کشتی و وزنهبرداری
17974
بهداد سلیمی قدم در مسیر نواب
مهمترین خبر این روزهای فدراسیون وزنهبرداری به ماجرای انتخاب بهداد سلیمی به عنوان سرمربی تیم ملی بزرگسالان است. قهرمان پرآوازه وزنهبرداری حالا قدم در راهی گذشته است که قبل از او برای قهرمانان بزرگ وزنهبرداری خوشیمن نبوده و تجربه خوبی به همراه نداشت. حسین توکلی قهرمان المپیک سیدنی وقتی حد فاصل 2014 تا 2015 قرار بود هم به جهانی امریکا برود و هم در المپیک ریو سرمربی تیم ملی باشد اما اولین تجربه سرمربیگری تیم ملی او فقط چند ماه بود و حتی به جهانی 2015 امریکا هم نرسید. بعد از آنهم دیگر این فرصت را پیدا نکرده تا حالا برای دومینبار سرمربی تیم ملی پاراوزنهبرداری شود.
بعد از حسین توکلی، نوبت به سجاد انوشیروانی رسید و سجاد به جهانی 2015 رفت و بعد هم المپیک 2016 ریو را پشت سر گذشت. درگیریهای بیپایان او با کیانوش رستمی و همکاری نه چندان موفق با لازلو بلغارستانی خیلی برای او هم خاطره خوبی به ارمغان نیاورد اما هر چه بود او با ریاست فدراسیون به وزنهبرداری برگشت.
بعد از سجاد نوبت به محمدحسین برخواه رسید. قهرمان نامی وزنهبرداری در جهان اما با حضور در تیم ملی با هزار و یک مشکل مواجه شد. هر چند که آخرین مدال وزنهبرداری در المپیک هم در دوره او به دست آمده اما برخواه هم جوری از وزنهبرداری دور شده که اصلاً کسی نمیداند کجاست. البته فراموش نشود که این سرنوشت کسی است که سابقه سرمربیگری در تیم ملی نوجوانان و جوانان را داشت و علی داودی قهرمان فعلی تیم ملی هم شاگرد او بوده. شاید سرنوشت او مهمترین هشدار به بهداد سلیمی باشد.
نواب نصیر شلال هم بعد از دو سال کلنجار در وزنهبرداری با خاطره خوبی جدا نشد و بعید است که بعدها اگر کلاهش هم حوالی خانه وزنهبرداری افتاد برای برداشتنش به این مجموعه نزدیک شود. نواب دو سال درگیر با هزار و یک مشکل در نهایت با تک طلای علیرضا یوسفی در سنگین وزن چهره قهرمان و ناجی به خودش گرفت اما مشخص نیست چرا رفت؟ اگر اعتقاد داشت که اوضاع خوب است که میماند تا لذتش را ببرد اما میدانست که ماندن در وزنهبرداری فرو رفتن در باتلاق است. به همین خاطر فرار کرد تا حداقل زندگی شخصی خود را با کار کردن در باشگاههای کراس فیت بسازد. در چنین فضایی بهداد سلیمی وارد شده است. کسی که طلای جهان و المپیک را دارد و حالا قرار است دانهای که نواب کاشته را برداشت کند اما یک موضوع را نباید فراموش کند که اینجا حکایت همان ضربالمثل است: «هر که بامش بیش، برفش بیش» هر چقدر نام بزرگتر باشد زمین خوردنش هم درد بیشتری دارد. نواب با یک نقره المپیک کلی کتک خورد. بهداد با طلای جهان و المپیک بیشتر دردش خواهد آمد
انتهای پیام/
بعد از حسین توکلی، نوبت به سجاد انوشیروانی رسید و سجاد به جهانی 2015 رفت و بعد هم المپیک 2016 ریو را پشت سر گذشت. درگیریهای بیپایان او با کیانوش رستمی و همکاری نه چندان موفق با لازلو بلغارستانی خیلی برای او هم خاطره خوبی به ارمغان نیاورد اما هر چه بود او با ریاست فدراسیون به وزنهبرداری برگشت.
بعد از سجاد نوبت به محمدحسین برخواه رسید. قهرمان نامی وزنهبرداری در جهان اما با حضور در تیم ملی با هزار و یک مشکل مواجه شد. هر چند که آخرین مدال وزنهبرداری در المپیک هم در دوره او به دست آمده اما برخواه هم جوری از وزنهبرداری دور شده که اصلاً کسی نمیداند کجاست. البته فراموش نشود که این سرنوشت کسی است که سابقه سرمربیگری در تیم ملی نوجوانان و جوانان را داشت و علی داودی قهرمان فعلی تیم ملی هم شاگرد او بوده. شاید سرنوشت او مهمترین هشدار به بهداد سلیمی باشد.
نواب نصیر شلال هم بعد از دو سال کلنجار در وزنهبرداری با خاطره خوبی جدا نشد و بعید است که بعدها اگر کلاهش هم حوالی خانه وزنهبرداری افتاد برای برداشتنش به این مجموعه نزدیک شود. نواب دو سال درگیر با هزار و یک مشکل در نهایت با تک طلای علیرضا یوسفی در سنگین وزن چهره قهرمان و ناجی به خودش گرفت اما مشخص نیست چرا رفت؟ اگر اعتقاد داشت که اوضاع خوب است که میماند تا لذتش را ببرد اما میدانست که ماندن در وزنهبرداری فرو رفتن در باتلاق است. به همین خاطر فرار کرد تا حداقل زندگی شخصی خود را با کار کردن در باشگاههای کراس فیت بسازد. در چنین فضایی بهداد سلیمی وارد شده است. کسی که طلای جهان و المپیک را دارد و حالا قرار است دانهای که نواب کاشته را برداشت کند اما یک موضوع را نباید فراموش کند که اینجا حکایت همان ضربالمثل است: «هر که بامش بیش، برفش بیش» هر چقدر نام بزرگتر باشد زمین خوردنش هم درد بیشتری دارد. نواب با یک نقره المپیک کلی کتک خورد. بهداد با طلای جهان و المپیک بیشتر دردش خواهد آمد
انتهای پیام/