فوتبال ایران
22362

تاکتیک عرضمحور جعفری
قدرت ایران از کنارهها میآید
به گزارش ایران ورزشی پیروزی اخیر تیم ملی فوتبال بانوان ایران، فراتر از یک برد، نمایشگر بلوغ تاکتیکی و رویکردی نوین در فوتبال بانوان کشورمان بود. در این میان، آنچه بیش از هر چیز جلب توجه کرد، چیدمان سیستم و تاکتیکهای دقیق شاگردان مرضیه جعفری بود که نشانی از یک برنامه مشخص و تمرین شده داشت؛ بویژه در استفاده هوشمندانه از کنارهها و بهرهگیری از قدرت وینگرها در سیستم 3-3-4.
از همان دقایق ابتدایی، تیم ایران با آرایش کلاسیک 4-3-3 در زمین ظاهر شد؛ ترکیبی که در آن سه هافبک میانی سعی در حفظ تعادل، کنترل توپ و انتقال بازی داشتند و دو وینگر با آزادی عمل بالا، وظیفه نفوذ، کشاندن مدافعان به کنارهها و ارسال پاس نهایی را برعهده گرفته بودند. این آرایش، در عین سادگی، زمینهساز اجرای تاکتیکهای پیچیدهتری شد که در طول بازی شاهد آن بودیم.
افسانه چترنور در نیمه اول، تقریباً با آزادی عمل بیشتری در همه پستها تهاجمی اما مایل به جناح راست بازی میکرد و بارها با نفوذهایش خط دفاع حریف را بهم ریخت. در جناح دیگر نیز نگین زندی با حرکات عرضی و قدرت حفظ توپ، بار تهاجمی ایران را سنگینتر کرد. مشخص بود که تاکتیک اصلی جعفری در نیمه اول، ایجاد برتری عددی در کنارهها و ارسال توپ به داخل محوطه جریمه از عرض بود.
این تاکتیک عرضمحور، بویژه در گل دوم که با مشارکت بازیکن تازهوارد زهرا علیزاده شکل گرفت، بهخوبی جواب داد. علیزاده که در آغاز نیمه دوم جایگزین چترنور شد نیز توانست با تحرک بالا و ارسالهای دقیق، نقش مؤثری در شکلگیری حملات ایفا کند و پاس منجربه گل دوم را پایهریزی کرد.
بهنظر میرسد که در تفکر تاکتیکی سرمربی تیم ملی، کنارهها و وینگرها نقش کلیدی دارند؛ استفاده از عرض زمین، باعث میشود که دفاع حریف مجبور به گسترش شود و فضاهای بیشتری در مرکز زمین ایجاد شود و وینگرها با نفوذ به عمق دفاع و ارسال سانترهای دقیق، فرصتهای گلزنی بیشتری را برای مهاجمان فراهم میکنند.
همچنین حرکات عرضی وینگرها و پاسهای کوتاه و بلند در کنارهها، به تیم امکان میدهد تا توپ را در اختیار داشته باشد و ریتم بازی را کنترل کند.
در مجموع، میتوان گفت که تاکتیک عرضمحور مرضیه جعفری، در دیدار مقابل سنگاپور به خوبی جواب داد و حالا باید منتظر ماند دید آیا تیم ملی برای دیدارهای بعدی پلنB هم دارد یا با اتکا به اجرای بینقص این تاکتیک میخواهد با همین فرمول بهمصاف تمام رقبا برود.
انتهای پیام/
از همان دقایق ابتدایی، تیم ایران با آرایش کلاسیک 4-3-3 در زمین ظاهر شد؛ ترکیبی که در آن سه هافبک میانی سعی در حفظ تعادل، کنترل توپ و انتقال بازی داشتند و دو وینگر با آزادی عمل بالا، وظیفه نفوذ، کشاندن مدافعان به کنارهها و ارسال پاس نهایی را برعهده گرفته بودند. این آرایش، در عین سادگی، زمینهساز اجرای تاکتیکهای پیچیدهتری شد که در طول بازی شاهد آن بودیم.
افسانه چترنور در نیمه اول، تقریباً با آزادی عمل بیشتری در همه پستها تهاجمی اما مایل به جناح راست بازی میکرد و بارها با نفوذهایش خط دفاع حریف را بهم ریخت. در جناح دیگر نیز نگین زندی با حرکات عرضی و قدرت حفظ توپ، بار تهاجمی ایران را سنگینتر کرد. مشخص بود که تاکتیک اصلی جعفری در نیمه اول، ایجاد برتری عددی در کنارهها و ارسال توپ به داخل محوطه جریمه از عرض بود.
این تاکتیک عرضمحور، بویژه در گل دوم که با مشارکت بازیکن تازهوارد زهرا علیزاده شکل گرفت، بهخوبی جواب داد. علیزاده که در آغاز نیمه دوم جایگزین چترنور شد نیز توانست با تحرک بالا و ارسالهای دقیق، نقش مؤثری در شکلگیری حملات ایفا کند و پاس منجربه گل دوم را پایهریزی کرد.
بهنظر میرسد که در تفکر تاکتیکی سرمربی تیم ملی، کنارهها و وینگرها نقش کلیدی دارند؛ استفاده از عرض زمین، باعث میشود که دفاع حریف مجبور به گسترش شود و فضاهای بیشتری در مرکز زمین ایجاد شود و وینگرها با نفوذ به عمق دفاع و ارسال سانترهای دقیق، فرصتهای گلزنی بیشتری را برای مهاجمان فراهم میکنند.
همچنین حرکات عرضی وینگرها و پاسهای کوتاه و بلند در کنارهها، به تیم امکان میدهد تا توپ را در اختیار داشته باشد و ریتم بازی را کنترل کند.
در مجموع، میتوان گفت که تاکتیک عرضمحور مرضیه جعفری، در دیدار مقابل سنگاپور به خوبی جواب داد و حالا باید منتظر ماند دید آیا تیم ملی برای دیدارهای بعدی پلنB هم دارد یا با اتکا به اجرای بینقص این تاکتیک میخواهد با همین فرمول بهمصاف تمام رقبا برود.
انتهای پیام/