ظلم و جنایت در مقابل مردم عام آن دیار کوتاهی نمیکنند، و با سختترین افزار و وسایل بهدست داشتۀ خویش به شکنجه مردم ادامه میدهند. بنیادهایی که داد از حقوق بشر، حقوق زنان و اطفال را در جهان سر میدهند خاموش نشستهاند و به ظلم و بربریت آنها نظارهگرند و هیچ نوع واکنش در قبال مظالم نیروهای اشغالگر نمیدهند. سازمان بینالملل در قبال اشغال مناطق فلسطین که مخالف کنوانسیونهای این سازمان میباشد، در خواب عمیق قرار دارد. از این معلوم میشود که اینها فقط در پی تخریب سرزمین فلسطینی و تماشاگر نیروهای اشغالگر بوده و همه صداهایی که برای حقوق بشر سر میدهند جز فریب جهان اسلام چیزی دیگری نمیباشد.»10
در مقاله بسیار مهم دیگر احمدالله مهاجر مینویسد:
«واقعاً نمیدانم چه توجیهی دارید؟ چگونه اسلام را قاطی میکنید؟ چگونه برای کفر ضداسلام و در جامعه اسلام فعالیت دارید؟ تفاوت شما با اسرائیل در چیست که آنان مردم فلسطین را در خانهها و مساجد کشتند و شما نیز در ولایت بغلانِ افغانستان، در مسجد نمازگزاران را کشتید!؟ 11
چرا بیاعتنا در مقابل اسرائیل هستید!؟ شما که داد از جهانی بودن میزنید! داد از اینکه در تمام نقاط جهان میتوانید علیه کفر هجوم ببرید! آیا این دلالت بر این نمیکند که شما دستنشانده و پروژه همان اسرائیلی هستید که امروز شما نیز همچون آنان مردم بیگناه را میکشید و مساجد را تخریب میکنید؟ آنها مسجدی در فلسطین و شما مسجدی در افغانستان!؟ واقعاً تفاوت میان شما و اسرائیل در چیست؟! از کجا بگویم و به کجا ختم کنم؟! اما در یک کلام خلاصه میکنم: داعش گرگی در لباس گوسفند علیه مسلمانان و به نفع دشمنان اسلام!» 12
در پایان این بخش گفتنی است چند سایت معتبر مثل نیوزویک و چندین نفر از جمله مایکل مک کال، رئیس کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا، مدعی شدند که سلاحهای امریکایی بهجامانده در افغانستان به دست فلسطینیها رسیده است.
شاید معروفترین چهره مخالف طالبان اکنون احمد مسعود باشد. در اواخر تابستان 1402 نشریه «معاریو» رژیم صهیونیستی مدعی شد که مسعود گفته است هر کمکی حتی از سوی تلآویو را برای پیشبرد اهداف خود میپذیرد که البته این ادعا با واکنش مسعود مواجه و خوشبختانه تکذیب شد. انتظار میرفت پس از عملیات طوفان الأقصی و بروز احساسات تقریباً همه مردم افغانستان از اقوام مختلف در همدلی با غزه، مسعود و جبهه وابسته به او نیز واکنش محکمی نشان دهند. جبهه موسوم به «مقاومت ملی» و معروف به «مقاومت پنجشیر» بیانیهای صادر کرد که اگر یک نکته در آن نبود، میشد آن را بیانیهای خوب و همنوا با مسلمانان آزاده جهان تلقی کرد؛ اما متأسفانه اشاره به عبارت «در چارچوب قطعنامه سازمان ملل» که بهمعنی پذیرش نظریه دودولتی است، وجه مثبت بیانیه را کمرنگ کرد.
متن بیانیه چنین است: «كوچ دادن اجبارى ساكنان نوار غزه و حمله احتمالى اسرائيل به آن خلاف تمام موازين بينالمللى بوده و فاجعه بزرگتر بشرى را در قبال خواهد داشت. جبهه از داعیه تشکیل دولت مستقل فلسطین براساس مطالبات برحق فلسطینیان در چارچوب قطعنامهها و فیصلههای سازمان ملل متحد حمایت نموده و اقدامات رژيم اسرائیل را در خصوص توسعه شهرکها در مناطق مورد منازعه، محرک اصلی بحران جاری میداند....»13
سفر احمد مسعود به پاریس و دیدار با ماکرون در اوج نسلکشی صهیونیستها در غزه نیز نکته منفی دیگر این جریان در این ایام بود.
ماکرون که از نسلکشی صهیونیستها با این عبارت حمایت کرده بود: «اسرائیل در جنگ با تروریسم تنها نیست»(!)14 میزبان مسعود شد. این اتفاق از پیامدهای منفی پیوند خوردن با برناردهانری لوی و جریان فرانسوی فعال در رابطه با مسائل جهان اسلام است که به هیچ وجه جریان سالمی نیستند. شمسالدین حفیظ، رئيس مركز اسلامى مسجد بزرگ پاريس و عضو كمیسيون ملى حقوق بشر فرانسه، یکی از نمونههای این خط فکری و سیاسی ناسالم است. او مقاومت فلسطین را مجرم و حماس را نیروی تروریستی خواند و به همین دلیل مورد انتقاد شدید مسلمانان فرانسه و الجزایر و... قرار گرفت. در 7 مهر 1402 او میزبان احمد مسعود و مراسم رونمایی و جایزه دادن به کتاب «آزادی ما» احمد مسعود بود.
در مورد سایر احزاب و گروههای مخالف طالبان باید اشاره کرد که از گروههای کوچک پر سروصدا مانند جبهه آزادی و زنان فعال در اروپا و... در رابطه با مسائل فلسطین هیچ صدایی بلند نشد، اما «شورای مقاومت ملی برای نجات» مستقر در ترکیه و حزب جمعیت اسلامی افغانستان در بیانیه خود از مردم فلسطین دفاع کردند.
شورای مقاومت ملی برای نجات گفت: «رژیم اسرائیل با ادامه اعمال وحشیانه و کشتار مردم بیگناه فلسطین، انسانیت را در آزمون بزرگی قرار داده است. این رژیم با بمباران و هدف قرار دادن بیمارستان المعمدانی که در نتیجه آن صدها نفر بهشمول زنان و کودکان شهید و زخمی شدهاند، زشتترین قساوت ممکن را از خود نشان داده و بهگونه آشکار قوانین بینالمللی بشردوستانه را که در آن بر حفاظت از افراد ملکی بهویژه کارکنان طبی تأکید شده، نقض کرده است.»
در اعلامیه جمعیت اسلامی افغانستان نیز آمده است: «رژیم اشغالگر اسرائیل با ادامه اعمال وحشیانه و کشتار مردم بیگناه فلسطین انسانیت را در آزمون بزرگی قرار داده است. این رژیم با بمباران و هدف قرار دادن بیمارستان المعمدانی که در نتیجۀ آن صدها نفر بهشمول زنان و کودکان شهید و زخمی شدهاند، زشتترین قساوت ممکن را از خود نشان داده و بهگونه آشکار قوانین بینالمللی بشردوستانه را که در آن بر حفاظت از افراد ملکی بهویژه کارکنان طبی تأکید شده، نقض کرده است. بدون شک برخورد دوگانه مدعیان حقوق بشر با ارزشهای انسانی، رژیم اشغالگر اسرائیل را در تشدید جنایتهای بیشتر به بهانه دفاع از خود، بیباکتر ساخته است.»
ملت مسلمان افغانستان مانند همه دهههای گذشته اکنون نیز حامی سرسخت آرمان رهایی قدس شریف است. شاید کمتر موضوعی میتواند چنین وفاقی در افغانستان ایجاد کند و تودههای مختلف مردم از اقوام و مذاهب مختلف را یکدل و یکجهت پشت سر هدف واحد بسیج کند. در پاییز 1402 نیز حمایت مردم و دولت افغانستان بسیار واضح بوده است. بیانیه رسمی وزارت خارجه امارت اسلامی افغانستان مشعر بر حق مشروع مقاومت مردم فلسطین و تشکیل کشور مستقل فلسطینی در سرزمین تاریخی فلسطین بیانگر حمایت سیاسی کامل از مبارزات مردم فلسطین است. یادداشتهای سایت رسمی امارت اسلامی و محکوم کردن داعش که در خصوص فلسطین خاموش است، از رخدادهای درخور توجه دیگر در این رابطه است.
مخالفان طالبان در خارج از افغانستان نیز در خصوص مسائل فلسطین موضعگیری کردهاند (الا گروههای موسوم به حقوق بشری! و گروههای مدعی مبارزه نظامی کوچک مانند جبهه آزادی) که در طول مقاله به آنها اشاره شد. بیانیه جریان احمد مسعود در این رابطه میتوانست بیانیه خوبی باشد اگر به مسئله دودولتی تن در نمیداد و در کوران نسلکشی در غزه، احمد مهمان ماکرون نمیشد که در همین ایام گفته بود در کنار رژیم صهیونیستی برای مبارزه با تروریسم(!) ایستاده است. دفاع از آرمان قدس از پلهای مهم وحدت در دل جامعه افغانستان و بین کشورهای ایران و افغانستان است و اقداماتی ناشایست مانند حرکت زشت روزنامه جمهوری اسلامی در «اسرائیل دوم» نامیدن طالبان چیزی جز کمک به امریکا و تخریب این پل نیست.